♥شستن استکان های #روضه
✿هر سال ایام #فاطمیه یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا(س)🏴 برپا می شود که به خاطر دوری راه من نمی توانستم به مجلس روضه بروم⭕️ یک روز سر راه از #حامد خواستم مرا به مسجد ببرد که حداقل یک روز را پای #روضه بنشینم. وقتی رسیدیم روضه تمام شد و خانم ها از مسجد پراکنده شده بودند😔
✿به حامد گفتم اشکالی ندارد❌ حداقل داخل می رویم و برای جمع و جور کردن و #تمیزکردن مسجد کمک می کنیم. وقتی می خواستیم داخل شویم به من گفت: مادر جان من یک نیتی کردم شما بروید و #استکان های چای روضه را بشویید.
✿حامد به من نگفت نیتش چیست❗️ اما من به همان نیت استکان ها را #شستم. دو سه روز پس از آن به سوریه رفت و خبر مجروحیت💔 و بعد خبر #شهادتش را برایمان آوردند. شک ندارم که آن روز #نیتش_شهادت بود🌷
راوی: مادر شهید مدافع حرم
#شهید_حامد_جوانی
@lahzaei_ba_sh
🔸زمان #ارتقاء درجه اش رسیده بود. آن روزها داشت آماده می شد دوباره برگردد #سوریه. هم قطارهایش قبل تر رفته بودند دنبال کارهای اداری #ترفیع و بیشترشان هم درجه ی جدید🏅 روی دوششان نشسته بود.
🔹مدام هم به #حامد می گفتند :«بیا برو دنبال درجه ات. خودت پی کارت رو نگیری، کسی نمیاره #درجه بچسبونه روی دوشت❌»
🔸حامد این ها را می شنید👂 و لبخند می زد☺️ یک بار هم که یکی از #رفقای صمیمی اش💞 پاپی اش شد که «چرا نمی ری سراغ کارای درجه ات⁉️»
🔹گفت: «عجله نکن #عبدالله! درجه دادن و درجه گرفتن بازی دنیاستـ🌎 اصلش اونه که درجه رو #خدا به آدم بده! خدا بخواد می بینی که درجه ام رو توی #سوریه از دست خودش می گیرم😊»
#شهید_حامد_جوانی
#شهیدِابوالفضلی
@lahzaei_ba_sh
بوی عطرشهادت
باز خبر رسید
همزمان با شهادت امام رضا علیه السلام
گلی ازگلزار دشت لاله ها به جمع دوستان شهید پیوست
شهید #حامد سلطانی
دردفاع از حریم اهل بیت درسوریه بشهادت رسید،
🌷🌷🌷🌷🌷
آن روزها دروازه ای برای شهادت داشتیم وحال معبری تنگ
آن روزها دروازه ای برای شهادت داشتیم وحال معبری تنگ ، هنوز برای شهید شدن فرصت هست ، دل را باید پاک کرد .
اگر آه تو از جنس نیاز است
در باغ شهادت باز ، باز است
ایکاش یک روزی هم قسمت مامیشد
اقای خوبیها اللهم ارزقنی.....
شهدا رایادکنیم با ذکر صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh