🌷#طنز_جبهه 5⃣4⃣
💎 اردوگاه پر شده بود از خبرنگاران خارجی. بچهها مجبور بودند در حضور افسران عراقی مصاحبه کنند ...
🔹 میکروفون را گرفتند جلوی یکی از رزمندهها. افسر عراقی پرسید:
🔻پسر جان اسمت چیه؟
👈 عباس
🔻 اسم پدرت چیه:
👈 مش عباس
🔻 اهل کجایی:
👈 بندر عباس
🔻 کجا اسیر شدی:
👈 دشت عباس
🔹افسر عراقی که فهمید پسر او را دست انداخته، با لگد به ساق پایش کوبید و داد زد:
🚫 دروغ میگی!
🔹 اسیرِ جوان در حالی که خندهاش گرفته بود گفت :
❌ نه به حضرت عباس! 😂
هدایت شده از لحظهای باشهدا
🌷#طنز_جبهه 5⃣4⃣
💎 اردوگاه پر شده بود از خبرنگاران خارجی. بچهها مجبور بودند در حضور افسران عراقی مصاحبه کنند ...
🔹 میکروفون را گرفتند جلوی یکی از رزمندهها. افسر عراقی پرسید:
🔻پسر جان اسمت چیه؟
👈 عباس
🔻 اسم پدرت چیه:
👈 مش عباس
🔻 اهل کجایی:
👈 بندر عباس
🔻 کجا اسیر شدی:
👈 دشت عباس
🔹افسر عراقی که فهمید پسر او را دست انداخته، با لگد به ساق پایش کوبید و داد زد:
🚫 دروغ میگی!
🔹 اسیرِ جوان در حالی که خندهاش گرفته بود گفت :
❌ نه به حضرت عباس! 😂
😂عطـــر سیــاه😂
🌼شب جمعه بود بچه ها جمع شده بودن تو سنگر برای دعای ڪمیل، چراغا رو خاموش ڪردن.
حال و هوای خاصی گرفته بود،
هر ڪسی زیر لب زمزمه میڪرد و اشڪ میریخت؛
یه دفعه یڪی از بچه ها اومد گفت :
اخوی بفرما عطر بزن ، ثواب داره.
اون بنده خدا گفت:
آخه الان وقتشه؟
بزن اخوی بو بد میدی،!
امام زمان عج نمیاد تو مجلسمونا،
بزن به صورتت ڪلی هم ثواب داره.
بعدِ دعا ڪه چراغا رو روشن ڪردن،صورت همه سیاه بود.
تو عطر جوهر ریخته بود😂😂😂
بچه ها هم یه جشن پتوی مشتی براش
گرفتن...🌼
#طنز_جبهه
@lahzaei_ba_sh
🌷#طنز_جبهه 5⃣4⃣
💎 اردوگاه پر شده بود از خبرنگاران خارجی. بچهها مجبور بودند در حضور افسران عراقی مصاحبه کنند ...
🔹 میکروفون را گرفتند جلوی یکی از رزمندهها. افسر عراقی پرسید:
🔻پسر جان اسمت چیه؟
👈 عباس
🔻 اسم پدرت چیه:
👈 مش عباس
🔻 اهل کجایی:
👈 بندر عباس
🔻 کجا اسیر شدی:
👈 دشت عباس
🔹افسر عراقی که فهمید پسر او را دست انداخته، با لگد به ساق پایش کوبید و داد زد:
🚫 دروغ میگی!
🔹 اسیرِ جوان در حالی که خندهاش گرفته بود گفت :
❌ نه به حضرت عباس! 😂
🌷#طنز_جبهه 5⃣4⃣
💎 اردوگاه پر شده بود از خبرنگاران خارجی. بچهها مجبور بودند در حضور افسران عراقی مصاحبه کنند ...
🔹 میکروفون را گرفتند جلوی یکی از رزمندهها. افسر عراقی پرسید:
🔻پسر جان اسمت چیه؟
👈 عباس
🔻 اسم پدرت چیه:
👈 مش عباس
🔻 اهل کجایی:
👈 بندر عباس
🔻 کجا اسیر شدی:
👈 دشت عباس
🔹افسر عراقی که فهمید پسر او را دست انداخته، با لگد به ساق پایش کوبید و داد زد:
🚫 دروغ میگی!
🔹 اسیرِ جوان در حالی که خندهاش گرفته بود گفت :
❌ نه به حضرت عباس! 😂
🌷#طنز_جبهه 5⃣4⃣
💎 اردوگاه پر شده بود از خبرنگاران خارجی. بچهها مجبور بودند در حضور افسران عراقی مصاحبه کنند ...
🔹 میکروفون را گرفتند جلوی یکی از رزمندهها. افسر عراقی پرسید:
🔻پسر جان اسمت چیه؟
👈 عباس
🔻 اسم پدرت چیه:
👈 مش عباس
🔻 اهل کجایی:
👈 بندر عباس
🔻 کجا اسیر شدی:
👈 دشت عباس
🔹افسر عراقی که فهمید پسر او را دست انداخته، با لگد به ساق پایش کوبید و داد زد:
🚫 دروغ میگی!
🔹 اسیرِ جوان در حالی که خندهاش گرفته بود گفت :
❌ نه به حضرت عباس! 😂
#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
🌷#طنز_جبهه 5⃣4⃣
💎 اردوگاه پر شده بود از خبرنگاران خارجی. بچهها مجبور بودند در حضور افسران عراقی مصاحبه کنند ...
🔹 میکروفون را گرفتند جلوی یکی از رزمندهها. افسر عراقی پرسید:
🔻پسر جان اسمت چیه؟
👈 عباس
🔻 اسم پدرت چیه:
👈 مش عباس
🔻 اهل کجایی:
👈 بندر عباس
🔻 کجا اسیر شدی:
👈 دشت عباس
🔹افسر عراقی که فهمید پسر او را دست انداخته، با لگد به ساق پایش کوبید و داد زد:
🚫 دروغ میگی!
🔹 اسیرِ جوان در حالی که خندهاش گرفته بود گفت :
❌ نه به حضرت عباس! 😂
#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
اللهم الرزقنا ترکشنا ریزنا
#طنز_جبهه
تازه اومده بود جبهه
یه رزمنده رو پیدا کرده بود و ازش می پرسید:
وقتی توی تیررس دشمن قرار می گیری ، برا اینکه کشته نشی چی میگی؟
اون رزمنده هم فهمیده بود که این بنده تازه وارده
شروع کرد به توضیح دادن:
اولاْ باید وضو داشته باشی
بعد رو به قبله و طوری که کسی نفهمه باید بگی:
اللهم الرزقنا ترکشنا ریزنا بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم الراحمین
بنده خدا با تمام وجود گوش میداد
ولی وقتی به ترجمه ی جمله ی عربی دقت کرد ، گفت:
اخوی غریب گیر آوردی؟
سلامتی همه رزمندگان اسلام درسرتاسر جهان هستی صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh