eitaa logo
لحظه‌ای باشهدا
3.4هزار دنبال‌کننده
33هزار عکس
19.3هزار ویدیو
855 فایل
ݪحظه‌ا؁باشھدا امروزفضݪیٺ‌زنده‌نگھداشتن‌یادوخاطره‌شھدا کمترازشھادٺ‌نیسٺ، امام‌خامنه‌ای کاناݪ‌بہ‌معرفےشھدا،جانبازاטּ،آزادگاטּ،ایثارگراטּ وبصیرٺ‌دینی‌درپیرو؎ازامام‌خامنه‌ا؎می‌‌‌‌پردازد یاد شهدا باذکرصلوات اللهم‌صل‌علی‌محمدوال‌محمدوعجل‌فرجهم ۱۳۹۷/۱/۱۱
مشاهده در ایتا
دانلود
، نویسنده و از همرزمان این شهید، شهریورماه 1390 در ماهنامه ی «» در یادداشتی با عنوان «» برای نخستین بار درباره ی عکس دو نفر از همرزمانش که پس از شهادت با یکی از آن ها گرفته شده بود، توضیح هایی داد. او درباره ی ماجرای این عکس ها، گفت: روز عملیات کربلای ۵ بود. نیمه شب به پشت جاده ی شلمچه - بصره رسیده بودیم. صبح گفتند شده ایم. بعد هم گلوله ی تانک بود و دوشکا و تک تیراندازها که 400 - 300 نفر را وسط دشت دوره کرده بودند. تیر تفنگ مخصوص که دوربین دارد و لامصب بدجوری دقیق است، می خورد توی گونی های سنگر. گودال هایی که توی آن ها سنگر گرفته بودیم، به همه چیز شبیه بود الا سنگر! پشت خاکریز اعلام شد؛ جنب می خوردی، جنازه ات می ماند روی دست بقیه.  هر چند لحظه یک بار، آتشی از دهنه ی لوله ی تانکی که از سمت چپ آمده بودند جلو، بیرون می زد و توی یک چشم برهم زدن، تکه ای از خاکریز، همراه با آدم هایش می رفت هوا. یک بار که های شان از پشت آمدند جلو، دویدم رفتم پیش فرمانده مان. مشغول صحبت کردن با بود. از یکی از پیک ها پرسیدم:«کی ها تا حالا تیر خورده اند؟» گفت:«خیلی ها. و توی سنگر بغلی افتاده اند».  ...
... نشسته نشسته رفتم سمت سنگری که نشانم داده بود. ، امدادگر دسته بود که به شوخی به او «» می گفتیم. چمباتمه افتاده بود توی گودالی سنگر. تیر خورده بود تو . هنوز زنده بود و نفس های کوتاه کوتاه می کشید. توی سنگر بغلی، (سمت چپ که دور سرش باندپیچی شده) و یکی از سیمینوف چی های دسته ی ادوات افتاده بودند. دو تایی، توی سنگر، کنار هم نشسته بودند که یکی از همان تیرها می خورد توی سر و رد می کند، می خورد توی سر .  در آنجا تا مقاومت کردیم و بعد عراقی ها ریختند بر سرمان و عقب نشینی کردیم. در آن صبح تا ظهر، از یک گروهان 110 نفره فقط 29 نفر باقی ماندند. 😔 از بچه های ادوات گردان بود. قبل از عقب نشینی، یک قسمت دیگر خاکریز بود که بعد آمد اینجا. یک معمولی داشت. این دو تا با هم دوست بودند. دوربین را برداشت و چهار تا عکس از زوایای مختلف، از شهیدش گرفت. بعد هم او را که در عکس می بینید، برداشت. حدود یک بعدازظهر عقب نشینی شروع شد. فقط زنده ها توانستند برگردند عقب و و جا ماندند. در تهران، فیلم را برد در خیابان آزادی. آن موقع ، فیلم ها را یک هفته ای ظاهر می کردند و به خاطر دستگاه های چاپ مدرنی که داشت، تنها جایی بود که عکس ها را 24 ساعته چاپ می کرد. دوربین، عکس ها و نگاتیو فیلم ها و ساعت، تنها یادگارهایی بودند که رضا احمدی به خانواده ی برگرداند. سال ها بعد، در ، پیکر این دو شهید پیدا و به خاک سپرده شدند.  🌷شـادی روح شهدا @lahzaei_ba_sh