#خاطرات_شهدا
رفیقش میگفت :
یه شب تو خواب دیدمش بهش گفتم محمدرضا اینقدر از حضرت زهرا(سلام الله علیها) خوندی چیشد آخرش؟
گفت همین که تو بغل پسرش امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) جان دادم برایم کافیست😍
#شهیدمحمدرضاتورجےزاده
👈 در کانال 📚داستانڪ📚
هر روز با بهترین #داستانهای_ڪوتاه و #مطالب_خواندنی همراه ما باشید↙
http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2