امسال؛ سالروز شهادت حضرت حبیب الله ص در منزل پرخیر و برکت شهید عارف؛ سید احمد نوري عزیز سپری شد.
او با همین لباس و هیبت و لبخند بود که در رویایی خاص و عجیب، در ازدحام مردم ( تصور کن به جای این گلها و بوتهها؛ آدمها را) به من فرمود: ما همیشه همین طور در میان شما هستیم...
#شهید_سید_احمد_خیاط_نوری
#رویای_صادق
https://eitaa.com/lashkarekhoban
هر جای دنیا هم که باشم؛ دلم اینجاست امام رضا جان...
خوش به حال دل کسانی که همه ایام و حالاتشان با شما خوشست؛ شریک حزن و سرورتان...
خوش به حال پرهیزگاران، مجاهدان جهاد اکبر، آنها که از دلزده از کثرات دنیا؛ فهمیدهاند از فریب متاع دنیا باید گریخت.. آنها که از عادات راهی به بالا میجویند؛
در جستجوی وطن اصلی؛ جایی فارغ از فراق و رنج و ملال، لبیک گوی داوطلب انا لله و انا راجعون🍃
#دلتنگی
#رجعت
https://eitaa.com/lashkarekhoban
امام حسین علیه السلام:
إلهي ! أمَرتَ بِالرُّجوعِ إلَى الآثارِ فَارجِعني إلَيكَ بِكِسوَةِ الأَنوارِ وهِدايَةِ الاِستِبصارِ، حَتّى أرجِعَ إلَيكَ مِنها كَما دَخَلتُ إلَيكَ مِنها؛ مَصونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إلَيها، ومَرفوعَ الهِمَّةِ عَنِ الاِعتِمادِ عَلَيها، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ... .
خداى من! به مراجعه آثار، فرمان دادى. پس مرا با پوششى از نور و بينش و هدايت، (به سوی خود) باز گردان تا همان گونه از آنها درگذرم كه به سويشان رفته بودم؛ درون، از چشم دوختن به آنها محفوظ باشد و همّت، از اعتماد به آنها بركشيده شود، كه البته تو بر هر كارى، توانايى... .
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
امام حسین علیه السلام: إلهي ! أمَرتَ بِالرُّجوعِ إلَى الآثارِ فَارجِعني إلَيكَ بِكِسوَةِ الأَنوارِ
حسین جان!
از وقتی که متوجه خودم شدم،
کی بوده که تو در دلم نباشی؟
من مست توام یا سیدالشهدا! ای همه خوبی و نزدیکترین راه برای متحیران و گمشدگان...
محبوب مجروح من؛ یا شهید الشهدا... 😭
دستم را بگیر و دعایم کن همانگونه از کثرات درگذرم و برگردم که به سویشان رفته بودم...
سبک،
رها،
شهید
https://eitaa.com/lashkarekhoban
برویم درین ظهر آخرین روز صفر مهمان خوان خاطرات حسن آقای عزیز باشیم که شیعه باصفا و مخلص امامانش بود🍎
حاج حسن و همسرش از فرصتهای مختلف استفاده میکردند تا در مناسبتهای مذهبی در منزلشان مراسم داشته باشند. چندین سال بود روزهای آخر ماه صفر در منزل هیئت داشتند. مداح سالهای اولشان محمود کریمی بود که با هیئت اصحاب خمیس سال 77 به منزلشان آمده بودند. جوانهای هیئت، زودتر آمده بودند تا کارها را انجام دهند و فضاسازی کنند، اما مادرجون مرتب تذکر میداد که در سیاهپوش کردن درودیوار دقت کنند و جایی را خراب نکنند! جوانها هم با عشقوعلاقه کارِ خودشان را میکردند و گاهی با شیطنت مشتی به دیوار میزدند که مادرجون فکر کند دارند چیزی میکوبند! آن شب الهام در کنار مادرها و دخترهایش در اتاقِ کوچک مادرجون جمع بودند، همان اتاقی که سالهای اول زندگی، شاهد غموشادی او بود. صدای نوحه و سینهزنی پرشور مردها در خانهای که عزادار اهلبیت علیهمالسلام بود، با صدای اشک و هقهق زنها میآمیخت. چند روز بعد وقتی بچهها دیدند پدرشان کاست صدای آن مراسم را در ماشین میگذارد، فهمیدند آن را ضبط کرده. همگی آن نوحه را دوست داشتند و مداحی محبوب و معروفشان تا سالهای بعد بود:
یکی بیاد تو این کوچه به مادرم کمک کنه
اشک حسینو پاک کنه، به خواهرم کمک کنه
چشم فلک تا به حالا غریبی اینطور ندیده
چهل تا مرد جنگیو یه مادر قد خمیده
درد و بلای مادرم، قلبمو از جا میکَنه
هر کی با هر چی دستشه مادر ما رو میزنه
وای مادرم .. مادرم ... مادرم ...
#زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #بریده_از_کتاب_مرد_ابدی #انتشار_برای_اولین_بار #مرد_ابدی https://eitaa.com/lashkarekhoban
در سال 78، ایام آخر ماه صفر مصادف با اواخر خردادماه و آخرین امتحانات بچهها بود. یکی از همان روزها، صبح زود، هاشم با ظاهری معمولی در حالی که دمپایی به پا داشت از خانه بیرون زد و به سمت کوچۀ حسن آقا راه افتاد. سرِ کوچه یک ماشین خارجی داتسون پارک كرده و سه نفر داخلش نشسته بودند. هاشم در یک نگاه، متوجه چهرههای آفتابْ سوخته و بدنِ ورزیدۀ آنها شد که نشان از حضور در سختی عملیات و کار زیرِ آفتاب داشت. احساس کرد اوضاع عادی نیست! از كنار ماشين رد شد و در یک لحظه ماشین را دید زد؛ روی صندلی عقب، چند قبضه اسلحۀ كلاشِ كوتاه شده دید و شکش تبدیل به یقین شد! چنان اسلحههایی، ویژه برای عملیات ترور منافقین ساخته شده بود! هاشم سعی کرد بدون جلب توجه آنها، سریع به نیروهایش خبر دهد. آن روزها هنوز تلفن همراه در اختیار عموم مردم نبود. او بهسمت تلفن عمومی رفت و تماس کوتاهی گرفت: «سریع بیایین سمت خونۀ حسن آقا!»
خودش بهسرعت برگشت سمت کوچه و زیرچشمی دید که یک نفر از ماشین پیاده شد. دیگر مطمئن شده بود که تیم ترور منتظر حسن آقا هستند. #زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #انتشار_برای_اولین_بار #بریده_از_کتاب_مرد_ابدی #مرد_ابدی #راز_فرماندهان https://eitaa.com/lashkarekhoban
پنجشنبه ۱۳۶۳/۹/۱
امروز ساعت 2 به مقرّ رئیس ستاد تیپ، سرهنگ یاسر رفتیم. به او گفته شد واقعیت این است که در ایران، روسها مثل اینجا وجود ندارند که بتوانند بهما کمک کنند و تعمیرات را انجام بدهند و باید کلیۀ قسمتهای فنی را یاد بگیریم. در جواب گفت که ....
بعد از ظهر ساعت 5، جهت زیارت حضرت زینب کبری (س) به زینبیه رفتیم. عجب زمان پرسعادتی و عجب توفیقی! روز رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت حضرت امام حسن (ع) و شب جمعه و دعای کمیل و بحمدللّه بهموقع رسیدم. بااینکه بسیار شلوغ بود، ولی جای خوبی را گیر آورده و در دعای کمیل و سینهزنی شرکت کردیم. واقعاً و حقیقتاً بهشت بود. بوی بهشت میآمد. بهترین نقطۀ کرۀ زمین بود که انسان میتوانست در آن باشد...
)تصویر حسن طهرانی مقدم در ماموریت آموزش موشکی در پاییز ۱۳۶۳ در سوریه)
🌱⚘️🌱⚘️
#دستنوشتههای_شهید_طهرانی_مقدم
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
#انتشار_برای_اولین_بار
#مرد_ابدی
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
https://eitaa.com/lashkarekhoban
و دردهای من همه از عشق است....
وقتی در ابتدای جوانی؛ همه زندگی و آرزوهایم را بستم به پیوند با زندگی غریبانه رزمندهای که زخمش هرگز خوبشدنی نبود، گفتنی نبود، شنیدنی نبود، فهمیدنی نبود؛ فقط زیستنی بود؛ در سکوت؛ با صبر
و دردهای من همه از عشق است
وقتی فکر کردم قلم میتواند رازدار آن شور شیرین و کمیاب باشد که انسان را به لقا خدا میکشاند... سوال کند برای کشف معمای وصال و محرم کلمه باشد برای رسیدن به شهود حق؛
فکر کردم قلم باید پاک باشد؛ طاهر باشد؛ عالی باشد؛ در خدمت خود صاحب کلمه باشد....
آه بله مهدی جان
دردهای من همه از عشق است!
شکسته؛
بسته؛
گاه خسته از رنجهای ناگهان از پشت!
پای همان عشق هستم و مدام فکر میکنم آیا به دردتان خوردهام؟
عیارم مشخص شده است در برابر ادعاها و آرزوهای بزرگی که روزگاری داشتم😭
یعنی هنوز میتوانید روی من حساب کنید؟!
یا نکند همه راه را در وهم پیمودهام
و شایسته این التهابم؟
#حضرت_صاحب
#قلم
#دردهای_من_همه_از_عشق_است
#مرد_ابدی
#تسنیم
https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
1 روزهای آخر شهریور تا 19 مهر، هر سال بعد از سال 1377، برایم یادآور اتفاقی بزرگ است که هر سال م
همان روزها رسیده است...
روزهای آخر شهریور و مرور آن روزهای انتخاب ...
انتخاب عزیزی که هر قدر از آن فاصله میگیرم بیشتر می فهمم گاهی چطور خدا خودش ؛ خود خودش میخواهد ما کاری بکنیم و برای آن؛ راه را هموار میکند.
ماجرای ازدواج من با یک جانباز را با این هشتگ میتوانید بخوانید.
#ازدواج_با_جانباز_قطع_نخاع
https://eitaa.com/lashkarekhoban
یکی از اخبار خوش امروز:
🔹لحظاتی قبل، ماهواره تحقیقاتی چمران ۱ توسط ماهواره بر قائم ۱۰۰ پرتاب و با موفقیت در مدار قرار گرفت.
🔹ماهواره تحقیقاتی چمران ۱ توسط گروه فضایی صنایع الکترونیک ایران (صاایران) با همکاری و مشارکت پژوهشگاه هوافضا و شرکتهای خصوصی دانش بنیان طراحی و ساخته شده است...
🔹ماهواره بر سوخت جامد قائم ۱۰۰ نیز که توسط متخصصین نیروی هوافضای سپاه پاسداران طراحی و ساخته شده است در دومین عملیات مداری خود توانست عملیات مدارگذاری ماهواره چمران ۱ را با موفقیت به انجام رساند.
🍃🍃🍃
ماهوارهبر قائم ۱۰۰ با سوخت جامد؛ همانی که حاج حسن آقای طهرانیمقدم میخواست... همانی که ۲۲ آبان ۱۳۹۰ قرار بود یک تست مهم دربارهاش انجام دهد و نشد... همانی که رد دستان حاج حسن بر آن بود و با دردمندی چند ماه پس از شهادت او از بین برده شد ....
حالا پس از سیزده سال؛ مرحله اول ماهوارهبر سوخت جامد قائم به دست فرزندان ایران با موفقیت خلق شد...
تبریک به شهید طهرانی مقدم و فرزندان شهیدش؛ و فرزندان دانشمند گمنامش...
#قائم_۱۰۰
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#شهیدان_اقتدار
#ماهوارهبر
https://eitaa.com/lashkarekhoban