خواهرش پیراهن برایش فرستاده بود.
من هم یك شلوار خریدم،تا وقتی از
منطقه آمد باهم بپوشد.لباس ها را که
دید گفت:
توی این شرایط جنگی وابستم میکنید
به دنیا! هرجور بود راضی اش کردیم
لباس ها را پوشید و رفت. وقتی آمد
دوباره همان لباسهای کھنه تنش بود.
چیزی نپرسیدیم خودش گفت:
یکی از بچه های سپاه عقدش بود لباس
درست وحسابی نداشت.
#شهیدمهدیزینالدین
🌿@leaha_ir