🔴دادگاه دانشآموزی در مدرسهفرهاد!
در طول دورهی مدرسه، دو یا سه مورد شد که بچّهها مجبور شدند، دادگاه کوچکی تشکیل بدهند.
من شاهد یکی از این دادگاهها بودم. یکی از پسرها را آوردند که خیلی کتککاری کرده بود. برای من خیلی جالب بود. من شنونده بودم و تنها آنجا نشسته بودم.
نمایندههای کلاس های دیگر هم بودند و تصمیم میگرفتند. فکر میکنید دادگاه برای این دانشآموز چه تصمیمی گرفت؟ به او گفتند: «سه روز به تو وقت میدهیم. خودت تنبیه خودت را معیّن کن!» من هاج و واج مانده بودم. مدّتی نگاهش کردند که چه خواهد کرد. گفت: «نمیشود زودتر تکلیف من را مشخّص کنید تا من زودتر خلاص شوم؟» گفتند: «نه!».
تا روز سوم نتوانسته بود معیّن کند. آمد و گفت: «من هرچه فکر کردم، نتوانستم راه تنبیه خودم را پیدا کنم. هیچ کس هم هیچ کمکی به من نکرد که چه تنبیهی را به شما پیشنهاد بدهم.» بچّهها مدّتی نگاهش کردند و گفتند: «تنبیهت تمام شد. همین تنبیه تو بود!» خیلی جالب بود برای من. خیلی ابتکار میخواهد! از دور هم مراقب بچّهها بودم؛ ولی دیگر هم ندیدم که آن بچّه کتککاری کند.
📚برشی از کتاب در جستوجوی انسان وارستهی امروز: مصاحبهای با توران میرهادی پیرامون تجارب مدرسه فرهاد
#پادکست_تختهسیاه👇👇
@takhtesiah_podcast