سلام!
به دلم افتاد تو این ماه مبارک، یه سری از فرازای دعای جوشن کبیرو باهم بخونیم.
اسمشونو گذاشتم "تَشَفی"!
تشفی یعنی: شفا یافتن، بهبود جستن.
آرامش خاطر یافتن :)
راستی!
من و مخلوقات عزیزمو که تو دعاهای خیرتون فراموش نمیکنید؟🌸
🌾
#تشفی
_ يَا مُنْتَهَی الرَّجَايَا
ای اوجِ امیدواریها!
@Ayeh_Hayeh_Jonon
🌿
#تشفی
_ يَا مَلْجَأَ كُلِّ مَطْرُودٍ
ای پناه هر رانده شده...
@Ayeh_Hayeh_Jonon
4_5823227470073038488.mp3
4.52M
🎵
با من بخوان
تا این ترانه را
با #تو سفر کنم...
.
@Ayeh_Hayeh_Jonon
🪴
_ دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حُسن خداداد آمد...
#حافظ
@Ayeh_Hayeh_Jonon
سلام لیلی من♥️
نماز روزت قبول درگاه حق!🌱
لیلی جون الان داشتم نماز میخوندم وسط نماز یهو دلم برات تنگ شد..
هی فکر کردم خدایا چیکار کنم رفع دلتنگی بشه..!
آخرش به ذهنم رسید یه زیارت عاشورا بخونم به نیابتت تقدیم کنم به بابا مهدیمون😇🌱
باورت نمیشه وقتی تمومش کردم دلم آروم گرفت.. ان شاء الله دل تو هم آروم بگیره..
خیلی دلتنگتیم زود بیا پیشمون😘🌱
ان شاءالله عاقبت بخیرشی سرباز امام زمان💚
لَیْلِ قصهها | لیلی سلطانی
سلام لیلی من♥️ نماز روزت قبول درگاه حق!
سلام! سلام!
امروز دلم گرفته بود، برای شما و رایحهی محراب!
این وسط از خودم و آیههای جنون حسابی شکار بودم که چرا تموم نمیشه؟!
طفلک بچههام با چشمای مظلوم بهم خیره شدن و گفتن: ببخشید! ولی دیگه چیزی نمونده که قصهمون به سر برسه!🥺
دل منم که رئوف و رحیم! بغلشون کردم گفتم: شما ببخشید! از پشت سیستم نشستن و خونه نشینی خسته شدم! به شما غر زدم. شما که هیچوقت تو قلب و ذهن من به سر نمیرسید!
اومدم تلگرام و با این پیام روبهرو شدم.
بغضم گرفته بود، تبدیل شد به اشک! بابت این همه خوبی و محبت💚
خدا برای من حفظتون کنه و همینطور وجود پر مهرتونو☘
کلی انرژی و حال خوب گرفتم برای ادامه🦋
و دلم آروم گرفت...
التماس دعا
سلام به عزیزای ندیدهام🌿
تو این شب قشنگ و سراسر رحمت، خیرترینای خدا رو براتون میخوام .
التماس دعا برای لیلِ قصهها...
🍃🖤
| مرا هرگز نمیگنجد دو معنی راست در باور
غزل گفتن پس از سعدی، جوانمردی پس از حیدر... |
#حسین_جنتی
@Ayeh_Hayeh_Jonon
🌱
خدای عزیز!
خدای بزرگ!
خدای مهربون!
امشب چشمامون بیداره اما دلامون...
لطفا دلامونو بیدار کن...
@Ayeh_Hayeh_Jonon
چه تلاقی عجیبی بود این دلنوشتهی کوتاه با یادآوری این قسمت...
بیداریِ دلا...
اون شبم همینطور شد!
آیههای جنون تقدیمی به بابای آهوها بود و رایحهی محراب تقدیمی به حضرت حجت (عج).
میخواستم قسمت آخر تقدیمش کنم که قلم چنین چرخید! تصمیمی برای نوشتن این بخش نداشتم و اون شب قلم بیمقدمه نوشت... منم بیمقدمه یه دعایی کردم که زود مستجاب شد...
شاید همین الان مرغ آمین بالای سرته برای آمین گفتن. شاید آقا منتظره برای اینکه بخوای! خواستهی دلتو از خدا بگیره و بهت بده💚
پس همين الان از ته دلت دعا کن.
آمین برای تک تک دعاهاتون☘
امروز بعد از مدتها زیر بارون وایسادم.
یاد بچگيام افتادم که وقتی بارون میومد، نگاهمو میدوختم به آسمون و میگفتم: خدا جون! تو چرا گریه میکنی؟!
کی دلتو شکسته آخه؟! دعواش کنم؟!
بزرگتر که شدم فهمیدم اونی که باید دعواش کنم، خودمم...
به قول عالیجناب سعدی: یا رب از هرچه خطا رفت هزار استغفار...
میگم که مهربون خدا! ببخش که دلتو شکستیم...💚