eitaa logo
لَیْلِ قصه‌ها | لیلی سلطانی
11.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
45 ویدیو
3 فایل
ادبیات خوانده‌‌ای که قصه می‌نویسد، تدریس می‌کند و به دنبال رویاهاست🌱 • 📚کتاب‌ها: آیه‌های جنون/ چاپ هشتم در دست چاپ: نجوای هر ترانه‌/ رایحه‌ی محراب در دست نگارش: آن شب ماه گم شد/ ابر و انار • خانه‌ی خودمانی‌تر: @leilysoltaniii • ادمین: @maryaarr
مشاهده در ایتا
دانلود
و نکته‌ی بعدتر!😅 درمورد داستان‌هایی که نوشتم خیلی سوال می‌شه. از داستان "من با تو"‌ یه فایل هست که تو کاناله. ظاهرا برای همه کار نمی‌کنه مجدد فایلش رو ارسال می‌کنم. یه داستان هم قبلش نوشته بودم که فقط تو آرشیو اینستاگرام دارمش. رایحه‌ی محراب تموم بشه درستش می‌کنم و می‌گم چطوری می‌ذارمش. فقط یادتون باشه این دوتا قصه برای روزای شونزده سالگی منه. شبیه آیه‌های جنون و رایحه‌ی محراب نیستن اما برای من دوست داشتنی‌ و عزیزن. چون باهاشون راه قلم‌مو پیدا کردم :)
چیزی که بیشتر باعث شد دوباره فایل داستان‌های چند سال قبل رو بذارم این بود که شاگردام و عزیزایی که می‌نویسن یا به نویسندگی علاقه دارن ببینن‌ لیلی سلطانی شیش سال پیش مثل امروز نمی‌نوشته! اگه تو قاب نگاه شما رایحه‌ی محرابه که از خیلی جهت‌ها خوبه، پشتش چند سال تلاش و ناپخته نوشتن بوده. این مسير قدم به قدم میسر می‌شه. همونطورکه آیه شبیه هانیه نبود و رایحه شبیه آیه نبود و داستان بعدی قرار نیست شبیه رایحه باشه و قوی‌تره. همینطور تا آخر! قلم تا همیشه جای رشد داره و با هر تجربه پخته‌تر می‌شه. پس شما هم می‌تونید. صبر می‌خواد و تمرین و تجربه. دعای خیر برای خودتون و قلمای سبزتون💚
سلام و عشق❤️ الهی که قشنگ باشه آخرین روزای اسفندتون🌸 این مدت انقدر سرم شلوغ بود که روزی کلمه به کلمه می‌نوشتم برای جمع کردن پارتا. اما دلم نیومد امروز که شب الروح والروح جانه رایحه‌ی محراب نخونیم. به کارا و درسام سر و سامون بدم، تا جایی که بشه تایپ می‌کنم. شاید این قسمت... ادامه‌ی این حرفو بعد از قسمت جدید می‌گم. به هر حال مهم نیته :) الهی علی اکبرای بابامهدی (عج) باشیم💚
محرمِ امسال متنی نوشتم به اسم "ذبحِ هور" یا "برای هوری که ماه بود" بخش‌هاییش رو عجیب دوست دارم. تو پیام‌های بعد قطعه‌هایی از متن رو می‌خونیم. گوارای قلب‌هاتون باشه پیشاپیش🌱 تولدتون مبارک ملیحِ بلند بالا، عزیزِ آغشته به گلاب محمدی، تکرارِ نگاهِ حضرت لطیف، الروح والروح جان🤍🌸
"برای هوری که ماه بود🌙" این نگاه، این چَشم‌های آشنا، این ملیحِ بلند بالا، این گلی که پیچیده در کلاه‌خود خاتم الانبیا و آن دستار سبز بود. این رایحه‌ی خوش یاس، این آهوی گریخته از حرم، هر آغوشی را شَره می‌کرد و طماع. چقدر آشنا بود این چَشم‌ها. انگار تکرار نگاه عزیزی بود! . ✍🏻لیلی سلطانی @Ayeh_Hayeh_Jonon 🌱
"برای هوری که ماه بود🌙" در آیینه‌ی چشم حسین (ع) نقشی مبهم از رسول خدا نشست. چشمه‌ی چشمش تاب نیاورد و از قرار خارج شد. جوشید و تصویر مبهم... تار و پراکنده... وَ بعد به جای آن پیرِ عشقِ نورانی، صورت مرد جوان در مردمکش نشست. قامت این عزیزِ آغشته به گلاب محمدی. گویی گذر فصل‌ها از نظم خارج شده بود. حسین (ع) در زمستانِ محمد (ص) طلوع کرد و سال‌ها بعد بهارِ احمد را در آغوش گرفت. حسین (ع) از ازل گره خورده بود به محمد (ص) و تا ابد تنیده بود به او. . ✍🏻لیلی سلطانی @Ayeh_Hayeh_Jonon 🌻
"برای هوری که ماه بود🌙" _ علیِ من، محمدم، میوه‌ی دلم، ماه شب‌های تار! عزیزترین و مبارک‌ترینِ آل عبا! تو برای من به مثال یوسفی برای یعقوب، مُلک پادشاهی‌ هستی برای سلیمان، کشتی‌ای برای نوح، تعبیر و علم بی‌حدی برای یوسف، عصایی برای موسی، دم مسیحی برای عیسی و حکم قرآن را داری برای محمد! که انگار خداوند تمام معجزه‌هایش را در وجودِ نازنینِ تو خلاصه کرده. تو آشکارترین معجزه‌ای که پروردگار به حسین عطایت کرد. . ✍🏻لیلی سلطانی @Ayeh_Hayeh_Jonon 🍃
mehdi_rasoli_ghalal_heydar abotorab 128.mp3
12.38M
🌿🤍 قال الحیدر ابوتراب اصحاب المهدی شباب (یاران مهدی (عج) جوانند) @Ayeh_Hayeh_Jonon 🎊
ولی الهی این روزا طوری بگذره که وقتی پیر شدیم، بتونیم بگیم جوونی‌مون خرجِ یوسفِ زهرا (س) شد💚
🍃🌸 قلبش که رخ ماهوشِ نبی را طلب می‌کرد و جانش تنگِ عطر گل‌های محمدی می‌شد، چشم می‌دوخت به محمدِ کوچکش. ✍🏻لیلی سلطانی @Ayeh_Hayeh_Jonon 🌙
و تو از پس شکوفه‌های بهاری می‌رسی. سرو قامت، سبز، لطیف و سپید با سبد سبد معجزه🌱 ✍🏻لیلی سلطانی @Ayeh_Hayeh_Jonon 💛
الهی به خیر و قشنگی باشه هزار و چهارصد و یکِ عزیز❤️ عیدتون مبارک باشه و ثانیه‌هاتون🌿 الهی امسال سربازِ بابامهدی (عج) باشیم و دلیل شادیش💚