❇️❇️ #پند_و_اندرز_حکیمانه
✅👌👌 شخصی می گوید به حکیمی گفتم :
ای مرد خدا، مرا عاشقی بیاموز تا زندگی ام را سامان بخشم و بهتر از زندگی لذت ببرم.
🟣 گفت: نخست بگو آيا هرگز خطی خوش، تو را مدهوش کرده است؟
گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز شکفتن گلی در باغچهی خانهات تو را از غصههای بیشمار فارغ كرده است؟
گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز صدایی خوش و دلربا، تو را به وجد آورده است؟
گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز صورتی زیبا تو را چندان دگرگون کرده است که راه از چاه ندانی؟
گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز زیر نمنم باران، با خوشی قدم زدهای؟
گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز به آسمان نگریستهای به انتظار برف، تا آن را بر صورت خویش مالی و گرمای درون فرو نشانی؟
گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز خندهی کودکی نازنین، تو را به خلسهی شوق برده است؟
گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز غزلی یا بیتی یا سخنی فصیح، چندان تو را بیخود کرده است که اگر نشستهای برخیزی و اگر ایستادهای بنشینی؟
گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز زلالی آب یا بلندی سرو یا نرمی گلبرگ یا كوشش مورچهای، اشک شوق از دیدهی تو سرازير كرده است؟ گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز شده است که بخندی چون دیگری خندان است و بگریی چون دیگری گریان است؟
گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز بر سیبی یا اناری، بیش از زمانی که به خوردن آن صرف میکنی، چشم دوختهای؟
گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز عاشق کتابی یا نقشی یا نگاری یا آموزگاری شدهای؟
گفتم: نه
🟣 گفت: هرگز دست بر روی خویش کشیدهای و با چشم و گوش و ابروی خویش معاشقت کردهای؟
گفتم: نه
🔴🔴 گفت: از من دور شو که سنگ را عاشقی میتوان آموخت، تو را نه.
https://eitaa.com/lenjanhodhod