مگه ایرانی خااار، ببخشید، برق داره؟
در لبنان برای ثبت سند #اجاره نامه، باید برگه قرارداد و شروط را پر کرد و نزد شهرداری منطقه مهر و امضا و ثبت نمود. عموما خیلی ها ثبت نمی کنند و بعداً به مشکلاتی میخورند.
برای ثبت، فرصت نداشتم روزها که شهرداری باز است بروم. تا به خودم می جنبیدم، عصر بود و #شهرداری بسته. ناچار سند را دادم به یکی از دوستانم تا ببرد ثبت کند. برگشت و گفت شهردار تا شنید یک #ایرانی در منطقه اش منزل اجاره کرده، تعجب کرد و گفت یک ایرانی؟! توی منطقه ما!؟ و گفته باید خودت بروی تو را ببیند. البته رفیق ما هم گفته بود مگه ایرانی چشه؟ هزار و پانصد تا #سوریه ای الان توی منطقه شماست!
مردم منطقه ما و #شهردار منطقه، از طرفداران #حرکت_امل هستند و رابطه خوبی با #ایران ندارند. ایرانی برای آنها یعنی #سپاهی یا کسی که با #حزب_الله در ارتباط است. خلاصه رفتیم گپ کوتاهی زدیم و کار را تمام کردیم.
مدتی پیش رفتم #بانک تا ببینم می توان #حساب باز کرد یا نه. خب طبق معمول اول که از صحبت و لهجه نفهمید ایرانی هستم. وقتی گفت شناسنامه ات را بده، پاسپورت را دادم. مسئول باجه مرد میانسال خوش چهره ای بود با ریش های حنایی و چشمهای آبی که عین انگلیسی ها بود. چشمهایش به اندازه قابلمه گشاد شد و بلند شد از پشت شیشه حائل بین باجه اش و باجه مسئول بالاترش، آرم #جمهوری_اسلامی را نشانش داد و گفت ایرانی!
کمی آرام پچ پچ کردند و در نهایت نشست و گفت امکانش نیست. اگر بخواهید باید تقاضا بفرستیم برای اداره مرکزی اگر قبول کردند می توانید حساب باز کنید. دست از پا درازتر دست بچه ام را گرفتم از بانک بیرون رفتم.
#چنان_کاکتوسی_خاردار_که_هیچکس_دوستش_ندارد
@libaniran
instagram.com/p/Bphw9dSndkl