روستای پیشگام
روستای #دیرقانون نزدیک شهر #صور در #جنوب_لبنان قرار دارد. این روستا از قدیم نقش مهمی در #مقاومت و مبارزه با دشمن اشغالگر داشته است. تعداد کسانی که از خانواده #قصیر #عملیات #استشهادی انجام دادند شاید معادل تعداد استشهادی های دیگر لبنان باشد. از طرف دیگر شخصیتهای سیاسی و فرماندهان مهمی از این روستا در مقاومت هستند.
این روستا اولین روستایی در جنوب بود که بلدیه (شهرداری) آن، برای جبران قطعی طولانی مدت #برق، تعدادی #موتور_برق بزرگ آورد و شبکه برق ثانویه ای ایجاد کرد که به همه مردم، برق داد، آن هم به اندازه مصرف هر خانه. یعنی کنتور نصب کردند و هرکس هر مقدار مصرف کرد پرداخت می کند. قبل از این، در شهرها و روستاهای دیگر، هرکسی موتور می گذاشت و ماهیانه ثابتی بابت مقدار ثابتی آمپر از مردم دریافت می کرد. یعنی شما چه مصرف کنید چه نکنید، پول می پردازید. تازه نمی تواند با ۵ آمپر، کولر روشن کنید. اشتراک برق بر اساس آمپر، هنوز در #بیروت و روستاهای دیگر وجود دارد.
از دیگر اقدامات جالب مردم این روستا برگزاری مراسم مشترک است. در جاهای دیگر #حزب_الله مراسمی برای خودش دارد، #حرکت_امل برای خودش، برخی جاها مثل #مجلس_اعلای_شیعیان، دفاتر مراجع، و... مراسم جداگانه دارند. حتی در برخی روستاها هرکدام داخل یک کامیون، تعداد زیادی بلندگوی قوی می گذارند و داخل دهکده می چرخند و با صدای بسیار بلند از صبح تا نیمه شب، نوحه پخش می کنند. در روستای دیرقانون، مراسم عزاداری مشترک است و در کمال آرامش و نظم و ترتیب و بدون اینکه #پرچم و علامت خود را بیاورند، زیر پرچم #امام_حسین سینه می زنند. هر شب یک سخنران از حزب الله یا حرکت امل سخنرانی می کند.
بیرون حسینیه دهکده بچه های حزب الله و ارتش و حرکت امل مراقب امنیت هستند و چون در روستا همه همدیگر را می شناسند امکان نفوذ عناصر تروریستی وجود ندارد.
در این هیئت هم برای #امام_موسی_صدر دعا می شود هم برای مجاهدین و مقاومت و جانبازان، هم برای ولی فقیه.
instagram.com/p/Bn1toPRHack
به خدایم فحش دادند، انتقام گرفتم
امروز سالروز شهادت جوانی از #جبل_عامل است که بابت فحاشی صهیونیستها به خداوند انتقام سختی از آنان گرفت.
#شهید #حسن_قصیر متولد روستای #دیرقانون در نزدیکی شهر ساحلی #صور در جنوب لبنان بود. او در ۸ نوامبر ۱۹۶۵ در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. از آنجا که برادرانش در #مدرسه_فنی_جبل_عامل نزد #شهید_چمران درس خوانده بودند و آموزه های فرهنگی دینی را از #امام_موسی_صدر فرا گرفته بودند، ارادت خاصی به امام موسی صدر و راه #مقاومت داشت. بعد از اتمام درس در مدرسه دهکده خودشان و مدرسه دهکده پایین، عباسیه، به مدرسه فنی حرفه ای جبل عامل رفت. همیشه نفر اول کلاس بود و بسیار در فعالیت های فرهنگی و پیشاهنگی شرکت می کرد. به گفته برادرانش نماز شبش ترک نمی شد و پیشنهاد های سفر به خارج و فراموش کردن مشکلات را رد می کرد.
در سال ۱۹۸۵ پس از شهادت دوستش حسن مشیمش در حیاط مدرسه بدست متجاوزان صهیونیست، دستگیر شد و مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفت. وقتی بازجوی صهیونیست به خدا فحاشی کرد، خیلی عصبانی شد و با خود عهد کرد انتقام بگیرد. بازجو پس از فحاشی به خدا، گفته بود خدا را گذاشتم در این کشو. به مهدی هم قسم نخور، برایش یک سلول در زندان آماده کرده ایم.
پس از آزادی، همیشه دنبال این بود که به گونه ای در عملیاتی شرکت کند. به واسطه ای توانست اجازه شرعی عملیات استشهادی را از #امام_خمینی دریافت کند و پس از آن ماشینی را که توسط یکی از جوانهای حزب الله بمب گذاری شده بود، برای عملیات برگزید. تنها کسانی که از عملیات خبر داشتند همان دوست حزب اللهی و یکی از فرماندهان کارآمد حرکت امل و بچه های شهید چمران، شهید محمد سعد بود. صبح در کلاس امتحان ریاضی داشتند و نمره اش هم ۲۰ شد. انگار نه انگار عملیاتی در پیش دارد.
چند ساعت بعد قبل غروب، ماشین خود را از کوچه کنار مدرسه به کاروان ماشینهای اشغالگران کوبید و انفجار آن باعث کشته و زخمی شدن ده ها افسر و سرباز دشمن اشغالگر شد.
تصاویر و فیلم عملیات در:
instagram.com/p/BtfWfnzFVhk
منبع:
libaniran.com/1395/11/17/hassan-qassir