هدایت شده از حال خوب | افزايش رزق
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ چرا سردار دلها در قلب مردمِ جهان جای گرفت؟!
♨️ عاملی که حاج قاسم را تبدیل به سردار سلیمانی کرد!!!
🔰 برشی از سخنرانی حجت الاسلام راجی
#سخن_ناب
#پندانـــــــه
شادی روح شهدای تروریستی کرمان صلواتی هدیه بفرمایید🥀🌹
مطالب خوب با ما، نشرش با شما
کانال حال خوب👇🏼
─┅═༅𖣔❤️𖣔༅═┅─
@saeedkaramzadeh588 ☜
#پندانـــــــه
💠 ابو اسماعیل گوید به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم فدایت شوم، شیعه در محیطى که ما زندگى مى کنیم بسیار زیاد است.
امام فرمود آیا توانگر به فقیر توجه دارد؟
آیا نیکوکار از خطاکار در مى گذرد؟
آیا نسبت به یکدیگر همکارى و برادرى دارند؟
عرض کردم نه.
امام فرمود آنها شیعه نیستند، شیعه کسى است که این کارها را انجام دهد.👌👌👌
📚 اصول کافى، دعائم الاسلام، حدیث ۱۰
🌸 طبق فرموده امام باقر علیه السلام شیعیان این ویژگی ها را دارند:👇👇👇👇
1⃣ ثروتمندان به فقراء و نیازمندان کمک می کنند؛ چه کمک واجب مانند خمس و زکات و رد مظالم، چه صدقه مستحبی.
2⃣ از خطاى خطاکاران چشم پوشی می کنند؛ مثلا در رانندگی کسی جلوی ما بپیچد، یا فرزندمان، همسرمان کار اشتباهی انجام دهد.
3⃣ با هم برادر هستند؛ انسان با برادرش چطور برخورد می کند؟
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»؛ (آیه ۱۰ سوره حجرات)
🔆 اگر جامعه ای این ویژگی ها را داشت،
می توانیم بگوییم جامعه ی شیعه است.
#رزق_معنوی
#سخن_ناب
#تلنگر
#حدیث
✅ این حکایت فوق العاده است 😍😍
❇️ حتما بخونید و برای عزیزانتون هم بفرستید 🙏👌
♦️ یه درس بزرگ داره ☘😉
⚡️هنگام سحر و اذان، در تاريک و روشن بامداد، مردي تنومند و بلند قامت از خانه اي بيرون آمد و قدم در کوچه اي تنگ نهاد. از ميان ديوارهاي کوتاه و بلند شهر گذشت و به مسجد آن شهر نزديک شد. صداي اذان صبح از گلدسته ها به گوش مي رسيد. پهلوان وضو ساخت و با خداي خود، به راز و نياز پرداخت. هنوز چيزي نگذشته بود که از پشت يكي از ستون هاي مسجد، صداي گريه پيرزني را شنيد كه به درگاه خدا چنين التماس مي كند:
خداوندا ! رو به درگاه تو آورده ام، نيازمندم و از تو حاجت مي طلبم، نا اميدم مکن.
⚡️مرد بي تاب شد، با خود انديشيد، حتماً اين زن تنگدست و نيازمند است. آرام به پيرزن نزديک شد. او را ديد كه بشقابي حلوا در دست دارد. با لحني سرشار از مهرباني پرسيد: چه حاجتي داري مادر؟
⚡️چون پيرزن اندکي آرام شد، گفت: اي جوانمرد، التماس دعا دارم. براي من و پسرم دعا کن.
مرد پرسيد مشکل تو و پسرت چيست؟
⚡️پيرزن آهي سرد از دل برآورد و گفت: پسري دارم زورمند و دلاور که پهلوان هندوستان است و در شهر و ديار خود پرآوازه است. هر جا نام و نشان پهلواني را مي شنود، عزم کشتي گرفتن با وي مي كند. شکر خدا که تاکنون پيروز شده و تا امروز هيچکس نتوانسته پشت او را به خاک برساند. اكنون پهلواني از خوارزم به شهر ما وارد شده و قصد هماوردي با پسر من را دارد، مي ترسم پسرم مغلوب شود و روي بازگشت به شهر خود را نداشته باشد.
اين پهلوان كه كسي جز پورياي ولي نبود، فهميد که رقيب هندي او، پسر اين پيرزن است.
⚡️پورياي ولي، طاقت ديدن اشک هاي آن مادر غمگين را نداشت. دلداريش داد و گفت : به لطف خدا اميدوار باش مادر، خداوند دعاي مادران دل شکسته را مستجاب مي كند. اين را گفت و با حالتي پريشان، از پيرزن دور شد و از مسجد بيرون رفت.
⚡️پس از آن پورياي ولي با خود فکر کرد که فردا چه بايد بکند، اگر قويتر از آن پهلوان باشد و بتواند او را به زمين بزند، آيا طعم شكست را به او بچشاند؟ يا باتوجه به تمناي مادر او، مقاومت جدي نكند و زمينه پيروزي حريف را فراهم نمايد. براي مدتي پورياي ولي، در شك و ترديد بود. ناگهان از دايره ترديد بيرون آمد، لبخندي زد و تصميمي قاطع گرفت. او مي دانست قهرمان واقعي کسي است که نفس سركش خود را مهار کند. او خواست كه غرور خود را بشكند و بقول مولوي ( شير آن است که خود را بشکند ) البته اين انتخاب، بسيار دشوار بود.
⚡️چون روز موعود فرا رسيد و پورياي ولي، پنجه در پنجه حريف افکند، خويشتن را بسيار قوي و حريف را دربرابر خود ضعيف ديد تا آنجا که مي توانست به آساني پشت او را به خاک برساند. اما عهد خود را بياد آورد. براي آنکه کسي متوجه نشود، مدتي با او دست و پنجه نرم کرد، اما طوري رفتار كرد كه ديگران احساس كنند حريف وي قويتر است. پس از لحظاتي، پورياي ولي، اين پهلوان نام آور بر زمين افتاد و حريف روي سينه اش نشست. در همان وقت به او احساس عجيبي دست داد. مثل اين بود كه درهاي حكمت به روي او گشوده شده و وي پاداش جهاد با نفس را مشاهده كرد.
⚡️دوستان پورياي ولي كه از توانايي بدني او به خوبي آگاه بودند، از شكست او در رقابت با پهلوان هندي در شگفت بودند. چند روز بعد از آن واقعه، سلطان جونه ( حاكم آن منطقه در هند) مجلسي ترتيب داد تا در آن از پهلوان پورياي ولي دلجويي کند. در آن هنگام، پهلوان هندي كه در مجلس حضور داشت، پيش آمد و خود را به پاي پورياي ولي افكند و بازوبند پهلواني را به او تقديم كرد. او گفت من در ضمن مسابقه، متوجه گذشت و جوانمردي تو شدم. پوريا از اينكه رازش برملا شده بود، متاثر و پريشان شد اما دوستان او خوشحال شدند و ماجراي اين فداکاري بزرگ در همه شهرها پيچيد. از آن پس، از پورياي ولي به عنوان يكي از جوانمردان و اولياي خدا ياد مي شود.
⚡️پورياي ولي اضافه بر قدرت پهلواني و نيرومندي بدن، صفات آشکار و پسنديده اي داشته که او را از ديگر پهلوانان، متمايز مي ساخته است. پهلوانان و ورزشکاران با ياد او، جوانمردي را پاس مي دارند.
پوریای ولی گفت که صیدم به کمند است
از همت داوود نبی بخت بلند است
افتادگی آموز گر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است!
#حکایت
#پندانـــــــه
#تفکر
مطالب خوب با ما، نشرش با شما
حال خوب👇🏼
─┅═༅𖣔❤️𖣔༅═┅─
@saeedkaramzadeh588 ☜
هدایت شده از حال خوب | افزايش رزق
19.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰همونی که سختته رو ببخش....
🏵 دیدید تو هر جمعی حرف از بخشش میشه چند نفری هستن میگن همه رو میتونیم ببخشیم جز ...
✅ اگر میخوای به اوج برسی ببخش😉
#راهکار
#پندانـــــــه
#قدرت_تغییر
#حال_خوب
مطالب خوب با ما، نشرش با شما
کانال حال خوب👇🏼
─┅═༅𖣔❤️𖣔༅═┅─
@saeedkaramzadeh588 👈
✨﷽✨
#پندانه
🔴 بردههای دیروز و بردههای امروز
✍دانشگاه تهران که بودم یه دوستی داشتم که رتبه کنکورش تکرقمی بود و برق دانشگاه شریف میخوند.برای فوقلیسانس به کانادا رفت و بعد از مدتی به باباش گفت میخوام ول کنم و برگردم تو دانشگاههای خودمون مدیریت بخونم.باباش این کار پسرش رو خیلی احمقانه دونست و بهش گفت: تو توی معتبرترین دانشگاه دنیا داری درس میخونی، اونم در بهترین و بالاترین رشته! دو روز دیگه که برگردی ایران میشی استاد دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف، با کلی درآمد و عزت و احترام؛ چطوری همچین تصمیمی گرفتی؟
پسر گفت: بابا یه روز که اینجا از تنهایی دلم گرفته بود، به فکر فرورفتم و در احوالات همکلاسیهام دقت کردم که ظاهرا جزء نوابغ درجه یک دنیا بودن، دیدم همهشون یا افغانی هستند یا ایرانی یا پاکستانی یا هندی و ... و به طور کلی همهشون مال این کشورای استعمارزده هستن.از خودم پرسیدم مگه اینجا بهترین دانشگاه و این رشته، بهترین رشته نیست، پس نوابغ انگلیسی و اسرائیلی و آمریکایی کجان؟ بالأخره همهشون که خنگ نیستن و اونام چهار تا نابغه دارن. رفتم تحقیق کردم و فهمیدم چه کلاه گشادی سرم رفته. دیدم اونا نوابغشون رو میفرستن تو رشتههایی که به شاهرگ حیاتی بشریت مربوط میشه. این کارو میکنن تا بتونن بشریت رو چپاول کنن.
نابغههاشونو میفرستن تو رشتههایی که برای امورات سختافزاری و نرمافزاری بشری مثل منابع انسانی، نفتی، کشاورزی، معادن، نوابغ، ادارات، شهرداریها، وزارتخونهها، نظام آموزشی، نیروهای نظامی و انتظامی و...، حکم ویندوز رو داره تا بتونن همه اینها رو به بهترین وجه با همدیگه هماهنگ کنن.نابغههای اونا در رشتههای علوم انسانی مثل فلسفه، حقوق، مدیریت، جامعهشناسی یا کشاورزی، اقتصاد و امثال اینا درس میخونن.
اونجا بود که فهمیدم اونا به من به چشم یه کارگر فریبخورده نگاه میکنن نه یه دانشمند فرهیخته.
همون طور که ما اگه لوله آب خونهمون بترکه، زنگ میزنیم لولهکش بیاد و طبق نظر ما اتصالات لوله رو تعمیر کنه، اونا هم میخوان ماهواره و موشک پرتاب کنن، زنگ میزنن کارگر از ایران یا چند تا کشور عقبمونده بیاد و برای اونا و زیرنظر و تحت مدیریت اونا موشک هوا کنه. با این تفاوت که این کارگر بر خلاف لولهکش، باید حتما نابغه باشه. و همون جور که ما نجّار و کارگرها رو تحویل میگیریم و دمشو میبینیم تا کارمون رو درست و خوب انجام بده، اونا هم کارگرای نابغهشون رو تحویل میگیرن تا کارشون پیش بره و بتونن به هدفشون برسن. فهمیدم که تو کشور اونا، ارزش واقعی رشتههای مهندسی و پزشکی، در حد بنا و معمار ساختمون و نجّاره، البته یه ذره بیشتر.
ولی تو کشورای استعمارزده ارزش علوم رو جابهجا کردن؛ رشتههایی که ارزششون برابر ارزش انسانه و اصل موضوعشون سعادت انسان و جامعه است، تو کشور ما خوار و ذلیل شده، ولی رشتههای مهندسی و تجربی به کاخ آرزوها تبدیل شده. یه زمانی یکی از رؤسای جمهور کشور ما در جمع دانشجویان ایرانی مقیم اروپا سخنرانی میکرد و اونجا با افتخار گفت: ما افتخار میکنیم که ۴۰ درصد دانشمندان ناسا و بزرگترین استادان دانشگاه اروپا، ایرانی هستند؛ ما افتخار میکنیم معتبرترین پزشکان اروپا، متخصصان ایرانیاند و...
من تو دلم بهش گفتم: آقای رئیس! تو فکر کردی اون ۶۰ درصد که ایرانی نیستن، آمریکایی هستن؟! اون ۶۰ درصد هم مال چهار تا کشور بدبخت استعمارزده هستن که مسئولینشون مثل تو نفهمیدن چه کلاهی سرشون رفته؛ اون ۶۰ درصد هم مال افغانستان و مالزی و پاکستان و سوریه و عراق و چین و هند و لبنان و ژاپن و... هستن.نابغه تراز اول آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی و اسرائیلی هرگز وقتش رو تو این رشتهها تلف نمیکنه.
سیستم مدیریتیشون به گونهای طراحی شده که نابغه اونا به رشتهای بره که شاهرگ حیات بشریته، به رشتهای بره که بتونه نابغه ما رو مثل یه برده به کار بگیره.یه زمانی اروپا و آمریکا برای ساخته شدن، نیاز به بردههایی داشت که کارهای بدنی خیلی سخت رو انجام بدن. با کشتی حمله کردن به آفریقا و کشتن و غارت کردن؛ زنها و مردهای سیاهپوست، از بچه هفت هشت ساله تا پیرمرد هفتاد ساله رو بار کشتی کردن و آوردن به اروپا و آمریکا تا براشون بردگی کنن.
امروز هم اروپا و آمریکا برای ساخته شدن نیاز به برده داره، منتهی نه اون برده سیاهپوست دیروزی که کارهای بدنی طاقتفرسا انجام میداد بلکه برده امروزی باید نابغه باشه تا بتونه موشک و ماهواره و رادار و تجهیزات پزشکی عجیب و غریب بسازه.برده دیروز رو به زور با کشتی بار میزدن و میبردن اما برده امروز رو با برنامهای به نام المپیاد ریاضی و زیست و شیمی و نجوم شناسایی میکنن و میبرن.
#پندانـــــــه
مردى در برابر لقمان ايستاد و به وى گفت تو لقمانى،
تو برده بنى نحاسى؟
لقمان جواب داد آرى.
او گفت پس تو همان چوپان سياهى؟
لقمان گفت سياهى ام كه واضح است، چه چيزى باعث شگفتى تو درباره من شده است؟
آن مرد گفت ازدحام مردم در خانه تو و جمع شدنشان بر در خانه تو و قبول كردن گفته هاى تو.🤔
لقمان گفت برادرزاده، اگر كارهايى كه به تو مى گويم انجام بدهى، تو هم همين گونه مى شوى.
گفت چه كارى؟
لقمان گفت:
فرو بستن چشمم،
نگهدارى زبانم،
پاكى خوراكم،
پاکدامنى ام،
وفا كردنم به وعده و پايبندى ام به پيمان، مهمان نوازى ام،
پاسداشت همسايه ام
و رها كردن كارهاى نامربوط...
اين، آن چيزى است كه مرا چنين كرد كه تو مى بينى.
منابع:👇👇👇👇
۱. البداية و النهاية، جلد ۲، صفحه ۱۲۴
۲. تفسير ابن كثير، جلد ۶، صفحه ۳۳۷
#حکایت
#الگو
✅ ۲۰ قانون طلایی احترام به خود...
قانون اول:
اگر فکر میکنی کاری اشتباهه، انجامش نده
قانون دوم:
در صحبتها همیشه دقیقا همون چیزی رو بگو که منظورته
قانون سوم:
هیچوقت طوری زندگی نکن که سعی کنی همه رو از خودت راضی نگه داری؛ هیج وقت
قانون چهارم:
سعی کن هر روز یاد بگیری و دست از یادگرفتن بر نداری
قانون پنجم:
در صحبت با دیگران هیچوقت راجع به خودت بد حرف نزن
قانون ششم:
هیچوقت دست از تلاش برای رسیدن به رویاهات بر ندار
قانون هفتم:
سعی کن راحت نه بگی، از نه گفتن نترس
قانون هشتم:
از بله گفتن هم نترس
قانون نهم:
با خودت مهربون باش
قانون دهم:
اگه نمیتونی چیزی رو کنترل کنی، بزار به حال خودش
قانون یازدهم:
سعی کن از اتفاقات و حالات منفی دوری کنی
قانون دوازدهم:
برای رضایت دیگران، کاری رو انجام نده که دوست نداری
قانون سیزدهم:
سعی کن ببخشی، اما فراموش نکن
قانون چهاردهم:
در هیچ حالتی، سطح خودت رو به اندازه طرف مقابلت پایین نیار
قانون پانزدهم:
حرفی رو که نمیپسندی تائید نکن
قانون شانزدهم:
به کسانی لطف کن که استحقاقش رو داشته باشن، لطف تورو وظیفت ندونن و سپاسگزار باشن
قانون هفدهم:
با کسی که ازش خوشت نمیاد، همنشینی نکن
قانون هجدهم:
در یاد دادن، بخشنده باش
قانون نوزدهم:
از کسی ناراحت هستی بهش بگو، ناراحتیتو بگو، دلیلش رو بگو .
قانون بیستم:
عاشقى كن، عشق باعث اميد به زندگی می شود.
#قانون #راهکار
#پــــــــندانه
🌺نکته ای از زیارت عاشورا :🌺
🍂وَاَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ، ثُمَّ اِلَيْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَمُوالاةِ وَلِيِّكُمْ، وَبِالْبَر آئَةِ مِنْ اَعْدآئِكُمْ وَالنّاصِبينَ لَكُمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَر آئَةِ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ.....
⚡️دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا، یک ضرورت است، و باعث تقرب به خداست.
🍁کسی که محب و پیرو اهل بیت است، هم باید دوستان اهل بیت را دوست بدارد، و هم باید از دشمنان آنان اعلام برائت نماید.
⭐️امام جعفرصادق علیهالسلام:
كَذَبَ مَنِ ادَّعَی مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا.
دروغ میگوید کسی که ادعای محبّت ما را میکند ولی از دشمنان ما تبرّی و بیزاری نمیجوید.
🔴بنابراین؛ هم باید دشمنان خدا و اهل بیت را در زمان حاضر، بشناسیم.
وهم باید دشمنی و بیزاری خود را از آنان اعلام نماییم.
#زیارت_عاشورا | #رزق_معنوی
#پــــــــندانه
هدایت شده از حال خوب | افزايش رزق
♦️ داستان واقعی بسیار آموزنده...حتما بخونید 🙏🙏
سال ۱۹۹۸ بود که بعد از ازدواج با خانم ژاپنی ام و گرفتن ویزا خیلی سریع اقدام به گرفتن گواهینامه رانندگی ژاپنی کردم. از بدشانسی، من توی استانی بودم که سختگیرانه ترین امتحان آیین نامه و امتحان شهری رو داشت!
من توی ایران گواهینامه داشتم و رانندگی بلد بودم ولی بعد از ۵ بار رد شدنهای الکی که بیشتر بخاطر دونستن قدر گواهینامه بود قبول شدم! خیلی خیلی خوشحال شدم. حتی از گرفتن ویزا آنقدر خوشحال نشدم که گرفتن گواهینامه خوشحالم کرد!
●بعد از یک ماه هم یه ماشین هوندا گرفتم. یه روز تعطیل به خانمم گفتم بریم یه فروشگاه و یه نهاری بخوریم و برای اولین بار با ماشین جدید یه دوری هم زده باشیم. خلاصه راه افتادیم و راه نسبتا طولانی فروشگاه رو داشتیم طی میکردیم که سر یه چهار راهی با اینکه راه مال من بود یه تاکسی خیلی ناجور و با عجله پیچید جلوم!
منم عصبانی شدم و دستمو گذاشتم رو بوق و داد و فریاد کردم.
توی ژاپن وقتی کسی به شما راه میده تا بیوفتید جلوش، و یا وقتی کسی بد بپیچه جلوی ماشین دیگه ای، با دو یا سه بار فلاشر ماشین زدن از شما تشکر و یا معذرت خواهی میکنه. البته بسته به این داره که طرف چقدر صبرکرده باشه فلاشرهاش طولانی تر میشه! خلاصه راننده تاکسی از من با فلاشر زدن، هم معذرت خواهی کرد و هم تشکر.
■خانم من که این صحنه رو میدید حرفی رو زد که منو خیلی تحت تاثیر قرار داد! بمن گفت که چرا یکم سرعتت رو پایین نیاوردی که اون راننده با خیال راحت وارد خیابون بشه؟ تازه وقتی هم که وارد خیابون شد چرا بهش اینهمه بوق زدی و با اینکه مسافر داشت طرف رو معذب کردی؟ من بهش گفتم که چون راه مال من بود!
□خانمم گفت حتی اگه راه هم مال تو باشه تو باید راه رو به اون تاکسی بدی تا زودتر بره! شاکی شدم و گفتم چرا؟! چرا همه ی راننده تاکسی ها فکر میکنن که راه مال اوناست؟ خانمم بهم گفت، چون اونا سرکارن و دارن کار میکنن، و عجله دارند تا یه لقمه نون دربیارن و واسه زن و بچه شون ببرن، ولی من و تو تعطیلیم و داریم میریم تفریح! پس حق تقدم رو حتی اگه مال تو هم باشه باید بدی به کسانی که سرکارن و دارن کار میکنن مثل تاکسی ها، وانت ها، کامیون ها و هر ماشینی که تو تشخیص بدی سرکاره!
●اونجا بود که فهمیدم چرا ژاپن شده ژاپن و اسمش روشه! ژاپن! چون اینجور چیزها رو از مهد کودک هاشون تا مدرسه هاشون یاد میدن.
ما هم چیزی از اونا کم نداریم و حتی مهربونترین مردم دنیاییم ولی خودمون نمیدونیم. مایی که ديوار مهربانی رو به کل دنیا معرفی کردیم، پس ته دل هممون یه دریا مهربونی های دست نخورده داریم که میتونیم ازشون استفاده کنیم.
○بیایید با یه فلاشر زدن از همدیگه تشکر کنیم و این فرهنگ جهان اولی رو توی کشور خودمون هم منتشر کنیم و فرزندانمون هم از کودکی یاد بدیم 👌👌
بیایید با راه دادن به همدیگه هر روز از این احساس خوب لذت ببریم، تا دنیامون قشنگ تر بشه. بیایید با راه دادن به ماشین هایی که سرکار هستند، باعث افزایش روزیه اونا بشیم و از انعکاس روزی اونها، روزی ما هم زیاد بشه و چه بسا تصادفات، ناقص شدنها، دعواها، کشته ها و غیره، کمتر و کمتر بشه…
مجید مرادی
#داستان_واقعی_آموزنده #اخلاق
#حال_خوب #پــــــــندانه
مطالب خوب با ما، نشرش با شما
کانال حال خوب👇🏼
─┅═༅𖣔🖤𖣔༅═┅─
@saeedkaramzadeh588 👈🏼
هدایت شده از حال خوب | افزايش رزق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام دوستان عزیز
🌺صبح تون بخیر🌺
🌸روزتون قشنگ
🌺ذهنتون آروم
🌸شادی هاتون بی پایان
🌺دلتون پر از امید
🌸قلبتون مهربون
🌺زندگیتون عاشقانہ
🌸و هزار آرزوی زیبا
🌺نصیب لحظه هاتون
🌸امروزتون زیبا و رویایی
#صبح_به_خیر
امروز یک شنبــــــــــــــــه 🗓
🌞 ۲۲ مهر ۱۴۰۳ خورشيدی
🌙 ۹ ربیع الثانی ۱۴۴۶ قمری
🎄 ۱۳ اکتبر ۲۰۲۴ میلادی
#پــــــــندانه
تو زندگی از قانون بالُن
استفاده کن!
هر چی که به درد بخور نیست
بریز دور 👈 تا اوج بگیری...
مطالب خوب با ما، نشرش با شما
کانال حال خوب👇🏼
─┅═༅𖣔❤️𖣔༅═┅─
@saeedkaramzadeh588 👈
هدایت شده از حال خوب | افزايش رزق
9.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️زندگی در دو جمله خلاصه میشود :
لذت بردن از روزهای خوب ،
صبر کردن در روزهای بد .
🍃اگر حال خوبی داری، از آن حال لذت ببر .
🍂و اگر حالت بد است ، صبر داشته باش .
روزهای خوب
خواهند آمد ...💫
💞آدینه تون زیبا و شاد
💞✨قلبتون لبریز از مهربانی
🌸✨وجودتون
💞✨سرشاراز سلامتی
🌸✨زندگی تون
💞✨پراز عشق و محبت
🌸✨و عاقبت بخیر
💞✨باشید و خوشبخت
🌸✨ در پناه خداوند منان
ســــلام سلام ☺️
#صبح_به_خیر
امروز جمعـــــــــــــــــــه 🗓
🌞 ۴ آبان ۱۴۰۳ خورشيدی
🌙 ۲۱ ربیع الثانی ۱۴۴۶ قمری
🎄 ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴ میلادی
#پندانه
💚مردم! هر وقت کارتون گیر کرد
امام زمانتون رو صدا کنید
یا خودش میاد یا یکی رو میفرسته
که کارتون رو راه بندازه. 💚
شهید تورجی زاده
مطالب خوب با ما، نشرش با شما
کانال حال خوب👇🏼
─┅═༅𖣔❤️𖣔༅═┅─
@saeedkaramzadeh588 ☜
#پندانه
✍روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه میکند.
شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده كه اینگونه اشك میريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟»
شیخ جعفر در میان گریهها گفت: «آری، یکی از لاتهای این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.»
همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»
شیخ در جواب میگويد او به من گفت:
«شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من میگویند. آیا تو هم همانی هستی که همه میگویند؟! و اين سئوال حالم را عجيب دگرگون كرد.»
گفتا؛ شیخا، هر آنچه گویی هستم
آیا تو چنانکه مینمایی هستی؟