eitaa logo
مسیر روشن🌼
59 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
15 فایل
ارائه نظرات و پیشنهادات: @eshgh_yaani_ye_pelak
مشاهده در ایتا
دانلود
مسیر روشن🌼
#دوراهــــــــــے #قسـمـت32 سوار ماشین شدم... فضای سڪوت تنفر انگیزی همه جا را فرا گرفته بود... س
زمین خوردم... یک خانوم و آقا که سوار موتور بودن با دیدن من موتورشان را کنار خیابون گذاشتند و پیاده شدند. خانم طرف من آمد و آقا طرف مان رفت که یک وقت به من صدمه نزند ... دو طرف شانه هایم را گرفت و من را از روی زمین بلند کرد... یاد روشنک افتادم بی حال شدم و اشک امانم را برید...در آغوش آن خانم پخش شدم. من را صدا می کرد: -خانم...خانم؟؟؟حالتون خوبه؟؟؟ به خودم آمدم... زجه می زدم گریه می کردم. قلبم درون سینه ام سنگینی می کرد! من چیکار کردم... -خانم؟؟!!! شانه هایم را تکان می دادو می گفت: -حالتون خوبه؟؟؟ اولین روز که روشنک را دیدم برایم تداعی شد... همان وقت که گفت: "-خوبی؟؟ -خوبم ممنون..." آرام آرام بلند شدم آن خانم من رو یاد روشنک می انداخت... یک خانم چادری با یک مرد مذهبی از همان ریشو های باریشه... دستانم را دو طرف بازوهایم گذاشتم و شروع کردم به راه رفتن آن خانم پشت سرم آمد... -خوبین؟؟؟؟ سمتش برگشتم بعضم را قورت دادم لبخند تلخی زدم و گفتم: -خانم خوبم...ممنون! بعد هم راهم را گرفتم و رفتم... دور شدم خیلی دور آنقدر که در مردمک چشمم محو شده بودند... گوشی های هنز فری ام را درون گوشم فرو بردم و موسیقی را روی حالت پخش زدم... ... ... ... ... -وای خدای من...هنوز هم از روشنڪ خبری نیست...از دستم ناراحته...اشتباه کردم... ادامه دارد... ✍سـرخـه اے ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈