eitaa logo
لب المیزان
5.9هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
32 ویدیو
176 فایل
🔸 گروه فرهنگی المیزان 🔸استاد اصغر طاهرزاده 💎ارتباط با مدیر کانال @modir_lobolmizan 🔹سروش: Sapp.ir/lobolmizan 🔹ایتا:Eitaa.com/lobolmizan 🌐www.lobolmizan.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 💠سوال شماره24922 🔵استاداصغرطاهرزاده ⁉️سلام میرم سر اصل سوال آیا ما چند دنیا داریم در کل که جلوش هی نزول پیدا کرده و شده این دنیای مادی؟؟؟ غیر از یکیه؟؟؟  بذارین اینجوری بپرسم مگه ما چند تا خالق داریم؟؟؟ خدا شاهده همش یکیه و هر چه بالاتر بریم معانی بیشتری دارند، خب چرا من باید بیام این معانی رو برم دنبال همش؟!!! بحث بنده روی شهداست ، آقا مگه شهید ۱۳ ساله چی داشت که به وصال رسید، خدا شاهده هدف وصال و فناست و خداوند متعال داور و راهنما و اصل هستند،بنظرتون این، یک دنیای خلق شده که در آیه داریم بازیه ما باید توش بتابیم و هی بخوایم همه چیزشو بفهمیم،قصد وصاله و بسیار سخته گذشتن از همه دنیا مگه حضرت رب العالمین کافی نیستند برای ما؟؟؟ البته اگر این حرف ها برای مردم زده بشه جز تنبلی و گناه و قتل عام و فساد ازشون به ندرت آدم حسابی در میاد اما خدا وکیلی غیر از اینه؟ حالا شایدم من دارم اشتباه میکنم من تعصب ندارم رو هیچ چیز و جز شرع مبین اسلام و پی روی چیزی نیاز نمیبینم در خودم گر چه بازم شک کردم به نوع نوشتارم چون در نیومد و اون نشد آخر ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که خداوند چگونه با جلوات مختلف، حقایقی را در افق جان کسانی که صادقانه با او برخورد می‌کنند، قرار می‌دهد. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/24922 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره24923 💠مگر آن‌چه را که به راحتی می‌توانیم حسّ کنیم، هم باید اثبات کرد؟ 🔵استاداصغرطاهرزاده ⁉️با سلام لطفا بفرمایید عالم ماده (نه عالم خارج) چگونه اثبات یا تنبیه میشود و یقین ما وعلم یقینی ما به عالم ماده و جوهر ماده چگونه بدست می آید؟ ماده چه خصوصیتی دارد که منحصر به فرد است که خود را به ما می‌نمایاند؟ متشکرم ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب می‌کنم! مگر آن‌چه را که به راحتی می‌توانیم حسّ کنیم، هم باید اثبات کرد؟ طرف رفته بود که جنگل را ببیند بعد به رفیقش گفت: از بس درخت بود، جنگل را ندیدم، و رفیقش از او پرسید مگر همین ازدحام درخت‌ها، جنگل نبود؟ موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/24923 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره24924 🔵استاداصغرطاهرزاده ⁉️سلام علیکم ممنون بابت پاسخ شما درخصوص سوال24918 لطفا بفرمایید راه تشخیص چیست؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، شهودِ معصوم است اگر مطابق سخن اولیاء معصوم بود، صحیح است وگرنه، نه. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/24924 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
هدایت شده از لب المیزان
🔸 #تفسیر_قرآن 🔸تفسیر انفسی سوره #فتح ⏱زمان:دوشنبه ها-ساعت17 🌸مکان:اصفهان-سرای هنر واندیشه(سُها) 🔮استادطاهرزاده 🌐http://lobolmizan.ir/sound/1291 کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
ج14_تفسیرسوره فتح.mp3
6.77M
🔸 🔸تفسیر انفسی سوره 💠نحوه ی حضور خاص حضرت محمد(ص) در این تاریخ  🔮استاد اصغر طاهرزاده ⏰جلسه14 (98/5/28) کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan پیام رسان سروش 📱sapp.ir/lobolmizan پیام رسان ایتا 📱eitaa.com/lobolmizan
🌸اطلاعیه ✅جلسات تفسیر قرآن روزشنبه از هفته آینده مورخ 98/6/9 بعداز نماز مغرب وعشاء برگزار خواهد شد. کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan پیام رسان سروش 📱sapp.ir/lobolmizan پیام رسان ایتا 📱eitaa.com/lobolmizan
🌸 💠سوال شماره24925 💠کسب روزی و تأکید بر کدّ یمین و عِرق جبین 🔵استاداصغرطاهرزاده ⁉️استاد عزیز سلام با توجه به اینکه اگر مومن اگر در توانش هست باید خود برای خود کار کند و کسب روزی کند،آیا با در نظر گرفتن اینکه با افزایش سازو کار اینترنت و فضای مجازی و غیره که ساخته و پرداخته فرهنگ مدرنیته است،بهتر است شخص با کار یدی و انجام فعالیت تولیدی کسب روزی کند و یا نه او هم مانند بسیاری وارد متأثر از فرهنگ مدرنیته شود و کسب و کاری اینترنتی در فضای مجازی ایجاد کند؟ متشکر ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این‌که جهت کسب روزی تأکید بر کدّ یمین و عِرق جبین شده؛ بر این مبنا است تا مسیر کسب روزیِ انسان متزلزل به میل و هوس بقیه نباشد. مثل کاری که یک کشاورز انجام می‌دهد و خودش غذای خود را می‌کارد و درو می‌کند. ولی یک لوستر فروش امیدش به میل و هوس مردم است. با این‌همه به هرحال امروز نمی‌توان خود را به این بهانه‌ها از کسب درآمد محروم کرد. مهم آن است آن نکته‌ی آرمانی در کسب روزی مورد غفلت قرار نگیرد و به کارهایی که بیشتر مورد نیاز مردم است پرداخته شود. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/24925 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
🌸 💠سوال شماره24926 🔵استاداصغرطاهرزاده ⁉️سلام فرمودید «برای آزاد شدن از زمان، وقتی نماز می‌خوانید سعی کنید خود را در عالم برزخ احساس کنید.» دقیقاً چگونه باید این کار را بکنیم؟ ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «عالم انسان دینی» در این مورد تذکراتی را با شما در میان می‌گذارد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/24926 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
المادية - بعد الجسمية المشتركة - إنما هو بالصور النوعية التي تتكون بها العناصر، (اول باری که جواهر مادی متنوع می شوند بعد از اینکه همه جسمند و در جسمیت مشترکند، به سبب صور نوعیه است که به وسیله ی آن عناصر که همان اجسام بسیط اند تحقق می یابند.) ثم العناصر مواد لصور أخرى تلحق بها، (بعد خود این عناصر ماده هایی برای صورت های دیگری می شوند که به آنها ملحق می شوند.) وكان القدماء من علماء الطبيعة يعدون العناصر أربعا، (پیشینیان علوم فیزیک که در علوم طبیعی کار می کنند این عناصر را چهار تا می دانستند.) وأخذ الإلهيون ذلك أصلا موضوعا، (و حکماء همان موقع آن را به عنوان اصل موضوعی می پذیرفتند یعنی چیزی که در جای خودش ثابت شده است و فیلسوف به صحت و سقم آن کاری ندارد و آن را به عنوان اصلی ثابت شده می پذیرد و احکامی را بر آن بار می کند.) وقد أنهاها الباحثون أخيرا إلى ما يقرب من مائة وبضع عنصر. (ولی اخیرا، بررسی کنندگان، این عناصر را به بیش از صد و چند عنصر رسانده اند.) ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این‌که صورت، محلِ ظهور هیولا یا ماده است، غیر از آن است که پرسیده شود دلیل وجود عقلیِ ماده چیست که اگر کسی گرفتار سوفسطایی‌گری نباشد با نظر به پدیده‌های خارجی متوجه آن می‌شود به همان معنایی که در متن آقای استاد فیاض هست ـ با تحلیل عقلی می بینیم که هر جسم، این دو حیثیت فوق را واقعا داردـ تازه تئوریِ تحلیلِ ماده به صورت و هیولا، یک فرضی است که به وسیله‌ی آن می‌توان جواب بعضی از سؤالات را بدهیم. علاوه بر آن استحضار داشته باشید که این سایت نمی‌تواند در موضوعاتی وارد شود که باید در کلاس و درس مورد بررسی و تدقیق قرار گیرد. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/24927 🔻کانال لب المیزان 📱 @lobolmizan 🔻کانال صدای لب المیزان 📱 @sound_lobolmizan
ر. بنا بر این باید به سراغ صورت جسمیه برویم یعنی چون جسم است این آثار را گرفته است. این هم صحیح نیست زیرا جسم بودن بین همه ی اجسام مشترک است بنا بر این باید این آثار در همه ی اجسام مشترک باشد یعنی هر جسمی بوی سیب داشته باشد. بنا بر این جسم بودن یعنی طول و عرض و عمق داشتن نمی تواند علت برای این آثار باشد. نتیجه اینکه این آثار باید مبدایی غیر از ماده و صورت جسمیه داشته باشد. همچنین نمی توان گفت که این آثار از جوهر نشأت نمی گیرد بلکه از یک عرض دیگری نشأت می گیرد مثلا اگر سیب این بو را می دهد به این دلیل است که رنگش زرد یا سرخ است. علامه می فرماید: اگر هم این درست باشد ولی آن عرض آخری خودش از کجا به وجود آمده است. زیرا عرض بالاخره آثر است و باید مؤثر از چیزی باشد. عرض بالاخره باید به یک امر جوهری بر گردد که قائم به خودش باشد و این اعراض به آن وابسته باشند. آن امر جوهری هم نه ماده است و نه جوهر پس باید به جوهرهایی برگردد که در همه ی اجسام یکسان نیستند این همان است که به آن صور نوعیه می گویند. یعنی جوهرهایی که در هر جا که ظاهر می شود نوع خاصی از جسم را ارائه می دهند. مثلا صورت نوعیه در قالب سیب می تواند ارائه شود که یک نوع خاصی از جسم است که اعراض خاص خودش را دارد. این صور نوعیه، جسم را که یک جنس است به انواع مختلف تبدیل می کند. این صورت نوعیه است که مبدأ همه ی آثار است مثلا اگر آتش می سوزاند به خاطر صورت نوعیه اش است. اولین صورت های نوعیه ای که روی ماده آمدند و اجسام را تشکیل داده اند بحثی است که در فلسفه از آن بحث نمی کنند. سابقا در فیزیک می گفتند که چهار صورت نوعیه هست که چون صور نوعیه ی اولیه اند به آنها عناصر می گفتند که به معنای مواد اولی است که عبارت بود از صورت نوعیه ی بادی، خاکی، آبی و آتشی. در فیزیک قائل بودند که اجسام در ابتدا به این چهار قسم تقسیم می شوند و بعد خودشان ماده برای صور نوعیه ی بعد می شود. سابقا فلسفه ی الهی این بحث را به عنوان اصل موضوعی از فلسفه ی طبیعی می گرفت. اما امروزه طبیعیات به این نکته رسیدند که آن چهار تا ماده های اصلی نبودند بلکه خودشان از ماده های دیگری تشکیل شده اند. امروزه می گویند این عناصر اصلی به صد و چند عنصر بالغ می شود. به هر حال جایگاه این مباحث در فلسفه نیست زیرا روش فلسفه روش تعقلی است. این عناصر ماده برای اجسام بعدی می شوند. این عناصر مجموعه ای ماده و صورت جسمیه و صورت نوعیه می باشند. الفصل الخامس في إثبات الصور النوعية (فصل پنجم در اثبات صورت نوعیه است.) الأجسام الموجودة في الخارج تختلف اختلافا بينا (اجسامی که در خارج موجودند با هم اختلاف روشنی دارند) من حيث الأفعال والآثار، (اختلاف آنها از حیث کار و آثار است مثلا آتش کارش این است که می سوزاند ولی آب نمی سوزاند و آثار آنها هم فرق دارد مثلا یکی رنگ و بو و طعمی دارد و دیگری رنگی دیگر.) وهذه الأفعال لها مبدأ جوهري لا محالة، (این افعال حتما باید منشایی داشته باشد که امری جوهری است. البته علامه دیگر آثار را ذکر نمی کند زیرا آثار خود به نوعی همان افعال است رنگ هم طبق این دید اثر نیست بلکه فعل است زیرا چیزی آن را ایجاد کرده است و رنگ فعلی از افعال آن مؤثر است.) وليس هو المادة الأولى، (آن منشأ جوهری نمی تواند ماده ی اولی باشد) لأن شأنها القبول والانفعال دون الفعل، (زیرا کاری که از ماده ی اولی بر می آید همان تأثر گرفتن از دیگری است و قوه ی محض بودن است و کار او تأثیر گذاشتن نیست. همچنین ماده بین همه چیز مشترک است و اگر قرار بود ماده علت باشد می بایست آثار، در همه جا یکسان باشد. از اینکه آثار مختلف است مشخص می شود که علت نمی تواند ماده باشد.) ولا الجسمية المشتركة، (یعنی مبدأ جوهری، صورت جسمیه که همان طول و عرض و عمق داشتن است هم نمی تواند باشد) لأنها واحدة مشتركة (زیرا جسم بودن یک چیز است و مشترک بین همه است) وهذه الأفعال كثيرة مختلفة، (ولی این افعال، زیاد و مختلف اند زیرا یک چیز یک جا می سوزاند و یک جا سرد می کند.) فلها مباد مختلفة، (بنا بر این برای این افعال منشاها و علت های مختلفی وجود دارد که این علت در آتش یک چیز و در آب یک چیز دیگر است و به همین دلیل آنها اثر مختلف دارند.) ولو كانت هذه المبادئ أعراضا مختلفة وجب انتهاؤها إلى جواهر مختلفة، (اگر خود این علل متشکل از عرض های مختلفی باشد مانند اینکه بگوییم آهن سفت است به سبب عرض دیگری از آن که همان رنگ آن است. بالاخره باید به جواهر مختلفی منتهی شوند) وليست هي الجسمية، (و این جواهر مختلف نمی تواند جسم باشد) لما سمعت من اشتراكها بين الجميع، (زیرا این اجسام، بین همه مشترک است) فهي جواهر منوعة (پس این مبادی، جوهرهای منتوهی هستند) تتنوع بها الأجسام، (که اجسام به سبب آنها نوع نوع می شوند) تسمى: (الصور النوعية). (که نام آن جواهر را صورت های نوعیه می گویند.) تتمة: أول ما تتنوع الجواهر
است که جسم آن را الآن دارد غیر از حیثیت قوه ی آن است که الآن آن را ندارد.) لأن الفعل متقوم بالوجدان، والقوة متقومة بالفقدان. (زیرا قوام فعل به دارا بودن است زیرا فعل به معنای تحقق در این زمان است ولی قوام قوه بودن به این است که الآن محقق نباشد.) ففيه جوهر هو قوة الصور الجسمانية، (بنا بر این در هر جسم دو نوع جوهر است: یک نوع جوهری است که توان صور جسمانیه است. البته جوهر توان تمام صور است و یکی از آنها توان صور جسمانیه است.) بحيث إنه ليس له من الفعلية إلا فعلية أنه قوة محضة، (به گونه ای که این جوهر، هیچ فعلیتی ندارد مگر اینکه قوه است. یعنی قوه بودن را بالفعل دارد ولی هیچ چیز دیگری را ندارد. اگر قرار بود قوه ی او هم بالقوه باشد به تسلسل می انجامید. بله صورت نوعیه را الآن ندارد ولی توان اینکه آن صور را داشته باشد را الآن دارد.) وهذا نحو وجودها، (نحوه ی وجود آن همین است یعنی چیزی است که قوه ی محض است.) والجسمية التي بها الفعلية (پس آن جسم بودن که فعلیت جسم به سبب آن است یعنی این جسم به این سبب جسم است که طول و عرض و عمق دارد یعنی صورت جسمیه را دارد) صورة مقومة لها (صورتی است که مقوّم آن قوه می باشد یعنی آن قوه را این نگاه می دارد چرا که قوه ی محض در عالم موجود نیست و قوه همواره زیر چتر فعلیت وجود دارد. قوه به تنهایی چیز مبهم محض است و به حدی ضعیف است که نمی تواند موجود شود زیرا قوه ی محض است و با صرف ایجاد شدن فعلیت می یابد بنا بر این ایجاد نمی شود مگر اینکه صورت جسمیه ای برایش حاصل شود. بنا بر این صورت جسمیه همان چیزی است که آن ماده را نگه می دارد در نتیجه مقوّم آن می شود.). فتبين أن الجسم مؤلف من مادة وصورة جسمية، (پس روشن شد که هر جسمی دو بُعد دارد یکی همان چیزی است که همان بُعد بالقوه ی جسم است و صورتی جسمیه که بُعد بالفعل جسم است) والمجموع المركب منهما هو الجسم. (مجموعی که مرکب از این دو است را جسم می نامند.) (البته از این سخن روشن می شود که ماده در فلسفه با ماده در علم فیزیک فرق دارد. ماده در علم فیزیک به معنای جسم است یعنی چیزی است که حجم و وزن دارد ولی در فلسفه به معنای چیزی است که هیچ یک از آثار فوق مال او نیست بلکه قوه ی محض است و آثاری مانند حجم و وزن و رنگ و مانند آن مربوط به صورت آن است. حجم آن مربوط به صورت جسمیه و رنگ و یک سری اعراض دیگر مربوط به صورت نوعیه ی آن می باشد.) تتمة: فهذه هي المادة الشائعة في الموجودات الجسمانية جميعا، (همین ماده که قوه ی محض است همان چیزی است که در تمامی موجودات جسمانیه سریان دارد.) وتسمى: (المادة الأولى) و (الهيولى الأولى). (البته هیولی به معنای ماده ی اولی است در نتیجه دیگر احتیاج به قید اولی ندارد. البته گاه هیولی به معنای ماده ی مطلق گرفته می شود که در نتیجه اعم از ماده ی اولی و ماده ی ثانیه می شود و علامه به سبب این اطلاق بود که قید اولی را آورده است.) ثم هي مع الصورة الجسمية (بعد همین ماده با صورت جسمیه ای که دارد) مادة قابلة للصور النوعية اللاحقة، (می تواند ماده ای باشد که صور نوعیه ی آینده را قبول می کند. یعنی این جسم که ماده دارد می تواند آهن، خاک و یا انسان شود) وتسمى: (المادة الثانية). (به این ماده که با صورت جمع می شود و ماده برای چیز دیگر می شود ماده ی ثانیه نام دارد. البته ماده ی ثانیه به این معنا است که اولی نیست و خودش می تواند ثالثه، رابعه و بیشتر باشد.) فصل پنجم: بعد از اینکه جسم این دو بعد را دارد یک بعد دیگر را هم دارا است. ما تا به حال دو جنبه ی جسم را ثابت کردیم: یکی همان طول و عرض و عمق آن است که آن را صورت جسمیه نامیدیم و یک جنبه همان قوه ی محض است که آن را ماده می نامیم. علاوه بر این دو آثار مختلفی در اجسام هست و آن اینکه می بینیم اجسام، اثرهای مختلفی دارند. مثلا گاه اگر حرارت به آن داده شود نرم می شود مانند آهن ولی جسم دیگر با حرارت هرگز نرم نمی شود مانند چوب. یا اینکه بعضی از اجسام بوی خاصی دارند مانند سیب که جسم دیگر آن را ندارد. این امر از بدیهیات است و چنان روشن است که احتیاج به اثبات ندارد. ما فقط در صدد این هستیم که علت این آثار را مشخص کنیم. شکی نیست که این آثار خودشان عرض هستند و به جسم وابسته می باشند و علت آنها یا باید یک عرض دیگر باشد و یا یک جوهر. اگر قرار باشد که علت آنها امر جوهری باشد باید ببینیم از ماده است یا از صورت که دو قسم از جوهر می باشند. این آثار نمی تواند مال ماده باشد زیرا حیثیت ماده حیثیت قبول تأثّر است نه اعطاء و تأثیر. یعنی خودش می تواند صورت هایی را بپذیرد نه اینکه صورت هایی را ایجاد کند. علاوه بر آن اگر قرار علت آنها ماده باشد، چون ماده در همه جا یکسان است پس معلول هم باید در همه جا یکسان باشد زیرا از معلول یک سنخ آثاری هم سنخ خودش صادر می شود. ماده یعنی قوه ی محض و این قوه ی محض در همه جا همان قوه ی محض است نه چیز دیگ