🌸 #پرسش_و_پاسخ
🌸استاداصغرطاهرزاده
💠سوال شماره۳۳۷۶۵
⁉️سلام استاد. آنچه میخوانید بشارتی است برای بنده و مومنین این تاریخ که گاها درتنگناها با اضطرار میگوییم: متی نصرالله؟ که درپاسخ باید گفت واُخری تحبونها نصر من الله و فتح قریب و بشرالمومنین (۱۳ صف) کمی حوصله کنید تا 《فتح قریب》را روایت کنم: دختر ۱۶ ساله ام در دبیرستان خاصی که شهرت به فضایی غیر دینی ولی درس خوان دارد مشغول به تحصیل است. الحمد لله به لطف دعاهای مادرانه حضرت کوثر جای خودرا در این سن پر خطر یافته وبرای آرمانهایش خطر میکند، استقامت و صبوری دارد، جدال احسن را تمرین کرده و... دیروز از مدرسه گریان امد ، توصیف علت از زبان خودش: #بچه ها گفتن که در کف دستشویی عکس مقدس و پاک امام خمینی (عذر خواهم بابت روایت حقیقت) در سنگ دستشویی افتاده ، حالم بد شد اما مگر میتوانستی دم بزنی، با بغض در گلو رفتم عکس را برداشتم ، شستم و جای خوبی گذاشتم، تاب شنیدن درس نداشتم از معلم اجازه خروجبرای گفتگو با مدیر گرفتم ، نیم ساعت منتظر تا بروم و بگویم: چرا اجازه نمی دهید ما با هم گفتگو کنیم؟ چراکف و دیوار دستشویی باید محل نزاع بیهوده ماباشد؟ چرا تابلوی گفتگوی مکتوب نداریم تا پرسش و پاسخ های متفکرانه ما رد وبدل شود؟ من که امام را ندیدم، اما تو دیده ای ، من فقط میدانمکه او را دوست دارم و دفاع میکنم. و مدیر که انگار وظیفه خود می داند که ما فقط خوب درس بخوانیمتا ازکیفیت کنکور مدرسه کمنشود مرا به مربی پرورشی ارجاع میدهد و بعد هم میگوید:باشه برو کلاس. رفتم مربی پرورشی را دیدم، گفتم غیبت کلاس و معطلی پشت در که برای گفتن با شما نبود من باید این حرف را به گوش مدیر میرساندم...# اما امروز: امروز آمد و چه امدنی، روایت امروز : دختری از کلاس بالاتر پیشم امد، ظاهرش اصلا مثل من نبود اصطلاحا بد حجاب بود، پر از سوال بودم که چرا امده، ناگهان گفت : تو ......هستی؟ گفتم بله خودم هستم.گفت خیلی خوش حالم که در مدرسه یکی مثل خودم پیدا شده، غریب نیستم و تنها، گفتم چی شده؟مشکلت چیه؟ گفت دیروز توهین به عکس امام را خودم دیدم و .... واو نیز قصه بغض فرو خورده اش را باز گو کرد. گفتممگر تو همامام را دوست داری؟ _بله _چقدر جالب و خوب که با همیم. کمی راه رفتیم با گنگی نیم ساعته ،دست وپا میزد که طی چند سوال غیر مستقیم در نهایت بپرسد: تو هم انقلابی هستی؟ و پاسخ من: تعریف تو از انقلاب را نمیدانم، اما من انقلاب به مفهوم شهادت حججی و سلیمانی، انقلاب به مفهوم دفاع از حقیقت ها و آرمانهای انسانی را دوست دارمو نه انقلاب انحرافی و ظاهری را که خیلی هم ایراد وارد است. ان دختر ظاهرا بدحجاب گریه اش افتاد ، بغلم کرد ، و گفت من هم انقلابی ام ومن در حیرت که خدایا چه اتفاقی افتاده است؟# اکنون روایت ما: در جلسه تفسیر شنبه فرمودید ما به خدا قسم کوتاهی کردیم از : _گفتگوی درست با نسل جوان _از شنوندگی آنان -و ... واز هزار کار نکرده ای که عزمش را نداشتیم تا راه بازشود. و اکنون میگویم: آیا این دو دختر ۱۶ ساله دبیرستان بالاشهری ، فتح الفتوح تاریخ خمینی نیستد؟ اینها امام را ندیدند اما چگونه بغض توهین به اورا در گلو و غم جانکاه در سینه و اشک در چشم دارند؟ چگونه دو دختر نوجوان محجب و بد حجاب آغوش همدیگر را امن می بینند و گوشهای همدیگررا شنواو محرم ناگفته ها؟ سوالی از متفکران ،معلمان، عالمان دین،هنرمندان، سیاست ورزان و سیاست کاران واز خودم به عنوان مادر دارم: آیا ما به تجدید عهدی تازه با این رخداد تاریخی یعنی انقلاب اندیشیده ایم؟ به چگونه میتوان با دختران و پسران حقیقت طلب آزادی خواه این تاریخ هم زبان شد؟ در افق جان ما گوشمان برای شنیدن قصه های آنان مَحرَم است؟ آیا برای مهیا شدن حرکت برای آینده راهی جز همین وجودهای پر هیجان پر نشاط می شناسیم؟ آیا همین جوانان امکانهای آینده و حال ما نیستند؟ و ای امام عزیز: تو چه بانگی برآوردی که دخترهای ۱۶ ساله این تاریخ ندیده، تو را عاشقند وشیدا؟ کدامین زبان میتواند روایت این عاشقی وجود بین و نه موجود بین نوجوان فلسفه نخوانده را توصیف کند؟
✅باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسیر، مسیرِ بازیابی هرچه بیشتر نسل جوان به فطرتی است که در منظر خود به کمتر از خدایِ حضوری راضی نمیشوند و از این جهت باید نسبت به آینده بسیار امیدوار بود وقتی با جوانان خود در عین رعایت انسانیتِ آنها و آزادی در راستای انتخاب هر آنچه آنان را شکوفا میکند، با آنها مواجهه باشیم. اینجا است که تازه همین جوانان احساس سلحشوری میکنند و گمشده خود را که خودشان است در ساحتی برتر، در این صحنهها مییابند به همان معنای «بازگشت به خویشتنِ خویش». موفق باشید
🌐http://lobolmizan.ir/quest/33765
🔻کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
🔻کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan