eitaa logo
-نهنگ‌52هرتزی-
111 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
120 ویدیو
3 فایل
.و اگر بَر تو ببندد همه رَه ها و گذر ها رَه پنهان بِنمایَد که کَس آن راه نداند. من؟همون وال تنها تو اقیانوس :) آیم گود گرل* یہinfp. .ماریا فوریه 2025.
مشاهده در ایتا
دانلود
-نهنگ‌52هرتزی-
عاشق ها قانع ترین انسان ها هستن از تمام خواستنی های دنیا فقط یک نفر را می‌خواهند که برای آن‌ها باشد. کسی که آرامش دل‌نشین قلبشان است، کسی که قوت و امید چشم باز کردن صبح هایشان است، کسی که جای خالی‌ش هرشب میان آغوش‌شان حسرت دل را تازه می‌کند و خیال‌ش پر می‌‌کند جای خالی‌ او را... عاشق‌ها تنها به یک اتاقک کوچک چند متری برای به آغوش کشیدن یارشان راضی‌اند اما اگر یارشان باشد... اما اگر نباشد، خانه‌ چند صد متری هم باشد تبدیل می‌شود به اتاقکی تنگ و سیاه که دلتنگی‌اش، قاتل دل و زندان تپیدن قلب است... @mimshafieii🍃
-نهنگ‌52هرتزی-
مَئـٰآب: شب که می‌شود دلم برایت تنگ می‌شود به آسمان که نگاه می‌کنم بوی یاس مو های بلندت باز در رگ هایم جاری می‌شود چشمانت شبیه ستاره‌‌است؛ درخشان و زیبا... باز امشب دلم تو را خواست؛ می‌خواهم مثل آسمان که ماهش را در آغوش کشیده است تو را من نیز.... @mimshafieii🍃
-نهنگ‌52هرتزی-
شال سبزی که مادر بر کمر می‌بندد نـشان ز ارادتیـست که به زهرا دارم تقصیر من نیست بچه سید نشدم اما خطاب به مـادر شـدن را دوست دارم میان شعله‌ها اگر سوختم ملالی نیست عاشقی را شبیه معشوق بودن زیباسـت مصرع ها پراکنده شدن هرکدام حرفی دارند شبیه میـخ و در و آتـش هـرکدام دردی دارنـد آخـر رسد روزی جـان را فـدای راهت کنم با اشـک روضه‌ات شهـادت را انتخاب کنم حسن المئٰـآب باشد آغوش مادرانه‌ات گوشه‌ای از چادرت باشد دوای دل بیمار ما @mimshafieii🍃
🌱 همه‌ی ما آدم ها یک زمان‌هایی برایمان پیش می‌آید که نمی‌توانیم حرفمون را کامل بزنیم و هم نمی‌توانیم نزنیم باید بیانش کنیم، باید حرفمون را بزنیم وگر نه مزه‌اش از دهن می‌افتد و دیگه شیرینی الانش را نداره و به دل طرف مقابلمون نمیشینه. اینجور مواقع من تمام حرف و حسم را خالی میکنم پشت « … ». وقتی ... را فرستاد گفت: سه نقطه های شما حرف هاشون برای گفتن زیاد هست یا خجالتی‌اند؟! یک دنیای عجیب پشت سه نقطه ها خوابیده که برای خواندشون باید چشم های سرت را ببندی و چشم دلت را باز کنی. اون موقعه هست که می‌توانی یک دنیا حرف پشت سه نقطه های خجالتی یا پر حرف را بخوانی. بعضی حرف‌ها را نباید با الفاظ نوشت بلکه باید با جوهر دل پشت سه نقطه ها نوشت تا طرف مقابل هم با عینک دلش بخوانه. هیچ موقعه زمان رو از دست نده حرف دلت را بزن ممکنه دیگه وقتش بگذره و حرفت از دهن بیفته و شیرینی قبل را نداشته باشه و به دل مخاطبت نشینه. حتی اگه نمیتوانی الان بگویی « دوستت دارم » خودکار دلت را بگیر به دست و با جوهر احساس و عشق یک سه نقطه بنویس و بفرست برای اونی که باید بفرستی. حرف‌ها هر کدام زمانی دارد اگر از زمانش زودتر یا دیرتر گفته شود از دهان بیرون آمده و از گوش خارج می‌شود. اما اگر در زمانش گفته شود حتی به صورت سه نقطه هایی که با جوهر احساس و عشق و خودکار دل نوشته شده است، از دهان خارج می‌شود و از دریچه قلب وارد دل می‌شود و جا خوش می‌کند برای نشستن. 📝 + 🖋 @ghalamsphid✏️
-نهنگ‌52هرتزی-
عاشق ها قانع ترین انسان ها هستن از تمام خواستنی های دنیا فقط یک نفر را می‌خواهند که برای آن‌ها باشد. کسی که آرامش دل‌نشین قلبشان است، کسی که قوت و امید چشم باز کردن صبح هایشان است، کسی که جای خالی‌ش هرشب میان آغوش‌شان حسرت دل را تازه می‌کند و خیال‌ش پر می‌‌کند جای خالی‌ او را... عاشق‌ها تنها به یک اتاقک کوچک چند متری برای به آغوش کشیدن یارشان راضی‌اند اما اگر یارشان باشد... اما اگر نباشد، خانه‌ چند صد متری هم باشد تبدیل می‌شود به اتاقکی تنگ و سیاه که دلتنگی‌اش، قاتل دل و زندان تپیدن قلب است... @mimshafieii🍃
اربعین جهادی ۱ به قول سلمان: "اگه اربعین تو خونه باشیم می‌میریم. کاش امسال هم بشه بریم تا حداقل سرمون گرم باشه و دق نکنیم تو خونه...." صبح وقتی تلویزیون داشت پخش زنده‌ی اربعین را نشان می‌داد، مادر بزرگ درحالی که گوشه‌ی چشمش بارانی بود و داخل دلش پر از غم و غصه که چرا بعد از جوانی نتوانسته برود، می‌گفت: - مامان، هرکار برا امام حسین بکنی کمه کم... دو روز پیش دم دمای غروب وقتی قطره های اشک داشت خبر از جاماندنم می‌داد، به این فکر می‌کردم که اربعین امسال باید چیکار کنم و کجا برم، که گوشی موبایلم زنگ خورد. آقا جلال بود. ته دلم پر از امید شد. می‌دونستم قراره چه خبری بهم بدهند. می‌دونستم که قراره مثل سال پیش دلتنگی هامون را ببریم پیش کسانی که گرما و محبتشون از لابلای خونه های کاهگلی بدون شومینه و شوفاژ به دست آمده. آدم هایی که بر خلاف جسم سرسخت و دست های زمخت و پر چین و چروکشون، دل های رقیق و قلب های مهربانی دارند. قرار بود برویم روستایی که همه بچه‌های حضرت زهرا (س) هستند. می‌رفتیم تا به قول سلمان تو خونه نباشیم و ببینیم و بمیریم... ساعت دو و نیم بعد از ظهر وقتی خورشید وسط آسمان بود رسیدم دم امامزاده هیئت. وسایلم را گذاشتم کنج اتاق جلسات سلام و احوال پرسی چاقی با رفیق مفیق ها کردم و با یکی دوتا شوخی و خنده کار را شروع کردیم. دوتا کامیون ده چرخ باید پر می‌شد از تمام وسایلی که قرار بود ببریم. وسایل آشپزخونه، عمرانی، فرهنگی، صوت، جعبه های معیشتی و ... اول کار تعداد کم بودند ولی به لطف فیلم برداری های کج و معوج آقا جلال و گذاشتنشون داخل گروه واتس آپ، و گفتن همان جمله معروف همیشگی که می‌گفتند: "رفقا جا نمونید ایشالا اربعین کربلا باشی" تعداد بچه‌ها که با شوق قدم گذاشتند توی جاده‌ی اربعین و جا دادن خودشون توی چشم امام حسین (ع)، بیشتر شد. ساعت ده و نیم شب تمام وسایل بار زده شد و کامیون ها چادر کشیده آماده حرکت طرف روستا شدند. خسته بودیم ولی خستگی که ما را چشم نشان ارباب کرده بود. درسته زائر جاده های اربعین نبودیم و نمی‌توانیم باشیم ولی دلمون هم قدم شد با تک تک عراقی ها و ایرانی هایی که قدم گذاشتند توی این جاده. آقاجان امسال توفیق زیارت مرقد شما را با چشمان پر از گناهمان نداریم اما چشم دلمان را روانه شما کردیم... به امید دیدار شما اول با چشم دل و بعد با چشم ظاهر... 📌 ادامه دارد... نویسنده: @mimshafieii🍃