✨ امام زمان (عج) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت دوم
🌌 تصمیم گرفتم شب را نخوابم. به همین جهت برای نماز و نافله شب وضویی ساختم و به نماز ایستادم. آن شب در آن بیابان تنهایی، به یاد امام زمان (ع) حال خوشی پیدا کردم.
⛺️ در همین حال صدای پایی شنیدم و به دنبال آن، پرده ی چادر کنار رفت.
✨ آقایی در آستانه خیمه بعد از سلام فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی تنها هستی؟»
▫️ عرض کردم:
🔹 بله آقا، تنهایم!
▫️ و ناخودآگاه از جا برخاستم و پتویی را چند لا کرده، زیر پای آقا افکندم.
آقا نشست و فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی! خوب جایی را برای سکونت کاروان انتخاب کردهای! اینجا همان جایی است که جدّم حسین بن علی (ع) در روز عرفه خیمه زده بودند!»
▫️ بعد فرمودند:
🔶 «حاج محمّد علی! یک چایی درست کن!»
▫️ عرض کردم:
🔹 «اتّفاقا همه وسایل چای فراهم است جز چای خشک که آن را از «مکّه» نیاوردهام.»
▫️ فرمود:
🔶 «شما آب جوش تهیّه کنید، چای خشک آن بر عهده من!»
☕️ آب که جوش آمد، مقداری چای (که در حدود صد گرم بود) به من مرحمت کردند. چای که دم کشید و آماده شد، فنجانی به ایشان تعارف کردم.
نوشیدند و فرمودند:
🔶 «شما هم بفرمایید!»
▫️ من هم با اجازه آقا، فنجانی از آن چای نوشیدم که لذّت خوبی برای من داشت.
در اینوقت، دو جوان زیباروی نورانی (در روایتهای قاضی زاهدی چهار جوان) جلوی چادر آمدند و همانجا با احترام ایستادند و به آقا سلامی عرض کردند. آقا از من خواستند که به ایشان چای تعارف کنم.
من نیز اطاعت کردم و برایشان چای بردم. آنان چای را نوشیدند. آقا از من خواستند که چای دیگری نزد ایشان ببرم که من نیز دوباره چای برای آن دو جوان بردم. در اینوقت آقا به آنان فرمود:
🔶 «شما بروید!»
▫️ آنان نیز خداحافظی کرده و رفتند.
در این هنگام، آقا نگاهی به من کردند و سهبار فرمودند:
🔶 «خوشا به حالت حاج محمّد علی!»
▫️ گریه راه گلویم را بست. عرض کردم:
🔹 از چه جهت؟
▫️ فرمود:
🔶 «چون امشب کسی برای بیتوته در این بیابان نمیآید. امشب شبی است که جدّم امام حسین (ع) در این بیابان آمده است.»
▫️ بعد فرمود:
🔶 «دلت میخواهد نماز و دعای مخصوصی را که از جدّم رسیده، بخوانی؟»
▫️ عرضه داشتم:
🔹 بله آقا جان!
▫️ فرمود:
🔶 «برخیز و غسلی بهجا آور و وضو بگیر!»
▫️ عرض کردم:
🔹 هوا طوری است که نمیتوانم با آب سرد غسل کنم.
▫️ فرمود:
🔶 «من بیرون میروم، تو آب را گرم کن و غسل نما!»
▫️ من هم بدون اینکه متوجّه قضایا باشم و اینکه این آقا کیست، مقداری آب را گرم کردم و غسل و وضویی ساختم.
چون از غسل فارغ شدم، آقا به خیمه برگشتند و فرمودند:
🔶 «حالا دو رکعت نماز با این کیفیّت که میگویم بخوان: بعد از حمد [در هر رکعت] یازده مرتبه سوره توحید را بخوان که این نماز جدّم امام حسین (ع) در این مکان است.»
▫️ و بعد از نماز فرمودند:
🔶 «جدّم، امام حسین (ع) در این بیابان، دعایی خوانده است که من آن را میخوانم. تو هم با من بخوان!»
▫️ اطاعت کردم. دعای آقا نزدیک به بیست دقیقه به درازا کشید و در حال دعا، اشک از چشمان مبارکش مانند ناودان فرو میریخت. هر جملهای را که میخواند، در ذهن من میماند و من فورا آن را حفظ میکردم. دیدم عجب دعای خوبی بود و چه مضامین عالی و بالایی دارد.
من با اینکه با کتابهای دعا آشنا بودم، امّا تاکنون به چنین دعایی برنخورده بودم. در همین وقت به ذهنم رسید که فردا برای روحانی کاروان مضامین این دعا را بخوانم تا او آنها را یادداشت کند. به محض خطور این فکر در خاطر من، آقا فرمودند:
🔶 «این دعا مخصوص امام (ع) است و در هیچ کتابی نوشته نشده و کسی غیر از امام نمیتواند آن را بخواند و از یاد تو نیز میرود!»
▫️ با گفتن این سخن، ناگهان تمامی عبارات دعا از ذهن، زبان، خیال و خاطر من محو شد و حتّی کلمهای از آن در ذهن من باقی نماند.
(ادامه دارد)
🏷 #امام_زمان علیه السلام
#عرفه #روز_عرفه
✨ امام زمان (عج) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت سوم
▫️ پس از پایان دعا به آقا عرضه داشتم:
🔹 آقا این توحید من، به نظر شما خوب است؟ من میگویم که همه هستی را از درخت و گیاه و زمین و ... خداوند آفریده است.
▫️ فرمودند:
🔶 «خوب است! و بیش از این از شما انتظار نمیرود!»
▫️ عرض کردم:
🔹 آیا من حقیقتا دوستدار اهل بیت هستم؟
▫️ فرمودند:
🔶 «آری! و تا آخر هم خواهید بود. اگر آخر کار شیاطین بخواهند فریب دهند، آل محمّد (ص) به فریاد میرسند.»
▫️ پرسیدم:
🔹 آیا امام زمان (ع) در این بیابان تشریف میآورند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «امام الآن در چادر نشسته است!»
▫️ من با همه این نشانهها و قرینهها باز متوجّه نشدم. به نظرم رسید منظور این است که امام (ع)، اکنون در چادر مخصوص خود نشستهاند.
دوباره پرسیدم:
🔹 آیا فردا امام (ع) با حاجیان به عرفات میآیند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «آری!»
▫️ عرض کردم:
🔹 کجا میروند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «جبل الرّحمه»
▫️ دوباره عرضه داشتم:
🔹 اگر رفقای کاروان بروند، امام (ع) را میبینند؟
▫️ فرمود:
🔶 «میبینند امّا نمیشناسند!»
▫️ عرض کردم:
🔹 فردا شب امام زمان (ع) به چادر حاجیان هم سر میزنند و عنایتی میکنند؟
▫️ فرمود:
🔶 «در چادر شما، آنگاه که روضه عمویم عبّاس (ع) خوانده میشود، میآید.»
▫️ بعد از این سخنان و پاسخ به این سؤالها، آقا برخاستند تا از خیمه خارج شوند. در این حال رو به من نموده، فرمودند:
🔶 «حاج محمّد علی! شما امسال به نیابت از کسی حج میگزارید؟»
▫️ عرض کردم:
🔹 خیر آقا جان!
▫️ فرمودند:
🔶 «میشود از طرف پدر من امسال نیابت کنید.»
▫️ عرضه داشتم:
🔹 بله آقا جان!
▫️ در این حال دو اسکناس صد ریالی سعودی به من مرحمت کردند و فرمودند:
🔶 «این پول را بگیر و حجّ امسالت را به نیابت پدر من انجام بده!»
▫️ پرسیدم:
🔹 آقا نام پدر شما چیست؟
▫️ فرمودند:
🔶 «حسن!»
▫️ عرض کردم:
🔹 نام خودتان چیست؟
▫️ فرمود:
🔶 «سیّد مهدی!»
▫️ آقا را تا دم چادر بدرقه کردم.
✨ در اینوقت، آقا برای معانقه و روبوسی جهت خداحافظی برگشتند و با هم معانقهای کردیم. خوب به یاد دارم که خال طرف راست صورتش را بوسیدم.
(ادامه دارد)
🏷 #امام_زمان علیه السلام
#عرفه #روز_عرفه
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت چهارم (آخر)
▫️ آقا دوباره مقداری پول خرد دیگر به من مرحمت کردند و فرمودند:
🔶 «این پولها را نیز به همراه داشته باش و برگرد!»
▫️ عرض کردم:
🔹 «آقا جان من شما را کی و کجا ملاقات خواهم کرد؟»
▫️ فرمود:
🔶 «وقتی که حاجیان، نماز مغرب و عشای خود را خواندند و مدّاح کاروان شروع به ذکر مصیبت عمویم قمر بنی هاشم (ع) کرد، من به چادر شما میآیم.»
▫️ در اینوقت آقا از خیمه خارج شد و من دیگر او را ندیدم.
هرچه به اینطرف و آنطرف نظر کردم، دیگر کسی را نیافتم. داخل چادر شدم و به فکر فرو رفتم:
🔹 راستی او که بود؟ سیّد مهدی فرزند حسن! از کجا نام مرا میدانست؟ چند بار فرمود: «جدّم حسین، عمویم عبّاس.. .»
▫️ قرینهها و نشانهها را یکی پس از دیگری کنار هم نهادم. خیلی منقلب و بیتاب شده بودم. فهمیدم که با امام زمان (ع) همسخن بودهام.
👮🏽♂ از صدای گریه و ناله من، شرطه سعودی (پلیس عربستان) سراسیمه آمد و گفت:
🔸 «چه شده؟ دزدها آمدهاند و اثاثیهات را غارت کردهاند؟»
▫️ گفتم:
🔹 نه! مشغول مناجات با خدایم.
▫️ او با تعجّب به من نگاه میکرد و سرانجام رهایم کرد و رفت. تا صبح به یاد حضرت (ع) گریستم.
فردای آن روز، قصّه را برای روحانی کاروان تعریف کردم و او هم برای حاجیان نقل کرد و گفت:
🔸 «ای حجّاج! متوجّه باشید که این کاروان مورد توجّه و عنایت امام زمان (ع) است.»
▫️ همه مطالب را به روحانی کاروان گفتم، جز آنکه فراموش کردم بگویم آقا وعده کرده است که شب، به هنگام ذکر مصیبت عمویش قمر بنی هاشم (ع) به چادر ما میآید.
🌌 شبهنگام، حاجیان پس از نماز، روضهای گرفتند و مدّاح کاروان هم، گریزی به روضه علمدار کربلا، حضرت قمر بنی هاشم (ع) زد و حالی در چادر بر پا شد. در آنوقت، به یاد سخن آقا افتادم. هرچه نگاه کردم، آن حضرت را درون چادر ندیدم. ناراحت شدم و با خود گفتم:
🔹 خدایا! وعده امام (ع) حق است!
✨ در اینوقت، امام (ع) به خیمه تشریففرما شدند و در میان حاجیان نشستند و در مصیبت عموی خود گریستند.
من که آقا را دیدم، خواستم تا عرض ادبی کنم و بوسهای برپای حضرتش بزنم و به مردم بگویم که:
🔹 بیایید و امام زمانتان را ببینید!
▫️ که امام اشارتی کردند و من بیاراده و بیاختیار بر جای خود ایستادم.
روضه که تمام شد، آقا نیز برخاستند و خیمه را ترک کردند و من دیگر حضرت را ندیدم. (۱)
⬅️ مشتاقی و مهجوری، صفحه ی ۳۳۸
(۱). آب حیات، صص ۳۸۹- ۳۹۳.
#عرفه
#روز_عرفه
#امام_زمان
هدایت شده از 🇵🇸لطفاًبرای فرج دعاکنید🇮🇷
1_5465902044.mp3
36.59M
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
قربان حج نیمه تمامت یاحسین😭😭
التماس دعا
هدایت شده از 🇵🇸لطفاًبرای فرج دعاکنید🇮🇷
1_3262183172.mp3
7.09M
هدایت شده از 🇵🇸لطفاًبرای فرج دعاکنید🇮🇷
🔴 دعاها و اعمال نزدیک غروب روز عرفه
1⃣ دعای عشرات : سيد بن طاووس رضوان الله علیه درضمن ادعيه روز عرفه فرموده كه چون نزديك شود غروب آفتاب بگو بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَسُبْحانَ اللَّهِ و...» واين همان دعاي عشرات است .(به مفاتیح الجنان مراجعه شود.)
2⃣ دعای بخشش گناهان: يا رَبِّ اِنَّ ذُنُوبي لا تَضُرُّكَ، وَاِنَّ مَغْفِرَتَكَ لي لا تَنْقُصُكَ،فَاَعْطِني ما لا يَنْقُصُكَ، وَاغْفِرْ لي ما لايَضُرُّكَ.
پروردگارا همانا گناهان من زياني به تو نزند و محققاً آمرزش تو از من نقصاني به تو نرساند پس عطا كن به من آنچه را نقصانت نرساند و بيامرز برايم آنچه را زيانت نزند
3⃣ خواندن این دعا: اَللّهُمَّ لا تَحْرِمْني خَيْرَ ما عِنْدَكَ لِشَرِّ ما عِنْدي، فَاِنْ اَنْتَ لَمْ تَرْحَمْني بِتَعَبي وَنَصَبي، فَلاتَحْرِمْني اَجْرَ الْمُصابِ عَلي مُصيبَتِهِ.
خدايا محرومم مكن از آن خيري كه نزد تو است بخاطر آن شري كه در پيش من است پس اگر تو به رنج و خستگيم رحم نميكني پس محرومم مدار از پاداش مصيبت ديدهاي بر مصيبتش
4⃣ صلوات عصر روزعرفه ده مرتبه بگوید:
🌕 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ عَلَي آلِ مُحَمَّدٍ وَ ابْعَثْنِي عَلَي الْإِيمَانِ بِكَ وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ وَ الْوَلَايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِ وَ الِانْتِقَامِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدِ فَإِنِّي قَدْ رَضِيتُ بِذَلِكَ يَا رَبِّ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ فِي الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ فِي الْمَلَإِ الْأَعْلَي وَ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ فِي الْمُرْسَلِينَ اللَّهُمَ أَعْطِ مُحَمَّداً عَلَيْهِ السَّلَامُ الْوَسِيلَةَ وَ الشَّرَفَ وَ الْفَضِيلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الْكَبِيرَةَ الرَّفِيعَةَ فِي [من] الْجَنَّةِ اللَّهُمَّ إِنِّي آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ وَ لَمْ أَرَهُ فَلَا تَحْرِمْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ رُؤْيَتَهُ وَ ارْزُقْنِي صُحْبَتَهُ وَ تَوَفَّنِي عَلَي مِلَّتِهِ وَ اسْقِنِي مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِيّاً سَائِغاً هَنِيئاً لَا أَظْمَأُ بَعْدَهُ أَبَداً إِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ إِنِّي [كَمَا] آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَعَرِّفْنِي فِي الْجِنَانِ وَجْهَهُ اللَّهُمَّ بَلِّغْ [أَبْلِغْ] رُوحَ مُحَمَّدٍ مِنِّي تَحِيَّةً كَثِيرَةً وَ سَلَاماً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ [عَلَي] آلِ مُحَمَّدٍ الَّذِينَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِيراً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ عَلَي آلِ مُحَمَّدٍ الَّذِينَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِمْ وَ أَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ عَلَي آلِ مُحَمَّدٍ الَّذِينَ أَلْهَمْتَهُمْ عِلْمَكَ وَ اسْتَحْفَظْتَهُمْ كِتَابَكَ وَ اسْتَرْعَيْتَهُمْ عِبَادَكَ فَإِنَّهُمْ مَعْدِنُ كَلِمَاتِكَ وَ خُزَّانُ عِلْمِكَ وَ دَعَائِمُ دِينِكَ وَ الْقُوَّامُ بِأَمْرِكَ صَلَاةً كَثِيرَةً طَيِّبَةً مُبَارَكَةً نَامِيَةً تَامَّةً وَ أَبْلِغْ أَرْوَاحَهُمُ الطَّيِّبَةَ وَ أَجْسَادَهُمُ الطَّاهِرَةَ مِنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ كُلِّ سَاعَةٍ تَحِيَّةً كَثِيرَةً وَ سَلَاماً الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّي اللَّهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً.
📚 مصباح کفعمی ص۶۶۲
📚اقبال الاعمال ج۱ ص ۴۲۰ -۴۲۱
🆔 @lotfanbarayefarajedoakonid
8.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@..❁﷽❁
#نماهنگ_زیبای
#به_وقت_سلام
تو دار و ندار منی ای ضامن آهو
یا ضامن آهو زدهام پیش تو زانو
🌿🕊ساعت ۸ به وقت
امام هشتم علیه السلام🕊🌿
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
💚قرار عاشقی💚
به نیابت از آقا امام زمان عج بخوانیم و ثوابش را هدیه کنیم به آقا جانمون علی بن موسی الرضا علیه السلام
هدیه به ساحت مقدس امام رضا ع هر کدوم ۸ صلوات عنایت بفرمایید
#امام_زمان
🕗•••|↫ #ساعـت_عاشــقۍ
🕗•••|↫ #لبيڪیامہدےعج
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج