eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
487 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
7.3هزار ویدیو
71 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ صبح امید من ای شمس جهانتاب حسین و سلام لک منّی و لاصحاب حسین همه‌ ی دار و ندارم شده بین‌ الحـرمین به اَبی أنت و اُمّی ، لک ارباب حسین به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣️ ❣️ 🎋بی هرگز عددی صد نشود 🔅بر هر که نظر کنی دگر نشود 🎋 تو دعا کن که بيايد 🔅زيرا اگر دعــا کنی رد نشود .. 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 ‌‌‌‌‌ به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
🌹 امام مهدی🌹 به دو عالِم از نجف فرمود به سید حلاوی بگویید: اینقدر دلم را نسوزان و سینه‌ام را کباب نکن، اینقدر ناراحتیِ شیعه را به گوشم نرسان. من از شنیدنش ناراحت می‌شوم. سید کار به دست من نیست؛ دست خداست. دعا کنید خدا فرج مرا برساند که شیعیان را از این شکنجه‌ها نجات دهم. 📚 مجالس حضرت مهدی، ص ۱۰۹ به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌💚 چه خوب است انسان عبادت و کار خیر که انجام می‌دهد بگوید: کاری نکردم... اما کار نیک و خوبی که از دیگران دید بگوید: چه‌ کار بزرگی انجام داده است... آیت‌الله‌بهجت✨ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسن راهدار پاسدار جانباز قطع نخاعی مدافع حرم اهل باغملک که چندسال پیش در سوریه تیر خورده و نخاعش آسیب دید، امروز با کمک کمربند تونست چند دقیقه ای سرپا وایسه و بچه‌هاش از دیدن این لحظه اشک شوق میریزن... چه قدر حاضری بگیری پدرت رو در همچین حالتی ببینی!؟ حضرت آقا فرمودند جانبازان شهدای زنده هستند و گاهی فضیلت جانبازان از شهدا بیشتر است💔 به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
به اینکه اثـر داره یا نه؟ خیلی فکر نکن دُرست انجـام بدیـم، خدا خودش برکت میـده «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِن َّ اللهَ رَمى»؛ عاقبت امور به دست خداست. مگه میشه حرف اثـر نداشته باشه؟! احتمال تأثیـر همیشه هست. کمترین اثرش اینه که اتمام حجت کردی و دیگه شریک گناهِ گناهکار نیستی. به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
میگفت: گاهی آنقدر خسته و تنها و بی کس میشوی... که دلت غیر او کسی را خواستار نیست ولی به قدری غرق شده ای در گناه که رویت نیست به آغوش خدایت پناه ببری :) به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
Mohsen Araghi - Gheire To Hichkasi (128).mp3
4.93M
🎼 غیر تو هیچ کسی 🎙 محسن عراقی الهی به حسین العفو به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸رمـــان ... 🌸🍃 قسمت بهار پاڪت آبمیوہ رو بہ سمتم گرفت و گفت: _دیروز ڪلاس نیومدے نگرانت شدما! آبمیوہ رو از دستش گرفتم،همونطور ڪہ نے رو وارد پاڪت مے ڪردم گفتم: _حالم زیاد بد نبود اما طورے هم نبود ڪہ بتونم سرڪلاس بشینم خدا سهیلے رو خیر.... حرفم نصفہ موند،با دیدن صحنہ رو بہ روم دهنم باز موند،بهار از من بدتر! سہ تا طلبہ ڪنار سهیلے ایستادہ بودن و باهاش دعوا مے ڪردن! یڪے شون انگشت اشارہ ش رو بہ سمت سهیلے گرفت خواست چیزے بگہ ڪہ چشمش افتاد بہ من! با دیدن من پوزخند زد و گفت: _یار تشریف آوردن! سهیلے سرش رو بہ سمت من برگردوند، برگشت سمت طلبہ! با ڪلافگے گفت: _بر فرض بگیم درستہ بہ چہ حقے تو جمع آبرو میبرے؟حدیث بیارم؟ طلبہ با عصبانیت یقہ پیرهن سهیلے رو گرفت و گفت: _دارے آبروے این لباس رو میبرے! با گفتن این حرف یقہ سهیلے رو ڪشید بہ سمت خودش! یقہ پیرهنش پارہ شد! باید بہ سهیلے ڪمڪ مے ڪردم! محڪم و با اخم گفتم: _آقاے سهیلے مشڪلے پیش اومدہ؟ بہ سمت دانشگاہ اشارہ ڪردم و ادامہ دادم: _خبرشون ڪنم؟ دست چپش رو بہ سمتم گرفت،یعنے صبر ڪن! یقہ پیرهنش رو گرفت، صورتش سرخ شدہ بود،نفس عمیقے ڪشید و زل زد تو چشم هاے طلبہ،بہ من اشارہ ڪرد و گفت: _زنمہ! چشم هام داشت از حدقہ مے زد بیرون!بهار با دهن باز نگاهم ڪرد! طلبہ با تعجب نگاهش ڪرد،چندبار دهنش رو باز ڪرد ڪہ چیزے بگہ اما نتونست، سرش رو انداخت پایین! سهیلے ادامہ داد: _یہ لحظہ بہ این فڪر ڪردے؟! با پشت دستش ضربہ آرومے بہ شونہ پسر زد و گفت: _من این لباسو پوشیدم بدتر از این نشونش ندن! اینے ڪہ تن منہ عبا و عمامہ نیست چشمات چے مے بینن؟! با حرص نفسش رو داد بیرون، سرش رو بہ سمت من برگردوند، چشم هاش زمین رو نگاہ مے ڪرد! _عظیمے دارہ مشڪل ساز میشہ! با دست بہ سہ تا طلبہ رو بہ روش اشارہ ڪرد و گفت: _مے بینید ڪہ! بند ڪیفش رو محڪم روے شونہ ش گرفت و فشار داد! نگاهے بہ دوست هاش انداخت و راہ افتاد بہ سمت خیابون! چیزهایے ڪہ مے دیدم برام گنگ بود اما با اومدن اسم بنیامین همہ چیز رو حدس زدم، بہ خودم اومدم و دوییدم سمت سهیلے! نفس نفس زنون صداش زدم: _آقاے سهیلے! ایستاد،اما برنگشت سمتم،با قدم هاے بلند خودم رو،رسوندم بهش! _نمیدونم چہ اتفاقے افتادہ ولے مطمئنم بنیامین عظیمے ڪارے ڪردہ،من واقعا عذر میخوام نمیدونم چے بگم! زل زد بہ ڪفش هام، چهرہ ش گرفتہ و عصبانے بود! _مهم نیست!میدونم باهاش چے ڪار ڪنم تا یاد بگیرہ با آبروے دونفر بازے نڪنہ! با شرم ادامہ داد: _اون حرفم زدم بہ دوست هام یہ درسے دادہ باشم! دستے بہ ریشش ڪشید. _همون ڪہ گفتم زنمہ! با گفتن این حرف رفت،شونہ م رو انداختم بالا،مهم نبود! ادامه دارد... 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ به قلم ✍؛لیلاسلطانی ══════°✦ ❃ ✦°══════ به کانال 🍁لطفِ خدا🍁 بپیوندید @lotfe_khodaa