💬 علت برد ایران در توییت این کاربر عرب زبان
🔺 این کاربر با انتشار ویدئو تشویق تماشاگران ایران با شعار یا علی مدد نوشت :
علت برد ایران مدد گرفتن از امام علی در نیمه دوم بود
#جام_جهانی
#برای_ایران
22.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 از این قشنگتر نمیتونست لو بده !
🔸بدون شرح!
🔹قضاوت با خودتان ...
🔸یک تبعه ی امریکایی ، آبروی کل دولت امریکا رو برد
🔹 صدای زوزه ی گرگ ها و پرواز کرکس ها را از بیرون از مرزهای این سرزمین بشنوید !
بشکند دست هرآنکس که سر سوزنی از قلم اش ، بوی امید و دلبستن به وعده های واهی این کفتار صفتان استشمام شود .
💡@FANUSESHAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 چرا دشمن از برجام ۲ و ۳ حرف میزد؟
#دیدار_بسیج
📌اگر توهین هم کردن بهت، جا نزن!
✍🏻آیت الله بهجت(رحمت الله علیه):
💠اگر در راه حضرت صاحب الزَّمان (عج) باشیم، چنانچه به ما بد و ناسزا هم بگویند و یا مسخره نمایند، نباید ناراحت شویم، بلکه همچنان باید در راه حق و حقیقت ثابتقدم و استوار بوده و در ناملایمات صبر و استقامت داشته باشیم.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۱۰۳
✨ تعجیل در فرج صلوات ✨
#امام_زمان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 تئوری جعبه سیب3⃣
رحمت خدا بر شیخ اجل سعدی شیرین سخن که فرمود:
🌹 طلب منصب فانی نکند صاحب عقل
عاقل آن است که اندیشه کند پایان را
کسانی که بی تفاوتی و سکوت در مقابل هتک حرمت ارزشها و رواج بدعت ها را توصیه می کنند ای کاش به اندازه این زن ایتالیایی مسیحی درک از افق بی بندوباری ها با محوریت بانوان داشتند.
بردگی مطلق و مصرف کننده بی فکر و تامل شدن و تبدیل شدن زن به کالا بزرگترین ظلمی است که امروز در غرب علنا اعمال میشود...
👌جنگ شناختی را جدی نگرفته ایم که دختران و زنان این میهن به تصور آزادی و برابری جنسیتی به سرعت بسوی پوچی و استثمار خود می شتابند.
پس تا دیر نشده علیکم بجهاد التبیین
#جهاد_تبیین
#حجاب
#جنگ_شناختی
‼️‼️‼️
یکی از پدیدههای عجیب و آسیبزای دوران کنونی جامعهی ما عبارت است از:
⬅️ تعداد بالای آقایان تحصیلکردهای که هیچ «مهارت» قابل ذکری ندارند، و متأسفانه ارمغان فارغالتحصیل شدنشان، صرفا یک «مدرک» و البته «طلبکاری» است.
و نیز
⬅️ تعداد بالای خانمهای تحصیلکردهای که از فارغالتحصیل شدنشان هیچ فایدهای حاصل نمیشود، جز آنکه توقعشان در «ازدواج» بالا میرود.
نه به مدرک گرایی
#برای_ایران
#به_خودمون_بیایم
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 آقااااا 'لااِکراهَفیالدین'✋🏻‼️
📣 بشنوید پاسخ استاد پورازغدی رو..
#حجاب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️اگر همه موقع فوتبال بجای دعا برای ایران دعای فرج بخوانند و برای نجات و پیروزی کل بشریت دعا کنند؛
ظهور ان شاءالله محقق میشه‼️‼️‼️
👤 آیت الله ناصری ، از اولیای الهی و از دوستان قدیمی آیت الله بهجت ، پس از پیروزی تیم ملی ایران مقابل آمریکا در سخنرانی خود با گریه فراوان فرمودند :
🔴شب گذشته در آسمان شور و غوغای عجیبی از دعای اهل زمین به وجود آمده بود.
😭😭😭😭
🔵آنگاه پس از گریه شدید ، فرمودند : والله اگر مردم فقط یک مرتبه این طور برای فرج امام زمان (عج) دعا می کردند ، حضرت می آمدند...‼️‼️
😭😭😭😭
#امام_زمان منتظر بیداری ماست...
🌹جهت تعجیل ظهور آقا صلوات🌹
#جام_جهانی
#برای_ایران
13.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عقدهای شدیم بابا!
تا کی باید روسری بپوشیم؟
مگه ما مثل خارجیا دل نداریم؟
چرا اونا حق دارن خوشگل باشن ولی ما باید جوونیمون رو تو چادر چاقچین هدر بدیم؟
♥الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
♥بحقحضࢪٺزینبسلاماللهعلیها🤲🏻
┉┉•••◂ 𖦹🌸🌤️🌸𖦹▸•••┉┉
رئیس جمهور آذربایجان با تأسیس سفارت در فلسطین اشغالی موافقت کرد
این اولین بار است که یک کشور شیعه در فلسطین اشغالی نمایندگی رسمی می کند.
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#چمران_از_زبان_غاده
#قسمت_هفتم
اشکش جاری شد
🔹گفت: خدا که می بیند .
🔰به محض اینکه وارد می شد ، بچه ها دورش را می گرفتند و از سرو کولش بالا می رفتند مثل زنبورهای یک کندو. مصطفی پدرشان ، دوستشان و همبازی شان بود.
💟 غاده می دید که چشم های مصطفی چطور برق می زند و با شور و حرارت می گوید: ببین این بچه ها چقدر زور دارند! این ها بچه شیرند . با شادی شان شاد بود و به اشکشان بی طاقت . کمتر پیش می آمد که ولو یه قراضه غاده را سوار شوند ، از این ده به آن ده بروند و مصطفی وسط راه به خاطر بچه ای که در خاک های کنار نشسته و گریه می کند پیاده نشود. پیاده می شد ، بچه را بغل می گرفت ، صورتش را با دستمال پاک میکرد و می بوسیدش وتازه اشکهای خودش سرازیر می شد . دفعه اول غاده فکر کرد بچه را می شناسد. مصطفی گفت: نه ، نمی شناسم .مهم این است که این بچه یک شیعه است . این بچه هزار و سیصد سال ظلم را به دوش می کشد وگریه اش نشانه ظلمی است که بر شیعه علی رفته. ظلمی که انگار تمامی نداشت و جنگهای داخلی نمونه اش بود.
✅بارها از مصطفی شنیدم که سازمان امل را راه انداخت تا نشان دهد مقاومت اسلامی چطور باید باشد. البته مشکلات زیادی با احزاب و گروه ها داشت . میگفتند چمران لبنانی نیست ، از ما نیست. خیلی ها می رفتند پیش امام موسی صدر از مصطفی بد گویی می کردند. هرچند آقای صدر با شدت با آنها حرف میزد. می گفت: من اجازه نمی دهم کسی راجع مصطفی بد گویی کند. ارتباط روحی خاصی بود بین او و مصطفی، طوری که کمتر کسی می توانست درک کند.
💯آقای صدر به من می گفت: می دانی مصطفی برای من چی هست ؟ او از برادر به من نزدیکتر است ، او نفس من ، خود من است . الفاظ عجیبی می گفت درباره مصطفی . وقتی داشت صحبت می کرد و مصطفی وارد میشد همه توجه اش به او بود . دیگر کسی را نمی دید . حرکات صورتش تماشایی بود، گاهی می خندید ، گاهی اشک می ریخت و چقدر با زیبایی همدیگر را بغل می کردند.
❌اختلاف نظر هم زیاد داشتند، به شدت با هم مباحثه می کردند ، اما آن احترام همیشه حتی در اختلافاتشان هم بود.
🔰اولین باری که امام موسی مرا بعد از ازدواج با مصطفی در لبنان دید ، خواست تنها با من صحبت کند .
گفت: غاده ! شما می دانید با چه کسی ازدواج کرده اید ؟ شما با مردی خیلی بزرگ ازدواج کرده اید . خدا به شما بزرگترین چیز را در عالم داده ، باید قدرش را بدانید . من از حرف آقای صدر تعجب کردم .
گفتم: من قدرش را می دانم . و شروع کردم از اخلاق مصطفی گفتن . آقای صدر حرف من را قطع کرد و یک جمله به من گفت: این خلق و خوی مصطفی که شما می بینید ، تراوش باطن او است و نشستن حقیقت سیرو سلوک در کانون دلش . این همه معاشرت و رفت و آمد مصطفی با ما و دیگران تنازل از مقام معنوی اوست به عالم صورت و اعتبار . و خیلی افسوس می خورد کسانی که اطراف ما هستند درک نمی کنند ، تواضع مصطفی را از ناتوانیش می دانند و فقیر و بی کس بودنش .
✨امام موسی می گفت: من انتظار دارم شما این مسائل را درک کنید .
💟من آن وقت نمی فهمیدم ، اما به تدریج اتفاقاتی می افتاد که مصطفی را بیشتر برای من آشنا می کرد. یادم هست اسرائیل به جنوب حمله کرده بود و مدرسه جبل عامل در واقع پایگاه مصطفی بود . مردم جنوب را ترک کرده بودند. حتی خیلی از جوانان سازمان امل عصبانی بودند، می گفتند: ما نمی توانیم با اسرائیل بجنگیم . ما نه قدرت مادی داریم نه مهمات . برای ما جز مرگ چیزی نیست . شما چطور ما را اینجا گذاشتهاید؟
🔹مصطفی می گفت: من به کسی نمی گویم این جا بماند . هر کسی می خواهد ، برود خودش را نجات بدهد . من جز با تکیه بر خدا و رضا به تقدیر او اینجا نمانده ام . تا بتوانم ، می جنگم و از این پایگاه دفاع می کنم ، ولی کسی را هم مجبور نمی کنم بماند . آنقدر این حرفها را با طمأنینه می زد که من فکر کردم لابد کمکی در راه است و مصطفی به کسی یا جایی تکیه دارد .
☑️مصطفی کمی دیگر برای بچه ها صحبت کرد و رفت به اتاقی که خانه ما در موسسه بود. موسسه جایی در بلندی و مشرف به شهر صور بود . به دنبال مصطفی رفتم ودیدم کنار پنجره به دیوار تکیه داده و بیرون را تماشا می کند . غروب آفتاب بود، خورشید در حال فرورفتن توی دریا ، آسمان قرمزی گرفته و نور آفتاب روی موج دریا بازی می کرد ، خیلی منظره زیبایی بود . دیدم مصطفی به این منظره نگاه می کرد و گریه می کرد خیلی گریه می کرد ، نه فقط اشک ، صدای آهسته گریه اش را هم می شنیدم . من فکر کردم او بعد از اینکه با بچه ها با آن حال صحبت کرد و آمد، واقعا میدید ما نزدیک مرگ هستین و دارد گریه میکند.
🔸گفتم: مصطفی چی شده؟
او انگار محو این زیبایی بود به من گفت: نگاه کن چه زیباست!
ادامه دارد....
#به_وقت_رمان