🏴آغاز فروش ارز اربعین از ۲۸ مرداد
💢بانک مرکزی:
🔹فروش ارز (اسکناس) به زائرین به صورت دینار عراق حداکثر به مبلغ ۲۰۰ هزار دینار عراق به هر زائر به نرخ فروش اسکناس ETS، که معادل ریالی آن حدود ۶۲ تا ۶۵ میلیون ریال است.
🔹فروش ارز به زائرین بالای ۵ سال، از تاریخ ۱۴۰۲/۰۵/۲۸ تا تاریخ ۱۴۰۲/۰۶/۱۴
🔹فروش ارز در بانکهای منتخب ملی ایران، صادرات، تجارت، سپه و پستبانک
🔹فروش ارز به زائرین محدودیتی بابت فروش ارز مسافرتی در سال جاری برای متقاضیان ایجاد نمیکند.
🔹سرپرستان خانوار با در دست داشتن کلیه مدارک هویتی خود و اعضای خانوار میتوانند نسبت به خرید ارز #اربعین اعضای خانوار خود (همسر و فرزندان) از طریق بانکهای تعیینشده اقدام نمایند.
🔹فروش ارز تنها به زائرانی انجام خواهد شد که در سامانه سماح ثبتنام نمودهاند و مجوز خرید ارز (کد پیگیری مربوط) را دریافت کردهاند.
🔹مدارک مورد نیاز برای مراجعه به بانک و دریافت اسکناس دینار عراق، ارایه اصل کارت ملی و گذرنامه (یا برگه تردد اربعین) معتبر زائر است.
🔴آخرین اخبار #اربعین 1402
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🏴مراحل درخواست گذرنامه زیارتی #اربعین از طریق سایت sakha.epolice.ir
🔴آخرین اخبار #اربعین 1402
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
سخت است عاشق شوی …و یار نخواهد!
دلتنگ “حرم” باشے .. و “ارباب” نخواهد!
#اللهم_ارزقنا_زیارت_اربعین💚
#بطلب_آقا💔
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
💥بهترین پوشش برای جاسوسی، استفاده از عنوان خبرنگار، پزشک بدون مرز، فعال محیط زیست و عناوینی از این دست است، که بتوانند سر در هر سوراخی بکنند!
⭕️آقای استاد علوم سیاسی، هیچ جاسوسی در دستش تابلو نمیگیرد که بنده جاسوسم!
🔻جیسون رضائیان را خاطرتان هست، که دولت آمریکا برای آزادی اش 1.8 میلیارد دلار پول ناقابل تقدیم کرد، گرگی بود که در پوست #خبرنگار_واشنگتن_پست تا نیروگاه هستهای بوشهر نفوذ کرده بود و تا اتاق خواب روحانی پیش رفته بود تا جایی که از مارک ادکلن جناب روحانی و طعم آدامس او هم خبر داشت،
🔻جناب کاووس سید امامی استاد دانشگاه امام صادق را یادتان می آید که در بیابانهای سمنان سایت های موشکی را رصد می کردند؟ در سلول طوری خود کشی کرد که همه انگشت در دهان ماندند! جنابشان فعال محیط زیست و حامی یوز ایرانی بود!
🔻تکلیف سفیر انگلیس افسر اطلاعاتی mi6 روشن است دارد از آدم های خودش حمایت میکند، تو چرا عیار سیاست خوانی در ایران را انقدر کم ارزش میکنی؟
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🔺اینجا آمریکا...
تصویری از کتاب های ترویج همجنس بازی برای کودکان!
غرب کثافت را شکلات پیچ میکند برای ساخت یک نسل بی هویت برای دنیای بی هویتِ فردا...
#تمدن_غرب
#تمدن_شیطانی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرف تو آلمان یه آبسردکن عمومی دیده تعجب کرده، بعد بعضیها فک میکنن تو غرب همه چی مجانیه!!!😐
#باغ_اروپا
📝 پاورقی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🔺 روایت نماینده اصولگرای مجلس از وساطت او و قالیباف برای رفع فیلتر طاقچه
🔹 تفاوت حاکمیت دینی با لیبرال در اولویت های اونها هست.
بطور طبیعی در حاکمیت دینی اولویت با اجرای احکام الهی است و در حاکمیت پول و سرمایه اولویت با پول و سرمایه هست.
👈🏻اگر مسولین #جمهوری_اسلامی ما اجرای احکام را نادیده گرفته و اولویت را به پول و سرمایه بدهند یعنی یک انحراف فکری بزرگ رخ داده و مسولین ما تفکر لیبرال دارند هرچند اسم اسلام را با خود به یدک بکشند.
🔸انگار نه انگار کشف #حجاب و دیاثت در آن شرکت گسترده و با چراغ سبز مدیریت شرکت بوده است...!!
✍🏻 از همین الان به فکر شناسایی #نمایندگان متعهد به اسلام باشید و نه متدینین تکنوکرات و سکولار
#حواسمون_باشه
#انتخابات_مجلس
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#مبارزه_با_دشمنان_خـدا
#قسمت_هــفدهـم
✍️فشار شیاطین سنگین تر شده بود مدام یاس و ناامیدی و درد با هم از هر طرف حمله می کرد ایمانم رو هدف گرفته بودند خدا کجاست؟ چرا این بلا و درد، سر منی اومده که با تمام وجود برای اسلام تلاش می کردم؟ چرا از روزی که شیعه شدم تمام این مشکلات شروع شد؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟از هر طرف که رو می چرخوندم از یه طرف دیگه، حمله می کردن
روز آخر، حالم از هر روز خراب تر بود دیگه هیچ مسکنی دردم رو آروم نمی کرد حمله شیاطین هم سنگین تر شده بود و زجرم رو چند برابر می کرد
روز های آخر دائم حاجی پیشم بود به زحمت لب هام رو تکان دادم و گفتم: برام قرآن بخون الرحمن بخون از شدت درد و خشکی و زخم دهنم، صدا از گلوم خارج نمی شد
آخرین راهی بود که برای نجات از شر شیاطین به ذهنم می رسید فبای آلاء ربکما تکذبان فبای آلاء ربکما تکذبان آیا نعمت های پروردگارتان را تکذیب می کنید؟آخرین شوک درد، نفسم رو گرفت از شدت درد، نفسم بند اومد آخرین قطره های اشک از چشمم جاری شد امام زمان منو ببخش می خواستم سربازت باشم اما حالا کور
و زمان از حرکت ایستاد .
دیدم جوانی مقابلم ایستاده خوشرو ولی جدی دستش رو روی مچ پام گذاشت آرام دستش رو بالا میاورد با هر لمس دستش، فشار شدیدی بر بدنم وارد می شد خروج روح رو از بدنم حس می کردم اوج فشار زمانی بود که دست روی قلبم گذاشت هنوز الرحمن تمام نشده بود حاجی بهم ریخته بود دکترها سعی می کردن احیام کنن و من گوشه ای ایستاده بودم و فقط نگاه می کردم
وحشت و ترس از شب اول قبر و مواجهه با اعمالم یک طرف هنوز دلم از آرزوی بر باد رفته ام می سوخت
با حسرت به صورت خیس از اشکم نگاه می کردم با سوز تمام گفتم: منو ببخشید آقای من. زندگی من کوتاه تر از لیاقتم بود
غرق در اندوهی بودم که قابل وصف نیست حسرت بود و حسرت
هنوز این جملات، کامل از میان ذهنم عبور نکرده بود که دیوار شکاف برداشت جوانی غرق نور به سمتم میومد خطاب به فرشته مرگ گفت: امر کردند؛ بماند
جمله تمام نشده با فشار و ضرب سنگینی از بالا توی بدنم پرت شدم
برگشت نفسش برگشت توی چشم های نیمه بازم دکتر رو می دیدم که با خستگی، نفس نفس می زد و این جمله تکرار می کرد برگشت ضربان و نفسش برگشت.
⏪ ادامہ_دارد...
👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی
#به_وقت_رمان
💌-برای گروه ها و دوستان خود فوروارد کنید...
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼