eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
480 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
6.8هزار ویدیو
69 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 آقایان مسئول، از ورزشکاران افتخارآفرین و عفیف پاراآسیایی قدردانی کنید! 🔹چقدر چادری 😍 🔹این بچه‌ها در بازی‌های پاراآسیایی تاریخ‌سازی کردند و بالاتر از ژاپن و کره در رتبه دوم ایستادند. 🔹این فرزندان ایران ۴۴ مدال طلا گرفتند، یعنی بیشتر از مجموع طلاهای بازی‌های آسیایی (غیرمعلولین) در دو دوره ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ 🔹این قهرمانان چادری و عفیف شایسته احترام نیستند؟ شایسته وارد کردن خودرو چطور؟ (همانطور که به فوتبالیست های شکست خورده در جام جهانی هدیه دادید) 🔸کانال اخبار عفاف و حجاب کشور https://eitaa.com/goharshad1_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🌹به عقاید وسلیقه های هم احترام بگذایم... ⁉️آیا این کار عقلا درست است؟ ⁉️آیا این کار عقلا عواقب بدی به همراه ندارد؟ 🔍 لطفا سطحی نگر نباشیم 📲با نشر حداکثری درثواب تفکر و تعقل شریک شوید و 🆔 @Sydhashemii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞به یک زن بی حجاب نیازمندیم! ♨️آگهی های استخدام خانم که نوشتن به یک زن با روابط عمومی بالا نیازمندیم، هیچ فرقی با جمله بالا نداره! ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀❤️‍🩹🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷❤️‍🩹🥀 🥀رمان عاشقانه شهدایی ❤️‍🩹جلد دوم؛ 🥀جلد اول این رمان؛ «از روزی که رفتی» 🇮🇷قسمت ۳۷ و ۳۸ " گناه من چه بود که به خاطر دانشگاهم شبها به قنادی میرفتم و کیک‌های سفارشی را می‌پختم و برای فردایش آماده میکردم؟ بودن گناه است؟! گناه است که کار میکنم و پول درمی‌آورم؟" جنجال بالا گرفته بود... دیروز روز میلاد پیامبر(ص) بود و شیرینی‌های قنادی به فروش رفته بود. برای امروز هم که جمعه بود سفارش کیک عروسی داشتند. تمام شب تا صبح را مشغول پختن و تزیین بود. جان در پاهایش نمانده بود؛ صدای حاج یوسفی آمد: _اینجا چه خبره؟ پچ‌پچ‌ها تغییر جهت داد: _خودش اومد... بیچاره زنش؛ انگار خبرایی بینشون هست که خودشو فوری رسونده به دختره! " را که میزنی، خوب است قبلش کنی؛ مردم که زبانت نیست! " حاج یوسفی خود را به میان معرکه رساند. نگاهش به دختر خسته‌ی مقابلش بود. "وای از این مردم... وای از مردم آبرودار... وای از که دامن‌گیرتان شود! مگر با شما چه کرده است؟ چه کرده که اینگونه چوب حراج به آبرویش زده‌اید؟" حاج یوسف نگاه شرمنده‌اش را به دخترک دوخت: _شرمنده‌ام بابا! شرمنده که باعث شدم بیفتی وسط این معرکه! اگر اصرار نمیکرد ، دخترک خسته را به خانه برساند این اتفاق نمیافتاد؛ شاید هم دیر و زود داشت، اما سوخت و سوز نداشت... یکی از مردان رو یه حاج یوسفی کرد و گفت: _از شما انتظار نداشتیم حاجی، شما که مرد خدا هستید چرا؟ حاج یوسفی ابرو در هم کشید و رو به مرد کرد: _چی رو از من انتظار نداشتید؟ مرد: _همین که با این دختره... حاج یوسفی حرفش را برید: _حرفی که میخوای بزنی رو اول مزمزه کن ! مومن گفتنش کنایه بود دیگر... آخر مومن که بی‌آبرو نمیکند مومنی را! بعد رو به دخترک کرد: _شما بفرمایید تو خونه، سید و بی‌بی بیان بفهمن چیشده شرمنده‌شون میشم دخترم! زنی از پشت سر گفت: _چه جلوی ما "بابا و دخترم" میگه، میخوان بگن هیچ خبری بینشون نیست! حاج یوسفی به عقب برگشت و رو به زن توپید: _چه خبری بینمون هست؟ یه روز بی‌بی و سید اومدن مغازه و ازم خواستن به این دختر کار بدم! گفتن دوره‌ی قنادی دیده و کارش خوبه، گفتن دانشجوئه و مراعات حال مادر مریضشو بکنم؛ گفتم باشه! قرار شد شبا بیاد کارای فرداش رو انجام بده که بتونه به دانشگاهش برسه! که بتونه هم درسشو تموم کنه هم خرج خونه رو در بیاره که با آبرو زندگی کنه؛ چیزی که شما هیچی ازش نمی‌فهمین؛ دیشب سفارش زیاد داشتیم برای امروز... این دختر هم میخواست خواهر برادرشو امروز ببره حرم زیارت، برای همین تا این وقت صبح سرکار بود.منم که رسیدم قنادی دیدم روی پا نیست، اصرار کردم و رسوندمش؛ اگه میدونستم شما اینجوری میکنید هرگز این کارو نمیکردم که شما اینجوری آبروی یه آدم آبرودار رو ببرید، خدا از سر تقصیراتتون بگذره! دخترک چادرش را محکمتر دور خود پیچید. زهرا را به خود چسباند و دست محمدصادق را گرفت و به سمت خانه میرفت ، که صدای زن همسایه بلند شد: _کجا... کجا؟ خودم چندبار دیدم که رفت قنادی و با حاجی رفت پشت ساختمون؛ باید زن حاجی بیاد و بفهمه! زن بیچاره تو خونه بشور و بساب میکنه و تو قنادی کار میکنه و این دختره برای شوهرش دلبری میکنه، اگه راست میگی زنتو بیار حاجی! حاج یوسفی لااله‌الا‌الله‌ی زیر لبی گفت و گوشی تلفن را از جیبش بیرون کشید و شماره گرفت: _سلام حاج خانم... نه اتفاقی نیفتاده... یه سوءتفاهمی پیش اومده که اگه شما جواب سوال منو بدی ان‌شاءالله که حل میشه! من گوشی رو میذارم روی پخش صدا که اینایی که اینجا جمع شدن جوابتون رو بشنون... صدای حاج خانم پخش شد: _خیره حاجی حاج یوسفی: _یادته گفتم سید و بی‌بی اومد و خواستن که خانم رضوی تو قنادی کار کنن؟ حاج خانم: _آره حاجی، یادمه! گفتن دانشجوئه و شبا بیاد کار کنه؟ من خودم میرفتم درو براش باز میکردم میرفت داخل و وقتی کارش تموم میشد در رو قفل میکردم! بیشتر وقتا هم پیشش میموندم و ازش یاد میگرفتم! حاج یوسفی: _گاهی روزا میومد قنادی برای چی بود؟ که میرفتیم پشت فروشگاه؟ حاج خانم: _برای حساب کتاب بود. صندوقدار از صندوق میدزدید. بهمون کمک کرد حسابرسی کنیم! حسابداری میخونه دیگه، ماشاءالله فوق لیسانس داره و کارشم خوبه! حاج یوسفی: _شما تو این مدت رفتاری از من یا خانم رضوی دیدی که... حاج خانم: _این چه حرفیه؟! من همیشه تو قنادی بودم، بیشتر به کار قنادا رسیدگی میکردم، به خاطر همین زیاد تو فروشگاه نبودم؛ اما هروقت خانم رضوی میومد، منو صدا میزدی که یه وقت معذب نباشه! حاج یوسفی: _دستت درد نکنه، فعلا خداحافظ؛ میام..... 🥀ادامه دارد.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🥀❤️‍🩹🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷❤️‍🩹🥀 🥀رمان عاشقانه شهدایی ❤️‍🩹جلد دوم؛ 🥀جلد اول این رمان؛ «از روزی که رفتی» 🇮🇷قسمت ۳۹ و ۴۰ حاج یوسفی: _دستت درد نکنه، فعلا خداحافظ؛ میام قنادی برات میگم چی شده. خداحافظ! تماس را قطع کرد و منتظر به مردم نگاه کرد. هیچکس حرف نمیزد اما نگاه‌ها هنوز هم پر از کینه و نفرت بود. دخترک آرام از حاج یوسفی تشکر کرد ، و به درون خانه رفت. زهرا هنوز گریه میکرد. محمدصادق بُغ کرده گوشه‌ای نشسته بود. صدای مادر را میشنید که ناله میکند. وقت داروهایش بود و حتما گرسنه‌اش هم شده بود. به آشپزخانه رفت و صبحانه را آماده کرد. سفره را پهن کرد و کنار بستر مادر نشست و آرام نان خشکی که در شیر گرم ریخته بود را به خوردش میداد. بعد از آسمانی شدن ، قلب مادر هم ایستاد! یکسال بعد هم آلزایمرش شروع شد. مادر از کار افتاده، گوشه‌ی خانه در بستر بود. و تمام حقوقی که از میگرفتند خرج داروهای قلب مادر میشد. از روزی که مشغول کار شده بود، کمی آب زیر پوست زهرا و محمدصادق رفته بود؛ طفلی‌ها از همه‌ی لذت‌های دنیا محروم شده بودند و شکایت نمیکردند؛ این هم بدبختی دیگری که بر سرشان آمده بود. _آبجی مریم! صدای زهرایش بود. خواهرکش! ِ+جان آبجی؟ زهرا: _امروز میریم حرم؟ مریم به فکر رفت. مادر را به که میسپرد؟ میشد چند ساعتی تنها باشد؟ داروهایش را که میخورد، چند ساعتی میخوابید: _مامان که خوابید میریم. زهرا با شوق کودکانه‌اش دوید و از کمد کوچک کنار اتاق، لباسهایش را آورد و مقابل مریم گذاشت. مقابل گنبد که قرار گرفت، زانو زد. زهرا با آن چادر سیاهی که بر سر داشت، کنارش نشست، محمد صادق پشت‌سرشان ایستاده بود. مرد بود دیگر! داشت روی ناموسش! مرد که باشی سن و سالت مهم نیست! در هر سنی که باشی، غیرتی می‌شوی روی خواهرهایت! مرد که باشی گرگ میشوی برای دریدن گرگ‌های دنیای خواهرت! مرد که باشی شش دانگ حواست پی ناموس میدود، مهم نیست چند سالت باشد! نگاه مریم به گنبد طلای امام رضا (ع) دوخته شد در دل زمزمه کرد : " السلام علیک یا غریب الغربا! سلام آقا!سلام پناه بی‌پناه‌ها! سلام انیس جان! اذن دخول میدی؟ اذنم بده که خسته آمده‌ام سوی مرقدت! اذنم بده که شکسته پر آمده‌ام سوی گنبدت! آقای شهر بی‌سروسامان روزگار! آقای خسته‌تر ز من و همرهان من! ای صحن تو شده سامان قلب من! آقا نگاه میکنی که چگونه ؟ آقا نگاه میکنی که مرا میزنند؟ در شهر تو روی دلم میکشند؟ آقای ضامن آهو مرا ببین! آقا فقط تو مرا ببین! آقای شهر بی‌سروسامان روزگار! بنگر که چادر مادرت به سر دارم! ببین کنار نامم تو را دارم! که مرا هجمه کرده‌اند! و رسوای عالم و آدم نموده‌اند! آقای خستگی من و اهل خانه‌ام! دردانه‌ی صدیقه کبری، دلم شکست! 😭من آمدم که بستانم به دست تو! 😭ضربی زنم به طبل انوشیروانی‌ات!" صدای نقاره‌ها بلند شد. مریم چشم‌های خیسش را گرداند. لبخند بر لبش آمد! یکی دیگر گرفت! این صدای نقاره‌ها ندای شفا یافتن بود؛ شاید هم صدای ضرب طبل انوشیروان بود! " آقا! چگونه با دلم بازی میکنی؟ این همزمانی و این هم‌آوایی‌ات! آقا به من خسته اشاره میکنی؟ حقم بگیر ای تو تمنای بی‌کسان! حقم بگیر ای که نوایت مرا نشان! آقای خسته‌تر ز من و روزگار من! از روسیاهی من رو سیه گذر!" مریم که اشک میریخت، زهرا به کبوترهای روی گنبد نگاه میکرد. محمدصادق اخم کرده و برای امام، از امروز مریم میگفت، از دردهای مادر میگفت، از اشک‌ها و هق‌هق‌های زهرا میگفت! " امروز جمعه بود... جمعه‌های دلگیر! امروز جمعه بود... جمعه‌ای که بوی میداد؛ جمعه‌ای که بود میداد، بوی درد بی‌کسی! بوی درد نبود تو... تویی که منجی بشریتی! تویی که اگر بیایی دیگر زخم زبان نمیزنند! تویی که بیایی دیگر نمیزنند! تویی که بیایی دیگر یتیمی معنا ندارد؛ مگر تو پدرِ همه‌یِ امتِ پدرت، نیستی؟ مگر تو درد کل جهان نیستی؟ مگر تو مصلح کل جهان نیستی؟ پس بیا...بیا که حرفهای زیادی با تو دارم اگر بیایی! " گریه‌هایش که تمام شد، به زیارت رفت. حرم مثل همیشه شلوغ بود. حرم مثل همیشه آرام بود؛ حرم مثل همیشه آرامش بود. حرم مثل همیشه پر از حاجتمند بود... حرم مثل همیشه بود. مثل همیشه‌هایی که با پدر می‌آمد. مثل همیشه‌هایی که ویلچر را با عشق هل میداد. همیشه‌هایی که میآمد و میرفت. دلش زیارتنامه میخواست. دلش دو رکعت نماز زیارت میخواست.دلش سر بر شانه‌ی ضریح گذاشتن میخواست. دلش دو رکعت نماز بالا سر میخواست. زیارتنامه امین‌الله میخواست. دلش فقط امامش را میخواست. اینجا کسی تهمتش نمیزد! اینجا کسی..... 🥀ادامه دارد.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『بسم‌اللھ‌ِ الذی‌خَلقَ‌الحُسَیۡن؏🌿』 💕اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 💕وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 💕وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 💕وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن یه‌سلامم‌بدیم‌به‌آقامون‌صاحب‌الزمان! 💕السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ 💕یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن 💕و یا شریڪَ القران 💕ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے 💕و مَولاے الاَمان الاَمان🌱 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
❤️ صبح شد باز دلم تنگ تو ... از دور سلام ✋ تو نیاز و ضربان دلمے، ختم ڪلام ❤️ ⛅️ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
❣ سلام امید دلم❣ السلام علی المهدی از قعر زمین به اوج افلاک سلام پاسخ یک سلام از زبان شما همه شهر را به سلامتی می رساند! 🌹تعجیل درفرج پنج صلوات🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکند ما هم "جــا" بمانیم ! - کسانی که از کربلا "جا ماندند "  آدمهای عجیبی نبودند!  فقط باور نداشتند عاقبت بخیری در گرو یاری امام زمانشان است ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ آیا می‌دانستید؟ تا کنون شنیده بودید؟ ✅ مجاهدان فلسطینی و بیعت با امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف ) ✳️ چرا مجاهدان فلسطینی در مساجد با امام زمان بیعت می‌کنند؟ 🔴 بیعت با امام مهدی(عج) در وصیت نامه شهید نضال فرحات مهندس موشک‌های قسّام ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️به دلیل عوارض خطرناک 😱واکسن آنفلوآنزا در🇨🇭سوئیس،🇮🇹ایتالیا،🇪🇸اسپانیا،🇩🇪آلمان ممنوع شد! خوب پس احتمالا بفرستن ایران که اسراف نشه یه وقت❗️ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
امام خامنه ای: "باید تربیت دینی فرزندان به عنوان نمونه‌هایی از فرهنگ غنی اسلامی در میان مردم گسترش یابد.» (۱۳۸۷/۰۷/۲۲) 💎 دوره رایگان تربیت دینی 💎 🔰 ویژه والدین، طلاب، معلمان، فعالان فرهنگی و عموم علاقه مندان حوزه تعلیم و تربیت 🔹 مدرس: استاد علیرضا پناهیان شروع دوره: از سه شنبه 9 آبان 🔻همراه با اعطای مدرک (بعد از ارسال خلاصه مطالب) ❣️شرایط شرکت در دوره رایگان: ➖بنر دوره را برای ده نفر از دوستانتون ارسال کنید ➖و ده تا صلوات برای سلامتی امام زمان(عج) و پیروزی جبهه مقاومت بفرستید ⭕️ نیازی به ثبت نام نیست ⭕️ 📌دوره در کانال سخن سدید برگزار می شود @sokhanesadid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تشویق های بیجا بچه رو خراب میکنه... 🎙 استاد پناهیان ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ پیشنهاد عجیب صداوسیما: برای رفع نیاز عاطفی سگ بیاورید‼️ 🔹کارشناس برنامه «مادر، کودک» محصول شبکه سلامت، دلیل نگهداری از حیوانات خانگی را براساس نیازهای افراد معرفی می‌کند. 🤦‍♂ ❌کارشناس برنامه ادامه می‌دهد: «بچه‌های دبستانی و اوایل دبیرستان خیلی علاقه دارند یک حیوان وارد منزل بشود، به هر حال نیازشان است و باید برآورده شود!»❌ ✅ سلام علیکم لطفا به ۱۶۲ زنگ زده و اعتراض کنید وبه دیگران هم اطلاع دهید ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حمایت شرکت هایی مثل والت دیزنی از کودک‌کشی إسرائيل در 👇👇 ❌مک دونالد، هاردیز، برگر کینگ و مشروبات نستله، کوکاکولا، لیپتون، استار باکس، خودروهای هیوندای کره جنوبی، مواد شوینده با برند «تاید» و «آریل» و لوزام آرایشی «کایلی جنر»، «لوریا»، شرکت فناوری «اچ پی»، شرکت IBM و پوشاک و لوازم ورزشی با مارک‌های و Nike و Puma لوکس، داو، دامستوس، سرلاک، کافی‌میت، کیت کت، شیرخشک گیگوز، دنت، سیف، سیگنال، نسکوئیت، فنتا، لیپتون، کلیر و نسکافه ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
«حجاب،آرمانِ روح الله» در اولین سالگرد شهدای اغتشاشات اخیر 📌زمان:پنجشنبه یازدهم آبانماه ساعت۱۴ 📌مکان:ورزشـــگاه شهید شیرودی (حدفاصل مترو طالقانی و مترو هفتم تیر) 🌷با استقبال از خانواده شهدای غــــزه 📌همراه با چادری شدن دختران کم حجاب به دست مادر شهید علی وردی،عجمیان،امیر احمدی ‌🇮🇷کانال دختران انقلاب را دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
📍🇵🇸 ⛔ روزگاری آمریکا به تنهایی اراده می‌کرد و کشورهایی را سه روزه اشغال می‌کرد، اکنون همه استکبار پشت به پشت با همه سفاکی و ددمنشیِ غاصب در برابر تنها چند هزار نیروی مجاهد مبارز اما مؤمن در باتلاقی سخت مانده اند. امروز دیگر یک سرزمین نیست گویا همه به جنگ همه کفر رفته است. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ «جنگ ادراکی» 👤 استاد ☀️ اعتقاد عجیب غربی‌ها به امام مهدی علیه‌السلام... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🌺 زیباترین موجود بهشت 🌺 🌕 براساس روایات معتبر، حضرت مهدی (عج)، هم در دنیا و هم در بهشت، از جمال و کمال بی نظیری برخوردار است. پیامبر اکرم (ص)درباره آن حضرت می فرماید: «المهدی طاووس اهل الجنّة» «مهدی طاووس اهل بهشت است». 📚 كشف الغمة، ج ۲ ص ۴۸۱ 🔵 این تعبیر جالب درباره هیچ پیامبر یا امامی وارد نشده است و اختصاص به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه دارد. این رمز، نهایت زیبایی و جمال آسمانی و فوق العاده او دارد؛ به طوری که در میان بهشتیان، ممتاز و شاخص است و خلاصه اینکه زیباترین موجود بهشتی و دیدنی ترین تمام اهل بهشت است. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
یک هفته قبل از وفات مرجع العارفین حضرت رضوان الله تعالي عليه که روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ بود ، دو‌ر آقا نشسته بودند ؛ آقای بهجت فرمودند : امسال برای من ، مشهد خانه اجاره نکنید من امسال حرم امام رضا نمیروم . علی آقا ( پسر آقای بهجت ) گفت : حاج آقا ما فرستادیم همان ساختمان سابق در کوچه باقری را اجاره کنند . آقا فرمودند : زنگ بزنید و بگویید برگردند ، من امسال مشهد نمی روم . علی آقا از جا بلند شد و موضوع را به مادرش گفت ؛ مادرش گفت : آشیخ محمد تقی چی گفتید ؟ آقای بهجت فرمود : سر و صدا نکنید ، من این هفته یکشنبه ساعت پنج بعدازظهر می میرم ؛ عمرم دیگه تمام شده . یک ربع مانده به ساعت پنج بیهوش شدند ؛ علی آقا ایشان را گذاشت داخل ماشین تا به دکتر ببرند ، یک لحظه آقا چشمانشان را باز کردند و آرام گفتند : نبرید ! نبرید ! سر چهار راه بعدی که رسید، آقا بلند شدند و دستشان را روی سینه گذاشتند و گفتند : " السلام علیک یا صاحب الزمان " و دقیقاً راس ساعت پنج از دنیا رفتند. آقا این یک هفته آخر عمرشان را شبها تا صبح بیدار بودند ، یک لحظه نخوابیدند ؛ روزها که برایشان غذا می آوردند یک لقمه می خورد و می گفت : " بسم الله و بالله و الیک اعود " خدایا به سوی تو میام . خانم شان میگفت : آقا یک حال دیگری داشتند ، قرآن می خواند و گریه می کرد و می گفت : خدایا خیلی قرآن را دوست دارم ، روز قیامت هم برام قرآن میاری ؟ بعد فرمود برام گریه نکنید . آقا صبح دوشنبه می آمدند حرم حضرت معصومه (س). علی آقا میگوید : صبح دوشنبه بعد از زیارت قبر آیات عظام ، آقا دست من را گرفتند و گفتند : پسرم من را اینجا دفن می کنند . من این مطلب را جایی نقل نکردم . صبح روز دفن ، هنگامی که جنازه را آوردیم برای دفن ، دیدم همان جایی است که پدرم آدرس داد ، به آقای مسعودی (تولیت حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها) گفتم: چه شد اینجا دفن کردید ؟ آقای مسعودی گفت : هر کجا داخل حرم دنبال قبر رفتیم پیدا نشد ، فقط همین جا را پیدا کردیم . هديه به روح پاك آیت الله العظمی بهجت "قدّس سرّه" اللّهــم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهــم 🌹🌹🌹 . میفرماید: تکان می خوری بگو یا صاحب الزمان. می نشینی بگو یا صاحب الزمان. برمی خیزی بگو یاصاحب الزمان. صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست، صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامنت،خودت یاریم کن، شب که می خواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو السلام علیک یا صاحب الزمان بعد بخواب، شب و روز را به یاد محبوب سر کن. اگر اینطور شدی شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی نداره، دیگر نمی توانی گناه کنی، دیگر تمام وقت بیمه هستی. وخود آقا امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است که: در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشند. 🍁اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفرج 🍁 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
. از امام صادق پرسیدند: که چرا کسانی که در آخر الزمان زندگی میکنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است. مرحوم آیت الله حاج حسنعلی نخودکی اصفهانی در وصیت خود به فرزندش می گوید : «اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود ، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش است. فرزندم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.» ˹@vsal_313 | وصآل˼