شماره تلفنـ حرمـِ امـامرضـا 😭💔
📞 05148888
شماره تلفنـ حرمـِ امـام حسین 😭💔
📞1640
{بالاےضریحمیکروفوننصبشده}
زنـگزدیـنواشڪتـون دࢪ اومـد
بعد از دعاےفرج، ماروهم دعاڪنید🥀
(بـفرستیـد شـایـد کـسے دلـتـنـگ باشـه)
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️آثار باورنکردنی بداخلاقی
🎙حجت الاسلام عالی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#حواسمونباشه
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
17.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اینکه بگوئیم ما جزو هیچ دسته و گروهی نیستیم حرف درستی نیست
باهم یکرنگ باشیم 😊
تاآخرش ببینید، واقعا قشنگ است
🎙 استاد پناهیان
تشکیلات نیاز جامعه ماست
#بیتفاوت_نباشیم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ پشت هرزن بی حجاب مردبی غیرتی است.
در قضیه بدحجابی اول باید یقه مرد را گرفت
امام علی علیه السلام:
لعن الله مَن لا یَغار
خداوند لعنت کند مردی که غیرت ندارد
قبل از مطالبه حجاب از خانم ها
باید اول یقه آقا رو گرفت
و گفت آقا غیرت آقا غیرت...
✅️ پشت سر هر زن بی حجاب یک مرد بی غیرت هست
✅️دشمن قبل از حجاب زن ها، غیرت مردان را نشانه گرفته
🎥 حجت الاسلام عالی
#حجاب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
#حجاب اگرچه همانند دیگر قوانین محدودیت هایی را به همراه دارد ، ولی مغایر آزادی نیست ، بلکه جامعه بشری را از بردگی مد و مدسازان و هوا و هوس های نفسانی و انحرافات جنسی رهایی داده و به آزادی فکری و روانی او کمک میکند.
[ چهل چراغ حکمت ، دفتر ۳۷ صفحه ۵۸ ]
( شهید استاد مرتضی مطهری )
#سخنان_ناب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••📽
بنظرم دیدن این کلیپ در ایام
فاطمیه یک رزقه🙂🖤
🎙استادسعیدعزیزی
https://eitaa.com/ebrahim_babak_navid_delha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 #ایام_فاطمیه
♨️عظمت حضرت زهرا(س) در روز قیامت
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام عالی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🍁لطفِ خدا🍁
♨️ پشت هرزن بی حجاب مردبی غیرتی است. در قضیه بدحجابی اول باید یقه مرد را گرفت امام علی علیه السلا
الا ای خواهر پاکیزه ایمان!
که میخوانی خودت را یک مسلمان
دلت پاک است و پاکیزه روانت
بیا قدر خودت را بیشتر دان
تو زیبایی و کس منکر نباشد
ولی زیبائیت گردیده ارزان
کسی بهر تو یک درهم نداده
شدی حلوای شیرین بهر موران
همیشه چهره ات زیبا نماند
خزان گردد بهار عمر انسان
پس از عمری نمایش دادن خود
رسد فصل خزان و باد و طوفان
برای مرگ خود آماده گردی
رَوی در قبر و جایت پیش ماران
ز تو پرسد مَلَک: ای عبد حیران!
کجا گردی رها از مکر یزدان؟!
نمیدانستی اینجا منزل توست؟!
نهادی پای خود بر روی قرآن!
ندیدی آیه های نور و احزاب؟!
نترسیدی از آن پیدای پنهان؟!
به جز عمری که شد صرف گناهان
به گیسوی تو آویزان جوانان...!!
نه خود خیر از دل پاکیزه دیدی
نه لذت بُردن از تو جمع خوبان
سیه گردیده رویت تا قیامت
جهنم نعره دارد بهر یاران
شنیدی تو حدیث شام معراج
که زهرا از عذابت گشته گریان
زنان امتش را دید احمد
که هر کس با عذابی گشته سوزان
تو اینها را شنیدی، لیک افسوس
تمسخر کردی و بودی تو خندان
تمام پول و عمر و دین هدر شد
برای رنگ و آلائیدن جان
اگر نقاشی صورت هنر بُود
خوشا نقاشی اطفال ایران
و گر باشد تمدن، بی لباسی
ز تو برتر بُوَد بیچاره حیوان
چه کردی جز هوسرانی شب و روز؟!
شدی دلقک برای چشم مردان
به هر قلبی که لرزاندی، بلرزی
ز هول و وحشت و ترس فراوان
دل پاکی که میگفتی ندیدیم !
خوراک مار و موران، قبر ویران
خدا با بندگان تعارف ندارد
شده فصل غرورت رو به پایان
به جای سرمه در چشمت گل و خاک
گزیده لب شوی، گردی پشیمان
بیا قبل از ندامت، توبه ای کن
بریز از دیده ات یک قطره باران
بیا آماده شو؛ این راه سخت است
خدایت را صدا کن با دل و جان
بکش آهی که اعمالت بسوزد
بکن عزمی که بخشد بر تو ایمان
نصیحت ها اگر چون نیشتر بُود
رهایت میکند از بند و خُسران...
🌹🍀🌹
#شعرازهمسرشهیدمحمدرضاالوانی
#نشرحداکثری
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[🍃✨]
ماجرای خواب استاد شجاعی...
#امام_زمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حواسمونباشه
🔴 چرا بلـد نیستـی⁉️
حافظـهی مغـزت پر شـده⁉️
💎به آمـرین بپیـوندیـد
🔆 #پندانه
✍ باطنت همیشه جلوی دوربین دیگران است
🔹همه ما وقتی جلوی دوربین میایستیم سعی میکنیم بسیار خوب بایستیم و چهرۀ خود را زیبا کنیم. تبسم کرده و موهایمان را مرتب میکنیم و... می دانید چرا؟
🔸چون زمان عکاسی میدانیم آن عکس را خواهیم دید و دوست نداریم هرگز خود را بد و با عیب و نقص ببینیم.
🔹ای کاش در همۀ لحظههای عمر، رفتار و وجود خود را مرتب میکردیم که گویی همیشه جلوی دوربین عکاسی هستیم، چون همیشه دیگران برعکس خودمان که عاجزیم، از ما عکاسی میکنند.
@mollanasreddin
بابا رضا.mp3
15.2M
#بابا_رضا
🎙با صدای روح الله رحیمیان
✍شاعر: سید صادق رمضانیان
#صلیاللهعليڪیـاامــامالرئوف
🔻 @seyyedoona
🌷آیت الله بهجت(ره):
با تمام وجود گناه کردیم، نه نعمت هایش را از ما گرفت و نه گناهانمان را فاش کرد؛
اگر بندگی اش را میکردیم چــه میکرد...؟!
#به_وقت_عاشقی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🥀❤️🩹🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷❤️🩹🥀
🥀رمان عاشقانه شهدایی
❤️🩹جلد دوم؛ #شکسته_هایم_بعد_تو
🥀جلد اول این رمان؛ «از روزی که رفتی»
🇮🇷قسمت ۸۹ و ۹۰
ارمیا همانطور که کنار آیه قدم میزد گفت:
_منِ امروز رو نبین. اتفاقا من خیلی #بداخلاق بودم. اینی که در خدمت شماست، دسترنج دکتر صدر و حاج علی و سیدمهدی شماست. من همه چیزم رو از اونشب برفی دارم. اونشب معجزهی خدا برای من بود؛ خدا منو کوبید و از نو ساخت.
+کاش منم میکوبید و از نو میساخت!
_شما رو که کوبید، اما نسبت به ساخت دوباره دارید #مقاومت میکنید.
+درد داره؟
_خیلی...
+منم خیلی درد دارم؛ احساس بدی دارم.
_چرا؟
آیه سرش را پایین انداخت و با دستهایش بازی کرد:
+حس میکنم به مهدی... به یادش... با خاطراتش به ایثار و از خودگذشتگیش خیانت کردم.
_بیشتر به خودت، احساست و آیندهی خودت و دخترت داری خیانت میکنی. سید مهدی میدونست و رفت؛ اون از خودش برای آرامش شما گذشت.
+دقیقا همینه؛ حالا من با ازدواجم نشون دادم رفتنش ارزشی نداشت.
_اشتباه میکنی آیه. تو نشون دادی زندگی هست... امید هست... آینده هست؛ اگه #سیدمهدی و #سیدمهدیها رفتن فقط برای این بود که #آیندهای برای ما وجود داشته باشه. آیه خانوم، میدونم سیدمهدی تک بود، لنگه نداشت، اما میگم بیا با بدیهای من بساز، به خدا دارم خوب بودن رو کنارت مشق میکنم. من کنار تو و زینب سادات یه دنیا آرامش دارم؛ من کنار شما خوب میشم و بدون شما گم میشم؛ مگه #بال_پرواز سیدمهدی نشدی؟چرا منو بیبال و پر رها میکنی؟ منم میخوام پرواز رو تجربه کنم!
آیه اخم کرد:
_فقط همینم مونده بری شهید بشی!
ارمیا بلند خندید:
_پس زیادم از من بدت نمیاد؟ چشم شهید راه خدمت به شما میشم خانوم!
ارمیا جلوی در خانه پارک کرد:
_بریم ببینیم دختر بابا چیکار میکنه!
_دختر بابا با همه قهره. دلتنگه و گریه میکنه؛ همهی اسباببازیاشو خراب کرده و بابا میخواد.
ارمیا ابرو در هم کشید:
_چرا بهم زنگ نزدی؟ چرا نگفتی اینقدر اوضاع اینجا به هم ریخته؟
_در اصل منم قهر بودم؛ خب من تصادف کرده بودم، حالم بد بود زنی که شوهرم رو دوست داره میخواست منو بکشه؛ چه انتظاری از من داشتی؟
ارمیا: _اون قسمت شوهرم رو که گفتی رو دوست داشتم؛ خوبه منم یه خاطرخواه دارم که شما از رو حسادت یه کم ما رو ببینی!
_بله... خاطرخواه دیوونه.
این را گفت و ازماشین پیاده شد و نشنید که ارمیا گفت: "
همین که باعث شد منو ببینی بسه!"
**************
زینب به ارمیا نگاه کرد و باز مدادشمعیاش را روی کاغذ کشید. ارمیا به آیه نگاه کرد:
_قهره؟
_نمیدونم.
زینب را مخاطب قرار داد:
_زینب مامان؛ بابا اومده ها.
زینب عکسالعملی نشان نداد.
ارمیا به سمت زینب رفت و دست روی موهای دخترکش کشید:
_دختر بابا... قربونت برم. بغل بابایی نمیای؟ دلم برات تنگ شده ها!
زینب سرش را روی پای ارمیا گذاشت؛ مداد شمعی از دستش رها شد:
_بابا...
صدایش بغض داشت.
ارمیا دخترکش را از روی پاهایش بلند کرد و در آغوش کشید:
_جان بابا؟ خوشگل بابا...
صورت اشکآلود زینب را بوسید:
_گریه نکن بابا؛ اینجوری هق هق نکن قربون چشمات بشم!
آیه بهتر دید پدر و دختر دلتنگ را تنها بگذارد؛ به آشپزخانه رفت تا سفرهی نهار را آماده و غذاها را گرم کند.
ارمیا را که صدا زد، دقایقی صبرکرد.
ارمیا درحالیکه زینب سر روی شانهاش گذاشته بود از چهارچوب اتاق خارج شد.
ارمیا نگاهی به سفره انداخت و با لبخند کنار آن نشست:
_خسته بودی، بهتم زحمتم دادم؛ دستت درد نکنه خانوم.
زینب را کنار خودش روی زمین نشاند، برایش غذا کشید و بشقاب را مقابل دخترکش گذاشت.
نگاه آیه به زینب ساکت شدهی این روزها بود؛
نگاهش به مظلومیت نوظهور زینبِ پر جنب و جوشش افتاد، این تغییرات سریع #خُلقی، این کنارهگیریهایش، ناخن جویدنهایش، همه و همه نشان از افسرده شدن زینب داشت؛
دلش برای دخترکش شور میزد،
مادر است دیگر... هر چقدر دکتر باشد و دانا، هر چقدر بهترین باشد و بزرگ،دلشوره جزء جدانشدنی وجود مادرانهاش است.
غذای نصفه نیمه خوردهی زینب ،
دلش را آتش زد. نگاه ارمیا بین زینب و آیه در نوسان بود. نمیخواست جلوی زینب حرفی بزند، اما پدرانههایش از دیدن این زینب به درد آمده بود؛
این زینب همیشه هایش نبود.زینب لج میکرد و غر میزد و قهر میکرد و گریه زاری راه میانداخت.
آیه کلافه
شد و سردرد _مهمان همیشهی این روزهایش_ دوباره آمد و دستمالی که به سرش بست و روی مبلهای راحتی دراز کشید. ی دراز کشید.
ارمیا سعی در آرام کردن زینب داشت که آخر مجبور شد به سیدمحمد زنگ بزند..
و رهایی که خودش زنگ خانه را زد. زینب را با مهدی کوچکش که از دیشب از خودش جدا نمیکرد سرگرم بازی کرد و مقابل آیه و ارمیا نشست:.....
🥀ادامه دارد....
❤️🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🥀❤️🩹🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷❤️🩹🥀
🥀رمان عاشقانه شهدایی
❤️🩹جلد دوم؛ #شکسته_هایم_بعد_تو
🥀جلد اول این رمان؛ «از روزی که رفتی»
🇮🇷قسمت ۹۱ و ۹۲
مقابل آیه و ارمیا نشست:
_خودت فهمیدی اما تاکید میکنم که پشت گوش نندازی! زینب دچار افسردگی شده و این اصلا خوب نیست.
ارمیا مضطرب خود را روی مبل جلو کشید:
_چی؟! چرا افسرده؟
رها: _این #تنش بین شما، این عدم اطمینانی که روی موندن یا نموندن
شما داره، همه براش تنش و اضطرابآوره که در نتیجه افسرده شده. هرچه سریعتر خودتون رو جمع و جور کنید؛ قبل از اینکه دخترتونو از دست بدید زندگیتونو سامان بدید.
آیه دست روی سر دردناکش گذاشت: _بیرون گود نشستی میگی لنگش کن.
رها: _تو هم همیشه همین کارو میکردی؛ اما من به حرف تو ایمان داشتم و لنگش میکردم.
آیه دلجویانه گفت:
_ببخشید رها، حالم خوش نیست.
رها: _حال منم خوش نیست؛ انگار امروز رامین و معصومه رفتن دادگاه.
آیه: _از کجا فهمیدید؟
رها: _صدرا گفت، انگار براشون بپا گذاشته.
ارمیا: _اتفاقی افتاده؟
آیه: _بعدا بهت میگم، بذار ببینیم با زینب چیکار کنیم.
زنگ در به صدا در آمد. سید محمد خود را رسانده بود:
_صدای جیغ و داد زینب بند دلمو پاره کرد؛ چی شده بود؟!
ارمیا: _ببخشید، گفتم شاید با دیدن تو آروم بشه، حاج علی و زهرا خانوم هم رفتن شهر ری زیارت. تو از من بهش نزدیکتری، گفتم شاید... به هر حال ببخشید نگرانت کردم.
سید محمد دست بر شانه ارمیا گذاشت:
_کار خوبی کردی، رسیدنت بخیر.
ارمیا دست سید محمد را گرفت:
_ممنون.
رها با آمدن سیدمحمد خداحافظی کرد و به خانهاش در واحد پایین رفت.
سیدمحمد جویای احوالش شد و در آخر گفت:
_بهت گفتم زندگیتو بساز آیه! گفتم سید مهدی برادر منه و من میگم فراموشش کن؛ زندگی کن! نذار یادگار برادرم توی این کشمکشای تو و احساست از بین بره.
ارمیا به آشپزخانه رفت تا چای آماده کند. آیه چشمانش را بست و گفت:
_مهدی با همه فرق داشت؛ خیلی خوب بود؛نمیتونم.
سیدمحمد عصبانی میان کلام آیه پرید:
_بس کن آیه! چرا همهی شما
مردهپرست شدید؟ قهرها و دعواهات با مهدی رو یادت رفته؟ یادت رفته که چندبار قهر کردی؟یادت رفته چقدر از بعضی رفتاراش بدت میومد؟ بین همهی زن و شوهرا اختلاف هست، تو به ارمیا فرصت نمیدی، شاید خیلی بهتر از مهدی باشه.
آیه اخم کرد:
_مهدی بهترین بود؛ لیاقت شهادت رو داشت!
_جوری نگو که انگار من برادرم رو نمیشناختم و فقط و فقط تو میشناسی. مهدی خوب بود، پاک بود، با ایمان بود، عقایدش قوی بود؛ مگه من نمیدونم؟ اما این اسطورهای که تو ازش ساختی بیشتر پیامبره تا آدِم عادی. #همهی آدمها ایراداتی دارن، اونا رو فراموش نکن؛ به این مرد فرصت بده بشناسیش؛ به خاطر خودت، به خاطر دخترت... یه روزی پشیمون میشی.
ارمیا پشت مبلی که آیه نشسته بود ایستاد:
_دست از سرش بردار سید؛ تا هر وقت آیه بخواد من صبر میکنم.
سیدمحمد: _به فکر زینب باشید!
سید حمد به اتاق زینب رفت و ساعتی با یادگار برادرش بازی کرد. وقت خداحافظی به ارمیا گفت:
ِ _آیهی خودتو بساز برادر من!
ارمیا لبخندی به برادرانههای سیدمحمد زد:
_من آیه رو میسازم، اما دیگه اشتباه نمیکنم. آیه بعد از سیدمهدی گم شد، شکست، من طوری آیه رو میسازم که بعد از من خم به ابروش نیاد. طوری که کوه باشه #درهرشرایطی
***********
رها، مهدی را روی پایش نشانده بود ،
و موهای خرمایی رنگ پسرک همیشه آرامش را،
شانه میکرد. بغض گلویش را گرفته بود. سی دقیقه پیش بود که معصومه زنگ زده بود، رها تلفن خانه را جواب داده و صدای گریهی معصومه که دلتنگی پسرش را میکرد، دلش را به درد آورده و تا الان بغض در گلویش بالا و پایین میشد:
_پسر مامان، چقدر مامانی رو دوست داری؟
مهدی: _این قد
دو دستش را تا جایی که میتوانست باز کرده بود و سرش را چرخاند تا ببیند مادرش این اندازهی زیاد را دیده یا نه.
رها: _انقدر زیاد؟
مهدی با آن لبهای کوچکش لبخندی به وسعت همهی عاشقانههای مادر-فرزندی زد و سرش را به تایید تکان داد و اوهومی گفت.
رها با همه عشقش، مهدی را در آغوش گرفت. مادر است دیگر، گاهی در عین نزدیکی دلتنگ میشود.
و دلش یک بغل و بوسهای سفت و آبدار و کمی قلقلک و صدای قهقههها و مامان نکنهای نصفه نیمه میخواهد.
صدرا که وارِد خانه شد،
دلش ضعف رفت برای این احساسات کاملا
واقعی بیریا و بهدور از تظاهر و تفاخر.
بودن رها در زندگیاش نعمت بزرگی بود... خیلی بزرگ.محو دیدن این تابلوی همیشه زیبای زندگیاش بود ..
که صدای مهدی او را به خود آورد:
_بابا... بابا... کمک...
رها نگاهش را به صدرا داد.
" خدایا... دلت میآید اینهمه عشق و زیبایی را از این خانهی تازه رنگ خوشبختی گرفته بگیری؟! "
محبوبه خانم......
🥀ادامه دارد....
❤️🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بہ نام مناسب ترین واژه ها
بہ رسم محبت بہ نام خدا
آغاز هر ڪلامے،نام خداے یڪتا
همواره مے برم من،
نام مقدسش را بہ نام
گشاینده ڪار ها ز نامش
شود سهل، دشوار ها
🌸 الهے بہ امید تو 🌸
#بِسْــــــمِاللَّهِالرَّحْمَـنِالرَّحِيــم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
اولین سلام صبحگاهی،
تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان
حضرت صاحب الزمان(عج) ...
❤السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المهدی
یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریکَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان
أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س)
به قصد زيارت ارباب بی کفن :
❤السلام عليك يا اباعبدالله
و علي الارواح التي حلت بفنائك
عليك مني سلام الله أبدا
ما بقيت و بقي الليل و النهار
و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
السَّلامُ عَلي الحُسٓين و
عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و
عَلي اولاد الحُسَين وَ
علَي اصحابِ الحُسَين.
أللهم ارزقنا زیارت الحسین (ع)
اللهم ارزقنا شفاعة الحسین (ع)
❤السلامُ عَلَیک یا امام الرئوف یا ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ المُرتضی
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
دست بر سینه
ادب حڪم ڪند
وقت قیــام
رو به ارباب دو عالــم
دهے هر صبح #سلام
سلام ارباب خوبم✋🌸
#صلیاللهعليڪیـاابــاعـــبدالله
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🌻🏵️🌺
روز پنجشنبه به نام امام حسن عسکری(علیهالسلام) است. در زیارت آن حضرت عرض میکنیم:
*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِىَّ اللّٰهِ*
*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَخَالِصَتَهُ،*
*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ،*
*وَوَارِثَ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ،*
*صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ،*
*يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ،*
*أَنَا مَوْلىً لَكَ وَلِآلِ بَيْتِكَ،*
*وَهٰذَا يَوْمُكَ وَهُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ،*
*وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَمُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ،*
*فَأَحْسِنْ ضِيافَتِى وَإِجارَتِى*
*بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَاهِرِينَ.*
ترجمه یا زیارت به زبان فارسی:
سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای حجّت حق و بندهی پاک خدا، سلام بر تو ای پیشوای مؤمنان و وارث پیامبران و برهان محکم پروردگار جهانیان، درود خدا بر تو و اهلبیت پاکیزه و پاکت باد، ای سرور من یا ابا محمّد حسن بن علی، من دلبسته تو و اهلبیت توأم، این روز، روز پنجشنبه و روز توست و من در آن میهمان و پناهنده به توأم، پس به نیکی پذیرایم باش و پناهم ده، به حق خاندان پاکیزه و پاکت.
#اللّهُمَّصَلِّعَليمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُــم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
💎 امام على عليهالسلام
مَن لَزِمَ الخَلوَةَ برَبِّهِ فَقد حَصَلَ في الحِمَى الأمنَعِ و العَيشِ الأمتَعِ.
هركه با خداى خود خلوت گزيند به دژى استوارتر و عيشى خوشتر دست يافته است.
🦋
📚 تنبيه الخواطر، ج٢، ص١۵۴
#حدیث
💢 @Hadis_Shia 💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پست ویژه
#به_وقت_عاشقی
خیلی جذابه ، در مورد پایان دنیاست...
وقتی خود خدا شفاعتمون میکنه🥲
👌 پیشنهاد دانلود و نشر
🤲 خدایا در این شرایط آخرالزمانی حجاب های غیبت آقاجان مان #امام_زمان را برطرف کن
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
🔹 @zoho313oor
🏴
این بار چندم است کفن باز میکنم
دارم به این بهانه تو را ناز میکنم*
پلکی تبسمی نفسی یا شکایتی
باشد بخواب فاطمه هر طور راحتی
باشد بُرو ولی جگرم را نگاه کن
پُشتم شکستهای کمرم را نگاه کن
برخیز باز چارهی درد مرا بده
برخیز و دستمالِ نبرد مرا بده
مثل قدیم پشت سرم آب را بریز
جای علی تو برجگرم آب را بریز
این بار چندم است کفن باز میکنم
دارم به این بهانه تو را ناز میکنم
داریم مثل سوز خزان گریه میکنیم
با آستین بین دهان گریه میکنیم
دارم به دوش خویش دو تابوت میکشم
دستی به زخم گوشهی اَبروت میکشم
این مرد کوه بود که درهم شکسته شد
دیدم که هفت جای تو باهم شکسته شد
تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد
امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد
دارند بچهها همه از دست میروند
خواهر تمام کرد برادر تمام کرد
پیش حسن حسین به زانو نشسته است
وقتی به گریه گفت که مادر تمام کرد
دیدم که قاتلت اثر ضربِ خویش را
با چوبهای شعلهورِ در تمام کرد
وای از قلاف ، زخمش از اول عجیب بود
وای از مغیره کارِ خود آخر تمام کرد
روز دوشنبه بود به آتش شروع کرد
روز دهم به ضربهی خنجر تمام کرد
این بار چندم است کفن باز می کنم
دارم به این بهانه تورا ناز می کنم....
حسن لطفی
#صلیاللهعليڪیـافــاطمهالــزهــرا 🥀
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
معجزه ای ک برای دختری به نام ستوده اتفاق افتاد....
فهمیدم زن بودن یعنی چی؟!
رسانه رسمی استاد محمد شجاعی
استاد و پژوهشگر بینالمللی «انسان شناسی الهی»
#صلیاللهعليڪیـافــاطمهالــزهــرا
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
💔
عمریست در عزای شما گریه می کنیم
از کودکی برای شما گریه می کنیم
سوز شما به نوحه ی ما شور می دهد
انگار با نوای شما گریه می کنیم
بوده است چون که خلقت ما از گل شما
با آب دیده های شما گریه می کنیم
شادیم با شما و غمینیم با شما
در روضه پا به پای شما گریه می کنیم
چشمان ما و گریه برای شما کجا
شک نیست با دعای شما گریه می کنیم
آن روز پیش خصم نمی شد که گریه کرد
امروز ما به جای شما گریه می کنیم
گفتید اشک ماست چو مرهم به زخمتان
با نیت دوای شما گریه می کنیم
این دست ما نبود که مجنونتان شدیم
گشتیم مبتلای شما گریه می کنیم
وقتی خدا برای شما گریه می کند
همراه با خدای شما گریه می کنیم
دلـهای ما از آن که زمینگیر کربلاست
همواره در هوای شما گریه می کنیم
از روی نی نوای شما را شنیده ایم
بر داغ نینوای شما گریه می کنیم
ای کشته های اشک، خدا خونبهایتان
تا جان شود فدای شما گریه می کنیم
#حسین_جان💔
شب جمعه حرم و مادر و غوغای ضريــح
باز هم نوكــر تو حسرت امـشب را خورد
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
🥀به یاد شهیدمدافعحرم رحمان بهرامی
#اللّهُمَّصَلِّعَليمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُــم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺معتادِ استرس
❗️بعضیها معتاد استرس و اندوه میشوند!
➕حکایت عجیب از دزدی منزل آیت الله حقشناس(ره)
این کلیپ از جلسۀ نهم مبحث "#آخرین_گام_رهایی" تهیه شده است
@Panahian_ir
recording-20231127-224631.mp3
4.38M
🌷 معنای دقیق شعر
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند...
خدا به این سادگی ها به ماها رنج و بلاهای حسابی نمیده..
#صوتی
حجت الاسلام #حسینی
❁❥༅@IslamlifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌎 سقوط انسانیت به روایت فیلم
اون موقع ما بخوایم این پول هارو خرج هئیت ها کنیم یاد فقیر فقرا میوفتن ‼️
#بهخودمونبیایم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa