eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
496 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
7.1هزار ویدیو
70 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام الله مهر گستر مهربان صبح اشاره خورشید است براے آغازے دوباره و من آموخته‌ام هر آغازی با نام زیباے تو ڪلید می‌خورد و هر پایانے به اسم اعظم‌ تو ختم می‌گردد با توڪل به اسم اعظمت ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
❣ بی تومولا چه چاره کنیم، دیده غرق ستاره کنیم سوخته درآتش غم هجر، سینه راپر شراره کنیم 🤲اَللّٰهُمَّ عَجِّلِ لْوَلیِّکَ الْفَرَجْ🤲 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الی الحبیب صبحت بخیر عزیز دلم💞 خدا میدونه دلتنگیم آقا خیلی وقته نرفتیم کربلا ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
نیایش صبحگاهی خدایا... مدعيانِ رفاقت، هر کدام تا نقطه‌ای همراهند؛ عده‌ای تا مرز منفعت... عده‌ای تا مرز مال... عده‌ای تا مرز جان... عده‌ای تا مرز آبرو... و همگان تا مرز اين جهان... تنها تویی که همواره می‌مانی...! رهايمان مکن... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🥀بازهم پنجشنبه ✨و عزیزانیکه ✨در بین ما نیستند 🥀دل خوشنـد ✨به یک فاتحه ✨به یک صلوات، 🥀یک دعای رحمت و آمرزش ✨همین ها برایشان ✨یک دنیاست در آن دنیا 🥀 "پس برای شادی روحشان فاتحه ای قرائت کنیم"🥀 شادی روح شهدای اسلام صلوات ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂در مسیر روياهايت حرکت کن 🍁آن جوری که تصور می کرده ای 🍂زندگی کن... 🍁و اصلا شک نکن به نشدنش 🍂چون خدایی وجود داره که 🍁تصورقدرتش غیر ممکنه 🍂جسارت اینو داشته باش 🍁 اهداف بزرگ داشته باشی 🍂و شجاعتشو داشته باش 🍁 که بهش برسی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
✨اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ ✨وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ✨إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ✨وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ✨وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿۴۵﴾ ✨آنچه از كتاب به سوى تو ✨وحى شده است بخوان ✨و نماز را برپا دار كه ✨نماز از كار زشت و ناپسند باز مى دارد ✨و قطعا ياد خدا بالاتر است ✨و خدا مى‏ داند چه مى ‏كنيد (۴۵) 📚سوره مبارکه العنكبوت ✍آیه ۴۵ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
مولاعلی چـه زيباسـت تواضع و فروتنى ثروتمندان در برابر فقرا، براى رسيدن به پاداش هاى الهى، و از آن بهتر بى اعتنايى و بزرگ منشى مستمندان است در برابر اغنيا براى توكل بر خدا. حکمت ۴۰۶ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🔴 دعای توصیه شده برای شفاء از بيماريها 🔵 محدّث نوري رحمه الله مي‏گويد : شيخ جليل القدر کفعمي رحمه الله در کتاب «البلد الأمين» از حضرت مهدي صلوات اللَّه عليه نقل مي‏کند : 🔺 اگر بيماري اين دعا را در ظرف تازه‏اي با تربت امام حسين عليه السلام بنويسد و آن را بشويد و آبش را بخورد، از بيماري شفا پيدا مي‏کند. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ بِسْمِ اللَّهِ دَواءٌ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ شِفاءٌ، وَلا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ کِفاءٌ، هُوَ الشَّافي شِفاءٌ، وَهُوَ الْکافي کِفاءٌ، أَذْهِبِ الْبَأْسَ بِرَبِّ النَّاسِ، شِفاءٌ لايُغادِرُهُ سُقْمٌ، وَصَلَّي اللَّهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ النُّجَباءِ. 🔹 محدّث نوري رحمه الله اضافه مي‏کند و مي‏گويد : با خطّ سيّد زين الدين عليّ بن الحسين حسيني رحمه الله ديدم که چنين نوشته بود : 🔹 شخصي از مجاورين حرم امام حسين عليه السلام بيمار بود، او در خواب حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه را مي‏بيند، و از بيماري خود به حضرتش شِکوه مي‏کند، حضرت اين دعا را به او ياد مي‏دهد و دستور مي‏دهد که اين دعا را همانگونه نوشته و آب آن را بخورد، او امر حضرت را اطاعت مي‏کند و بلافاصله خوب مي‏شود. 📚 جنّة المأوي ص ۲۲۶ /دار السلام ج ۱ ص ۲۸۸/ صحیفه مهدیه بخش ۶ ص ۵۶۹ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 چطور می شود که شما سه دوز تزریق کردید سه عدد هم ماسک زدید آنوقت از واکسن نزده ها می ترسید!!! 👤 دکتر مرتضی عبداللهی 📌جهانِ پساکرونا👇 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥آیا انتقاد از مسئولان و دستگاهها مخالفت با نظام و ولایت فقیه است؟! 🔺مرحوم علامه مصباح یزدی (ره): هر حرفی بزنند برخی می گویند تضعیف نظام است کدام نظام؟ مگر نظام مساوی با دولت است؟ مگر نظام مساوی با چند تا وزیر و کارمند هست؟! ▪️سخنان روشنگرانه مرحوم آیت الله مصباح یزدی درباره انتقاد و چارچوب نظام ولایت فقیه / حتماً ببینید ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ استفاده از اطلاعات خون برای ردیابی/آورده‌ای از COVID Pass 🔸رونمایی از نرم‌افزاری که به‌وسیله داده‌ها و مشخصات خون انسان، تمامی اطلاعات، پیشینه و هویت شخص را بازیابی کرده و در دسترس دارد. ⚠️این نرم‌افزار امکان ردیابی تمام رفت و آمدهای کاربران را نیز دارد. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📋 🕊شهید مدافع حرم " " این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ 💠 نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس می‌کردم که نفسم در سینه بند آمد و فقط زیر لب می‌گفتم تا نجاتم دهد. با هر نفسی که با وحشت از سینه‌ام بیرون می‌آمد (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم و دیگر می‌خواستم جیغ بزنم که با دستان نجاتم داد! 💠 به‌خدا امداد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود که از حنجره حیدر سربرآورد! آوای مردانه و محکم حیدر بود که در این لحظات سخت تنهایی، پناهم داد :«چیکار داری اینجا؟» از طنین صدایش، چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من، رو به حیدر چرخیده و میخکوب حضورش تنها نگاهش می‌کند. حیدر با چشمانی که از عصبانیت سرخ و درشت‌تر از همیشه شده بود، دوباره بازخواستش کرد :«بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟» 💠 تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم می‌کرد، می‌توانست دلم را اینطور قرص کند که دیگر نفسم بالا آمد و حالا نوبت عدنان بود که به لکنت بیفتد :«اومده بودم حاجی رو ببینم!» حیدر قدمی به سمتش آمد، از بلندی قد هر دو مثل هم بودند، اما قامت چهارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود که اینبار راه گریز او بسته شد و خوبی بابت بستن راه من بود! 💠 از کنار عدنان با نگرانی نگاهم کرد و دیدن چشمان معصوم و وحشتزده‌ام کافی بود تا حُکمش را اجرا کند که با کف دست به سینه عدنان کوبید و فریاد کشید :«همنیجا مثِ سگ می‌کُشمت!!!» ضرب دستش به‌ حّدی بود که عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزه‌اش از ترس و عصبانیت کبود شد و راه فراری نداشت که ذلیلانه دست به دامان حیدر شد :«ما با شما یه عمر معامله کردیم! حالا چرا مهمون‌کُشی می‌کنی؟؟؟» 💠 حیدر با هر دو دستش، یقه پیراهن عربی عدنان را گرفت و طوری کشید که من خط فشار یقه لباس را از پشت می‌دیدم که انگار گردنش را می‌بُرید و همزمان بر سرش فریاد زد :«بی‌غیرت! تو مهمونی یا دزد ؟؟؟» از آتش غیرت و غضبی که به جان پسرعمویم افتاده و نزدیک بود کاری دستش بدهد، ترسیده بودم که با دلواپسی صدایش زدم :«حیدر تو رو خدا!» و نمی‌دانستم همین نگرانی خواهرانه‌، بهانه به دست آن حرامی می‌دهد که با دستان لاغر و استخوانی‌اش به دستان حیدر چنگ زد و پای مرا وسط کشید :«ما فقط داشتیم با هم حرف می‌زدیم!» 💠 نگاه حیدر به سمت چشمانم چرخید و من شهادت دادم :«دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمی‌داشت...» و اجازه نداد حرفم تمام شود که فریاد بعدی را سر من کشید :«برو تو خونه!» اگر بگویم حیدر تا آن روز اینطور سرم فریاد نکشیده بود، دروغ نگفته‌ام که همه ترس و وحشتم شبیه بغضی مظلومانه در گلویم ته‌نشین شد و ساکت شدم. مبهوت پسرعموی مهربانم که بی‌رحمانه تنبیهم کرده بود، لحظاتی نگاهش کردم تا لحظه‌ای که روی چشمانم را پرده‌ای از اشک گرفت. دیگر تصویر صورت زیبایش پیش چشمانم محو شد که سرم را پایین انداختم، با قدم‌هایی کُند و کوتاه از کنارشان رد شدم و به سمت ساختمان رفتم. 💠 احساس می‌کردم دلم زیر و رو شده است؛ وحشت رفتار زشت و زننده عدنان که هنوز به جانم مانده بود و از آن سخت‌تر، که در چشمان حیدر پیدا شد و فرصت نداد از خودم دفاع کنم. حیدر بزرگترین فرزند عمو بود و تکیه‌گاهی محکم برای همه خانواده، اما حالا احساس می‌کردم این تکیه‌گاه زیر پایم لرزیده و دیگر به این خواهر کوچکترش اعتماد ندارد. 💠 چند روزی حال دل من همین بود، وحشتزده از نامردی که می‌خواست آزارم دهد و دلشکسته از مردی که باورم نکرد! انگار حال دل حیدر هم بهتر از من نبود که همچون من از روبرو شدن‌مان فراری بود و هر بار سر سفره که همه دور هم جمع می‌شدیم، نگاهش را از چشمانم می‌گرفت و دل من بیشتر می‌شکست. انگار فراموشش هم نمی‌شد که هر بار با هم روبرو می‌شدیم، گونه‌هایش بیشتر گل انداخته و نگاهش را بیشتر پنهان می‌کرد. من به کسی چیزی نگفتم و می‌دانستم او هم حرفی نزده که عمو هرازگاهی سراغ عدنان و حساب ابوسیف را می‌گرفت و حیدر به روی خودش نمی‌آورد از او چه دیده و با چه وضعی از خانه بیرونش کرده است. 💠 شب چهارمی بود که با این وضعیت دور یک سفره روی ایوان می‌نشستیم، من دیگر حتی در قلبم با او قهر کرده بودم که اصلا نگاهش نمی‌کردم و دست خودم نبود که دلم از همچنان می‌سوخت. شام تقریباً تمام شده بود که حیدر از پشت پرده سکوت همه این شب‌ها بیرون آمد و رو به عمو کرد :«بابا! عدنان دیگه اینجا نمیاد.» شنیدن نام عدنان، قلبم را به دیوار سینه‌ام کوبید و بی‌اختیار سرم را بالا آورد. حیدر مستقیم به عمو نگاه می‌کرد و طوری مصمم حرف زد که فاتحه را خواندم. ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند... ✍️نویسنده: ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆 هرگاه شهدا را یاد کردید؛ آن ها شما را نزد علیه السلام یاد میکنند. 🌹 شهدا را یاد کنیم ولو با ذکر یک 🌹 لحظه های زیارت التماس دعا شهیدان عزیز... ُم ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بیعت واقعی با (عج) 🔵 کارامون رو با پسند امام زمان و آنچه که او دوست داره تنظیم کنیم. 🎙استاد عالی ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🔴 درک ظهور و یار حضرت شدن 🔵 امام صادق علیه السلام فرمودند : 🌕 هر کس سوره اسراء را در هر شب جمعه بخواند نمی میرد تا آنکه زمان قائم آل محمد علیه السلام را درک کند و از یاران او بشود. 📚 ثواب الاعمال شیخ صدوق ص ۲۲۵ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
✨ کربلا وُ شبِ‌ جمعــه‌ حرمِ‌ حضرتِ‌ عشـق درکجا بوده‌ چنین‌ بخت‌ میسّـــــر باشد درحرم‌ روضه‌ی‌ مقتل‌ چقدر‌ می‌چسبد چه‌شود‌ مرثیه‌خوان‌ حضرتِ‌ مادر باشد.. 🌺 🌙 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa