🌸 دلت پاک باشه کافی نیست!
💠 امام باقر علیه السلام فرمودند:
«بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَة» (الكافی، ج۲، ص۱۸، ح۱).
اسلام بر پنج چیز استوار است: بر نماز و زکات و روزه و حج و ولایت.
☀️ این پنج واجب مکمل یکدیگرند. نه نماز و زکات و حج و روزه بدون ولایت قبول است و نه ولایت بدون این اعمال، نجات بخش. اصلا مگر میشود امام زمان را دوست داشت و عبادات مورد پسند او و رضایت خدا را دوست نداشت؟!
#ماه_مبارک_رمضان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
وقتی دائم بگويى گرفتارم؛
هیچ وقت آزاد نمیشوى،
وقتی دائم بگويى وقت ندارم،
هیچوقت زمان پیدا
نمی كنی،
وقتی دائم بگويى فردا انجامش میدهم، آن فردای تو هیچ وقت نمیايد!
وقتی صبحهااز خواب بیدار میشويم دوانتخاب داریم:
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شويم و رویاهايمان را دنبال كنیم.
انتخاب با شماست!
وقتی در خوشی و شادی هستی عهد و پیمان نبند!
وقتی ناراحتی جواب نده!
وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر!
زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست،
امتحان ریشه هاست.
👤دکتر الهی قمشه ای
#سخنان_ناب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پاسخ استاد حسن عباسی به دیپلمات بازنده
🔼آقای ظریف، تو شکست خوردی که قاسم سلیمانی مجبور شد در سوریه و عراق بجنگه
#ظریف
#حاج_قاسم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای ظریف! با دقت گوش کنید:
هیچ تصمیمی در هیچ کجا...
#حاج_قاسم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺪﺍ...
ﺑﺎ ﺩﺳﺖِ ﺗﻮ...
ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...!
ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻮ،
ﮔﺮﻩ ﮐﺎﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ...!
ﺑﺎ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺗﻮ،
ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﻭ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﺪ...!
ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﺗﻮ،
ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻣﯿﮑﻨﺪ...!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ،
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ،
ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ ...
#مهربانباشیم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
#یا_اباعبدالله_ع❤️
با طعمِ رطب ڪامِ مرا شیرین ڪن
فڪرے تو بہ حالِ این دلِ غمگین ڪن
من غیرِ همین اشڪ ندارم چیزے
یڪ ڪرب و بلا روزے این مسڪین ڪن
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا🌸🌿
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آنها شما را نزد اباعبدالله یاد میکنند! در هر شب جمعه یادشان کنیم، حتی با یک صلوات!
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
سردار، میشه امشب مارو پیش ارباب یاد کنید؟!💔🥀
#شهیدانـه
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
﷽
آرامـش یعنـــے↻
قایـــق زندگیــــــت را ❀✿❀
دسـت ڪسے بسـپارے ڪہ ...
صاحبِ ساحلِ آرامشْ اســـت!
الا بذڪـر اللّه ↯
《تطمئـن القلـــღــوب》
#شبتونمملوازعطرخدا
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃
صبحم را با نام زیباے تو
پاگشا میڪنم
【〖 یا الله 〗】
با نام تو آغاز میڪنم
شروع هر لحظه را
اے ڪه زیباترین علت هر آغاز تویی
امروزم را با تلاش و مهربانی
به تو میسپارم
🌸 الهـے بـه امیـد تــو 🌸
#بسماللهالرحمنالرحیم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
اولین سلام صبحگاهی،
تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان
حضرت صاحب الزمان(عج) ...
❤السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المهدی
یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریکَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان
أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س)
به قصد زيارت ارباب بی کفن :
❤السلام عليك يا اباعبدالله
و علي الارواح التي حلت بفنائك
عليك مني سلام الله أبدا
ما بقيت و بقي الليل و النهار
و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
السَّلامُ عَلي الحُسٓين و
عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و
عَلي اولاد الحُسَين وَ
علَي اصحابِ الحُسَين.
أللهم ارزقنا زیارت الحسین (ع)
اللهم ارزقنا شفاعة الحسین (ع)
❤السلامُ عَلَیک یا امام الرئوف یا ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ المُرتضی
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🌕 فضیلت و ثواب روز هفدهم #ماه_مبارک_رمضان
برای روزه داران این روز طبق روایت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم :
🌺 روز هفدهم، خداوند بزرگ مى گوید: من همه آنان و پدرانشان را آمرزیدم و سختیهاى روز قیامت را از ایشان برداشتم.
📚 امالی صدوق /مجلس دوازدهم/ص۴۹
#ثواب_هرروز_ماهمبارکرمضان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
دعای هر روز #ماه_مبارک_رمضان
هرروز بارگزاری میشه تا بتونیم راحت پیداش کنیم و بخونیم😊
برای دوستاتون هم بفرستین 😉
#التماس_دعای_فرج
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🕊🌹🕊
سلام بر تو اے مولایے ڪہ
در شب ظلمانے غیبت،
مومنان چشم بہ راه
طلوعت هستند
و در صبح ظهور،
شڪرگزار آمدنت...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام صبحت بخیر یا صاحب الزمان✋
#جمعههای_انتظار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🔴 سحرگاه ۱۷ #ماه_مبارک_رمضان
سالروز دستور امام عصر ارواحنا فداه به حسن مثله جمکرانی پیرامون ساخت مسجد مقدس جمکران
🍃 به مردم بگو به این مکان رغبت کنید
امام زمان(عج) در جریان تشرف حسن بن مثله جمکرانی و بعد از دستور ساخت مسجد مقدس جمکران فرمودند:
به مردم بگو تا به این مکان رغبت کنند و عزیز بدارند و چهار رکعت نماز در این جا بگذارند ( دو رکعت تحیت مسجد و دو رکعت نماز امام عصر ) و هر کس، این دو رکعت [ یا این دو نماز ] را بخواند، گویی در خانه کعبه آن راخوانده است.
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🍃 کیفیت نماز #امام_زمان ارواحنا فداه🍃
🌕 آیا می دانستید دستور خواندن نماز امام زمان علیه السلام به ۳ شکل متفاوت آمده است اما اکثریت مردم از کیفیت آنها اطلاع ندارند؟
🌺 ۳ نماز امام زمان با دستورات متفاوت:
1⃣ نماز اول :
قطب راوندي در کتاب دعوات راوندی صفحه ۸۹ مي نويسد :
نماز امام زمان ارواحنا فداه دو رکعت است ؛ در هر رکعت يک مرتبه سوره «حمد» را بايد بخواند و چون به «إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعينُ» رسيد ، آن را صد مرتبه بايد گفت ، و بعد از نماز صد مرتبه بر محمّد و آل محمّد عليهم السلام صلوات فرستاده ، و از خدا حاجتش را بخواهد .
اين نماز به زمان و مکان خاصّي اختصاص ندارد و خواندن سوره بعد از «حمد» شرط نشده و خواندن دعاي مخصوصي بعد از نماز وارد نشده است.
📚 صحیفه مهدیه ص ۱۷۹
2⃣ نماز دوم :
سيّد بن طاووس(ره) آورده است :
نماز حضرت حجّت ارواحنا فداه دو رکعت است ؛ در هر رکعت سوره «حمد» را تا «اِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعينُ » مي خواني ، و چون به اين آيه رسيدي صد مرتبه آن را تکرار مي کني ، و بعد بقيّه سوره «حمد» را خوانده و بعد از آن سوره «اخلاص»را يک مرتبه مي خواني و پس از نماز ، اين دعا را مي خواني :
أَللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخِفاءُ ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ بِما وَسِعَتِ السَّماءُ ، وَ إِلَيْکَ يا رَبِّ الْمُشْتَکي ، وَعَلَيْکَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، اَلَّذينَ أَمَرْتَنا بِطاعَتِهِمْ وَعَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ بِقائِمِهِمْ ، وَأَظْهِرْ إِعْزازَهُ ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ ، إِکْفِياني فَإِنَّکُما کافِيايَ ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ ، اُنْصُراني فَإِنَّکُما ناصِرايَ ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ ، إِحْفَظاني فَإِنَّکُما حافِظايَ ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِکْني أَدْرِکْني أَدْرِکْني ، اَلْأَمانَ الْأَمانَ الْأَمانَ.
اين نماز نيز به زمان و مکان معيّني اختصاص ندارد ، امّا خواندن سوره اخلاص بعد از قرائت سوره حمد و خواندن دعايي که نقل شد، بعد از نماز شرط شده است.
📚 جمال الاُسبوع ص ۱۸۱ /بحار الأنوار ج ۹۱ ص ۱۹۱ / صحیفه مهدیه ص ۱۷۹
🔹 در مفاتیح الجنان نیز این نماز در کنار نماز سایر معصومین علیهم السلام برای امام زمان ارواحنا فداه ذکر شده است.
3⃣ نماز سوم :
نماز امام زمان در مسجد مقدّس جمکران
حسن بن مثله جمکرانی مي گويد : مولايمان امام زمان صلوات اللَّه عليه به من فرمودند :
🔺 به مردم بگو : بايد به اين مکان رغبت کنند (بيايند) ، و آن را عزيز و بزرگ دارند و در اينجا چهار رکعت نماز گذارند : دو رکعت براي تحيّت و احترام مسجد ، که در هر رکعت يک مرتبه سوره «حمد» و هفت مرتبه سوره «اخلاص» ، و در هر رکوع و سجده ، ذکر آن را هفت مرتبه بگويند . و پس از آن ، دو رکعت براي امام زمان صلوات اللَّه عليه به گونه اي که ذکر مي شود انجام دهد :
سوره «حمد» را شروع کند به آيه «إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيّاکَ نَسْتَعينُ» که رسيد آن را صد مرتبه تکرار کند ، سپس سوره حمد را تمام کرده ، سوره اخلاص را بعد از آن بخواند و در هر رکوع و سجده ذکر آن را هفت مرتبه بگويد و رکعت دوّم را نيز همين گونه بخواند. و چون نماز را به پايان برد ، تهليل ( لا إله إلَّا اللَّه يا لا إله إلَّا اللَّه وَحْدَه وَحْدَه ) گفته و تسبيح حضرت فاطمه زهرا عليها السلام بگويد و چون از آن فارغ شد به سجده رفته بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه صلوات مي فرستد .
سپس حضرت اين کلمات را فرمودند :
فمن صلّاها فکأنّما صلّي في البيت العتيق.
هر کس اين نماز را بخواند گويا در بيت عتيق (کعبه) خوانده است.
📚 جنّة المأوي ص ۲۳۱/ صحیفه مهدیه ص ۱۸۱
🔴 همان طور که گفته شد کیفیت نماز امام زمان در مسجد مقدس جمکران با نماز حضرت در غیر از مسجد جمکران تفاوت دارد.
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
1_987524913.mp3
3.53M
#امام_زمان
#وظایف_منتظران
🔴 قسمت هفدهم وظایف منتظران
🔵 بزرگداشت ایام و اماکن و افراد منسوب به امام
🎙️#ابراهیم_افشاری
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛برنائب برحق امامت صلوات
🌼برصاحب انوار قیامت صلوات
💛خواهی که به روز حشر نگردی مایوس
🌼بفرست به پیشگاه مهدی صلوات
🍃🌼اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍃💛مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🍃🌼وَعَجِّلفَرَجَهُــم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
#عبورزمانبیدارتمیکند🕰
#نویسنده_لیلافتحیپور
#پارت28
در دلم فکر کردم من چقدر طلبکارانه با خدا حرف میزدم.
امیر محسن از جایش بلند شد.
–تا تو آماده بشی من زنگ میزنم ماشین بیاد.
حرفهایش مثل همیشه آرامم کرد.
–ممنون داداشی. میگم حواست به مامان باشهها، ناراحت نشه من میرم خونهی امینه؟
همانطور که دستهایش را جلویش گرفته بود تا به چیزی برخورد نکند لبخند زد و گفت:
–خیالت راحت، باهاش حرف میزنم. جور تو رو امشب باید من بکشما.
–ظرفهارو میگی؟
جوابی نداد و از اتاق بیرون رفت.
از حرفهای برادرم شرمنده شدم. نگاهم را به سقف دوختم.
"خدایا میدونم خیلی بد باهات حرف زدم، ببخشید. فقط خدایا، تو رو خدا دیگه امتحان نهاییش نکن من شاگرد زرنگی نیستم. از همین امتحانات میان ترمی، کلاسی، یا از اون امتحاناتی که میگیرن تو نمره اصلی تاثیر نمیدن، فقط واسه اینه که ما درس بخونیم، از اونا بگیر."
صدای امیر محسن باعث شد با عجله کیفم را بردارم و راه بیفتم.
–اُسوه الان ماشین میاد. برو پایین.
از آسانسور که بیرون آمدم پدرم را دیدم که جلوی در ورودی خانهی همسایهی طبقهی هم کف ایستاده و با شوهر پری خانم صحبت میکرد. با دیدن من نایلونی که دستش بود را فوری به همسایه داد و خداحافظی کرد.
"خدایا بازم گوشت؟"
پدر هم برایشان گوشت خریده بود. امیدوارم پری خانم را به جرم محتکر گوشت دستگیرش نکنند.
با چشمهای گرد شده سرم را بلند کردم تا با خدا اختلاطی کنم، ولی یاد حرفهای امیر محسن افتادم و فقط گفتم"
"چقدر هوا خوبه"
–دخترم هوا تاریک شده، کجا میری؟
صدای پدر باعث شد، نگاهم را به طرفش سُر بدهم.
–سلام آقاجان، میرم خونهی امینه.
–علیکالسلام. پس صبر کن برسونمت.
–نه آقا جان شما خستهاید تازه از راه رسیدید. امیرمحسن زنگ زده ماشین بیاد.
سویچ را طرفم گرفت.
–ماشین رو ردش کن بره، بیا با ماشین خودمون برو.
دستش را بوسیدم و خودم را لوس کردم.
–عاشقتم آقا جان. سوئچ باشه پیش خودتون. چون شب برنمیگردم، صبح شما میخواهید برید رستوران آلاخون والاخون میشید. من صبحم از همونجا میرم سرکار.
فکری کرد.
–آره صبح زود میخوام برم دنبال گوشت.
حالا چرا میخوای شب بمونی؟
آخه آریا همیشه میگه، خاله میای خونمون شبم بمون. گفتم حالا این دفعه بمونم دیگه.
نگاهش دقیق شد.
–با مامانت حرفت شده؟ چشمکی زدم و با لبخند گفتم:
–دارم میرم که حرفم نشه.
پدر همراهم تا کوچه آمد و گفت:
–آقا جان حواست به مادرت باشه، اگر حرفی میزنه چیزی تو دلش نیست. اون اخلاقشه. باهاش مداراکن جای دوری نمیره. اگر حرفی میزنه که ناراحت میشی مواظب زبونت باش یه وقت حرفی نزنی دلش بشکنه.
سرم را پایین انداختم.
–آقا جان گاهی حرفی که میزنم دست خودم نیست.
–دخترم گاهی یک کلمه عاقبت آدم رو زیرو رو میکنه. زبونت رو با مامانت صاف کن دلتم باهاش صاف میشه.
–من دلم باهاش صافه آقا جان.
–انشاالله دخترم. زبون که خوب تربیت بشه دیگه دل خودش زلال میشه.
سردرگم نگاهش کردم.
لبخند زد و حرف را عوض کرد.
–من همیشه افتخار میکنم که دختری مثل تو دارم.
بعد یک کُپه پول از جیبش بیرون کشید و نگاهش کرد و به طرفم گرفت:
–فکر نکنم بشه باهاش براشون یه کیلو گوشت بگیری. الان کارتم خالیه حالا با همین یه چیزی براشون بگیر.
–خب خودم میخرم آقاجان شما چرا؟
–تو از طرف خودت یه چیز دیگه بخر. چند ماهه بهشون سر نزدم. درآمد شوهرش کفاف زندگیشون رو نمیده. امینه هم که با قناعت میونهی خوبی نداره.
یادت باشه آقا جان، هیچ وقت خونهی خواهرت دست خالی نری. هر چی باشه تو خواهر بزرگی.
–دستت درد نکنه آقاجان. میرم پروتئنی چیزای دیگه براشون میگیرم.
–عاقبت بخیر باشی دخترم.
پدر آنقدر آنجا ایستاد تا من سوار ماشین شدم و در پیچ کوچه گم شدم.
#بهوقترمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
#عبورزمانبیدارتمیکند🕰
#نویسنده_لیلافتحیپور
#پارت29
زنگ واحد خانهی خواهرم را که زدم چند دقیقهایی طول کشید تا بالاخره در باز شد.
امینه تلفن به دست
استفهامی نگاهم کرد و
لبخند زوری زد و گفت:
–بیا تو، چرا خبر ندادی؟ بعد به کسی که پشت خط بودگفت:
–رها جان حالا بهت خبر میدم میام یا نه، بعد تلفن را قطع کرد.
وارد خانه شدم و گفتم:
–اصلا یادم نبود. راست میگیا اگه خونه نبودی چی؟
–در را بست و گفت:
–به خاطر اون نمیگم. حداقل خونه رو مرتب میکردم.
–ای بابا ما که این حرفها رو با هم نداریم. سرکی به آشپزخانه کشیدم. سینک پر از ظرف نشسته بود. روی کانتر آشپزخانه که اصلا جای سوزن انداختن نبود. برای بستههای خرید روی کانتر جایی باز کردم و گفتم:
–شام چی دارید؟
امینه با لبخند به چیزهایی که خریده بودم نگاه کرد.
–هنوز هیچی درست نکردم.
–پس دیگه کی میخوای درست کنی، الان شوهرت میاد. نایلونی را دستش دادم.
–جوجه آمادست. میخوای همین رو بزار تو فر، راحتتره.
بعد نگاهی به سالن و روی مبلها انداختم.
–اینجا چه خبره امینه؟ به قول مامان سگ میزنه گربه میرقصه.
امینه چند تا از وسایلی که روی کانتر بود را برداشت و گفت:
–کار کردن تو خونه انگیزه میخواد که من ندارم.
پوفی کردم و سرم را تکان دادم.
–آریا کجاست؟
–داره اتاقش رو مرتب میکنه.
به طرف اتاق آریا رفتم.
کشوی کمدش را باز کرده بود هر چه لباس روی زمین بود میریخت داخلش. با دیدن من فوری کشو را بست و سلام کرد.
–سلام خاله جان. عزیزم چرا اینجوری جمع میکنی؟
–آخه مامان گفت زود جمع کنم شما نبینید.
لبخند زدم.
–اگه آیفن تصویری نبود چیکار میکردی؟ بریز بیرون با هم جمع کنیم.
نیم ساعتی طول کشید تا اتاق آریا مرتب شد. در این مدت هم صدای ظرف شستن و جمع و جور کردن امینه میآمد.
به آشپزخانه رفتم و گفتم:
–شاید به جای من شوهرت بود، با این وضع خونه میخواستی پیشوازش بری؟
پوزخند زد.
–پیشواز؟ مگه از کجا امده؟
–بالاخره اینجوری خونه رو ببینه ناراحت میشه.
–زیادی تحت تاثیریها اُسوه، البته حقم داری، باید شوهر کنی تا از این خیالات بیای بیرون.
– خوشحال و راضی کردن شوهر خیالاته؟
دستمالش را محکمتر روی سطح اجاق گاز کشید.
–مگه اون به ناراحتیهای من اهمیت میده؟ که منم... حالا ولش کن، بگو ببینم چی شده بیخبر اینورا امدی؟ راه گم کردی؟ راستی خواستگارا امدن؟
نگاهی به دستمالش انداختم.
–اون اجاق سیم ظرفشویی میخواد مگه این دستمال او جرمارو میتونه پاک کنه؟
بعد نگاهی به کف سالن انداختم.
–هنوز فر رو روشن نکردی؟
–گاز رو تمیز کنم بعد.
–تو شام رو درست کن منم برم جارو برقی بکشم بعدا با هم حرف میزنیم.
خیلی طول کشید تا خانه شد دستهی گل.
امینه شامش آماده شده بود. خودش را روی مبل رها کرد.
–چقدر خسته شدم. خیلی وقت بود اینقدر کار نکرده بودم. ولی چقدر خونه تمیز شدا.
–پاشو لباست رو عوض کن، یه کم هم به خودت برس، الان شوهرت میادا.
–نگو اُسوه، اصلا حسش نیست.
–یعنی چی؟ تو اون روز جلو خواستگار من کلی آرایش کرده بودی اونوقت جلو شوهر خودت...
فوری بلند شد.
–خیلی خب بابا رفتم.
همین که حسن آقا زنگ آپارتمان را زد امینه را وادار کردم که به پیشوازش برود.
حسن آقا با دیدن ظاهر امینه با تردید نگاهش کرد. وقتی وارد خانه شد و همه جا را مرتب دید لبهایش کش آمد و گفت:
–چقدر همه جا تمیز شده. من از آشپزخانه بیرون آمدم و سلام کردم.
با خنده گفت:
–آهان پس این تغییر تحولات به خاطر امدن توئه، گفتم من از این شانسا ندارما.
امینه حرصی وارد آشپزخانه شد. حسن آقا به اتاق رفت تا لباسش را عوض کند.
امینه رو به من در حالی که دندانهایش را به هم میسایید گفت:
–دیدی گفتم، این اصلا متوجه زحمت من نمیشه، میگه به خاطر تو...
–عه امینه ول کن دیگه. توام که چقدر ناز نازی هستی، زود بهت برمیخوره.
بعد زیر گوشش آرام گفتم:
–خودمونیما همچین بیراهم نگفتا، خندیدم و ادامه دادم:
–میگم امینه، حسن آقا وقتی دیدتت گل از گلش شکفتا، دلم براش سوخت. تو رو خدا یه کم به دل اون باش.
امینه نفس عمیقی کشید.
–نمیدونم چرا اصلا حال و حوصله ندارم. میگم نمیشه هر روز بیای کمکم با هم کارهارو انجام بدیم؟ اینجوری آدم شارژ میشه. تنهایی نمیتونم.
–یه بار مامان به بابا گفت تو خونه حوصلم سر میره، آقاجان گفت خانم تمام عالم دارن باهات حرف میزنن مگه غافلی که حوصلت سر میره.
توام که همش با این رها خانم میگردی چرا بیحوصلهایی؟
–نه بابا، میریم یه گوشه میشینیم از بدبختیامون میگیم.
حرفش مرا یاد جوکی انداخت و پقی زدم زیر خنده.
–چیه؟ بدبختی ما خنده داره.
– یاد حرف امیر محسن افتادم.
–چه حرفی؟!
#بهوقترمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa