eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
496 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
7.1هزار ویدیو
70 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
. ♨️ هشدار به سهامداران عدالت درباره پیامک‌های جعلی 🔹شرکت سپرده‌گذاری مرکزی: مجرمان سایبری با ارسال پیامک‌هایی تحت عنوان دریافت سود یا ثبت‌نام جاماندگان سهام عدالت، افراد را به صفحه‌های جعلی هدایت کرده و از حساب آن‌ها پول برداشت می‌کنند. برای دریافت سود سهام عدالت نیازی به پرداخت وجه نیست. 🔹مرحله سوم واریز سود سهام عدالت سال ۱۴۰۱ برای بیش از ۴۴ میلیون سهامدار به پایان رسید. 📌 بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا @fori_sarasari
♨️یکی از تفریحات امروز سوریه آزاد که هر روز با ابتکارات جدیدتر رخ می‌دهد! یک راس تروریست داعشی ، یک درجه دار ارتش سوریه را به چوب بسته، کلاهخود را برداشت و یک ماده انفجاری داخلش گذاشته و چاشنی حساس به ضربه را از بالای کلاهخود بیرون آورده. این درجه دار سوری را سر و ته از از بالای پشت‌بام به زمین انداختند و بقیه ماجرا رو خودتون میتوانید حدس بزنید. 📌 بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا @fori_sarasari
‌ ♨️ افشاگری روزنامه اردنی از طرح امریکا و اسرائیل برای تجزیه سوریه به ۳ کشور !! محمد خروب در روزنامه الرای اردن نوشت : 🔹آیا  اسمی از عملیات " تیر پاشان " و " کریدور داود " را شنیده اید !؟ 🔹او با اشاره به اینکه آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها در تلاش هستند دو دولت جدید مستقل از دولت سوریه ایجاد کنند بیان کرد اراده این است که یک دولت جدید دروزی در جنوب سوریه تشکیل و همچنین یک دولت جدید کردی نیز در شمال سوریه ایجاد شود و این دو کشور جدید را یک کریدور که از تنف میگذرد به هم متصل کند. 📌 بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا @fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥همکاری با مخالفان اصل نظام‼️ 🔻رهبر معظم انقلاب : رو مسئله حساسم. ❗️جناب آقای ، موضع خود را بیان کنید، دفاع از نظام و رهبری یا دفاع از فتنه گران؟ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️👆 این ویدئو را اگر موافق حکومتی چندبار ببین و اگر مخالف حکومتی هر روز ببین ◽️خانم معترض : اگر آمریکا هم به ما حمله کنه بهتر از این زندگیه که ما داریم‼️ شب می خوابیم صبح بلند نشده می بینی دلار شده.....تومن! 🔻به بهانه بمباران و از بین رفتن زیرساخت های آن کشور ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
سوار ناقه‌ای از نور می‌رسد مادر به داد این دل رنجور می‌رسد مادر نجات اهل یقین ریشه‌های چادر اوست چه قدر نام وزینِ شفیعه درخور اوست (س)💫💞 💫💞 💫💞 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«بهشت زیر پای است» یعنی... 📝 رهبر انقلاب، فرمودند: اینکه در روایت دارد که «اَلجَنَّةُ تَحتَ اَقدامِ الاُمَّهات»، «تَحتَ اَقدام» یک کنایه است، تعبیر کنایی است؛ «بهشت زیر پای مادر است» یعنی دم دست مادر است. 📝 شما بهشت میخواهید، بروید سراغ مادر؛ او بهشت را به شما خواهد داد. ❤️ به او محبّت کنید، به او مهربانی کنید، به او خدمت کنید، از او اطاعت کنید، به او احترام کنید، او بهشت را به شما خواهد داد. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 استاد میرزائی: گرداننده شقاوت به سعادت ┄┅┅┅❅❁❁❅┅┅┅┄ @mf_eslami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💝السلام علیک یا فاطمة الزهرا(سلام‌ الله علیها) 🌸 ای شأن نزول آیه های کوثر 🌸 از آسیه و هاجر و مریم برتر 🌸 وقتی که خدا تورا به احمد بخشید 🌸 فرمود به او : صَلِّ لِرَبّک وَالنحَر 💝 ﴿سلام‌ الله‌ علیها﴾ و روز مبارک باد✨💐 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🔴 بهتــــرین فرد اهل زمیــــن 🔵 پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم: 🌕 إِنَّ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً‌ وَ شَرَفاً وَ كَرَماً 🌹 دخترم فاطمه (سلام الله علیها) بهترین فرد اهل زمین از لحاظ عنصر وجودی، شرافت و بزرگواری است. 📚 غاية المرام، بحرانی ج ۵ص۳۴ 🟢 فرا رسیدن میلاد با سعادت ام الائمه حضرت زهرا سلام الله علیها بر وجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه و همه منتظران مبارک باد. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
‌ ♨️ دستگیری اعضای یک شبکه تکفیری در سرپل‌ذهاب دادستان سرپل‌ذهاب: 🔹طی رصد‌های شبانه‌روزی سربازان گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان کرمانشاه، یک شبکه تندرو سلفی تکفیری در شهرستان سرپل‌ذهاب شناسایی و زیر ضربه اطلاعاتی عملیاتی قرار گرفت. 🔹در این رابطه طی یک اقدام فنی و اطلاعاتی دقیق‌، تمام اعضای این شبکه گسترده سلفی تکفیری با هماهنگی‌های قضایی توسط سربازان گمنام در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران استان کرمانشاه دستگیر شدند. اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 📌 بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا @fori_sarasari
‌ ♨️ دولت خواستار حذف ۴ صفر از پول و تبدیل ریال به تومان شد 🔹لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی کشور که به منظور حذف ۴ صفر از پول ملی و اصلاح نظام پولی کشور تهیه شده است، به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد. 🔹این لایحه که بر اساس پیشنهاد هیئت وزیران دولت دوازدهم و در جلسه مورخ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ به تصویب رسیده بود، توسط رئیس دولت چهاردهم به عنوان لایحه یک فوریتی به مجلس ارائه شد. 📌 بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا @fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️آقای رییسی چگونه مشکل گاز را حل کرد؟ پارسال خود اقای رییسی برای بحث گاز شخصا به ترکمنستان رفت عده ای با تمسخر می‌گفتند که مگر دستاورد بزرگی است که دولت برق را قطع نمی کند؟! 📌 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خب خب، هدیه ما به بانوان کتابخونمون،یه رمان قشنگ و طولانیه😊 بریم سراغ رمان جدیدمون؟ 😊
💜اسم رمان؛ 👈جلد اول 💚نویسنده؛ فاطمه شکیبا( فرات) 💙چند قسمت؛ ۱۰۵ قسمت با ما همـــراه باشیـــــن 😍👇 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
💠💠💠🔰🔰🔰💠💠💠 🕊بِسْــمِـ اللهِ القــاصِـــمـِ الجَـــبّاٰریــــنٖ 🕊 💠رمان معمایی، امنیتی و دخترانه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ... وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. سوره مبارکه زمر، آیه ۷۵. تقدیم به ساحت مقدس پیامبر اکرم صلوات الله علیه، و تقدیم به دخترشان، فاطمه زهرا سلام الله علیها... و تقدیم به فرزندان دخترشان... ✍قسمت ۱ 💠فصل منفی یک: پوچ‌زده تیرماه ۱۴۰۷، کرانه باختری، فلسطین اشغالی انگار داشت در یک فیلم آخرالزمانی قدم می‌زد. گویا هزاران سال از سکونت آخرین انسان‌ها در شهرک می‌گذشت. هیچ انسانی در سرتاسر خیابان به چشم نمی‌خورد. درخت‌ها و بوته‌های کنار خیابان هرس نشده و خودشان را با آب باران زنده نگه داشته بودند. گاه صدای هوهوی باد میان درختان و ساختمان‌های خالی و گاه صدای پرنده‌ها، گربه‌ها و سگ‌های ولگرد، سکوت شهرک را می‌شکست. اثر موشک بر تن بعضی ساختمان‌ها مانده بود؛ طوری که به سختی خودشان را سرپا نگه داشته و در آستانه ریزش بودند. شیشه مغازه‌ها شکسته و اجناسشان به غارت رفته بود؛ درست مثل یک فیلم آخرالزمانی. کف خیابان پر شده بود از برگ‌های خشک، زباله و پلاستیک و تکه‌پاره‌های پرچمی سپید و آبی. ایستاد. خم شد. پرچم خاکی، پوسیده و پاره را از روی زمین برداشت. تکه‌ای از پرچم نبود و فقط سه پر برای ستاره شش‌پرش مانده بود. خطوط آبی‌اش کدر و لجنی شده بودند و سپیدی‌اش به سیاهی می‌زد. ترحم‌برانگیز بود؛ مثل تمام شهرک، مثل خود «دانیال» که داشت با نگاهی حسرت‌بار به پرچم نگاه می‌کرد. پرچم را انداخت گوشه‌ای؛ روی یک نیمکت ایستگاه اتوبوس. با خودش فکر کرد: سرزمین موعود... قوم برگزیده... ستاره داود... پوزخند زد و صدای خودش را در ذهنش شنید: که چی؟ زندگی خالی از معنا شده بود؛ مثل همین شهرکِ خالی از سکنه. دانیال مانده بود و یک زندگیِ پوچ، دانیال مانده بود و یک شهرکِ خالی... شهرکی که نه زلزله‌زده بود، نه جنگ‌زده، نه طوفان‌زده... با خودش فکر کرد: یه شهرکِ... یه شهرکِ مهاجرزده... نه. یه شهرکِ ترس‌زده... نه دقیقا. یه شهرکِ پوچ‌زده... آره... پوچ‌زده. یه همچین چیزی. نشست روی همان نیمکت ایستگاه اتوبوس. دستانش را بر موهای سیاه و کم‌پشتش کشید. از خودش پرسید: _چی شد که اومدیم اینجا؟ بدیهی بود. پدربزرگش آمده بود که در سرزمین موعود زندگی کند. زیر سایه دولت یهودی. جایی که حقش بود. بدون تبعیض و یهودستیزی... پدربزرگش از اولین ساکنان این شهرک بود. از یک جایی به بعد، دانیال خالی شد؛ مثل شهرک. دانیال خالی می‌شد و حساب‌های پنهانش در کشورهای کوچک پر می‌شدند. دستش را کوباند روی زانویش: _فقط چند سال دیگه صبر کن. به وقتش می‌زنی بیرون و خلاص می‌شی. و صدای خودش، از خودش پرسید: اگه گندش دراومد چی؟ - سازمان به اندازه کافی درگیر هست که ذهنش رو درگیر اختلاس‌های کوچولو نکنه؛ مخصوصا اگه اختلاس کار یه مامور فوق حرفه‌ای باشه. خندید. اختلاسِ کوچولو! صدای دیگری پرسید: _بعدش چی؟ می‌خوای چکار کنی؟ -نمی‌دونم. به وقتش تصمیم می‌گیرم. شاید هم نیاز داشت یک نفر به ایمانش تنفس مصنوعی بدهد و برش گرداند به یکی دو سال پیش؛ وقتی که سرشار از انگیزه بود. مثل وقتی که زندگی در این شهرک جریان داشت. ولی مگر می‌شد شهرکِ مرده را به زور احیا کرد؟ ساکنان شهرک، آرام‌آرام ترکش کرده بودند؛ از همان یکی دو سال پیش. از همان روزهایی که گنبد آهنینشان ترک برداشت، اعتماد ساکنان هم ترک خورد. مثل مرگ تدریجی با منوکسید کربن بود. دانیال یک روز آمده بود به شهرک و دیده بود هیچ‌کس نیست؛ حتی خانواده خودش. 💠ادامه دارد..... ✍ نویسنده: خانم فاطمه شکیبا منبع https://eitaa.com/istadegi ⛔️کپی بدون هماهنگی و ذکر منبع، مورد رضایت نویسنده نمی‌باشد⛔️ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
💠💠💠🔰🔰🔰💠💠💠 🕊بِسْــمِـ اللهِ القــاصِـــمـِ الجَـــبّاٰریــــنٖ 🕊 💠رمان معمایی، امنیتی و دخترانه ✍ قسمت ۲ 💠فصل صفر: کوه آتش شهریور ۱۴۰۷، شهر بعبدا، لبنان سنگ را در دستم سبک سنگین کردم، عقب بردم و با تمام توان به سمت پنجره مسجد پرتش کردم. صدای شکستنش، روی سکوت شب تابستان و صدای جیرجیرک‌ها خش انداخت. هوای بعبدا آن هم در شب، خیلی گرم نبود؛ اما آتش در درونم شعله می‌کشید. سنگ بعدی را از روی زمین برداشتم و پنجره دیگری را نشانه رفتم. متاسفانه یا خوشبختانه، کسی در مسجد نبود. زیر لب غریدم: «آرسن» احمق. آرسن الاغ. آرسن عوضی. و سنگ را کوبیدم به پنجره بعدی. شیشه را شکافت و سرتاسرش ترک انداخت. صدای شکستنش، حکم یک لیوان آب داشت روی کوه آتش. دندان بر هم ساییدم و با صدایی خفه، جیغ کشیدم: _لعنتیای احمق. خم شدم و از حاشیه جنگلی خیابان، سنگ دیگری برداشتم برای زدن پنجره سوم؛ اما صدای فریادی متوقفم کرد: _چکار می‌کنی؟ انتهای کوچه، پسری جوان، نگاه اخم‌آلودش را به من دوخته بود. حتما یکی از نمازگزارهای احمق مسجد بود. سنگ را در دستم فشردم. حاشیه‌های تیز سنگ، دستم را به سوزش انداختند. نفسم را با خشم بیرون دادم و سنگ را پرت کردم به سمت او: _به تو ربطی نداره. گم شو. جاخالی داد. حیف، سنگ دقیقا از کنار شقیقه‌اش گذشت. صورتش سرخ شد: _چه غلطی کردی؟ و قدم تند کرد به سمتم. قدمی عقب رفتم و تا خواست مشتش را پای چشمم بخواباند، با زانو کوباندم زیر شکمش. افتاد روی زمین و به خودش پیچید. فریاد دردآلودش شد یک سطل آب روی همان کوه آتش. فریادش، چندنفر از دوستانِ احمق‌تر از خودش را کشاند پشت مسجد. خود بدبختش افتاده بود روی زمین و از درد به خود می‌پیچید. یکی‌شان که از بقیه درشت‌تر بود، دوید به سوی من و بقیه‌شان رفتند کمک آن بدبخت که داشت مثل بچه‌ها گریه می‌کرد. هیچ تاکتیکی برای دفاع از خودم مقابل آن وحشی‌های عصبانی نداشتم و واضح بود که از پس هیچ‌کدامشان برنمی‌آمدم. قدم اول به عقب را آرام برداشتم و نیم‌خیز شد به سمتم. جست زدم سمت دوچرخه‌ام. سوارش شدم و با تمام قدرت رکاب زدم. انقدر رکاب زدم که پاهایم بی‌حس شدند. باد می‌خورد به گردن و صورتم و در تیشرت گشاد و پسرانه‌ام می‌پیچید؛ و آن شب تابستانی را برایم به زمستان سرد تبدیل کرده بود. وقتی مطمئن شدم دست آن احمق‌ها به من نمی‌رسد، دوچرخه را متمایل کردم به سمت حاشیه جاده و پایم از رکاب زدن ایستاد. -شانس آوردی که بهت نرسیدن. انقدر ناگهانی سرم را به سمت صدا چرخاندم که گردنم تیر کشید. پسر جوانی، شاید هم‌سن و سال آرسن، پشت سرم ایستاده بود. با بی‌خیالی آدامس می‌جوید و دست در جیب شلوارش داشت. چهره‌اش به اهالی بعبدا نمی‌خورد؛ زیادی سیاه‌سوخته بود. داد زدم: _تو دیگه کدوم خری هستی؟ انگشت سبابه‌اش را گذاشت روی بینی‌اش: _هیس! فاصله‌مان فقط ده قدم بود. داشتم در ذهنم محاسبه می‌کردم که اگر چاقو درآورد، چطور پا بگذارم به فرار؛ هرچند نگاهش مثل یک گرگ گرسنه نبود. بیشتر شبیه روباهی بود که در ذهنش نقشه می‌چیند. گفت: _دیدم چکار کردی، ولی واقعا درست نیست که یه دخترکوچولو این وقت شب بیرون باشه. در بانک اطلاعات ذهنم جست‌وجو کردم؛ چنین آدمی نبود در زندگی‌ام. خواستم بروم که جلو آمد و انگار که ذهنم را خوانده باشد، گفت: _من همه‌چیز رو درباره‌ت می‌دونم. دلم می‌خواست بزنم مغزش را با هرچه که می‌دانست و نمی‌دانست متلاشی کنم؛ از سویی هم کنجکاوی و عدم اعتماد، در ذهنم جنگ به راه انداخته بودند و اجازه صدور یک فرمان واحد را به بدنم نمی‌دادند. اما ناگاه، کلمه‌ای از دهانش درآمد که در جا میخکوبم کرد؛ کلمه‌ای که سال‌ها بود از دهان کسی نشنیده بودم: - «سلما» ! 💠ادامه دارد..... ✍ نویسنده: خانم فاطمه شکیبا منبع https://eitaa.com/istadegi ⛔️کپی بدون هماهنگی و ذکر منبع، مورد رضایت نویسنده نمی‌باشد⛔️ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
طبق روال قبل، پارت گذاری هامون، ۲پارت در روزهای زوج است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چون فاطمه مظهر خدای یکتاست انوار خدا ز روی زهرا پیداست همتای علی، در دو جهان بی همتاست زهراست محمد و محمد زهراست (س)💫💞 🎉💫 🎉💫 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
34.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شمس فلک نشین کجا ذره‌ی کمترین کجا عشق علی خوش اومدی شما کجا زمین کجا 🎙 محمود کریمی (س)🌸 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🌷 بند ۹ استغفار🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ۹-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ سَهِرْتُ لَهُ لَيْلِي فِي التَّأَنِّي لِإِتْيَانِهِ وَ التَّخَلُّصِ إِلَى وُجُودِهِ حَتَّى إِذَا أَصْبَحْتُ تَخَطَّأْتُ إِلَيْكَ بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ وَ أَنَا مُضْمِرٌ خِلَافَ رِضَاكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند ۹: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که با صرف وقت و تأمل برای انجام آن، شب را به بیداری گذراندم تا توانستم مرتکب شوم،ولی صبح که شد در زیّ صالحین به سوی تو گام برداشتم، در حالی که خلاف رضایتت را در درون خود پنهان کرده بودم ای پروردگار عالمیان ! پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ آغاز کنم به نامت ای حضرت دوست هر آنچه شود به نامت آغاز نکوست دفترچه‌ عشق را اگر بگشائیم سطر از پی سطر آیتی از تو در اوست     🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa