#کرامات_شهدا
🌷حضرت زهرا سلام ا... علیها گفتند: فردا خودم عملیات را فرماندهی میکنم🌷
روز قبل از شهادتش به اتفاق جمعی از دوستانش منطقهای را گرفته بودند و دو شهید هم داده بودند. دوستان انصار که همراهش بودند گفتند بعد از عملیات و گرفتن روستا خوابید و روز بعد با چهره بشاش گفت دیشب مادرم حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در خواب دیدم که گفت شب گذشته که عملیات کردید، لحظه لحظه آن را دیدم. اما عملیات فردا را خودم فرماندهی میکنم. عملیات انجام شد و منطقه مهمی را هم در سوریه آزاد کردند.
راوی: سردار علیاصغر گرجیزاده فرمانده حفاظت سپاه درباره شهید سید مصطفی موسوی (مسلم) از لشکر فاطمیون
#فرزندان_فاطمه
#شهیدمصطفےموسوی
#یادش_باصلوات
🍃💟 @loveshohada28
#الله_اڪبر
🌷شهیدےکه حضرت زهرا(س)سیرابش کرد🌷
جاے شهید طاهرنیاخالے که مادرش میگفت:
به گوشم رساندن که سجاد لب تشنه شهید شده😭
وقتی تیر خورده بود از همرزمانش آب طلب میکند💦 اما دوستانش به سجاد اب نمیدند 😒و میگویند الان نمیتونیم بهت آب بدیم چون آب برای بدنت ضرر داره❌ و سریع شهید میشی😅
لحظاتی بعد سجاد تشنه به شهادت میرسد💔😔
این موضوع خیلی منو ناراحت کرده بود😞 هی با خودم میگفتم کاش به پسرم آب میدادن😒😑
تا اینکه یه شب تو خواب😴 دیدم سجادم پایین کوه افتاده😱 و من دارم میرم بهش اب بدم🙃 اما بانویی رو دیدم که عصا بدست(ان بانو حضرت زهرا(س) بود) رفت و به سجاد اب داد😳😳 و برایم دست تکان میداد منظورش این بود خیالت راحت به پسرت آب دادم🤗🤗
الان مطمئنم که سجاد سیراب به شهادت رسیده است🤗😇😍
#شهیدسجادطاهرنیا
#یادش_باصلوات
#کرامات_شهدا
🍃💟 @loveshohada28
#الله_اڪبر
جاے شهید حسینی خالی ڪه😔
همسرش میگفت:
دقيقا شب شهادتش تماس گرفت و سفارشهای لازم را كرد. گفت حس و حال خاصی دارم. گويی سبك شدهام و آماده پروازم.
گفتم اين پرواز كردن كار دستت ندهد. گفت شما منظور من را متوجه نميشوی. درباره تولد فرزندمان كه صحبت شد به من گفت اسم پسرم را حتما «سيد ابوالفضل» بگذار. میخواهم مانند صاحب اسمش با غيرت تربيت شود و پرورش يابد.
فردای آن روز سيدميثم حسينی بعد از انجام عمليات و در مسير بازگشت به مقر به كمين تكفيریها خورد و در 19 شهريور ماه 1394 در تدمر سوريه به فيض شهادت نائل آمد.
پسرم سيد ابوالفضل فردای روز شهادت پدرش در روز 20 شهريور ماه 1394 به دنيا آمد تا جای خالی پدر را در خانهام پر كند.
#شهیدسیدمیثم_حسینی
#فاطمیون
#کرامات_شهدا
#یادشهداباصلوات
🍃💟 @loveshohada28
#الله_اڪبر
#کرامات_شهدا
میدانی چرا لبخند زدم؟
بخاطر اینکه امام حسین(ع)را دیدم و به او سلام دادم و او را در آغوش گرفتم به همین دلیل لبخند زدم
#شهیدمحمدزمان_ولےپور
#یادش_باصلوات
🍃💟 @loveshohada28
#الله_اڪبر
#کرامات_شهدا
میدانی چرا لبخند زدم؟
بخاطر اینکه امام حسین(ع)را دیدم و به او سلام دادم و او را در آغوش گرفتم به همین دلیل لبخند زدم
#شهیدمحمدزمان_ولےپور
#یادش_باصلوات
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
🆔@lovemartyr
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#کرامات_شهدا
🌹ماجرای امداد غیبی که اشک شهید همت را در آورد
🌷شب عملیات مسلم بن عقیل(علیه السلام) اوضاع خیلی به هم ریخته بود و نیرو ها شدیدا مشغول اجرای دستورات فرماندهان خود بودند .در همین گیر و دار، ناگهان چشمم به همت افتاد.
دیدم ساکت و آرام همین طور که به آسمان نگاه می کند، اشک میریزد. تعجب کردم.
گفتم: «حتما مشغول راز و نیاز با خداست و داره از خدا برای پیروزی توی عملیات کمک می گیره.»
به هر حال کنجکاوی باعث شد که بروم سراغش، از او پرسیدم: «چیه حاجی چرا گریه میکنی؟»
به آسمان اشاره کرد و گفت: «به ماه نگاه کن.»
نگاهی به ماه انداختم و گفتم: «خب، چی شده؟»
گفت:«ماه لحظه به لحظه بچه ها رو همراهی می کنه. هر جا اونا توی دید دشمن قرار می گیرن، ماه می ره زیر ابر و جایی که از دید دشمن بیرون میان و نیاز به روشنایی دارن، ماه میاد و همه جارو روشن میکنه. می بینی لطف خدا رو که چطور شامل حال ما میشه؟ حالا فهمیدی برا چی اشکم در اومده؟»
او رفت و این امداد غیبی را از پشت بیسیم به اطلاع فرمانده گردان ها هم رساند و آن ها را متوجه حرکت ابر و ماه کرد.دقایقی بعد صدای گریه ی همه ی آن ها ار پشت بی سیم شنیده می شد.
📚خاطرهای از «محمد جوانبخت»برگرفته از کتاب «برای خدا مخلص بود»؛ روایت هایی از زندگانی شهید محمد ابراهیم همت
#یادشهداباصلوات
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇🏿
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
🆔@lovemartyr
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
#باسر_بریده_سلام_داد_بهاباعبدالله
امام جماعت واحد تعاون بود. بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی. روحیه عجیبی داشت. زیر آتیش سنگین عراق شهداء رو منتقل می کرد عقب. توی همین رفت و آمد ها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد. چند قدمیش بودم. «هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد». از سر بریده شده اش صدا بلند شد:« السلام علیک یا ابا عبدالله»
📚راوی: جواد علی گلی- همرزم شهید
#یادشهداباصلوات | #کرامات_شهدا
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇵🇸🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
🆔@lovemartyr
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
1.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹ماجرای شهیدی که در خواب به مادر بی سوادش خواندن قران را آموخت
#کرامات_شهدا
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇵🇸🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
🆔@lovemartyr
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
📌شهیدی که بعد از ۱۰ سال، خون تازه از بدنش جاری شد
#شهید_عبدالنبی_یحیایی
🔺 "شهید عبدالنبی یحیایی" از شهدای شاخص استان بوشهر است که در سال 62 و عملیات والفجر 2 به شهادت رسید. پیکر مطهر وی نیز در شهر تنگ ارم شهرستان دشتستان به خاک سپرده شد.
🔻خانواده شهید پس از گذشت 10 سال از تدفین، به دلیل نشست مزار و نیاز به تعمیر آن، ناچار به نبش قبر شدند که در این حین متوجه سالم بودن جسد مطهر شهید می شوند، به گونه ای که بر اساس شهادت حاضران، بدن شهید گرم و تازه بوده و خون نیز در آن جریان داشته است....
#یادشهداباصلوات
#کرامات_شهدا
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇵🇸🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
🆔@lovemartyr
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
🔺 شهیدےکه حضرت زهرا(س)سیرابش کرد
جاے شهید طاهرنیاخالے که مادرش میگفت:
به گوشم رساندن که سجاد لب تشنه شهید شده
وقتی تیر خورده بود از همرزمانش آب طلب میکند اما دوستانش به سجاد اب نمیدند و میگویند الان نمیتونیم بهت آب بدیم چون آب برای بدنت ضرر داره و سریع شهید میشی
لحظاتی بعد سجاد تشنه به شهادت میرسد
این موضوع خیلی منو ناراحت کرده بود هی با خودم میگفتم کاش به پسرم آب میدادن
تا اینکه یه شب تو خواب دیدم سجادم پایین کوه افتاده و من دارم میرم بهش اب بدم اما بانویی رو دیدم که عصا بدست(ان بانو حضرت زهرا(ع) بود) رفت و به سجاد اب داد و برایم دست تکان میداد منظورش این بود خیالت راحت به پسرت آب دادم
الان مطمئنم که سجاد سیراب به شهادت رسیده است
#شهیدسجادطاهرنیا
#یادش_باصلوات
#کرامات_شهدا
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا⤵️
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
#کرامات_شهدا
🌷معجزه ای از شهید همت🌷
پس از شهادت ابراهیم ما زندگی خیلی سختی داشتیم😰
فرزند کوچکم بیمار شده بود 🤕😑
شبی دلم گرفت و نشستم با روح حاجی دعوا کردن😡😡
گفتم حاجی خودت رفتی به بهشتت رسیدی😍 منو با این سختی تنها گذاشتی،😒بچت داره میمیره بیا بچتو ببین مرد😑😑
دیدم حاجی اومد تو اتاق نشست و بچمو بغل کرد و بعد گذاشت زمین رفت😳😳
رفتم سمت بچه دیدم تبش قطع شده گفتم شاید داره میمیره و سردی کرده😭😱
فرداش بردم دکتر
دکتر گفت خانوم این بچه که چیزیش نیس چرا اوردیش دکتر....😳😳
فهمیدم ابراهیمم اومده....💔
#شهیدمحمدابراهیم_همت
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا⤵️
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
شهادت زیباسـت
◾️ إِنَّالِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ حاجیه خانم "خدامراد" والده مؤمنه سردار والامقام #شه
↕️↕️↕️↕️
#کرامات_شهدا
▫️شهیدی که به مادرش در خواب ، قران خواندن یاد داد
🔷مادر خواب پسر شهیدش را میبیند
پسر به او می گوید : توی بهشت جام خیلی خوبه چی می خوای برات بفرستم ؟
مادر می گوید : چیزی نمی خوام؛ فقط وقتی میرم جلسه ی قرآن همه قرآن می خونن و من نمی تونم بخونم خجالت می کشم. می دونن من سواد ندارم. بهم میگن همون سوره توحید رو بخون.
پسر می گوید : نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون.
بعد از نماز یاد حرف پسرش می افتد. قرآن را بر می دارد و شروع می کند به خواندن.
خبر می پیچد...
پسر دیگرش این را به عنوان کرامت شهید محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می کند و از ایشان می خواهد مادرش را امتحان کنند.
قرار گذاشته می شود.
حضرت آیت الله نزد مادر شهید می روند. قرآنی را به او می دهند و که بخواند.به راحتی همه جا را می خواند اما بعضی جاها را نه....
می فرمایند : قرآن خودت را بردار و بخوان.
مادر شهید شروع به خواندن می کند؛ بدون غلط.
آیت الله نوری گریه می کنند و چادر مادر شهید را می بوسند و می فرمایند : جاهایی که نمی توانست بخواند متن غیر قرآن گذاشته بودیم که امتحانش کنیم
(شهید، حاج کاظم رستگار فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا)
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا⤵️
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6