eitaa logo
🌹خادم الشهدا 🌹
92 دنبال‌کننده
196 عکس
118 ویدیو
2 فایل
برای تبلیغات و سوال های خود به ما مراجعه کنید.https://eitaa.com/abalfzl1
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 کتاب " شهید " (۱۳۸) شهید عباس دانشگر 🌷 🌟 ادامه ی کتاب : 3⃣بخش سوم : محبت شهيد به فاميل‌ها و بستگان 🖊مادربزرگ شهید   وارد امامزاده علي اشرف(ع) شدم. یک‌راست رفتم سر مزار عباس. فاتحه‌ می‌خواندم برایش. فاتحه که تمام شد سرم را بالا آوردم و دیدم که عباس بالای سرم ایستاده و نگاهم می‌کند. از خواب بيدار شدم. ادامه دارد ... 🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─ @htbybfvbh
. 📗 کتاب " شهید " (۱۴۵) شهید عباس دانشگر 🌷 🌟 ادامه ی کتاب : 3⃣بخش سوم : محبت شهيد به فاميل‌ها و بستگان 🖊زن‌عموی شهید دلم می‌خواست تعطیلات تابستان 1397 را برای دیدار با پدر و مادرم در شهرستان رضوان شهر در استان گيلان بگذرانیم اما دهه کرامت در پیش بود و همسرم، مسئولیت راه‌اندازی موکب امام رضا(علیه‌السلام) و پخت و پز را بر عهده گرفته بود و می‌گفت: «قرار است از مسافرانی که به زیارت امام رضا(علیه‌السلام) می‌روند و در این دهه از شهر سمنان عبور می‌کنند، پذیرایی کنیم.» سفرمان به رضوان شهر به تعویق افتاد. در دهه كرامت هر روز همسرم و تعدادی از محبان اهل‌بیت(ع) در موکب امام رضا(علیه‌السلام) حاضر می‌شدند و در هر وعده به 1600 نفر غذا می‌دادند. من هم بخشی از کار پذیرایی را انجام می‌دادم. در همان ایام، عباس را در خواب دیدم که بلوز سبز خوش‌رنگ و شلوار کرم‌رنگی به تن دارد و جلوی درِ یک آسانسور ایستاده است. گفت:«زن‌عمو...! عمو و دوستانش خیلی زحمت می‌کشن، 700 تا غذا هم کافیه. قبول باشه ان‌شاءالله» در خواب می‌دانستم که عباس شهید شده است. سوالات زیادی از او پرسیدم که بيشترشان از خاطرم رفته است اما سوال آخرم را خوب به خاطر دارم:«تو رو خدا وایستا یه چیزی بگم! با این بار گناهی که روی دوش ماست، امام رضا(علیه‌السلام) این خدمات ما رو قبول می‌کنه؟» از ته دل خندید، درِ آسانسور را باز کرد و گفت: «زن‌عمو! شما گناهان خودتون رو می‌بینی، رأفت و مهرباني امام رضا(علیه‌السلام) رو نمی‌بینی...»   ادامه دارد ... 🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─ @lshohada_313