eitaa logo
روابط عمومی مرکز آموزش ولیعصر«عج»زابل
246 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.6هزار ویدیو
145 فایل
کانال رسمی روابط عمومی مرکزآموزش ولیعصر«عج»زابل مرزها ناموس هر کشورند، این کانال صفحه‌ایست برای انعکاس اخبار مرز و انعکاس دلاورمردیهای مرزبانان غیور ج.ا. ایران ارتباط با ادمین کانال @hhosin1365
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 ماجرای سفر رئیس جمهور به چه بود؟! رئیس جمهور چین در سفر به ریاض سه هدف بسیار مهم را پیگیری می کرد که در هر سه هدف شکست خورد؛ نخست دنبال آن بود تا دستکم ۵۰ درصد از پول نفتی که از عربستان میخرد را با یوآن بپردازد، مهمترین و اصلی‌ترین سفر شی به ریاض که سعودی‌ها در این زمینه موافقت نکردند و صرفاً به پرداخت نهایت ۵ درصد راضی شدند؛ نکته دوم قرار بود آنها در یکی از مناطق ساحلی و اقتصادی عربستان در صنایع نفت سرمایه‌گذاری کنند که سعودی‌ها با پیشنهاد استان اشغالی جیزان در نزدیکی مرز یمن عملاً آنها را وارد میدان مین کردند و در نهایت چینی ها انتظار داشتند در این سفر به ازای سه و نیم میلیون بشکه نفتی که در روز از ریاض می‌خرند یک قرارداد ۱۰ میلیارد دلاری فروش تجهیزات نظامی با عربستان امضا کنند که ناکام ماندند. برخلاف تبلیغات صورت گرفته چینی‌ها از نتایج سفر دلخور بودند و سعودی‌ها تلاش کردند با استقبال رنگی از شی آن را پوشش دهند! این مهم‌ترین و اصلی‌ترین هدف سفر رئیس جمهور چین به عربستان و حضور سه روزه‌اش در ریاض بود که عملاً با هشدار به بن سلمان ناکام ماند. 🔹جهت اطلاع آنهائی که از روی نادانی و با ادعای روشنفکری هزار و یک جور تهمت و افتراء به نظام زدند و بریدند و دوختند و مردم را به سیاستهای جمهوری اسلامی بدبین کردند.
🔴 دو روز نیست که با سر رفاقت باز کرده. تا دیروز حکم گاو شیرده رو برای داشت و بدون اجازه‌اش حتی نفس نمی‌کشید؛ اما الان برا آمریکا لات بازی در میاره و به فرستاده‌هاش می‌گه: "هر کاری که خودم صلاح بدونم و دلم بخواد انجام می‌دم." 🔹حالا فهمیدید چرا مستکبرا از می‌ترسن؟! 🇮🇷 https://eitaa.com/PR_Police
✍️ 💠 یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی و گوشه‌ای دیگر جعبه‌های ؛ نمی‌دانستم اینهمه ساز و برگ از کجا جمع شده و مصطفی می‌خواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد :«سریعتر بیاید!» تا رسیدن به خانه، در کوچه‌های سرد و ساکت شهری که از در و دیوارش می‌پاشید، هزار بار جان کندم و درهر قدم می‌دیدم مصطفی با نگرانی به پشت سر می‌چرخد تا کسی دنبالم نباشد. 💠 به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بی‌هوشی روی همان بستر سپید افتادم. در خنکای شب فروردین ماه، از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک می‌دید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمی‌رفت و همین حال خرابم مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد :«شما اینجا چیکار می‌کنید؟» 💠 شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به بوی به این شهر آمده‌ایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید :«چرا نرفتید بیمارستان؟» صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه می‌خواست کند که برای اعتراض برادرشوهرش بهانه تراشید :«اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!» 💠 سعد از امکانات رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد :«دکتر تو بود...» و مصطفی منتظر همین بود که با قاطعیت کلامش را شکست :«کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴۸ ساعت تو مسجد درست کرد؟» برادرش اهل بود و می‌دانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیه‌اش را از پشتی گرفت و سر به شکایت گذاشت :«دو هفته پیش یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!» و نمی‌خواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد :«البته قبلش خودشون رو از مرز رسونده بودن درعا و اسلحه‌ها رو تو مسجد عُمری تحویل گرفتن!» 💠 سپس از روی تأسف سری تکان داد و از آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد :«دو ماه پیش که اعتراضات تو شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!» از چشمان وحشتزده سعد می‌فهمیدم از حضور در این خانه پشیمان شده که مدام در جایش می‌جنبید و مصطفی امانش نمی‌داد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود :«اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو و و تظاهرات می‌کنن، ولی نه اسلحه دارن نه شهر رو به آتیش می‌کشن!» و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر پایش را خالی کرد :«می‌دونی کی به زنت کرده؟» 💠 سعد نگاهش بین جمع می‌چرخید، دلش می‌خواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم که صدایش در گلو گم شد :«نمی‌دونم، ما داشتیم می‌رفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی دارن فرار می‌کنن سمت ما، همونجا تیر خورد.» من نمی‌دانستم اما انگار خودش می‌دانست می‌گوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس می‌زد و مصطفی می‌خواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت :«اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، می‌دیدی چند تا پلیس و نیروی هم کنار مردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟» 💠 سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته، شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج پشیمان شده و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه می‌کرد و او همچنان از که روی حنجره‌ام دیده بود، زخمی بود که رو به سعد اعتراض کرد :«فکر نکردی بین اینهمه وهابی تشنه به خون ، چه بلایی ممکنه سر بیاد؟» دلم برای سعد می‌تپید و این جوان از زبان دل شکسته‌ام حرف می‌زد که دوباره به گریه افتادم و سعد طاقتش تمام شده بود که از جا پرید و با بی‌حیایی صدایش را بلند کرد :«من زنم رو با خودم می‌برم!» 💠 برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد تا مانع سعد شود که خون در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید :«پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینه‌تونه!» برادرش دست سعد را گرفت و دردمندانه التماسش کرد :«این شبا شهر قُرق شده که خون شیعه رو حلال می‌دونن! بخصوص که زنت و بهش رحم نمی‌کنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونه‌ها کمین کردن و مردم و پلیس رو بی‌هدف می‌زنن!»...
📣 رهبر انقلاب اسلامی در دیدار سلطان عمان: 👈 گسترش روابط ایران و عمان به نفع هر دو کشور است 👈 از سرگیری مجدد روابط با عربستان نتیجه سیاست خوب دولت آقای رئیسی است 👈 از روابط با مصر استقبال می‌کنیم ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبرمعظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار آقای «هیثم بن طارق آل سعید» سلطان عمان و هیات همراه، روابط ایران و عمان را روابطی دیرینه و ریشه‌دار و خوب خواندند و گفتند: ما معتقدیم گسترش روابط دوکشور در همه زمینه‌ها، به نفع هر دو طرف است. ایشان با اشاره به مذاکرات طرف‌های ایرانی و عمانی، خاطر نشان کردند: نکته مهم آن است که این مذاکرات تا رسیدن به نتایج محسوس، به صورت جدی پیگیری شود و در نهایت ارتباطات گسترش یابد. ✏️ رهبر انقلاب اسلامی به موضوع خطر حضور رژیم صهیونیستی در منطقه نیز اشاره کردند و افزودند: سیاست رژیم صهیونیستی و پشتیبانان آن، ایجاد اختلاف و نبود آرامش در منطقه است، بنابراین همه کشورهای منطقه باید به این موضوع توجه داشته باشند. ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطر نشان کردند: افزایش همکاری عمان و ایران حائز اهمیت است زیرا دوکشور در آبراه بسیار مهم تنگه هرمز دارای اشتراک هستند. ✏️ رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اظهارات سلطان عمان مبنی بر تمایل برای از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی ایران، تاکید کردند: ما از این موضع استقبال می‌کنیم و مشکلی در این زمینه نداریم. ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخصوص اظهار خرسندی سلطان عمان از آغاز روابط مجدد ایران و گفتند: این موضوعات نتیجه سیاست خوب دولت جناب آقای رئیسی برای گسترش و تقویت روابط با همسایگان و کشورهای منطقه است. ✏️ ایشان در پایان اظهار امیدواری کردند با گسترش ارتباطات دولت‌ها، امت اسلامی شوکت و عظمت خود را بازیابد و درکنار هم قرارگرفتن ظرفیت‌ها و امکانات کشورهای اسلامی، به نفع همه ملت‌ها، کشورها و دولت‌های اسلامی باشد. 🔸 در این دیدار که حجت الاسلام والمسلمین رئیسی رئیس جمهور نیز حضور داشت، آقای «هیثم بن طارق آل سعید» سلطان عمان با ابراز خرسندی فراوان از دیدار با رهبر انقلاب اسلامی، سیاست عمان را گسترش روابط با همسایگان به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران خواند و گفت: در مذاکرات تهران، درمورد عرصه‌های مختلف همکاری، گفت‌وگو و تبادل نظر شد و امیدواریم با استمرار این گفتگوها، روابط دوکشور بیش از پیش گسترش یابد و نتایج عملی آن برای هر دو طرف مشهود شود. 💻 Farsi.Khamenei.ir
🚩 من نه شیعه ی اهل کویته پاکستانم که گوشت و خونم به جرم شیعه بودن گاه و بی گاه به در و دیوار شهر بپاشد 🚩 نه شیعه اهل ارومچی هستم که کلاس های درس حوزه و مراسم کفن و دفن برگزاری مراسمات جشن و عزا ی اهل بیت را ممنوع کرده باشند و مخفیانه و به دور از دید حکومت شیعه گری کنم... 🚩 نه شیعه ی اهل جنوبی هستم که حتی یک عالم شیعی در دسترس برایم وجود نداشته باشد و تمام مراجعات دینی ام اینترنتی برطرف شود! 🚩 نه شیعه قطیف که برای فعالیت های دینی سیاسی ام تحت پیگیرد قانونی و در انتظار باشم!؟ 🚩 نه شیعه ی هستم که بریزند وسط های دست جمعی مان و نام و خون در دهانم باهم آمیخته شود... 🚩 نه شیعه منامه ام که در زندان ها حبس شده باشم و حکومت آل خلیفه منتظر که ویروس کرونا را وارد زندان ها کند تا نسل کشی بیولوژیکی در زندان برایم رقم بخورد 🚩 نه شیعه اهل میرزا اولنگ که تکه تکه اعضای بدنم سنگفرش خیابان ها شود ❤️آری من ایرانم و حتی یک زخم.! نه تو بگو اصلا یک اخم ..! به خاطر شیعه بودنم متحمل نشده ام همیشه راحت و آسوده در فرم ها جلوی کلمه ی دین ، نوشته ام: اسلام-تشیع.! هر عید و شهادت خاندان مولا علی و فرزندانشان بوده لیست هیات ها بوده که ردیف میشد تا انتخاب کنیم کجا برویم.! من نه حتی یک زخم برداشته ام و نه حتی میدانم شیعه بودن در هرجای این دنیا جز چه هزینه ها و چه رنج هایی بر تن شیعیان گذاشته و اگر برسد آن زمان که بپرسند برای رسیدن تشیع به بعد خود چه کرده ای زبانم بسته است و سرم پایین در مقابل انچه برادران و خواهران شیعه ام در جای جای دنیا به غیر از ایران متحمل شدند تا بماند نسل و راه دوستداران مولا علی و فرزندانش ... پی نوشت: راحت آسوده در مجالس علی و اولاد علی قد کشیدیم و ندانستیم خیلی ها برای شیعه بودن و شیعه ماندن چه خون دل ها خورده اند. ⁉️به راستی برای رسیدن تشیع به کل دنیا که هیچ برای نسل بعدی همین ایران خودمان چه کار کرده ایم؟