✅ شعر شهادت #امام_هادی_ع
چون یا کریمِ خسته و بی بال و پر شده
در حجره ای که بسته درش محتضر شده
برگـشته رنگ و روش تنش تیر می کشد
وقتی که زهر بر بدنش کارگر شده
بـا چشم تـار تا به زمین خورد لب فشرد
این ضـعف چـیره بر بـدنش دردسـر شده
یک دست زد به پهلو یک دست روی خاک
یـعنی که ارث مادری اش بیـشـتر شده
دارد به روی مادر خود فکر می کند
خورشید عشق هر نفسش شـعله ور شده
دریا میان چشم تـَرَش جا گرفـته است
آری دوباره روضه ی زهرا گرفته است