🔰حرف روز
💠به نام مردم، به کام دلالان
تجربه نشان داد که با عرضه خودرو در بورس کالا به تدریج روند قیمت منطقی بر بازار حاکم خواهد شد ولیکن همچنان این موضوع به محل مناقشه تعدادی از سیاستمداران و برخی از فعالان اقتصادی تبدیل شده است. در زیر نگاهی به استدلال و نظراتی که در مخالفت با این تصمیم بیان شده است میپردازیم:
1️⃣ برخی مانند سازمان بازرسی کل کشور معتقدند که چون خودرو کالایی انحصاری است نباید در بورس عرضه شود چرا که خودروساز میتواند از طریق کنترل عرضه همواره تقاضا را به نفع خود مدیریت کند. اگرچه این نگاه از نظر مبنایی حرف صحیحی است ولیکن دولت مدعی است طی برنامهای که دارد با ورود خودروهای خارجی این انحصار شکسته میشود. فارغ از ادعای دولت، این دسته از منتقدان هیچ پیشنهاد جذابی ندارند. اینکه عرضه خودرو در بورس صورت نگیرد و شورای رقابت همانند گذشته قیمت خودرو را تعیین کند یعنی استمرار راه گذشته و همه میدانند که این شیوه باعث تعمیق فساد در بازار خودرو شد.
2️⃣ برخی منتقدین میگویند که با عرضه خودرو در بورس قیمتها افزایش پیدا کرده که این افزایش در نهایت به زیان مردم است. این در حالی است که قیمت خودرو برای مردم نباید با قیمت کارخانه محاسبه شود زیرا اکثریت قاطع مردم نمیتوانستند خودرو را با قیمت قرعهکشی بخرند و با قیمت آزاد تهیه میکردند. منطقی این است که قیمتها در نهایت در محدودهای بین قیمت کارخانه و قیمت قبلی بازار به تعادل برسد و لذا پیشبینی میشود که این طرح در نهایت به نفع مصرفکننده باشد.
3️⃣ برخی نیز با این طرح از این جهت مخالفند که اختلاف قیمت پایه و قیمت فروش به جیب خودروساز میرود و معتقدند که این اختلاف باید به خزانه واریز شود در حالی که این موضوع خلاف اصول مسلم بازار سرمایه است. وقتی اقتصاد غیر رقابتی و دستوری باشد، انواع فساد مالی در آن به وجود میآید در حال حاضر بخشهایی از زیان انباشته خودروسازان پس از عرضه در بورس جبران شده است.
📌سخن پایانی آنکه عرضه خودرو در بورس و کوتاه شدن دست دلالان از این بازار یک گام مهم در تبدیل خودرو از یک کالای سرمایهای به یک کالای مصرفی است و منتقدان آن هم اگرچه انتقاداتی مطرح میکنند ولی هیچ پیشنهاد رو به جلویی ندارند. ماهیت منتقدان نیز نشان میدهد که بسیاری از این افراد با شعار حمایت از مطرفکننده ورود میکنند ولی نظرات آنها بیشتر به نفع دلال است؛ در حقیقت این مخالفتها به نام مردم و به کام دلال است.
✍️ #علی_کارگر
@m_eshgh_sarallah
🔰 گزارش روز
🟢 چالش اقتصاد سیاسی ایران
اقتصاد و سیاست پیوند دیرینهای با هم دارند و اولین ارتباط آن را باید همزمان با شکلگیری اجتماعات بشری جستوجو کرد. البته تأثیر متقابل این دو بر یکدیگر متوازن نیست؛ امروزه تأثیر سیاست بر اقتصاد بسیار بیشتر از تأثیر اقتصاد بر سیاست است و سطح تأثیرگذاری نیز بسیار گسترده شده است. در سطح کلان تحولات جهانی جهتدهنده اقتصاد است، جنگ روسیه و اوکراین، شکلگیری ائتلافها و اتحادها و همچنین تقابلها، تغییرات سیاسی در سران قدرتهای بزرگ و... نمونههایی از تأثیر سیاست بر اقتصاد کلان است؛ در سطح میانه دولتمردان در هر کشوری متناسب با سیاست خود، جهتگیریهای اقتصادی یک کشور را مشخص میکنند. برای نمونه، سیاستهای جمهوریخواهان و دموکراتها در آمریکا تأثیرات متفاوتی بر اقتصاد آمریکا دارد. در ایران نیز سیاست دولتمردان ایران بر اقتصاد گسترده است؛ سیاست نگاه به غرب در اقتصاد در مقابل نگاه به شرق و توازنگرایی در سیاست خارجی تأثیرات وسیعی بر اقتصاد کشور دارد. در سطح خرد حوزه تأثیر مستقیم نیست، سیاست از طریق تغییر مدیران اقتصادی در لایههای مدیریتی کشور بر اقتصاد تأثیرات بزرگی میگذارد.
اما در ایران امروز از یک طرف سیاست نگاه به غرب که در دولت یازدهم و دوازدهم دنبال شد، به بنبست رسید، فروش نفت ما به حداقل ممکن رسید، تحریمهای گستردهای علیه ایران وضع شد تا حدی که سوخت هواپیمای وزیر امور خارجه کشورمان را هم نمیدادند، گستره تحریمها به دارو و درمان هم رسید و دهها واقعیت دیگر که مجال پرداختن به آنها نیست و از طرف دیگر در دولت سیزدهم با تغییر نگرش سیاسی دولت و توزانگرایی در سیاست خارجی و همچنین تکیه بر ظرفیتهای داخلی، همسایگان و منطقه، کشور در مسیر حل مسئله قرار گرفت. فروش نفت ما رکورد چند ساله را شکست، بخشی از اموال بلوکه شده ایران آزاد شد، حجم تجارت خارجی ما رشد کم نظیری یافت، رکود اقتصادی جای خود را به رشد اقتصادی داد، اصلاح زیرساختهای اقتصادی در دستور کار دولت قرار گرفت و صدها اقدام ریز و کلان دولت در این مسیر. اما چالش اساسی اینجاست که در انتخابات اخیر فردی پیروز شد که در حلقه اطرافیان و نزدیکان او و پشتوانهها فکری و مشاوران او غلبه تفکر نوع اول وجود دارد.
از این موضوع میتوان نتیجه گرفت، مردم ایران در انتخابات خود با وجود داشتن دغدغههای اقتصادی با رویکرد سیاسی رأی دادهاند و نه اقتصادی! ولی آیا میتوان دیدگاههای اقتصادی یک جریان را از آن جدا کرد؟ به نظر میرسد چالش اساسی اقتصاد سیاسی ایران این مسئله باشد که دولت چهاردهم با اقتصاد چه خواهد کرد؟ آیا مسیر شکست خورده نگاه به غرب را دنبال خواهد کرد یا از تیم اقتصادی که نگاه به غرب دارد، میخواهد که برخلاف گرایشهای فکری خود، سیاست توزانگرایی و نگاه به شرق را دنبال کند؟
✍️ #علی_کارگر
https://eitaa.com/m_eshgh_sarallah