eitaa logo
مدرسه عشق ثارالله
107 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
5.9هزار ویدیو
191 فایل
#مدرسه_عشق_ثارالله https://eitaa.com/Bakhshi3294 ارتباط با مدیر 👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ 💎 امام موسی کاظم علیهالسلام چگونه به شهادت رسیدند؟ ❄️ هارون الرشيد پنجمين خليفه عباسي كه دشمني و ناسازگاري غير قابل انكاري با ذریه و فرزندان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و اولاد و احفاد اميرمومنان علیه السلام داشت ، در آزار و شكنجه سادات علوي و منتسبين به خاندان امامت و ولايت ، كوتاهي نمي كرد . وي كه از مستبدترين حاكمان عباسي و جنايت كارترين آن ها است ، وجود شريف امام موسي كاظم علیه السلام و مقام و معنويت وي و احترام مردم نسبت به او را ، تحمل نمي كرد و از اين بابت ، بسيار نارحت و عصباني بود . سرانجام در رمضان سال 179 قمري ، كه براي مراسم عمره وارد مكه شد و سپس به مدينه رفته بود ، در آن جا دستور داد امام موسي كاظم علیه السلام را دستگير كنند . مأموران هارون ، امام موسي كاظم علیه السلام را در حالي كه در كنار قبر جدش حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، به نماز و نيايش اشتغال داشت ، دستگير كردند و به نزد هارون بردند . هارون دستور داد ، وي را در غل و زنجير كرده و به سوي عراق حركت دهند . وي براي سردرگمي مردم و پيش گيري از عكس العمل هاي احتمالي مردمي ، دو محمل ترتيب داد و يكي را به سوي بغداد و ديگري را به سوي بصره روان داشت . امام موسي كاظم علیه السلام را در محمل بصره قرار داد . مأموران حكومتي ، در هفتم ذي الحجه همان سال ، امام موسي كاظم علیه السلام را تسليم عيسي بن جعفر بن منصور دوانقي ، پسر عموي هارون الرشيد و حاكم وي در بصره نمودند . ❄️ عيسي بن جعفر ، آن حضرت را در يكي از حجره هاي خانه خويش محبوس كرد و در آغاز به وي سخت گيري نمود ولي بعدها كه عبادت و نيايش هاي دراز مدت آن حضرت را از نزديك مشاهده كرد ، از سخت گيري خويش نسبت به آن حضرت كاهيد و به هارون نامه نوشت كه آن حضرت را از حبس خانه وي خارج كند ، در غير اين صورت، وي خودش آن حضرت را آزاد مي كند .  ❄️ از دعاهای امام در گوشه ی زندان این دعا بود : « اللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ ؛ ! تو می دانی که من از تو تقاضا کرده بودم ، مرا در گوشه ای خلوت قرار دهی تا مشغول عبادت باشم ، تو تقاضای مرا برآوردی، تو را سپاس می گویم ». ❄️ هارون ، به ناچار امام موسي كاظم علیه السلام را از حبس بصره خارج كرد و وي را به بغداد منتقل نمود و در خانه فضل بن ربيع ، زنداني كرد . ❄️ در آن مدتي كه امام علیه السلام در نزد فضل بن ربيع زنداني بود ، چند بار هارون از فضل بن ربيع درخواست كرد كه آن حضرت را به شهادت رساند ، ولي وي امتناع كرد و از اين امر سر باز زد . ❄️ هارون ، بار ديگر آن امام همام را از زندان فضل ربيع ، به زندان فضل بن يحيي برمكي منتقل كرد و از وي درخواست نمود كه آن حضرت را به شهادت برساند . ولي فضل بن يحيي نيز امتناع نمود و در مقابل بر اعزاز و اكرام آن حضرت افزود . هارون كه از رفتار فضل بن يحيي به خشم آمده بود ، دستور داد وي را دستگير و يك صد تازيانه بر بدنش بزنند و از تمام مناصب و مقامات بر كنارش كنند و امام موسي كاظم علیه السلام را به زندان "سندي بن شاهك" منتقل كرده و در آن جا وي را شكنجه و آزار نمايند.  ❄️ در مورد امام آمده است : لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن ؛ آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد . تا اینکه امام مظلوم به زندان مخوف و تاریک سِندی بن شاهک ملعون منتقل شده تحت شکنجه قرار گرفت . ❄️ سندي بن شاهك با قساوت قلب و سنگ دلي تمام ، با آن حضرت رفتار مي كرد و پس از چندي شكنجه و آزار طاقت فرسا به دستور هارون الرشيد به آن حضرت ، خرماي مسموم خورانيد و وي را غريبانه و مظلومانه به شهادت رسانيد. پس از شهادت امام كاظم علیه السلام ، سندي بن شاهك در يك عمل فريب كارانه ، فقها ، قضات و بزرگان بغداد را حاضر ساخت و جسد مطهر امام علیه السلام را به آنان نشان داد و گفت : ببينيد كه وي بدون هيچ جراحت و زخمي و به اجل عادي از دنيا رفته است و كسي در رحلت وي، مقصر نبوده است . سپس جنازه مطهر امام علیه السلام را به مدت سه روز در جسر بغداد گذاشته و روي مباركش را گشوده و مردم را ندا مي كردند كه اين موسي بن جعفر علیه السلام است كه از دنيا رفته و بياييد وي را مشاهده كنيد . مردم دسته ، دسته مي آمدند و آن حضرت را نگاه مي كردند . پس از آن ، با همت والاي سليمان بن منصور ، عموي هارون الرشيد ، كه از اشراف و صاحب نفوذان عباسي بود ، تشييع جنازه باشكوهي از جنازه امام موسي كاظم علیه السلام به عمل آمد و جنازه امام را به محل نگهبانان آوردند ، مردم نیز اجتماع کردند و جنازه را با احترام تا قبرستان قریش تشییع نمودند در مقابر قريش ، دربغداد به خاك سپرده شد . ،ص579؛ ،ص189؛ ،ج2،ص212 ؛ خطيب بغدادي،ج31،ص29؛ ،صفحه 322 ، ،ج2،ص92