﷽؛
#کرامات_امام_جواد "علیه السلام"
✅ خشك شدن دست نوازنده
📝 محمد بن ریان نقل می كند :
" مامون برای رسیدن به هدفش (بد نام كردن حضرت امام جواد علیه السلام) همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد علیه السلام به كار برد اما هیچ كدام از آنها برای وی سودی نداشت .
به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد علیه السلام، صد كنیز زیبا را انتخاب كرد كه هر یك جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند . مامون به كنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند . كنیزكان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به آنها نكرد .
در دربار مامون مردی به نام مخارق كه ریشی بلند و صوتی خوش داشت و عود می نواخت وجود داشت . وی به مامون گفت من توان آن را دارم كه نقشه ات را - وادار كردن حضرت به لهو و لعب - عملی سازم .
از این رو در مقابل امام جواد علیه السلام نشست و شروع به خواندن آواز كرد . كسانی كه در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند . هنگامی كه مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی كرد ، امام جواد علیهالسلام سر مبارك خود را متوجه او كرد و بر وی نهیب زد و فرمود :
"اتق الله یا ذالعثنون "
از خدا بترس ای ریش بلند .
دست مخارق از حركت ایستاد ، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد .
روزی مامون از بلایی كه بر سر مخارق آمده بود از وی سوال كرد . مخارق پاسخ داد چون امام جواد علیهالسلام بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد كه دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت ".(1)
✅ نقره از برگ زیتون
📝 ابوجعفر طبری از ابراهیم بن سعید نقل می كند كه حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم كه بر برگ درخت زیتون دست میزد و آن برگها به برگ نقره تبدیل می شد . من آنها را از حضرت گرفتم ، و با آنها در بازار معامله نمودم . آن برگها نقره خالص بودند و هرگز تغییری نكردند . (2)
✅ طلا شدن خاك
📝 اسماعیل بن عباس هاشمی می گوید :
" در روز عیدی به خدمت حضرت جواد علیه السلام رفتم ، از تنگدستی به آن حضرت شكایت كردم . حضرت سجاده خود را بلند كرد ، از خاك قطعه ای از طلا گرفت . یعنی خاك به بركت دست حضرت به پاره ای طلای گداخته مبدل شد . آن را به من عطا كرد. من آن را به بازار بردم شانزده مثقال بود ". (3)
✅ جای انگشت بر سنگ
📝 عمر بن یزید می گوید :
" امام محمد تقی علیه السلام را دیدم . به آن حضرت گفتم : یابن رسول الله ، نشانه امامت چیست ؟
حضرت فرمود : امام كسی است كه توان چنین كاری را داشته باشد . دست خود را بر سنگی نهاد و جای انگشتش بر آن ظاهر شد ".
✅ نرم شدن آهن
📝 راوی نقل می كند :
" حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم كه آهن را بدون آن كه در آتش نهد می كشید و سنگ را با خاتم خود نقش می زد ". (4)
#پےنوشت
✨1- الكافی، ج1، ص 494/ اثبات الهداة، ج3، ص332/ مدینة المعاجز، ج 7، ص 303 / حلیة الابرار، ج 4، ص 565/ الوافی، ج3، ص 828 / المناقب، ج 4، ص396 / البحارالانوار، ج50، ص61 .
✨2- دلائل الامامة، ص 398 / موسوعة الامام الجواد علیه السلام، ج 1، ص 228/ اثبات الهداة، ج3، ص 345.
✨3- اثبات الهداة، ج 3، ص 338/ بحارالانوار، ج 50، ص 49/ مدینة المعاجز، ج 7، ص373 / موسوعة الامام الجواد علیه السلام، ج 1،ص 253 .
✨4- مدینة المعاجز، ج7،ص322/ اثبات الهداة، ج3، ص 345/ دلائل الامامة، ص 399/ نوادر المعجزات، ص 181/ موسوعة الامام جواد علیه السلام، ج1،ص 252 .
﷽؛
#کرامات_امام_جواد (ع)
📝 امام جواد (ع) مانند سایر امامان دارای کرامات زیادی بودند که موردی از آنرا ذکر میکنیم :
🌧 محمّد بن اورمه گفت :
" معتصم گروهى از وزیران خود را خواست به آنها دستور داد به دروغ گواهى دهند که محمّد بن على بن موسى (ع) تصمیم قیام دارد بعد حضرت را خواست گفت تصمیم دارى در دولت من قیام کنى . فرمود : به خدا قسم چنین تصمیمى ندارم .
معتصم گفت : فلان کس و فلانى بر کار تو شهادت میدهند آنها را حاضر کردند . گفتند : صحیح است ما این نامهها را از بعضى غلامان تو به دست آوردهایم .
حضرت جواد (ع) در اطاق جلو بود دستهاى خود را بلند کرده گفت : « خدایا ! اگر دروغ میگویند اینها را بگیر » . یک مرتبه دیدم اطاق جلو چنان به حرکت در آمد و هر کدام از ایشان که تصمیم به حرکت کردن میگیرد به زمین میافتد .
معتصم صدا زد یا ابن رسول الله من از حرف خود توبه میکنم از خدا بخواه که اطاق از حرکت بایستد. گفت : « خدایا ! اطاق را آرام فرما تو میدانى ایشان دشمن تو و من هستند » ، اطاق آرام گرفت ".
#مناظرات_علمی_امام_جواد (ع)
" بارزترین نوع تبلیغ امام جواد (ع) مناظراتی است که آنحضرت انجام میداد . مناظرههای آنحضرت که از نخستین روزهای امامتش آغاز شد ، ایشان را در تثبیت جایگاه ولایت و امامت ، هدایت حقجویان و آشکار ساختن سستی گفتار ستمگران یاری داد . آنحضرت به دو جهت در عرصه مناظرههای علمی گام نهاد :
#نخست ، نیاز شیعیان که با توجه به سنّ کم آنحضرت در پی کشف جایگاه معنویاش بودند و #دوم خواست مأمون و معتصم که اندیشه خوار ساختن امام و اثبات الهی نبودن آگاهیهای وی را در سر میپروراندند".
#کیفیت_شهادت_امام_جواد (ع)
📝 درباره اینکه امام جواد (ع) به چه نحوی به شهادت رسیدند ، دیدگاههای مختلفی وجود دارد که در اینجا به یک نمونه اشاره میشود :
" معتصِم خلیفه ستمگر عباسی -برادر مأمون و عموی ام فضل دختر مأمون- پیوسته نقشههایی را برای به شهادت رساندن امام جواد (ع) اجرا میکرد و در این زمینه با ام فضل نیز همدست شده بود که امام جواد (ع) را مسموم کند ؛ زیرا معتصم میدانست که ام فضل از آنحضرت منحرف شده و به شدّت علیه امام (ع) موضع گرفته است . بر این اساس ، ام فضل نیز درخواست معتصم را پاسخ مثبت داد و سمّی را در انگور جاسازی کرد و در پیش روی آنحضرت نهاد و همین که امام جواد (ع) از آن انگور خورد ، ام فضل پشیمان شد و شروع به گریه کرد ، حضرت فرمود : « گریهات برای چیست ؟ سوگند به خدا ، خداوند آنچنان تو را به دردی در ناحیه رحم دچار سازد که جبرانپذیر نباشد و به بلایی گرفتارت کند که قابل کتمان نباشد » . بر اثر همین نفرین ام فضل بیمار شد و از دنیا رفت .
به هر حال ؛ آنحضرت در شهر بغداد در ماه ذى القعده سال 220 هـ.ق در حالی که بیست و پنج سال از عمر شریفش گذشته بود ، به شهادت رسید و در محلهای از بغداد به نام کاظمین در کنار قبر جدش امام موسى بن جعفر (ع) دفن شد.
🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
﷽؛
#کرامات_امام_جواد (ع)
📝 امام جواد (ع) مانند سایر امامان دارای کرامات زیادی بودند که موردی از آنرا ذکر میکنیم :
🌧 محمّد بن اورمه گفت :
" معتصم گروهى از وزیران خود را خواست به آنها دستور داد به دروغ گواهى دهند که محمّد بن على بن موسى (ع) تصمیم قیام دارد بعد حضرت را خواست گفت تصمیم دارى در دولت من قیام کنى . فرمود : به خدا قسم چنین تصمیمى ندارم .
معتصم گفت : فلان کس و فلانى بر کار تو شهادت میدهند آنها را حاضر کردند . گفتند : صحیح است ما این نامهها را از بعضى غلامان تو به دست آوردهایم .
حضرت جواد (ع) در اطاق جلو بود دستهاى خود را بلند کرده گفت : « خدایا ! اگر دروغ میگویند اینها را بگیر » . یک مرتبه دیدم اطاق جلو چنان به حرکت در آمد و هر کدام از ایشان که تصمیم به حرکت کردن میگیرد به زمین میافتد .
معتصم صدا زد یا ابن رسول الله من از حرف خود توبه میکنم از خدا بخواه که اطاق از حرکت بایستد. گفت : « خدایا ! اطاق را آرام فرما تو میدانى ایشان دشمن تو و من هستند » ، اطاق آرام گرفت ".
#مناظرات_علمی_امام_جواد (ع)
" بارزترین نوع تبلیغ امام جواد (ع) مناظراتی است که آنحضرت انجام میداد . مناظرههای آنحضرت که از نخستین روزهای امامتش آغاز شد ، ایشان را در تثبیت جایگاه ولایت و امامت ، هدایت حقجویان و آشکار ساختن سستی گفتار ستمگران یاری داد . آنحضرت به دو جهت در عرصه مناظرههای علمی گام نهاد :
#نخست ، نیاز شیعیان که با توجه به سنّ کم آنحضرت در پی کشف جایگاه معنویاش بودند و #دوم خواست مأمون و معتصم که اندیشه خوار ساختن امام و اثبات الهی نبودن آگاهیهای وی را در سر میپروراندند".
#کیفیت_شهادت_امام_جواد (ع)
📝 درباره اینکه امام جواد (ع) به چه نحوی به شهادت رسیدند ، دیدگاههای مختلفی وجود دارد که در اینجا به یک نمونه اشاره میشود :
" معتصِم خلیفه ستمگر عباسی -برادر مأمون و عموی ام فضل دختر مأمون- پیوسته نقشههایی را برای به شهادت رساندن امام جواد (ع) اجرا میکرد و در این زمینه با ام فضل نیز همدست شده بود که امام جواد (ع) را مسموم کند ؛ زیرا معتصم میدانست که ام فضل از آنحضرت منحرف شده و به شدّت علیه امام (ع) موضع گرفته است . بر این اساس ، ام فضل نیز درخواست معتصم را پاسخ مثبت داد و سمّی را در انگور جاسازی کرد و در پیش روی آنحضرت نهاد و همین که امام جواد (ع) از آن انگور خورد ، ام فضل پشیمان شد و شروع به گریه کرد ، حضرت فرمود : « گریهات برای چیست ؟ سوگند به خدا ، خداوند آنچنان تو را به دردی در ناحیه رحم دچار سازد که جبرانپذیر نباشد و به بلایی گرفتارت کند که قابل کتمان نباشد » . بر اثر همین نفرین ام فضل بیمار شد و از دنیا رفت .
به هر حال ؛ آنحضرت در شهر بغداد در ماه ذى القعده سال 220 هـ.ق در حالی که بیست و پنج سال از عمر شریفش گذشته بود ، به شهادت رسید و در محلهای از بغداد به نام کاظمین در کنار قبر جدش امام موسى بن جعفر (ع) دفن شد ".
أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْـ
@m_eshgh_sarallah
﷽؛
#کرامات_امام_جواد "علیه السلام"
✅ خشك شدن دست نوازنده
📝 محمد بن ریان نقل می كند :
" مامون برای رسیدن به هدفش (بد نام كردن حضرت امام جواد علیه السلام) همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد علیه السلام به كار برد اما هیچ كدام از آنها برای وی سودی نداشت .
به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد علیه السلام، صد كنیز زیبا را انتخاب كرد كه هر یك جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند . مامون به كنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند . كنیزكان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به آنها نكرد .
در دربار مامون مردی به نام مخارق كه ریشی بلند و صوتی خوش داشت و عود می نواخت وجود داشت . وی به مامون گفت من توان آن را دارم كه نقشه ات را - وادار كردن حضرت به لهو و لعب - عملی سازم .
از این رو در مقابل امام جواد علیه السلام نشست و شروع به خواندن آواز كرد . كسانی كه در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند . هنگامی كه مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی كرد ، امام جواد علیهالسلام سر مبارك خود را متوجه او كرد و بر وی نهیب زد و فرمود :
"اتق الله یا ذالعثنون "
از خدا بترس ای ریش بلند .
دست مخارق از حركت ایستاد ، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد .
روزی مامون از بلایی كه بر سر مخارق آمده بود از وی سوال كرد . مخارق پاسخ داد چون امام جواد علیهالسلام بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد كه دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت ".(1)
✅ نقره از برگ زیتون
📝 ابوجعفر طبری از ابراهیم بن سعید نقل می كند كه حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم كه بر برگ درخت زیتون دست میزد و آن برگها به برگ نقره تبدیل می شد . من آنها را از حضرت گرفتم ، و با آنها در بازار معامله نمودم . آن برگها نقره خالص بودند و هرگز تغییری نكردند . (2)
✅ طلا شدن خاك
📝 اسماعیل بن عباس هاشمی می گوید :
" در روز عیدی به خدمت حضرت جواد علیه السلام رفتم ، از تنگدستی به آن حضرت شكایت كردم . حضرت سجاده خود را بلند كرد ، از خاك قطعه ای از طلا گرفت . یعنی خاك به بركت دست حضرت به پاره ای طلای گداخته مبدل شد . آن را به من عطا كرد. من آن را به بازار بردم شانزده مثقال بود ". (3)
✅ جای انگشت بر سنگ
📝 عمر بن یزید می گوید :
" امام محمد تقی علیه السلام را دیدم . به آن حضرت گفتم : یابن رسول الله ، نشانه امامت چیست ؟
حضرت فرمود : امام كسی است كه توان چنین كاری را داشته باشد . دست خود را بر سنگی نهاد و جای انگشتش بر آن ظاهر شد ".
✅ نرم شدن آهن
📝 راوی نقل می كند :
" حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم كه آهن را بدون آن كه در آتش نهد می كشید و سنگ را با خاتم خود نقش می زد ". (4)
#پےنوشت
✨1- الكافی، ج1، ص 494/ اثبات الهداة، ج3، ص332/ مدینة المعاجز، ج 7، ص 303 / حلیة الابرار، ج 4، ص 565/ الوافی، ج3، ص 828 / المناقب، ج 4، ص396 / البحارالانوار، ج50، ص61 .
✨2- دلائل الامامة، ص 398 / موسوعة الامام الجواد علیه السلام، ج 1، ص 228/ اثبات الهداة، ج3، ص 345.
✨3- اثبات الهداة، ج 3، ص 338/ بحارالانوار، ج 50، ص 49/ مدینة المعاجز، ج 7، ص373 / موسوعة الامام الجواد علیه السلام، ج 1،ص 253 .
✨4- مدینة المعاجز، ج7،ص322/ اثبات الهداة، ج3، ص 345/ دلائل الامامة، ص 399/ نوادر المعجزات، ص 181/ موسوعة الامام جواد علیه السلام، ج1،ص 252 .
@m_eshgh_sarallah
﷽؛
#کرامات_امام_جواد "علیه السلام"
✅ خشك شدن دست نوازنده
📝 محمد بن ریان نقل می كند :
" مامون برای رسیدن به هدفش (بد نام كردن حضرت امام جواد علیه السلام) همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد علیه السلام به كار برد اما هیچ كدام از آنها برای وی سودی نداشت .
به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد علیه السلام، صد كنیز زیبا را انتخاب كرد كه هر یك جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند . مامون به كنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند . كنیزكان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به آنها نكرد .
در دربار مامون مردی به نام مخارق كه ریشی بلند و صوتی خوش داشت و عود می نواخت وجود داشت . وی به مامون گفت من توان آن را دارم كه نقشه ات را - وادار كردن حضرت به لهو و لعب - عملی سازم .
از این رو در مقابل امام جواد علیه السلام نشست و شروع به خواندن آواز كرد . كسانی كه در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند . هنگامی كه مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی كرد ، امام جواد علیهالسلام سر مبارك خود را متوجه او كرد و بر وی نهیب زد و فرمود :
"اتق الله یا ذالعثنون "
از خدا بترس ای ریش بلند .
دست مخارق از حركت ایستاد ، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد .
روزی مامون از بلایی كه بر سر مخارق آمده بود از وی سوال كرد . مخارق پاسخ داد چون امام جواد علیهالسلام بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد كه دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت ".(1)
✅ نقره از برگ زیتون
📝 ابوجعفر طبری از ابراهیم بن سعید نقل می كند كه حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم كه بر برگ درخت زیتون دست میزد و آن برگها به برگ نقره تبدیل می شد . من آنها را از حضرت گرفتم ، و با آنها در بازار معامله نمودم . آن برگها نقره خالص بودند و هرگز تغییری نكردند . (2)
✅ طلا شدن خاك
📝 اسماعیل بن عباس هاشمی می گوید :
" در روز عیدی به خدمت حضرت جواد علیه السلام رفتم ، از تنگدستی به آن حضرت شكایت كردم . حضرت سجاده خود را بلند كرد ، از خاك قطعه ای از طلا گرفت . یعنی خاك به بركت دست حضرت به پاره ای طلای گداخته مبدل شد . آن را به من عطا كرد. من آن را به بازار بردم شانزده مثقال بود ". (3)
✅ جای انگشت بر سنگ
📝 عمر بن یزید می گوید :
" امام محمد تقی علیه السلام را دیدم . به آن حضرت گفتم : یابن رسول الله ، نشانه امامت چیست ؟
حضرت فرمود : امام كسی است كه توان چنین كاری را داشته باشد . دست خود را بر سنگی نهاد و جای انگشتش بر آن ظاهر شد ".
✅ نرم شدن آهن
📝 راوی نقل می كند :
" حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم كه آهن را بدون آن كه در آتش نهد می كشید و سنگ را با خاتم خود نقش می زد ". (4)
#پےنوشت
✨1- الكافی، ج1، ص 494/ اثبات الهداة، ج3، ص332/ مدینة المعاجز، ج 7، ص 303 / حلیة الابرار، ج 4، ص 565/ الوافی، ج3، ص 828 / المناقب، ج 4، ص396 / البحارالانوار، ج50، ص61 .
✨2- دلائل الامامة، ص 398 / موسوعة الامام الجواد علیه السلام، ج 1، ص 228/ اثبات الهداة، ج3، ص 345.
✨3- اثبات الهداة، ج 3، ص 338/ بحارالانوار، ج 50، ص 49/ مدینة المعاجز، ج 7، ص373 / موسوعة الامام الجواد علیه السلام، ج 1،ص 253 .
✨4- مدینة المعاجز، ج7،ص322/ اثبات الهداة، ج3، ص 345/ دلائل الامامة، ص 399/ نوادر المعجزات، ص 181/ موسوعة الامام جواد علیه السلام، ج1،ص 252 .
@m_eshgh_sarallah
﷽؛
#کرامات_امام_جواد (ع)
📝 امام جواد (ع) مانند سایر امامان دارای کرامات زیادی بودند که موردی از آنرا ذکر میکنیم :
🌧 محمّد بن اورمه گفت :
" معتصم گروهى از وزیران خود را خواست به آنها دستور داد به دروغ گواهى دهند که محمّد بن على بن موسى (ع) تصمیم قیام دارد بعد حضرت را خواست گفت تصمیم دارى در دولت من قیام کنى . فرمود : به خدا قسم چنین تصمیمى ندارم .
معتصم گفت : فلان کس و فلانى بر کار تو شهادت میدهند آنها را حاضر کردند . گفتند : صحیح است ما این نامهها را از بعضى غلامان تو به دست آوردهایم .
حضرت جواد (ع) در اطاق جلو بود دستهاى خود را بلند کرده گفت : « خدایا ! اگر دروغ میگویند اینها را بگیر » . یک مرتبه دیدم اطاق جلو چنان به حرکت در آمد و هر کدام از ایشان که تصمیم به حرکت کردن میگیرد به زمین میافتد .
معتصم صدا زد یا ابن رسول الله من از حرف خود توبه میکنم از خدا بخواه که اطاق از حرکت بایستد. گفت : « خدایا ! اطاق را آرام فرما تو میدانى ایشان دشمن تو و من هستند » ، اطاق آرام گرفت ".
#مناظرات_علمی_امام_جواد (ع)
" بارزترین نوع تبلیغ امام جواد (ع) مناظراتی است که آنحضرت انجام میداد . مناظرههای آنحضرت که از نخستین روزهای امامتش آغاز شد ، ایشان را در تثبیت جایگاه ولایت و امامت ، هدایت حقجویان و آشکار ساختن سستی گفتار ستمگران یاری داد . آنحضرت به دو جهت در عرصه مناظرههای علمی گام نهاد :
#نخست ، نیاز شیعیان که با توجه به سنّ کم آنحضرت در پی کشف جایگاه معنویاش بودند و #دوم خواست مأمون و معتصم که اندیشه خوار ساختن امام و اثبات الهی نبودن آگاهیهای وی را در سر میپروراندند".
#کیفیت_شهادت_امام_جواد (ع)
📝 درباره اینکه امام جواد (ع) به چه نحوی به شهادت رسیدند ، دیدگاههای مختلفی وجود دارد که در اینجا به یک نمونه اشاره میشود :
" معتصِم خلیفه ستمگر عباسی -برادر مأمون و عموی ام فضل دختر مأمون- پیوسته نقشههایی را برای به شهادت رساندن امام جواد (ع) اجرا میکرد و در این زمینه با ام فضل نیز همدست شده بود که امام جواد (ع) را مسموم کند ؛ زیرا معتصم میدانست که ام فضل از آنحضرت منحرف شده و به شدّت علیه امام (ع) موضع گرفته است . بر این اساس ، ام فضل نیز درخواست معتصم را پاسخ مثبت داد و سمّی را در انگور جاسازی کرد و در پیش روی آنحضرت نهاد و همین که امام جواد (ع) از آن انگور خورد ، ام فضل پشیمان شد و شروع به گریه کرد ، حضرت فرمود : « گریهات برای چیست ؟ سوگند به خدا ، خداوند آنچنان تو را به دردی در ناحیه رحم دچار سازد که جبرانپذیر نباشد و به بلایی گرفتارت کند که قابل کتمان نباشد » . بر اثر همین نفرین ام فضل بیمار شد و از دنیا رفت .
به هر حال ؛ آنحضرت در شهر بغداد در ماه ذى القعده سال 220 هـ.ق در حالی که بیست و پنج سال از عمر شریفش گذشته بود ، به شهادت رسید و در محلهای از بغداد به نام کاظمین در کنار قبر جدش امام موسى بن جعفر (ع) دفن شد ".
🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْـ
@m_eshgh_sarallah