اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل پیوسته میلاد امام سجّاد علیه السلام
ما را به شرطِ اشک خدا آفرید و بَس
اصلاً گدای ایلِ شما آفرید و بس
از باقیِ گِلِ تو مرا خلق کردهاند
ما را خدا به نامِ وِلا آفرید و بس
آئینهیِ جمالِ علی یابنَ فاطمه
نازم نگاهِ تو که صفا آفرید و بس
ای صاحبِ خصائلِ مولیَالموحدین
جای قدومِ تو به رویِ دیدهیِ زمین
باید شود تمامیِ هفت آسمان رَصَد
دریا گرفته باز چرا حسِّ جزر و مد
خورشید را مدینه اسیرِ خودش نمود
انگار کعبه باز شکافی به سینه زد
لبخندِ نابِ حضرتِ لبخند و عاطفه
مژده به ما دهد که علی باز میرسد
بانوی کشورم شده بانوی آسمان
عزّت گرفته با قَدَمت آب و خاکِمان
چشمِ حسین محوِ تماشای این پسر
عمّه وَاِن یَکاد بخوان محضِ دفعِ شَر
وقتی سراغِ دیدهیِ او خواب میرود
گهواره میشوند دو تا بازوی قمر
سجّاده وا کنید ملائک برای او
او که دعا کند به خدا میکند اثر
شد کُلِّ هَمُّ و غمِّ نگارم سَیَنجَلی
دارد حسین در بغلش باز هم علی
قنداقهاش اگرچه روی دستِ شاه بود
پیش از وجود بود و سجودش به راه بود
این ظاهر است... بستر و بیماری و عطش
مثلِ مؤذّنِ حرم همراهِ ماه بود
با دستِ بسته دربِ دژِ شرک و فتنه کَند
از نسلِ مرتضاست سلاحش نگاه بود
هر خطبهاش به هم زده صدها سپاه را
با آه و گریه داده نشان راه و چاه را
او با کلامِ نافذِ خود فتحِ شام کرد
او با دو دستِ بسته و زخمی قیام کرد
بزمِ حرام دید و غمِ عمّه را ولی...
با خطبه خوابِ دشمنِ دین را حرام کرد
بنیانگذارِ روضهیِ هر روزِ خانگی
هر جا که رفت رو به حرم یک سلام کرد
مثلِ عمو حسن به دلش چنگ میزدند
با خنده به سرِ پدرش سنگ میزدند
پیشانیِ پدر جلویِ چشمِ او شکست
او زنده بود و حرمله دستِ رقیّه بست
بالا که رفت دستِ سَنان بیقرار شد
پای سرِ به نیزهیِ بابا دلش شکست
پیشِ دو چشمِ او به حرم طعنهها زده
آن نیزهدارِ پست که پای سَر است مَست
آتش به قلبِ عمّه زده آهِ دائمش
کی میرسد خدا خبر از یارِ قائمش
#میلاد #یا_زین_العابدین
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مدینه #کربلا #نجف
#امشب_ولیمه_میدهد_مولاعلی_مرتضی
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
@m_eshgh_sarallah