🔘 منصفانه با دکتر غنی نژاد؛ مخالفت و موافقت!
#بخش_دوم
2⃣ موافقت!
با ایشان در دو برداشت موافقم اما نه بخاطر عمل به قانون اساسی و اصول مترقی اش بلکه بالعکس بخاطر تخلف از قانون اساسی و اقتصاد مردمی اش!
۲-۱. اقتصاد دولتی چپ!
دولت دهه۶۰ که جای تحقق اصل۴۳ و مردمی سازی اقتصاد، اقتصاد دولتی بزرگ را موجب شد.
- بخاطر مصادره های شرکتهای خصوصی و تصدی دولت، شرکتهای دولتی به رشد ۱۱۱درصدی رسید! که البته بعد هم ادامه یافت!
- اگر تایید لازم است؛ رهبر انقلاب هم آخرین بار در اول فروردین۱۴۰۲ فرمود: "تصدی گری افراطی دولت مهمترین نقطه ضعف اقتصاد ماست".
⬅️ اما این بیشتر به تخلف از اصل۴۳و۴۴ ربط دارد تا خود آن اصول.
۲-۲. اقتصاد سرمایه داری کنونی!
در دولتهای پس از جنگ با غلبه گفتمان بازار آزاد، باز آن اصول تحقق نیافت و اینبار با واگذاری ها به تعبیر ایشان (با کمی مبالغه) اقتصاد سرمایه داری دولتی [حاکمیتی]، رفاقتی و... شکل گرفت.
- بعد از ۱۸سال از ابلاغ سیاستهای کلی اصل۴۴، رهبر انقلاب صریحا عدم مشارکت عموم مردم (نه فقط سرمایه داران) -یعنی عدم تحقق بند۲ اصل۴۳- را از دیگر اشکالات مهم ما خواند!
"از اشکالات مهمی که ما داریم این است که روی مشارکت مردم فکر نکرده ایم من همین جا به مسئولین محترم، به صاحبنظران اقتصادی، به کسانی که علاقمند سرنوشت کشورند توصیه می کنم بنشینند راه های مشارکت عموم مردم در مسائل اقتصادی را پیدا کنند"!(۱۴۰۲/۱/۱)
- این بعد از عدم تحقق بند ب سیاستهای کلی اصل۴۴ در ایجاد تعاونی های فراگیر و مشارکت های تعاونی مردم در اقتصاد بود!
⬅️ پس عامل بدبختی ها نه اصول اقتصادی قانون اساسی بلکه تخلف از آن است. چپ ها و راست های اقتصادی دو لبه قیچی برای تعطیل و تأویل این اصول مترقی و شاهکار بهشتی بوده اند. دهه اول دولت چپ گرا و دهه های بعد دولتهای راست گرا، اقتصاد را دولتی و خصولتی (سرمایه داری حکومتی رفاقتی) کردند و سراغ مردمی کردن اقتصاد ایران و تحقق دو اصل اساسی آن نرفتند.
صد حیف که حالا بدبختی اش با برچسب کمونیست به قانون اساسی و بهشتی زده می شود!
#اقتصاد_مردمی
#قانون_اساسی
#بهشتی_مظلوم
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۲/۲/۵
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه ۵۳/ جلسه هجدهم/ ۱۵اردیبهشت۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
▫️ اوصافی خاص برای نظامیان در این فراز
1⃣ فالجنود باذن الله حصون الرعیة و زین الولاة:
❓چرا فرمود دژ مردم و زینت حاکمان؟! چرا نفرمود دژ حاکمان؟!
• لشکریان و نظامیان در فرهنگ نهج البلاغه دژ و حصن والی نیستند، دژ و حصن مردم، مملکت و کشورند. [والی در فرهنگ نهج البلاغه با ولاء و پیوستگی با مردمش والی است پس مردم نگهبان اصلی و دژ اویند]
- در همین رابطه رهبر انقلاب با شعار "جانم فدای رهبر" نظامیان در وقت سردوشی مخالفت کرد و فرمود: "ما بگوییم ارتش ما یا نیروهای مسلح ما یا عناصر ما برای خاطر فلان آدم بمیرند! نه! بله برای خاطر اسلام همه بمیرند؛ فلان آدم هم بخاطر اسلام بمیرد، برای افراشته نگهداشتن پرچم استقلال کشور -که کشور اسلامی است- همه آماده باشند برای مردن در این راه که این مردن اسمش شهادت است."
2⃣ زین الولاة
نظامیان چون قدرت دارند بیشتر از بقیه کارگزاران باید زینت والی عادل باشند. سجایای اخلاقی ای که برای والی شرط است در آنها هم باید بروز یابد (کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا).
توجیه ندارد اینها بخلاف اخلاق والی عادل باشند. علی(ع) در نامه های متعدد این نصابها را از نظامیان و سایر عمّالش خواسته است.
- در نامه۱۴ اصول انسانی در جنگها حتی در برخورد با زنانی که فحاشی می کنند و والی را سبّ می کنند می دهد.
- در نامه۲۵ درباره ماموران زکات و مالیات حرفهای عجیبی دارد لطایفی بی نظیر از رعایت حقوق حیوانات و...
- نامه۲۶ به اخلاق آنها با مردم می پردازد و نامه ۵۱ به اخلاق اجتماعی کارگزاران اقتصادی اش
2⃣ عزّ الدین
جالب است نظامیان را عزت دین می شمارد اما باز حصن و دژ دین نه! در روایات حصون اسلام، فقهاء و عالمان شمرده شده اند.
این لطیفه مهمی است که دژ اسلام، اندیشه است نه سرنیزه. اسلام با فکر و بیان حفظ می شود. اما جهاد موجب عزت اسلام و مسلمین می شود و نظامیان عامل این عزت اند. الان عزت مقاومت در منطقه اسلامی حاصل مجاهدتهای مثل شهید سلیمانی است نه کار علمی ما حوزویان.
این نکته تعادلی و دقیق حائز اهمیت است.
4⃣ سُبُلُ الأمن
راههای امنیت هم جنود هستند. واضح است تامین کننده امنیت نیروهای نظامی و انتظامی اند.
▫️ ترجمه فراز:
"اما لشكرها، به فرمان خدا دژهاى استوار رعيت اند و زينت واليان. دين به آنها عزّت يابد و راهها به آنها امن گردد و كار رعيت جز به آنها استقامت نپذيرد.
و كار لشكر سامان نيابد، جز به خراجى كه خداوند براى ايشان مقرر داشته تا در جهاد با دشمنانشان نيرو گيرند و به آن در به سامان آوردن كارهاى خويش اعتماد كنند و نيازهايشان را برآورد.
اين دو صنف، برپاى نمانند مگر به صنف سوم كه قاضيان و كارگزاران و دبيران اند، اينان عقدها و معاهده ها را مى بندند و منافع حكومت را گرد مى آورند و در هر كار، چه خصوصى و چه عمومى، به آنها متكى توان بود.
و اينها كه برشمردم، استوار نمانند مگر به بازرگانان و صنعتگران كه گردهم مى آيند و تا سودى حاصل كنند، بازارها را برپاى مى دارند و به كارهايى كه ديگران در انجام دادن آنها ناتوان اند امور رعيت را سامان مى دهند.
آن گاه، صنف فرودين، يعنى نيازمندان و مسكينان اند و سزاوار است كه والى آنان را به بخشش خود بنوازد و ياريشان كند.
در نزد خداوند، براى هر يك از اين اصناف، گشايشى است. و هر يك را بر والى حقى است، آن قدر كه حال او نيكو دارد و كارش را به صلاح آورد. و والى از عهده آنچه خدا بر او مقرر داشته، بر نيايد مگر، به كوشش و يارى خواستن از خداى و ملزم ساختن خويش به اجراى حق و شكيبايى ورزيدن در كارها، خواه بر او دشوار آيد يا آسان نمايد."
☑️ @m_ghanbarian
💢 طول و عرض ولایت!
چکیده سخنرانی حجت الاسلام قنبریان/ شب شهادت امام صادق(ع)/ هیات رزمندگان همدان/ ۲۵اردیبهشت۱۴۰۲
#بخش_دوم
• امام صادق(ع) برای ولاء عرضی از اخوت مومنان تا ضعفای جامعه، دستورات زیادی صادر کرد که در ابواب روایی هست و از این منظر باید دوباره خواند تا طرح کامل امام فهمیده شود (و اینها صرفاً اخلاقی معنا نشود).
• حتی گناهانی مثل غیبت کردن (بالتبع بهتان و تهمت و...) را نقطه مقابل ولایت عرضی و کارکردِ حمایت و نصرت آن تفسیر کرد و موجب خروج از ولایت الله خواند! (من اغتابه بما فیه فهو خارج عن ولایة الله تعالی ذکره، داخل فی ولایة الشیطان.../ وسائل ج۱۲ص۲۸۵)
❗️غیبت کننده، به زعم خود ولایت معصوم را دارد به زیارت می رود و... اما می فرماید از ولایت الله خارج شده! چرا؟ چون ولایت عرضی را بریده است!
درباره چه کسی؟! نه یک مومن خالص بلکه کسی که واقعا عیبی دارد و آن عیب به دیگران گفته شده است! جای حمایت و نصرتِ (حتی فاسق غیر متجاهر)، غیبت کرده، از ولایت خارج شده است!
• امام صادق(ع) از این هم جلوتر می رود! مسئولیت گناه، سفهاء و نابخردان جامعه را گردن علماء و حلماء(بهترین ها) می گذارد! این اوج مسئولیت طرفینی است. او که در اینان بهتر است، مسئولیتش در قبال ضعیف الایمان ها بیشتر است!
روایت حارث بن مغیره با تفاوت اندکی در کافی(ج۸ص۱۶۲) و اختصاص(ص۲۵۱) آمده. می گوید در کوچه مدینه امام صادق(ع) مرا دید فرمود: حارث هستی؟ گفتم: آری!
فرمود: اَما لَاَحمِلَنَّ ذنوبَ سُفَهائِکُم علی عُلمائکم [در اختصاص: حُلمائکم] ! هرآینه گناه بی خردان تان گردن علماء یا بردباران شماست!
اینرا گفت و رفت! فردا بر امام وارد و گفتم این فرمایش شما امر بزرگی بر من وارد کرد!
امام فرمود: آری! چه شما را منع می کند که وقتی از یکی تان آنچه مورد پسند نیست به شما می رسد یا آنچه موجب عیب و اذیت نزد مردم است از او می رسد، سراغش نمی روید و متنبه اش نمی کنید و موعظه اش نمی کنید و با #قول_بلیغ با او سخن نمی گویید؟!
حارث می گوید عرض کردم: قربانت گردم از ما نمی پذیرند و اطاعتمان نمی کنند!
امام فرمود: (آنوقت) ازشان دوری و از مجالستشان اجتناب کنید!
⬅️ مسئولیت مومن ترها و عالم ترها فقط مطالبه مجازات نیست! باید گناه او را گردن بگیرد! مثل بچه خود برایش تقلا کند اگر نشد آن روز دوری گزیدن امروز در عهد حکومت اسلامی، الزام کردن است.
می بینی سفهاء و گناهکاران را در پیوند اجتماعی و ولایت عرضی نشاند.
• به حسب روایت معلی بن خنیس، خودش شبانه سراغ کارتن خوابهای مدینه که در سقیفه بنی ساعده می خوابیدند می رفت و بالای سرشان نان می گذاشت باوجودی که اغلب از مستضعفین فکری بودند خودش را نمی نمایاند و روز نمی رفت تا اورا بشناسند!
بپرسید آقاجان اگر بشناسند از کرم و خوبی شما جذب مذهب هم میشوند؛ چرا شبانه و ناشناس؟!
چون حمایت از آنها و نان و قوت آنها را دادن را نمی خواهد خرج شیعه کردنشان بکند! بعد که نیاز اساسی شان رفع شد آگاهانه دعوت شوند و با فکر بپذیرند!۱
ما شیفته این مذهب و این امام شده ایم!
* تفصیل را در فایل صوتی بشنوید
..........................
۱. در اینباره ر.ک:
- کمک مومنانه غیر ایدئولوژیک
- موضع اهلبیت با دو افراط در مواجهه با فقر اجتماعی!
- ضروریات زندگی، گروی هدایت به دین حق هم نیست!
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه ۵۳/ جلسه نوزدهم/۲۹اردیبهشت۱۴۰۲
حجت الاسلام قنبریان
#بخش_دوم
🔺 توجه: قبل از دولت و ارتش مدرن، ایلات و قبایل، نظامیان حکومت بودند. از مرزها دفاع می کردند و در جنگها، سپاه را تجهیز می کردند. دولت مدرن، این نظم را به هم ریخت و سربازان را از شهروندان گرفت و به سمت #سربازی_اجباری و... رفت!
حضرت دارد آن خانواده هایی که بیشترین لیاقت برای این تجهیز دارند را بیان می کند. لذا با دو "ثم" مراحل تشکیل سپاه را مرتب می کند:
۱. ایلات و خانواده های صالح و خوش سابقه (ثم الصق بذوی المروات و الاَحساب و اهل البیوتات الصالحة)
۲. افراد برازنده و شجاع و دارای سعه صدر (ثم اهل النجدة و الشجاعة و السخاء و السماحة)
بعد درباره این سپاهیان توصیه هایی به والی می کند که ملاحظه شد (تفصیل در فایل صوتی)
▫️ معیار ترجیح و برگزیدگی:
❓بین فرماندهان نظامی چه کسی برگزیده تر است؟!
۱. کسی که در هزینه و خرجی با سپاه و سربازان هم دردی کند (مَن واساهُم فی معونته)
غذای سربازان بخورد، خانه ای مثل افسرانش بنشیند؛ نه درد خرجی و معونه آنها را اصلا درک نکند.
۲. از امکانات خود بیشتر به آنان کمک کند به اندازه ای که هم نفرات سربازان و هم خانواده تحت تکفل آنان خوب اداره شود به گونه ای که آنها فقط یک همت واحد بیابند و آن جهاد با دشمن باشد.
در فراز های قبل هم توضیح داده شد که انور جسیم و بزرگ (مثل به روز کردن تسلیحات) تورا از نیازهای کوچک سربازان و خانواده هایشان غافل نکند.
🔺 توجه: همّ و همت واحد ساختن برای نظامیان را متکی به پرداخت های مالی نامتعارف -آنجور که در دستگاه های هیتلری و صدامی هست- نمی کند! اول متکی به #مواسات فرمانده با نیروها می کند و بعد تامین خرجی متعارف آنها و خانواده هایشان تا مثلا به رشوه یا تخلف دیگری روی نیاورند!
▫️ این ساخت دقیق نظامیان برای چه هدفی؟!
❓انتخاب آن فرماندهان، تجهیز اردو با آن خانواده ها و معیار ترجیح بر این اساس و هم واحد ساختن برای نیروها در جنگ با دشمن که چه؟!
صرفا برای دفاع از حاکم هرچه باشد؟!
❗️نه! می فرماید روشنی چشم ولات و حاکمان عدل دو چیز است:
۱. استقامت عدل در بلاد (استقامة العدل فی البلاد)
۲. ظهور مودت مردم که لازمه اش مردمسالاری و پذیرش اختیاری حکومت و نگهبانی مردم از آن است! (و ظهور مودّة الرّعیة و انه لا تظهر مودّتهم الا بسلامة صدورهم و لا تصح نصیحتهم الا بحیطتهم علی ولاة الامور...)
⬅️ ارتش و سپاه، نگهبان مردم، مردم نگهبان حاکم
تفصیل بیشتر این فقره به جلسه بعد واگذار شد ان شاء الله
☑️ @m_ghanbarian
💠 بازخوانی ایده سیاسی و فرهنگی امام خمینی در مواجهه با تحجر و تجدد
چکیده ارائه حجت الاسلام قنبریان/۷خرداد۱۴۰۲
#بخش_دوم
5⃣ ولایت مطلقه امام، حکومت مطلقه نبود!
ولایت مطلقه امام با لحاظ حقوق اساسی ای (مثل حق تعیین سرنوشت، آزادی و عدالت و...) بود و اصلا طریق حفظ و تحقق آنها بود.
لذا امام تا آخر سر جمهوریت، مردم و... تاکید و وفادار ماند. تشکیل حکومت از سوی فقیه را منوط به "رأی اکثریت" [نه صرفا در حد شرط وجود] می دانست (صحیفه امام ج۲۰ص۴۵۹)...
• دیگری اول این نظریه مترقی بین شاگردان و رجال سیاسی جمهوری اسلامی متولد شد:
- مجتهدانی که از ولایت مطلقه، حکومت مطلقه خواندند و حتی حقوق اساسی را ذیل آن بردند! هیچ نقشی برای مردم قائل نشدند...
در حالیکه در نظریه امام غیر از آن تصریحات مثلا حق خواهی جزئی یک مظلوم با "جهر بالسوء" با وجود ولایت مطلقه و قاضی عادل هم مشروع است (مکاسب محرمه ج۱ص۴۳۰و۴۳۱). اینها نشانگر آن است که امام از ولایت مطلقه، دولت مداخله گر و توتالیتر قصد نکرده است...
- برخی رجال سیاسی نیز از ولایت مطلقه مفهومی بنام "ولایت اداری" ساختند تا خود را "مطاع مایشاء" کنند! امام اینجور ولایت را هم برای مسئولین نظام و نمایندگان خود رد کردند(صحیفه امام ج۱۰ ص۵۰۴)
• دیگری روشنفکر و متجدد از ولایت مطلقه، لیبرالیسم و اباحه گری توقع کرد! این روزها آقای غنی نژاد هم گفته، ولایت مطلقه که می تواند احکام شرعی را تعطیل کند، بی حجابی را آزاد و حلال کند!!!
چنانچه اشاره شد ولایت مطلقه برای تراز کردن روابط عینی در اقتصاد و سیاست مطابق با نظام اسلام است و در این راستا اگر #موقتا حکم شرعی ای تعطیل شد، بلامانع است؛ نه اینکه از اساس در خدمت روابط عینی حاکم بر دنیا درآید و ماشین امضای آن شود؛ این همان استبداد دینی است که نائینی علیه آن گفته و از شعب حکومت تملیکیه قرار داده و مقابل حکومت ولایتیه نشانده است...
* تفصیل بیشتر مباحث در پرسش و پاسخها بیان شد که در فایل صوتی موجود است.
☑️ @m_ghanbarian
🗣 وقتی نصیحت هم خشونت میشود!
چکیده سخنرانی حجت الاسلام #قنبریان / شب میلاد امام رضا(ع)۱۴۰۲/ هیات میثاق الشهداء دانشگاه امام صادق(ع)
#بخش_دوم
• برادر دیگر که قصاب خطاب شد!
ابراهیم برادر دیگر امام باز در سال۲۰۰ در جریان قیام ابوالسرایا با عده ای از خاندان به سمت یمن رفت و بر بعض آن مستولی شد. طوری با مردم بدرفتاری کرد که مردم او را قصاب خواندند!۸
او هم شکست خورد!
⬅️ مجموع این موارد بستره آن روایت را روشن می کند که علیرغم ولاء اغلب خانواده با امام رضا(ع)، کشمکش ها و درگیری ها و شکافها و اختلافها هم در بین خانواده بوده است.
به تعبیر دیگر #ولاء_اجتماعی در بین بخشی از این خانواده آسیب دیده است. این ولاء و پیوند، خاستگاه امر به معروف و نهی از منکر است(۷۱توبه). در چنین فضایی البته امربه معروف و نهی از منکر نرم و نصیحت گونه هم خشونت آمیز جلوه می کند و "النصیحة خشنة"!
❓ در چنین شرایطی چه باید کرد؟! امام رضا(ع) چه کرد؟!
خداوند امربه معروف را "مصلحة للعوام" (تامین کننده مصلحت عمومی) قرار داده است. چون وظیفه همگانی اش قرار داده، عادتا عمده منکرات با همین امر و نهی لسانی و نرم در جامعه تصحیح می شود و سهم اندکی برای قوای قهریه و نهی از منکر یدی می ماند.
اگر آن بخش معظم و بزرگ دچار قفل شدگی شد، همه منکرات به سر قوه قهریه می ریزد و عادتا از او برنمی آید! لذا این قفل شدگی باید باز شود.
امام رضا(ع) در چنین شرایطی که نصیحت نرم هم خشونت تلقی می شد سراغ خاستگاه امر و نهی یعنی همان ولاء اجتماعی رفت تا از آنجا قفل را باز کند!
• صله و احسان
بارها به عرض رسیده که روی دیگر ولاء امربه معروف، مأوا دادن و یاری و نصرت است(۷۲انفال). همو که موظف به یاری، پرده پوشی، حمایت و... است موظف به تصحیح عیوب با امر و نهی زبانی هم هست.
• امام رضا(ع) به ابراهیم برادرش که با عباس برادر دیگر ماجرای دیگری ساخته بود و منکر فوت امام کاظم(ع) شده بود، احسان کرد. فرمود: من اول ذی حجه پس از آنکه او به سبب نداشتن مخارج زندگی مجبور شده بود که زنانش را طلاق دهد و بردگانش را آزاد کند، هزار دینار بدهی او را پرداختم با وجود این او چنین ادعا می کند ولی حتما تو آنچه یوسف از برادرانش کشید را شنیده ای...۹
در کنار این احسان و حمایت او را هم نهی از منکر کرد که پیامبر(ص) هم وفات کرد...
• در ماجرای شکایت عباس از امام رضا(ع) دست از این احسان و یاری نکشید فرمود: به خدا سوگند تا وقتی زنده باشم از همراهی با شما و احسان به شما کوتاهی نمی کنم و شما هرچه می خواهید بگویید.۱۰
⬅️ این تعادل زیبا و سازنده است: هم ولاء یاری و حمایت، هم ولاء نهی از منکر. برخی فقط اولی و برخی فقط دومی را می گیرند و موجب آن قفل شدگی یا اباحه منکرات می شوند.
• یک استثناء!
در مورد دیباج می بینیم امام رضا(ع) می فرماید: من بر خود چنین قرارداده ام که سقف خانه ای بر من و او سایه نیاندازد!
چرا اینجا ارتباط و پیوند و احسان نه؟!
می فرماید: این هم احسان و صله است زیرا هرگاه عمویم نزد من می آید و بر من داخل شود پس از آن درباره من هرچه به مردم بگوید مردم او را تصدیق می کنند ولی اگر بر من داخل نشود و من هم بر او داخل نشوم اگر چیزی در مورد من بگوید گفته اش مورد قبول مردم واقع نمی شود.۱۱
⬅️ معلوم است کسی که ادعای امیرالمومنین بودن دارد از دیدارها سوء استفاده و از امام رضا(ع) هزینه میکند. در چنین صورتهایی که اغراء به جهل می شود و مردم فریب می خورند البته آنجور رابطه و پیوند مضر است.
• احیاء و گسترش امامت
از مهمترین عوامل پیوند اجتماعی و تحکیم ولاء اجتماعی، تحکیم اعتقادات مشترک مثل امامت است. بموالاتکم ائتلفت الفرقه. با دوستی اهلبیت، تفرقه ها و پراکندگی ها جمع می شود. امام رضا(ع) بسیار در این زمینه تلاش کردند و مفهوم امامت و ولایت را در امت اسلامی گستراندند.
هر ناهی از منکر خوب است سخنی در تقویت عوامل وحدت ملی (محبت اهلبیت، وطن دوستی و...) داشته باشد.
* تفصیل مطالب و نکات را در فایل صوتی بشنوید
.............................
۱.عیون اخبار الرضا ج۱ص۲۹۰
۲.ر.ک: بحار ج۴۸ص۱۲۲
۳.ر.ک: کافی ج۱ص۳۲۲
۴.ر.ک: عیون اخبارالرضا ج۲ص۴۲تا۴۴
۵.ر.ک: کامل ابن اثیر ج۶ص۳۱۱و مقاتل الطالبین ترجمه جواد فاضل ج۲ص۳۱۳
۶. ر.ک: عیون ترجمه رسول محلاتی ج۱ص۱۶۸
۷.ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۲ص۲۳۵
۸.ر.ک: ترجمه تاریخ طبری ج۱۳ص۵۶۳۸
۹.ر.ک: الکافی ج۱ص۳۸۰و۳۸۱
۱۰.ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۲ص۴۲تا۴۴
۱۱.ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۱ص۲۲۱
☑️ @m_ghanbarian
💢 نمای فقه اقتصادی امام(ره)
چکیده ای از ارائه حجت الاسلام #قنبریان در جشنواره علوم انسانی عمار/ ۴خرداد۱۴۰۲
#بخش_دوم
شهید مطهری در ادامه میگوید سیستم یا روابط اقتصادی و نظام اقتصادی در هم موثر هستند.
《از جمله مسائل قابل توجه، تأثیر روابط طبیعی و قراردادی در یکدیگر است.
...هم مقررات اجتماعی خاص، جریانات طبیعی اقتصادی خاصی را به دنبال خود می آورد، و هم روابط و آثار طبیعی خواه ناخواه یک سلسله مقررات جدیدی را ایجاب میکند.》
این یعنی سیستم اقتصادی موجود میتواند نظام قانونی را تحت تاثیر قرار دهد حالا یا موقت یا به صورت دائمی آن را میپذیرد.
مثلا وقتی روابط تجاری طبیعی مبتنی بر ربا است؛ پروتستانتیزم را رقم زد که ربا را بپذیرد بعد در بین فقهای مصری و بعد برخی از فقهای شیعه گفتند که ربای استنتاجی و تولیدی اشکال ندارد.
بر عکس ایده شما در نظام میتواند کم کم روابط طبیعی را سمت دیگری برده و سامان متفاوتی دهد.
3⃣ احکام فرعی در این دو سیستم چه فرقی میکنند؟
اول "نظام عادلانه" را کشف کن بعد "سیستم آن" را روی زمین ایجاد کنی آن وقت "احکام فرعی" جواب میدهد و الا همان اجاره، نظام طبقاتی میسازد.
امام میگوید انقلاب لازم است تا زمین کج را صاف کنی و سیستم را محقق کنی.
الاسلام هو الحکومة یعنی همین!
بدون این مساله یا به این نتیجه میرسی که دین به درد اجتماع نمیخورد یا میگویی کار من دخالت در جامعه نیست این عقد اجاره است و اجاره صحیح است؛ نتیجه هرچه شد!
اینجا امام تعبیرات تندی دارد که اینجور ننگ بر دامن فقه می نشیند!
• بیان شهید بهشتی در اینباره رهگشاست:
- ما عدلیه هستیم و اشعری نیستیم و لذا در اصول فقه گفتهایم حکم شرعی مصلحت ذاتی دارد و مادر مصالح شرعیه، "العدل حسن" است.
(کتاب بانکداری، ربا و قوانین مالی اسلام)
- 《اصل تشریع مضاربه مستلزم سرمایهداری فاسد نیست.》
جای دیگر میگوید:《اصل تشریع اجاره به هیچ وجه مستلزم این نیست که ما بگوییم از اسلام اینگونه فهمیده میشود که چون اجاره هست بنابراین نظام فاسد مستغلاتی درست است.》 (ص۵۹)
- شهید بهشتی میگوید: مشکل از کجاست؟! او نقطه مشکل را "روابط اقتصادی" می بیند.
《در جامعهای که ساختار روابط اقتصادی و تجاری آن عادلانه است هر کدام از این عقود در جای خود مفید و لازم اند.
...کمبود مربوط به نظام عادل صحیح اجتماعی است.》
4⃣ سیستم اقتصادی را چه چیزی درست میکند؟
❗️نظام اقتصادی!
"روابط و سیستم" آن چیزی است که الان در بازار هست.
"نظام" آن ایدهای است که شما عالمانه آن را برای نشان دادن روابط درست وضع کردی.
"احکام فرعی" در دل اینهاست!
نظام، "مکتب اقتصادی" است. برای شناخت این نظام باید حواست به گرانیگاههای نظام رقیب باشد.
مثلا نباید "بازار آزاد" را با "قیمتگذاری براساس عرضه و تقاضا" یکی بگیریم، برخی محققین ما از این اشتباهها میکنند.
شهید بهشتی خط مشی برای نظام عادلانه اقتصادی پیشنهاد میدهد نمونههایی مثال میزند.
در نوشتههایش میگوید منظور من از نظام اینهاست.
۱. تامین آزادیهای سیاسی و اجتماعی که بند۷ اصل سه قانون اساسی هم هست.
۲. ایجاد امکانات عادلانه برای همه مردم در تمامی زمینه های مادی و معنوی بند۹ اصل۳ قانون اساسی هم است
۳. پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه برای ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هرگونه محرومیت. بند۱۲ اصل۳
۴. عدم تداول و تمرکز ثروت در دست افراد و گروه های خاص
اینها همان است که امام از علماء و محققین خواست و از متن شریعت استنباط می شود.
ادامه در بخش سوم
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه بیستم/ ۱۹خرداد۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
3⃣ ولایت یا تولیت؟!
در جلسه دوم از شرح نامه۵۳ هم ذیل (لمّا ولّاة علی مصر) این سؤال مطرح شد:
❓حضرت برای مالک جعل ولایت کرده یا فقط تولیت داده است؟!
• توضیح اینکه ولایت دو مرتبه دارد:
- ولایت بالتولیه مثل وکالت و وصایت
- ولایت بغیر التولیه مثل ولایت اب و جد یا ولایت حاکم
اولی ولایت ضعیفه و فقط در همان شرایط و ضوابط است مثلا وکیلِ فروش، نیابت از ولاء ملک از ما میگیرد اما فقط همان کالا را میتواند بفروشد دیگر نمی تواند خارج از آن قرار داد و ضوابط عمل کند و مثلا همسر موکل را طلاق دهد.
اما ولایت پدر بر بچه اعم است و فقط منوط به رعایت مصلحت مولی علیه است.
نکته اینکه اگر ولایتی (مثل حاکم) مشروط به بیعت و مشورت و... باشد باز ولایت بغیر التولیه است و حدش مصلحت مولی علیهم است؛ و اینها آنرا تولیت نمی کند.
اما تولیت آستان های مقدس یا ائمه جمعه، تولیت از طرف ولیّ فقیه است نه ولی فقیه استان یا...!
یعنی باید در همان وظایف محوله انجام وظیفه کند. ولی فقیه اساسا جعل ولایت برای دیگری ندارد. دیگری اگر فقیه است خود ولایت شأنی از معصوم دارد اما در عمل نمیتواند مزاحم حکم ولی فقیه شود...
حال سؤال این است که حضرت، برای مالک جعل ولایت کرده یا تولیت زده است؟! یعنی مامور شده است فقط همین منشور را عمل کند ولاغیر؟!
• این فراز پاسخ به این سؤال است:
"امور مهمی که برتو سنگین می شود و در کارهای مختلف مشتبه می شود را به خدا و رسول باز گردان. خداوند به قومی که ارشاد آنها را دوست داشت فرمود: ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و از پیامبر و کسانی که امر شما را در اختیار دارند (اولی الامر منکم) پیروی کنید. پس اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید چنانچه در امری اختلاف کردید آنرا به خدا و پیامبر ارجاع دهید(۵۹نساء) پس باز گرداندن به خدا به معنای تمسک جستن به محکمات قرآن و باز گرداندن به پیامبر، همان تمسک به سنت او -که جامع است و مانع تفرقه- است".
⬅️ این فراز صریحاً دلالت می کند که مالک در امور مهمه و مشتبه، اجتهاد کن!
- منبع اجتهاد هم محکمات قرآن و سنت پیامبر است. سنتی که جمع کننده مسلمین و مانع تفرقه آنهاست نه سنت های حاکی ای که شاذ و نادر و فرقه ساز باشد.
- وقتی به حکمران می فرماید در امور مهم و مشتبه اجتهاد کن؛ یعنی براساس اجتهاد خود عمل کن!
⬅️ این یعنی ولایت فقیه!
• نکته جالب این است که در آیه۸۳ نساء باز "اولوا الامر" مطرح می شود و دستور به رجوع به اولوا الامر دارد: "پس چون خبری حاکی از امنیت یا ترس به آنان برسد، آنرا در میان مومنین پخش می کنند و اگر آن را به پیامبر یا صاحبان فرمان خود (اولی الامر منهم) باز می گرداندند، کسانی از آنان که حقیقت ماجرا را با بررسی و تحقیق کشف می کنند درستی یا نادرستی آنرا تشخیص می دادند..."
⬅️ اگر حضرت به این آیه استشهاد می کرد نتیجه این می شد که در امور مهم و مشتبه جای اجتهاد کردن به اولو الامر -که خود حضرت است- رجوع کن! آنوقت مالک فقط تولیت داشت و در امور جدیدی که در عهدنامه نیست باید دوباره از امام استبصار کند.(دقت کنید)
* تفصیل نکات را در فایل صوتی بشنوید
☑️ @m_ghanbarian
💠 جمهوریت و تکثرگرایی اجتماعی در اندیشه و فقه امام خمینی(ره)
چکیده ارائه در پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات وزارت ارشاد اسلامی/ ۲۳خرداد ۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
3⃣ نسبت "مصلحت" اکثریت و جمهور با احکام شرعی:
توجه به مطلب ضروری است که گاهی تعارض بین "مصالح" جمهور و عموم مردم، با یکی از احکام فرعیه شرعیه می افتد و گاهی متصور است "امیال" مردم با حکم شرعی ای همراهی نکند! بین ایندو فرق است و دو نتیجه متفاوت دارد.
• امام خمینی مصالح واقعی اسلام و مسلمین -که در کلماتشان با تعابیر عموم مردم، پابرهنگان زمین و منافع محرومین و... بیان می شد- را مقدم بر یک
حکم شرعی فرعی می دانست و "ولایت مطلقه فقیه" را دقیقا برای اینجا به کار می برد که بخاطر آن مصلحت اسلام یا مسلمین، "موقتاً" حکم شرعی ای را تعطیل کند.
- در همان کتاب البیع(ج۲ص۴۷۲) قائل شد: "اسلام عبارت است از یک نظام حکومتی با همه شئون و ابعاد آن که در این فرض احکام اسلامی، قوانین آن نظام حکومتی به شمار می آیند و در واقع یکی از شئون آن است؛ بلکه می توان گفت: احکام، مطلوبیت ذاتی ندارند بلکه مطلوب بالعرض و ابزاری هستند که برای اجرای حکومت اسلامی و گسترانیدن قسط و عدالت در جامعه به کار می روند".
- در دوره نظام اسلامی هم با توجه به همین اصل به نفع مصالح عامه و محرومان برخی احکام فرعیه را تعطیل کردند. مثلا در دنیایی که کارگرِ مزد بگیر، یک طبقه اجتماعی و نیم خانوار یک کشور شده و صف بیکاران و متقاضیان کار هم وجود دارد؛ تراضی بین کارفرما و کارگر در عقد اجاره، به ضرر کارگران خواهد بود لذا به دولت اجازه ورود درون این عقد طرفینی شرعی داد چه در الزام به بیمه و چه در تعیین کف دستمزد و... (ر.ک: صحیفه نور ج۲۰ص۱۶۳تاص۱۷۱ )
ادامه در بخش سوم
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و دوم/۹تیر۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
2⃣ جایگاه سیاسی قاضی
مهمتر از میزان پرداخت مالی، جایگاه قاضی وارسته در نظام حکمرانی است.
حضرت در ادامه می فرماید: "واعطِهِ مِنَ المَنزِلهِ لدیک ما لا یَطمَعُ فیه غَیرُهُ مِن خاصَّتِک : منزلتی (سیاسی - اجتماعی) نزد خود به قاضی اعطا کن که هیچ یک از خواص و نزدیکان در او طمع نکند"
"لیامَنَ بذلک اغتیالَ الرجالِ له عندک: آن جایگاه قاضی را ایمن کند که رجال سیاسی نزد تو او را غافلگیر (ترور شخصیت) کنند"
⬅️ وقتی با ۱۴ شرط سخت و بازرسی صلاحیت او احراز شد، او باید واقعا تمام کننده و قاضی باشد و نزدیکترین جایگاه داشته باشد.
اگر خواص و نزدیکانی، منزلت بالاتر داشته باشند، قاضی در آنها طمع می کند و زمینه معامله و ساخت و پاخت فراهم می شود.
اگر حکم قاضی با منزلت های دیگر قابل تغییر باشد، چرا قاضی خود با آن صاحب منزلتها نبندد یا دستش به رشوه از مدعیان دراز نشود؟!
پس عامل باز داشتن قاضی از تخلف، پرداخت نجومی نیست، ارجمندی قضاوت او و تمام کنندگی او در پرونده هاست.
*تفصیل نکات را در فایل صوتی بشنوید!
☑️ @m_ghanbarian
▫️چکیده نشست: شهید بهشتی و عدالت اجتماعی
حجت الاسلام محسن قنبریان/ مدرسه معصومیه/ ۶تیر۱۴۰۲
#بخش_دوم
🔸 مواجهه میدانی با تقلیل گرایان
اینان عمدتا فقهای سنتی بودند که گمان می کردند مشکل فقط عدم اجرای احکام فرعی است!
بهشتی نشان می دهد در روابط واقعی اقتصادی -وقتی عدم توازن باشد- اجاره و مضاربه و... نه تنها موجب عدالت نمی شود بلکه پوشش بی عدالتی ها می شود!
با این دسته دو سطح پاسخ می داد:
الف) در مقام احتجاج؛ که مثل طبیب می گفت تا حکم ثانویه بگیرد!
مثلا درباره سود سرمایه در گردش بازرگانی، آنرا عامل تورم و فقر معرفی می کرد و می گفت: "من اینجا بعنوان یک طبیب حرف می زنم نه به عنوان یک فقیه. ملت ما هم فعلا بیمار یک بیماری شکننده اجتماعی و اقتصادی است: بالا رفتن سرسام آور قیمت ها! مگر عیبی دارد که یک بار بنده در خدمت دوستان و مردم ایران باشم و به عنوان یک درمان مطلبی را پیشنهاد کنم؟! من نمی خواهم بگویم مساله از نظر فقهی چگونه است. این مساله توضیحات مفصل تری می خواهد. ولی می گویم درمان این بیماری شکننده ای که #امروز جامعه ما و اقتصاد ما به آن دچار است حذف کامل سود و بهره دهیِ سرمایه در گردش است".
مثل اینکه پزشک در شرایطی برخی غذاهای حلال را بر بیمار مضر می داند و فقیه هم بالتبع حکم به حرمت می کند دارد حرف می زند.
ب) یکبار هم راه اصلی تر خود را بیان می کند که حکومت با توجه به نظام اقتصادی صحیح و عادلانه، توازن اجتماعی را به روابط واقعی و ساختار اقتصادی برگرداند تا این احکام نتیجه عدالت دهند.
"اصل تشریع قانون مضاربه، هیچ مستلزم تصویب سرمایه داری فاسد نیست. در اینجا هم مثل خرید و فروش و مثل اجاره اگر این قرارداد موجب بر هم زدن توازن اقتصادی بشود باز باید با نظارت حکومت صحیح بر نرخ گذاری و هدایت کار، مشکل را حل کرد".
از همین جاست که شهید بهشتی ولایت مطلقه فقیه -که حق تشریع موقت دارد- را زودتر از داغ شدن بحث آن بین امام و برخی شاگردان طرح می کند!
این شاگرد زبده امام، #ولایت_مطلقه_فقیه را از همان کتاب البیع امام (الاسلام هو الحکومه...) فهمیده و حتی لفظ مطلقه را هم زودتر از مباحث بعدی و بیان امام، طرح می کند!
ولایت مطلقه فقیه را برای تثبیت نظام اقتصادی صالح -که مستخرج از شریعت است و وظیفه تصحیح روابط عینی و واقعی دارد- می خواهد.
فقط در کتاب نظام اقتصادی در اسلام(مباحث کاربردی)، ۷ جا از ولایت مطلقه استفاده می کند که یک جا تصریح به لفظ آن هم هست:
- ص۶۴و۶۵ در مساله زمین و تصریح به تصرف ولو بدون رضایت مالک!
- ص۷۶ در همان مساله زمین و حق اولویت ولی امر در طول مالکیت شخصی و خصوصی
- ص۱۲۷ در بحث مالیات و اجازه وضع مالیات غیر از خمس و زکات
- ص۱۵۴ در ضرورت دولتی بودن بیمه ها
- ص۱۵۵ در مساله تثبیت قیمت ها (۱)
- ص۱۷۷ در دخالت موثر دولت در تعاونی ها به نفع عموم (تصریح به ولایت مطلقه)
- ص۱۹۱و۱۹۲ در دولتی کردن بازرگانی خارجی
🔸 مواجهه عینی با سرمایه داری و ارائه طرح و نظام اقتصاد اسلامی
مواجهه اصلی او در اقتصاد با سرمایه داری فاسد بود. همین جا منظور او از نظام صحیح عادلانه که روابط واقعی و ساختار عینی اقتصاد را متعادل می کند تا احکام فرعیه فقه غیر از ذات عادلانه نتیجه عدالت دهند هم معلوم میشود.
سه فصل اول کتاب نظام اقتصادی در اسلام(مباحث کاربردی) از ۹ اصل این نظام -که در قانون اساسی هم آورده است- می گوید که به ۷ اصل اساسی و در آخر به سه بُعد اصلی قابل شمارش است:
۱. استقلال اقتصادی
۲. مبارزه با فقر و تامین نیازهای اساسی
۳. مبارزه با حاکمیت سرمایه بر نیروی کار/ یا: آزادگی انسان در رابطه با عامل اقتصادی
واضح است این اصول هم از متن دین در می آید و فقیهی با آن مخالفت ندارد اما بدون تحقق درست و کامل آنها، فروعات اجاره و مضاربه در بستره روابط غلط اقتصادی، نتیحه عدالت نمی دهد. بلکه مثلا بخاطر فقدان اصل سوم، نیمی از خانوارهای ایران با عقد اجاره کارگری عملا در استثمار قرار می گیرند (توجه کنید)
ادامه در بخش سوم
☑️ @m_ghanbarian
🔴 عاشورا به وقت شام!
چکیده جلسه دوم سخنرانی حجت الاسلام قنبریان/ هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف/ ۷مرداد۱۴۰۲
#بخش_دوم
❗️ قطار آقایان نصیحت!
• حال که آن دوگانه را در جامعه جا انداختند، اینبار نه فقط علیه "#نظام_علوی" خرجش می کنند ؛ بلکه علیه اعتراض و قیام و "#نهضتِ_امامت" علیه خود هم بکارش می گیرند!
• در آستانه قیام حسینی علیه سلطنت موروثی اموی و خلافت نامسلمانی مثل یزید آقازادگان و شخصیت هایی قطار می شوند با تکیه بر همین نظریه مبنا ، حسین(ع) را نهی و نصیحت کنند:
- عبدالله بن عمر گفت: از خدا بترش و تفرقه در جماعت نساز!
- نمایندگان عمروبن سعید بن عاص -حاکم مکه- وقت خروج امام از مکه گفتند: آیا از خدا نمی ترسی که از جماعت خارج و بین این امت تفرقه می افکنی؟!
- عمره بنت عبدالرحمن نجاری -شاگرد عایشه- همین مضمون را با نامه به امام نوشت!
- عمروبن حجاج -از دعوت کنندگان امام که حالا موکل فرات و مانع آب خوردن همراهان امام شده بود- می گفت: ما اطاعت امام(یزید!) را کنار نگذاشته و از جماعت کناره گیری نمی کنیم!
- و...
❗️ زینب و ما ادراک ما زینب!
• زینب کبری(س) و امام سجاد(ع) و آن زن و بچه اسیر مقابل چنین دسیسه کامل و حساب شده و هژمونی تبلیغاتی، کارستان کردند.
اعتماد آنها به خدا (وعده اولوا بقیه) و #وجدان_مردم بود؛ مردمی که مفتونِ فتنه تبلیغات اموی شده بودند!
• زینب اگر می توانست عواطف مردم را به حسین(ع) بازگرداند ، "ملامت" و بعد "تنفر" و بعد "انتقام" را به جماعت برمی گرداند! توطئه #شراکت_در_خون (با حضور همه قبایل کوفه در کربلا) را می شکست و زمینه خون خواهی ها و قیامها می شد!
• و زینب(س) در ورودی کوفه، عالی از این مرحله برآمد. تماشاگران دیروز کربلا که امروز برگشته و می گریستند را ستایش نکرد بلکه ملامت را بر جان آنها نشاند و زمینه اتفاقات بعد شد.
• ماجرا ادامه دارد...
☑️ @m_ghanbarian
🔴 عاشورا به وقت شام!
چکیده جلسه سوم سخنرانی حجت الاسلام قنبریان/ هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف/ ۸مرداد۱۴۰۲
#بخش_دوم
▫️ سه قاعده روشنگری زینب کبری و اسراء:
در چنین جنگ پیچیده شناختی و تبلیغاتی زینب کبری و امام سجاد(ع) با همه محدودیتهای اسارت باید پرده دروغ را پاره می کردند.
اقلا سه قاعده مهم در سیره آنها قابل کشف است:
1⃣ امید به خدا و وجدان عمومی
آنها براساس معیارهای الهی و نوامیس عالم خود را "اولوا بقیه" و دستگاه یزید را "احدوثه" می دیدند! قرآن مبارزان با فساد را صاحب بقاء و تکذیب گران آیات الهی را احدوثه و افسانه می خواند. در تقابل حسین(ع)با یزید این تطبیق درست و حتمی بود.
#کانون_اصلی_امید این اسرای دربند علیرغم غلبه ظاهری یزید و طمطراق دستگاه تبلیغاتی او همین "ایمان" بود.
این امید موجب خلق ابتکارات ساده اما نافع شد.
2⃣ سنخیت نه سجاعت!
عبیدالله وقتی پیروزی اول زینب کبری را دید- که احساسات عمومی کوفه را برانگیخت و به ملامت کشاند- به خود دل داری و به زینب(س) گفت: مثل پدرت سجاعت( جملاتی با سجع و قافیه) بلدی!
زینب کبری(س) پاسخ داد مرا با سجع و قافیه چکار؟! ناله درونم بود!
⬅️ #تبیین زبان بازی و لفاظی و وراجی نیست، همایش و دوره های تکراری برای آدمهای تکرای نیست؛ باید روشنگران از جنس آرمانها باشند.
زینب به واقع دنباله حسین(ع) و عملا وفادار به مکتب آزادی بخش و عدالت خواه اوست. این تبیین را انفسی و موثر می کند" آتش است این بانگ نی و نیست باد!"
3⃣ مجاوره- محاوره
وقتی دستگاه تبلیغاتی دشمن فراگیر است و رابطه مردم و اهالی را بجای "مردم- مردم" به رابطه "آحاد با بنگاه های خبرپراکنی و تفسیری" خود تبدیل کرده است؛ چه راهی برای اسرای دربند می ماند؟!
واضح است مجال سخنرانی کمتر یافته میشود پس باید در ضمن پدیده هایی که ساخته یا خود می سازند ، به مردم پیام دهند و وجدانها را بیدار کنند:
- امام سجاد(ع) منبر یزید را "چوب" خطاب کرد و اجازه خواست برآن بنشیند! فرار یزید از سخنان با اذان زودهنگام را استفاده کرد و فراز فراز اذان را به بهترین نحو برای معرفی خود و نهضت استفاده کرد...
- بیرون کوفه آنها ، خارجی و کافر جار زده شده بودند . مستحق زکات تلقی شده برایشان نان و خرما می ریختند و صدای کوبنده ای می گفت زوات برما حرام است! مردم از این سخن میخکوب شده و گوشها تیز می شد که مگر اینها کیان اند؟!
- رقیه بنت امیر المومنین و سکینه بنت حسین در دو موقف از حاملان سر شهدا خواستند جلو بروند تا نگاه های هرزه از آنها گرفته شود! این فقط یک رعایت اخلاقی نبود صدای بلند سیاسی در خطه شام بود که اینها مسلمان و مومنه اند و کنیز و اسیر نیستند که نگاه به آنها جایز باشد!
- امام سجاد(ع) بعد عاشورا تا سالیان بسیار چنین بستره هایی برای انتقال پیام عاشورا در اختناق اموی می ساخت. گریه کنار قصاب وقت ذبح گوسفند، کنار سفره غذا ، کنار غریبان و... همه خلاقیت های انتقال پیام در سلطه تبلیغاتی بنی امیه بود.
- باز پس گیری پیراهن خون آلود سیدالشهدا(ع) از غنائم کربلا، فقط یک یادگاری خانوادگی نبود برای همیشه نماد پیراهن عثمان برای بنی امیه را بی ارزش و بجایش نماد خون خواهی حسین(ع) شد که تا ظهور امام زمان(ع) کارا خواهد بود!
• زینب و اسرا شام را فتح کردند . در همان جلسات اول یزید ، جنایت را گردن عبیدالله انداخت! روزها بعد آنها را به خانه خود برد! در خانه اش شیون و عزا برای سیدالشهدا برپاشد و محترمانه به مدینه برگردانده شدند!
- فراموش نکنید این همان یزید واقعه حره است اگر میتوانست جنایت بیشتری به اهلبیت کند هیچ ابایی نداشت! آن "خون عزت مند" و این "حماسه دربند" به او اجازه نداد!
- نگاه کنید اغلب زنان اسراء پس از برگشت به مدینه در شهرهای دور دست جان داده و دفن شده اند! چون روشنگری آنها پس از بازگشت هم ادامه یافت و موجب تبعید آنها از مدینه به شام و مصر و... شد!
☑️ @m_ghanbarian
💢 توحید و کرامت انسان در نهضت عاشورا
چکیده جلسه ششم سخنرانی حجت الاسلام قنبریان
هیات اصحاب الحسین(ع) دانشگاه تهران/ دهه دوم محرم۱۴۰۲
#بخش_دوم
2⃣ ارزشهای انگلی را جای ارزشهای اصیل مجوز و نشر می دهد!
ارزشهای اصیل مثل عدالت، کار، خانواده، امانت و... اصیل اند؛ یعنی اگر همگانی بشود نه تنها ضرری به بشر نمی رسد بلکه دنیایش بهشت می شود.
در مقابل، خیانت، دزدی و دگرباشی ها #انگلی هستند! یعنی حتما باید در کنار میزبان اصیل باشند تا ادامه حیات یابند!
❗️توجه کنید: "دزد" در کنار رونق "کسب و کار" مثل یک انگل زیست می کند. "دگر باش ها" در کنار نکاح و خانواده مثل یک انگل زیست می کنند!
فرض کنید همه زمین "دزد" شوند؛ چه اتفاقی می افتد؟! واضح است بشر از گرسنگی خواهد مرد چون کسب و کار است که تولید ثروت می کند نه دزدی!
اگر همه زمین، دگر باش شدند؛ چه؟!
فردایش نسل بشر منقرض می شود!
این خصوصیت نفس الامری ارزشهای اصیل است که موجب #بقاء و #کمال نوع انسان می شوند بخلاف ضد ارزشها و رذایل.
⬅️ جریان سکولار در جهان اول به آن ضد ارزشها مجوز بودن و قانونیت داد و بعد به نشر آنها کمک می کند. امروز همه مردم نجیب کشوری را تحریم اقتصادی می کند که چرا به همجنس بازان اجازه قانونی نمی دهند! این واقعیت حکومت قوانین سکولار بر عالم است!
⬅️ اصلا فلسفه حدود الهی در ادیان توحیدی و بخصوص اسلام، حفاظت از آن راه های عمومی و عقلایی و فضایلی است که بقاء و کمال نوع انسان را موجب می شود.
دزد را حد میزند تا طریق عقلایی کسب و کار محترم بماند. فحشاء را حد میزند تا خانواده و نکاح راهش باز بماند. و...
▫️ نیاز کرامت انسان به دولت کریمه
چنانچه می بینید کرامت انسان با توصیه و گفتگو در زمین محقق نمی شود. کنوانسیونهای بین المللی براساس ارزشهای سکولار کرامت انسان را به مخاطره می اندازند واز اهرم های تحریم اقتصادی و حتی اشغال نظامی هم بهره می برند.
اینجاست که ارزش #دولت_کریمه که در سطح جهانی کرامت انسان را تامین کند خود را جدی نشان می دهد:
اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه...
* این جلسه نکات و لطائف زیادی داشت گوش دادن فایل صوتی را برای قضاوت بهتر سفارش می کنیم!
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و سوم/۲۷مرداد۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
2⃣ جبران خدمت و میزان پرداخت به آنها
می فرماید: "اَسبِغ علیهمُ الارزاقَ...
رزق را بر آنها گشاده بگیر. این کار سبب نیرومندی ایشان در اصلاح خویش شود؛ و از خیانت در چیزی که در اختیارشان است بی نیاز می سازد؛ و اگر از فرمانت سرپیچند و یا در امانت خیانت ورزند، بر ایشان حجت است."
• اولا می فرماید: رزق نه اجرت!
فرقش در بحث قاضی گذشت؛ از جمله اینکه "رزق"، فارغ کردن فاعل برای انجام خدمت است. "اجرت" به ازاء فعل داده میشود، فعل پیمانه میشود و اجرت المثل دارد. در رزق به کارگزار می گویی نفقه خانواده با ما تو فارغ باش برای این کار.
• "اسباغ" یعنی چه؟
در لباس و زره یعنی راحت، نه تنگ و نه آنقدر گشاد که کسی دیگر درش جا شود.
در وضو یعنی آب به همه جای عضو برسد و وضوی نیکو گرفته شود.
در اینجا یعنی پرداخت اندازه تامین زندگی راحت نه تنگ و نه نجومی.
• دو مبنای فقهی در پرداخت از بیت المال:
۱) حداقلی و به قدر ضرورت
مبنای شیخ انصاری است. مقتضای قاعده اولی این است که از بیت المال پرداخت نشود الا در صورت حاجت؛ به گونه ای که بدون این پرداخت نتواند هزینه زندگی اش را تامین کند. اگر نیازی به این پرداخت نداشت و بدون آن زندگی اش می چرخد، پرداخت جایز نیست (ر.ک: المکاسب ج۲ص۱۵۴)
میزان این پرداخت، رفع حاجت و نیازهاست (فیعین له ما یرفع حاجته/ همان ص۱۵۴)
۲) پرداخت حتی بیش از حاجت
بیت المال برای مصالح عمومی است پس جایی که مصلحت پرداخت بیشتر از ضرورات و حاجت هست هم توجیه دارد (ر.ک: مستند الشیعه ج۱۷ص۶۸)
- تفاوت ایندو مبنا در این است که "مدار حاجت"، حال شخص است اما "مدار مصلحت"، ملاحظه حال جامعه است.(ر.ک: فقه القضاء/ اردبیلی ج۱ص۱۸۵)
⬅️ حضرت امیر(ع) برای کارگزار بخاطر مصلحت های چندگانه ای که شمرد (نیرومندی در اصلاح خویش/ بی نیازی از خیانت در آنچه زیر دستش هست/ حجت داشتن علیه او در صورت خیانت) پرداخت رزق را به اندازه راحتی و بیش از رفع ضرورات می شمارد.
⚠️ لکن در بحث جبران خدمت قاضی گذشت که سیره عملی حضرت شارح این عبارات است.
درباره قاضی که تعبیر "و افسح له فی البذل" (فسحت و گشادگی در بذل برایش بگیر) سیره ایشان با شریح قاضی، این میزان پرداخت را معلوم می کرد. او دریافتی شریح را نصف کرد و از خانه ۸۰دیناری اش، اشکال گرفت!
اینجا هم "اسبغ علیهم الارزاق" هرگز بمعنی پرداخت های نامتعارف و نجومی نیست.
- تعبیر دیگر در همین عهدنامه، "بقدر مایصلحه" است. به اندازه ای که امورش سامان گیرد.
تعبیر فقهاء، "بقدر الکفایه" و تعبیر قانون اساسی -آنهم درباره قاضی- "به مقدار نیاز... تا نیاز مالی سبب نشود در او اعمال نفوذ شود"( اصل ۱۵۷)
☑️ @m_ghanbarian
🔰 غیبت؛ پایان نهضت یا قعود؟!
#بخش_دوم
❗️ پاسخ اینکه:
غیبت نه تنها پایان نهضت نیست بلکه نهضت ها به ظهور می انجامد. این روایات نفی نهضت نمی کند نفی ادعای امامت و مهدویت می کند. همان چیزی که در دوره ائمه مکرر اتفاق می افتاد از محمد حنفیه تا واقفیه و...
برای این معنا و وجه جمع، روایات زیادی وجود دارد :
۱. در همان دوره امام رضا(ع) که قائم، امام دوازدهم تثبیت شد، امام رضا(ع) هرگز قبول نکرد به صاحبان قیامها علیه عباسی نامه بزند و دعوت به قعود کند! (الکافی ج۸ص۱۵۱)
⬅️ اگر هر رایتی به هر عنوان قبل از قائم طاغوت است، چرا امام رضا(ع) جنبش های شیعی را از طاغوت شدن منع نمی کند؟!!
۲. روایت بسیار در تمجید قیامهای شیعی مثل زید شهید و شهید فخ و...
۳. توصیف و تمجید قیامهایی در دوره غیبت ؛
مثلا:
- رایت یمانی را هدایت یافته ترین می شمارند که به صاحب الامر می رسد (الغیبه للنعمانی ص۲۵۵) ⬅️ پس هر رایت و جنبشی به هر عنوان، طاغوت نیست!
- قیامی از مشرق که امام باقر (ع) بر حق طلبی آنها تاکید می کند (یطلبون الحق) و تصریح می کند "کشته هایشان شهیدند"(قتلاهم شهداء) و " آنرا هم به دست صاحب الامر می رسانند"(لا یدفعونها ال الی صاحبکم). (الغیبه للنعمانی ص۲۷۳) ⬅️ این قیام و نهضت هر چه -صفویه که مجلسی می گفت یا انقلاب اسلامی که برخی فقهای دیگر گفتند یا...- باشد؛ "نهضت" است، قعود و خانه نشینی نیست اما به تصریح خود امام باقر(ع) به امام زمان می رسد، حق طلبانه است و کشته هایشان شهید!
❗️اگر گفته شود اینها طبق ادله کلی دفاع و امر به معروف و... مجاز است اما یاران امام زمان(ع) اینگونه جنبش ها نیستند و لازم نیست حتما به آنها بپیوندیم!
• پاسخ این است:
غیر از سیاق همان روایات که امر آن جنبش ها و نهضت ها به صاحب الامر می رسد؛ حدیث لوح به خوبی یاران امام زمان را از همین جنس معرفی می کند:
- اولا تنها امامی که در این حدیث یارانش توصیف شده اند، حضرت مهدی(عج) است حتی نه سیدالشهداء
- ثانیا یاران دوره غیبت ایشان توصیف شده اند چون می فرماید: فیذل اولیائی فی زمانه: دوستان خداوند در زمان او ذلیل می شوند!⬅️ معلوم است اولیاء و یاران دوره غیبت است والا دوره ظهور که شاخصش عزت مومنان و ذلت منافقان است (تعز به الاسلام و اهله...)
ثالثا این یاران حضرت مهدی(ع) نشانه هایی دارند که فقط در اهالی نهضت و جنبش های انقلابی غیبت پیدا میشود نه اهل احتیاط و قعود و...: "سرهایشان هدیه داده می شود"، "کشته می شوند"، "آتش زده می شوند"، "در خوف و رعب هستند"، "زمین از خونشان رنگین می شود"، "صدای شیون در زنانشان جاری می شود" اما فقط همین ها را "اولیاء واقعی خداوند" می شمارد که" همه فتنه ها با آنها دفع می شود".(کمال الدین ج۱ص۳۱۰)
⬅️ آیا احلاس و زیلوهای خانه ها را کسی می کشد و آتش کشیده می شوند و سرهایشان هدیه می شود؟!
آیا اینها از جنس قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله و... هستند یا از جنس آدمهای محتاط که وظیفه های پیش از انقلاب خمینی را در حفظ رساله های عملیه های موجود بر عهده گرفته اند؟!
✔️ شکی باقی نمی ماند همین راهی که امام خمینی علیرغم برخی از مراجع و عرفای وقت باز کرد، همان راه محض الاسلام امام رضا(ع) و منطبق تر بر شاخصه های حدیث لوح است.
............................................
۱. یکی دیگر از شیعیان(کرّام) نذر کرد تا قیام قائم روزه باشد(الکافی ج۴ص۱۴۱)
* این مبحث مهم را به دوستان پیشنهاد کنید و فایل صوتی اش را بشنوید!
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و ششم/ ۱۴مهر۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
▪︎ تشکیلات آری؛ دیوان سالاری نه!
"اولوا الامر" یعنی ولیّ (الامر یعنی حکومت). حکومت امور متعددی دارد که باید خوب از هم بازشناخته شود. نه یک امر تجزیه شود که دیوان گسترده و دیوان سالاری شکل بگیرد، و نه امور تداخل کند و...
لذا در تتمه می فرماید: "و اجعل لرَاسِ کُلِّ امر من امورک راساً منهم: بالای هریک از امور حکومت یکی از همان شایستگان را قرار بده"
"کسی که بزرگی کار ناتوانش نسازد و بسیاری کارها پریشانش نکند"!
⬅️ مسئولیت کلان دست آخر با خود حاکم است!
می فرماید "اگر در دبیرانت ایرادی باشد و تو از آن غافل باشی تو مسئول آن خواهی بود".
اینجور یک تشکیلات از صدر تا ساقه، مسئول می شود و پاسخگو نه امر در دیوان دور بزند و به نتیجه نرسد و کسی هم پاسخگویش نباشد و دیوان سالاری امور گردن هم انداختن داده باشد!
* فراز مربوطه را اینجا بخوانید!
☑️ @m_ghanbarian
تناظر دوگانه های اسرائیل و ایران
#بخش_دوم
2⃣ ایران در دوگانه امت گرایی اسلامی_منافع ملی در چارچوب دولت-ملت مدرن:
- ایران نیز از حیث "انقلاب اسلامی"، "امت گرا" بوده است. امام خمینی از "جمهوری های اسلامی مستقل و متحد" در جهان اسلام می گفت. در فصل اول قانون اساسی -که بمثابه اصولِ اصول است- هم آمد:
"تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان"(بند۱۶اصل۳)
در اصول بعد(اصل۱۵۰) درباره سپاه پاسداران آمد "برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا می ماند". از همین جا "سپاه قدس" در آمد.
- اما از حیث "نظام جمهوری اسلامی ایران"، "ملت گرا" و عضوی از اعضای سازمان ملل با قواعد و کنوانسیون های آن است!
مثلا نمی تواند در امور داخلی کشورها دخالت کند! از اینرو در بحرین، دخالتی نمی کند و در سوریه و عراق پس از دعوت دولتهای قانونی، علیه داعش ورود می کند.
• طیف بندی جمعیتی ایران:
به حسب برخی پیمایش ها (کامل منتشر نشده) حدود ۲۲٪ از مردم ایران -که عمدتا از طبقه متوسط به بالا و در کلان شهرها زندگی می کنند- گرچه مذهبی هستند لکن "اسلام سیاسی" را قبول ندارند و خواهان ارتباط با آمریکا و به رسمیت شناختن اسرائیل اند! اینها دولت-ملت کنونی ایران را سلب نکرده و جزء براندازان هم نیستند.
از همین جا، جهاد تبیین و همراهی عمومی و اکثریت قاطع لزوم می یابد.
• دولتهای غربگرا در ایران نیز از انقلابی ها متفاوت اند. در ۴۰سال گذشته رجال سیاسی و اردوگاهی پدید آمده که دولت-ملت و صرفا منافع ملی را بر امت گرایی و انقلابی گری ترجیح می دهد. برخی از این رجال در مجاری تصمیم سازی نظام بوده و هستند. دبیر شورای امنیت وقت در سال۸۳ صراحتا گفت: "یکی از مباحث مهم و زیربنایی در این زمینه همان بحثی است که کم و بیش هنوز در گوشه و کنار فضای ذهن نخبگان ما خلجان می کند و آن اینکه آیا می خواهیم "جمهوری اسلامی ایران" باشیم یا می خواهیم "انقلاب اسلامی" باشیم؟ اگر بناست انقلاب اسلامی باشیم، رسالت بسیار بزرگی بردوش داریم یعنی ما انقلاب اسلامی هستیم و می خواهیم این فرهنگ را در سطح منطقه و جهان اسلام نشر بدهیم و قاعدتاً قدرت و ثروت خودمان را هم در سایه آن می بینیم و بر این مبنا هر مقدار انقلاب اسلامی بسط و گسترش پیدا کند به طور طبیعی بر قدرت و حتی ثروت ما افزوده خواهد شد. اما اگر می خواهیم جمهوری اسلامی ایران باشیم، رسالت اولیه و اولویت ما جمهوری اسلامی ایران است پس باید مسیر دیگری را بپیماییم و با اقتدار ج.ا.ا و تامین قدرت و ثروت است که به استحکام آن خواهیم رسید و هدف محوری ما حفظ این نظام خواهد بود". (ماهنامه راهبرد ش۳۹)
⬅️ در بین این دوگانه است که:
- مقامات در سخنرانی ها و آرمان خوانی ها بیشتر امت گرا بروز کرده اما در اقدامات و روال تصمیم سازی بیشتر دولت-ملت و منافع ملی را لحاظ می کنند.
- در آزمایش موشک، رویش مرگ بر اسرائیل نوشته و ماکت دیمونا را هدف فرضی قرار می دهیم اما در دشمنی واقعی اسرائیل با مسلمانان غزه و کشتن بچه ها، تا مرزمان تهدید نشده یا از سوی دولت قانونی آنجا دعوت نشده ایم، صبر می کنیم و یا پنهانی و غیر مستقیم به گروه های مقاومت کمک می کنیم.
⬅️ نقطه تعادل در این دوگانه، ابتکاراتی برای جمع بین آندوست. بطور واضح:
۱. شکستن محاصره غزه و رساندن کمک های ضروری(آب و غذا و دارو) وظیفه انسانی و امتی ماست که هیچ پروتکل بین المللی هم آنرا دخالت در امور دیگر کشورها نمی داند. چون احتمال ممانعت اسرائیل هست، جمهوری اسلامی می تواند امنیت این محموله ها را در دریا و خشکی تا رسیدن به دست مردم غزه تامین کند. کشتی های نظامی اش، کشتی امداد رسانی را اسکورت و تهدید آنرا، تهدید مرزهایش بخواند. به سازمانهای بین المللی اجازه بازرسی کشتی امدادی را بدهد و کمک های کشورهای اسلامی را به دست مردم غزه برساند.
از این پس در صورت تعرض، حق دفاع از خود دارد و اگر بدون تعرض به مسلمانان غزه برساند پیروزی خود را تثبیت و شکست دادن مردم غزه با گرسنگی و تشنگی را می شکند.
۲. گروه های مقاومت آسان تر از دولت ج.ا.ا می توانند بهانه مداخله نظامی و کمک به برادران خود را بیابند.
۳. خط قرمزی (مثل اشغال زمینی غزه)، می تواند #اجماع امت اسلامی شود و کشورها -از جمله ایران اسلامی- و گروه های مقاومت را متعهد بدان کند. اینجور فضای جهانی هم ایران یا حزب الله را شروع کننده جنگ علیه اسرائیل نمی داند.
⬅️ پرداختن به ابتکاراتی که فریاد رسی مظلومان را با کمترین هزینه بین المللی تامین کند، باید کار نخبگان سیاست و مورد مطالبه مردم انقلابی باشد.
امام سجاد(ع) در دعای۸ صحیفه سجادیه فرمود: "اللهم اعوذ بک من... ان نَعضُدَ ظالماً اَو نَخذُلَ ملهوفاً خدایا پناه می برم به تو از اینکه یاریگر ظالمی یا خوار کننده داغدیده و ستمدیده ای باشم.
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و هفتم/ ۲۸مهر۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
• تعبیر #اجاره هم بیشتر درباره اجاره اشیاء (خانه و ابزار کار) به کار رفته تا "اجاره شخص".
- به لحاظ تقنینی: روایات حاکی از کراهتِ اجاره شخص -کارگری- است(ر.ک: الکافی ج۵ص۹۰). روایات از ممنوع شدن رزق در این صورت می گوید چون رزق [سود] به صاحب کار می رسد.
واضح است کراهت در این حالت اضطرار نیمی از خانواده های ایرانی نیست. در مقابل نظام اقتصادی نباید مبتنی بر یک کراهت بنیان گذاشته شود. (دقت کنید)
- به لحاظ روابط طبیعی اقتصادی هم روایات (و هم تاریخ) حاکی از این است که اجاره شخص، بیش از عاملیت در تجارت و کشاورزی نبوده است. در روایت عمار ساباطی از امام صادق(ع) پرسش می شود مردی تجارت می کند [احتمالا بعنوان عامل در مضاربه] ولی اگر خود را اجاره دهد، بیش از تجارت نصیبش می شود!... (ر.ک: روضه المتقین ج۶ص۴۸۲) باز امام از کارگر شدن به همان دلیل گذشته نهی می کند!
⬅️ معلوم است #بازار_کار نبوده یا اقلی بوده و مثل حالا نبوده که عرضه کارگر بیش از تقاضای کارگر باشد! طوری بوده که او از کارگری سود بیشتر از تجارت می برده است!
آن دنیا بخلاف دنیای مدرن است که ابزار تولیدِ پیشرفته، دست صاحبان سرمایه و مثلا بیش از نیم خانوارها کارگرند و صف بیکاران هم پشت درند؛ لذا عرضه بیش از تقاضاست و مزد کارگر رو به کاهش است!
- در روایت دیگری به شرطی اجیر شدن اجازه داده می شود که: "اذا نصح قدر طاقته" یعنی کارگر به اندازه توان برای صاحب کار خیر خواهی کند! بعد به اجیر شدن حضرت موسی(ع) برای شعیب(ع) در قبال مهریه دخترش استناد می کند که بین ۸یا ۱۰ سال، ۱۰ را انجام داد! (ر.ک: روضة المتقین ج۶ص۴۸۱)
⬅️ قید جانب مستاجر و صاحب کار را گرفته که صاحب کار زیان نبیند. بخلاف "عمّال" در مضاربه و مزارعه و مساقات که خود در سود شریک است و عملا کم کاری اش ضربه مالی به خود هم هست، کارگری، چون مزد می گرفت چنین تعهدی را اضافه می خواست.
در زمانه ما بعکس است و چون با #طبقه_کارگر مواجهه ایم ضرر و زیان به جانب کارگر است و معمولا در حق او جفا می شود.
✔️ جمع بندی
در نظم اقتصادی اسلام، کسی که کار بدنی دارد یا ملحق به تاجر می شود (عامل مضاربه/ و هم عامل در کشاورزی: مساقات و مزارعه) ، یا ملحق به صعنت گر است (قاریجار).
در قانون اساسی جمهوری اسلامی به این مهم توجه شده است در بند۲ اصل۴۳ چیزی تعبیه شده که مانع پیدایش طبقه بزرگ کارگر (که فقط کار خود را بفرشد و ارزش افزوده مال صاحب کار باشد) شده است...
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و هشتم/ ۱۲آبان۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
✔️ دستورات به حاکم درباره بازار
1⃣ منع احتکار
می فرماید : از احتکار منع کن که رسول الله از آن منع کرد"
در این اطلاق و با این سیاق و تعبیر قبل(احتکارا للمنافع) ظاهرش منع از احتکار منافع است نه صرفاً احتکار چند طعام از کالاها.
2⃣ سازوکار بیع سمح
"وَلْيَکُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْل وَأَسْعَار، لاَ تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَالْمُبْتَاعِ"
• "خرید و فروش باید آسان باشد"
توجه اینکه اینجا بعکس فراز قبل مستقیم به حاکم دستور نمی دهد. آنجا فرمود: (بعنوان حاکم) از احتکار منع کن؛ اما اینجا می فرماید بیع باید سمح و آسان باشد.
یعنی نمی خواهد حاکم در معاملات دخالت و عملا نهاد بازار منتفی و ایوانی از دولت شود لکن سازوکار معاملات باید به گونه ای چیده شود که بیع سمح نتیجه دهد.(این تفاوت بازار اسلامی با کمونیستی)
- نکته حائز اهمیت دیگر در تفاوت بازار اسلامی با سرمایه داری همین جاست که مبتنی بر "انسان سرمایه داری" نیست. سرمایه داری، بازار را بر همان "ضیق فاحش" و "شُح قبیح" بنا می کند.
(توماس هابز طبیعت انسانی را و رفتار او را: خود خواهانه، عقلایی، تن پرورانه معرفی می کند؛ این انسان، انسان سرمایه داری و خاستگاه بازار و معاملات شد)
حضرت علیرغمی که صفت "ضیق فاحش" (معامله سخت و تنگ به نفع خود) و "شح قبیح" را برای بعض بازرگانان می شمارد لکن به حاکم می فرماید: بیع باید سمح و روان و آسان باشد.
"سمح"= آسان گرفتن، سخاوت نمودن؛ یعنی بیع باید دقیقا مقابل ضیق فاحش و شح قبیح آن بازاری، آسان و سود رسان به مردم شکل بگیرد.
• در ادامه: "(این بیع سمح) براساس موازین عادلانه و نرخ گذاری ای باشد که به فروشنده و خریدار جفا نشود"
بیع سمح در فرمایش حضرت دو چیز می خواهد: موازین عدل/ موازین اسعار (نرخ)
یعنی بیع سمح با آزاد گذاشتن آن بازاری (با ضیق و شح اش) نیست بلکه باید موازین و ساختاری باشد که بیع سمح نتیجه شود.
- روایاتی منع از قیمت گذاری _اقلا در شرایط عادی_ می کند. پس این "موازین اسعار" ظهور در قیمت گذاری دستوری حکومتی در همه موارد ندارد.
- اما از آنطرف آن روایات بخاطر مضمون(قیمت دست خداست) نمی شود نتیجه گرفت که این همان نظر آدام اسمیت در دست غیبی بازار است! متاسفانه هم برخی لیبرالهای اقتصادی و هم برخی کم اطلاع های حوزی چنین نسبت اشتباهی می دهند !
در یکی از همین روایات تصریح میشود: "ان الله جلّ و عزّ وَکَّل بالسِّعر مَلکاً فلن یغلو من قله و لایَرخُصَ من کثره: خداوند برای نرخ فرشته ای گماشته پس هرگز قیمت در کمی جنس بالا نمی رود و در زیادی پایین نمی آید!"
قسمت آخر روایت دقیقا برعکس حرف اسمیت و بازار سرمایه داری است؛ چون آنجا دقیقا عرضه و تقاضا ، قیمت معلوم می کند با کمی عرضه، قیمت بالا و با افزایش عرضه، قیمت پایین می آید!
در نظام حِکمی، همانطور که باران، مَلکی دارد لکن علل طبیعی ای از ابر و باروری و... هم دارد ؛ آن فرشته بازار هم با اسباب بشری و مکانیزم ها، "رابطه طولی" دارد.
⬅️ براین اساس #مکانیزم_قیمت_گذاری ، چنانچه کمونیستی نیست، کاپیتالیستی هم نیست و صرف عرضه و تقاضا هم معلومش نمی کند. بزرگانی چون شهیدان #صدر و #بهشتی برای این مکانیزم نظریه پرداخته و عواملی غیر از عرضه و تقاضا را در مکانیزم قیمت لحاظ می کنند! (شاید جلسه ای مستقل بدان پرداختم)
- این بیع سمح باید یک نتیجه ملموس داشته باشد: به فروشنده و مشتری اجحاف نشود!
اجحاف به مصرف کننده با تحکم در کالاها رخ ندهد و زحمت و کار تاجر هم بی ارزش نشود.
- متاسفانه حوزه ما آنجور که روی یک جمله "لاتنقض الیقین بالشک" آن اجتهادهای فاخر را کرده بر سر این جمله کلیدی و مهم آن کاوش ها را نکرده و بعضا حرفهای سطحی و تاویل به مکاتب دیگران دیده می شود.
3⃣ مجازات محتکرین
در آخر حضرت می فرماید: "اگر کسی مرتکب احتکار شد عقوبتش کن ولی در مجازات او زیاده روی نکن"
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و نهم/ ۲۶آبان۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
3⃣ معاملات
عامل سوم، خود معاملات است که باید برای بیع سمح تنظیم شود.
- یک دسته معاملات بخاطر غیر عقلایی بودن، ضرری بودن، غرری بودن ممنوع میشود.
- تعداد معاملات خط خورده از بازار آزاد حجاز قبل از بعثت نسبت به امضاء شده ها، بیشتر است! به این نکته مهم تاریخی کمتر توجه می شود.
✔️ در "قیمت گذاری" نیز اسلام، "مکانیزم" دیگری دارد!
توضیح اینکه سه طریق برای قیمت گذاری قابل رصد تاریخی است:
- اول: قیمت گذاری دستوری حاکمان!
از حمورابی، کتیبه قیمت گذاری نقل شده تا برخی حاکمان گذشته و نظام های کنترل مرکزی!
در احادیث باب الاسعار دیدیم، پیامبر(ص) بعنوان حاکم از تعیین قیمت خوداری کرد.
- دوم: تعیین قیمت با شان اجتماعی!
در جوامع فئودالیته اروپای قرون وسطا با اخلاق پدر سالار مسیحی، پایگاه اجتماعی، تعیین کننده قیمت بود. طبقه اجتماعی بالاتر اگر نعل اسب می آورد قیمت بیشتری می گرفت تا ابریشمی که طبقه سفلی بیاورد!
از این حیث "تجارة عن تراض" یک شعار انقلابی و ضد طبقه هم هست...
- سوم قیمت گذاری آزاد با صرف عرضه و تقاضا.
این راه حل اقتصاد بازار است.
این راه حل هم موجب بیع سمح نشده است.
نسبت دادن چنین راه حلی به اسلام و پیامبر(ص) بی دقتی است. چون در همان روایات باب الاسعار دیدیم که فقط نفرمود: "قیمت دست خداست!" یا فرشته ای مامور دارد؛ بلکه در ذیلش فرمود: "فلن یغلو من قله و لایرخص من کثره: نه با کمی، قیمت بالا برود و نه با زیادی، قیمت پایین بیاید"!
این برخلاف قاعده عرضه و تقاضا (مکانیزم قیمت گذاری اقتصاد آزاد) است. با عرضه کم، حتما قیمت بالا می رود و با زیادی عرضه کالا، حتما قیمت پایین می آید!
در حکمت یاد گرفته ایم رابطه طولی بین عوامل غیبی با عواملی ملکی برقرار است. پس فرشته موکل بازار که اجازه نمی دهد با زیادی، قیمت کاهش و با کمی، قیمت افزایش یابد؛ در ساختار اقتصادی خودش را با مکانیزمی غیر از قیمت گذاری آزاد نشان می دهد!(دقت کنید)
- کشف این مکانیزم که چیزی غیر از سه مکانیزم شمرده شده است یکی از عناصر مهم مکتب اقتصادی اسلام است دو متفکری که بدان توجه داشته اند یکی شهید محمد باقر صدر و یکی شهید بهشتی بوده است که تفصیل بیان ایندو مجال واسع تری می خواهد.
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و دوم/ ۱۵دی۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
• سیره حضرت با نزدیکان و دامادها:
- عبدالله بن جعفر (اولین متولد هجرت حبشه، فرزند شهید ممتاز جعفر طیار) در دست تنگی سراغ حضرت آمد که حضرت چیزی به او ببخشد؛ حضرت فرمود: نه بخدا! چیزی پیش من پیدا نمیشود الا عمویت (از بیت المال) دزدی کند و به تو دهد (بحار ج۴۱ص۱۳۷)
- همو در فراخی، دست گشاده داشت به بشارت دهنده ای که گفت خداوند پسری به او داده ۱۰۰هزار درهم اعطایی معاویه را بخشید (سفینه البحار ج۶ص۴۷و۴۸)
حضرت بخاطر تبذیر خواست او را محجور اعلام (و ممنوع التصرف در مالش) کند! او زبیر را شریک خود کرد تا از این حکم فرار کند (بحار ج۴۰ص۹۱)
⬅️ یعنی داماد در دستگاه او نه تنها بطانه سوء نمی شود بلکه بخاطر تبذیر در اموال شخصی تا حد ممنوع التصرف شدن می رود!
- دو فرزند عقیل (مسلم بن عقیل و عبدالرحمان بن عقیل شوهران رقیه و خدیجه) هم داماد او بودند که هیچ منصبی نگرفتند در حالیکه لیاقت های مسلم ثابت است و خاندان عقیل در ابتلاء عاشورا، ۱۰شهید دادند!
- جعده بن هبیره خواهر زاده و داماد دیگرش فقط در ناآرانی های ابرشهر(نیشابور) حکمی گرفت که زود به خلیدبن قره یربوعی تحویل داد (طبری ج۵ص۶۳)
• اثر این سیره
مبارزه با خویشاوند سالاری طوری مورد نقد علوی ها بود (علت قتل عثمان همین شد) که حتی تاریخ می نویسد مالک اشتر در مواجهه با نصب ابن عباس ها اعتراض کرد! حضرت او را آرام کرد که نه فرزندان خود و نه فرزندان عقیل و... را سمت و منصبی نداده و درباره آنها توضیح داد (شرح ابن ابی الحدید ج۱۵ص۹۸و۹۹)
حضرت خود در احتجاج با اهل بصره در ماجرای جمل از جمله می فرماید: آیا به دنیا راغب شدم و آنرا برای خود و اهلبیتم گرفتم که از من انتقام گرفته و بیعتم را شکستید؟! گفتند: نه! (قرب الاسناد ص۹۶)
⬅️ معلوم است چنین کاری مجوز شکستن بیعت و زوال مشروعیت است !
رهبر انقلاب نیز در بیانیه گام دوم، "طهارت اقتصادی را عامل مشروعیت کارگزاران" می شمارد.
* تفصیل را در فایل صوتی بشنوید
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و سوم/ ۲۹دی۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
🔺شفافیت در امور حکمرانی:
حضرت در ادامه فراز ذکر شده در نامه۵۰ می فرماید: فاذا فعلتُ ذلک وجبت لله علیکم النعمة و لی علیکم الطاعة: اگر آن حقوق شما (از جمله شفافیت در امور حکمرانی بغیر از اسرار نظامی) را انجام دادم آنوقت نعمت خداوند برشما تمام و اطاعت شما واجب می شود!
یعنی شرط اطاعت از حاکم قرارش می دهد!
و می افزاید: فخذوا هذا من اُمرائکم: این را از امراء و حکام تان مطالبه کنید.
• در قانون اساسی ما اصل۶۹ شفافیت مذاکرات مجلس و اصل۱۶۵ به علنی بودن محاکم قضایی اختصاص یافته است که با قوانین عادی میتوان شفافیت در بقیه موارد را هم قانونی کرد
🔺 شفافیت مالی
غیر از جمله گذشته در سیره آن حضرت این شفافیت بسیار چشمگیر است حتی در احتجاج با ناکثین جمل(کسانی که بیعت شکستند) احتجاج کرد که آیا حیف در حکم یا ویژه خواری بیت المال در من دیده اید؟
آنها پاسخ منفی دادند (ر.ک: بحار ج۳۲ص۱۳۴)
یعنی اگر چنین چیزی_العیاذ بالله_ثابت می شد، بیعت شکستن آنها مجاز بود!
این قضاوت اهل جمل و بصره بدون شفافیت مالی حضرت امکان نداشت.
• اصل۱۴۲ قانون اساسی رسیدگی قوه قضائیه بر اموال رهبر و رئیس جمهور و... را بیان می کند؛ لکن این غیر از شفافیت برای عموم است.
از همین جا طرح ها و لوایحی که برای توسعه در مشمولین این اصل کار شد بخاطر مغایرت با قانون اساسی رد شده است؛ لکن قانون شفافیت برای عموم و توسعه موارد از موارد این اصل، قانونی مجزا شده و تعارضی با این اصل (که رسیدگی قوه قضاییه است) نخواهد یافت(دقت کنید)
❓وجه توسعه افراد از مقامات اصلی (موارد اصل ۱۴۲) به همه مقامات و مدیران و مسئولین چیست؟
گزارش دیوان محاسبات در مورد بررسی فیش های حقوقی حدود ۹۳هزار و ۴۶۰ مقام و مدیر روشن کرد امکان دریافت فیش نجومی و فساد در همه این موارد هست. شفافیت برای عموم در کنار بررسی متمرکز (سازمانهای نظارتی) تنها راه برای پیشگیری از فساد در این حوزه است.
🔺شفافیت در عذر
تحقق آرمان ها، زمان بر است و واقعیت ها تدریج در تحقق را تحمیل می کند. اگر عذر تاخیرها و عدم تحقق ها با مردم در میان گذاشته نشود، اولا اغراء به جهل می شود و وضع موجود، مطلوب و اسلام تلقی می شود. این دین گریزی را موجب می شود.
ثانیا موجب می شود آرمان و مطالبه بالای سر واقعیت موجود بماند و نیروی مردم و مسئولین برای تغییر باقی بماند
ثالثا راه توجیه و فرار از مسئولیت از مدافعان و مسئولین گرفته شود.
این بخش از شفافیت هم در سیره حضرت امیر(ع) بسیار به چشم می آید صراحت حدود ۲۷ تا ۳۰ مورد را برای مردم می شمارد که اسلامی و مطلوب نیست اما هنوز نتوانسته آنها را تغییر دهد.
* (تفصیل را در فایل صوتی بشنوید)
☑️ @m_ghanbarian
💢 نگاهی دوباره به روایتی معروف
شب شهادت امام صادق(ع) / مسجد دانشگاه تهران / حجت الاسلام والمسلمین قنبریان
#بخش_دوم
❗️هم زمان امام صادق(ع)، رئیس مذهب تشیع هم هست.
یعنی چه؟!
تشیع که ساخت پیامبر(ص) و اولین امامش، علی(ع) است؛ چرا امام صادق(ع) رئیس مذهب است؟!
چون ایشان (همزمان با ساخت جبهه تشیع سیاسی) ، عقیده و مناسک درست اسلام را تعلیم و نشانه گذاری می کند تا "اسلام و تشیع عقیدتی و مناسکی" هم گم نشود. در مبارزات علیه طواغیت تفصیل عقاید درست و مناسک منطبق با شریعت بی اهمیت و مندرس نشود!(دقت کنید)
چنین توجه دو وجهی (تشیع سیاسی / تشیع عقیدتی) است که امامت ایشان را یک فرصت بی نظیر برای شیعه کرده است.
▫️ ضربه عالم و جاهل!
دوقاعده مهم:
۱. علم باید موجب خشیت و التزام عملی و به تعبد و تنسُّک بیانجامد (در اینباره روایات بسیارند)
۲. مناسک و شعائر و... باید از سر علم و همه جانبه نگری باشد، نه جهل؛ و الا خرافات، افراط و... موجب فرار مردم می شود.
از همین جهت بود که در ادامه روایت امام صادق(ع) فرمود:《 عالم متهتک با پرده دری اش مردم را از علمش باز می دارد و جاهل متنسک با جهلش مردم را از مناسک باز می دارد》.(عوالی اللآلی ج۴ص۷۷)
⬅️ عالم متهتک مانع عقیدتی و فقهی سازی سبک زندگی مردم است!
چه او که حجاب را کم ارزش جلوه می دهد (و چه خیریه بازها و وقف بازها) مانع تحقق عفاف و پوشش اسلامی می شوند!
روحانی ای که سر منبر حجاب را با ربا و زنا مقایسه و می خواهد از ارزش آن بکاهد، بگوید تنباکو رتبه چندم در شریعت دارد؟! به تعبیر برخی فضلا و محققان تنباکو هم درون شریعت یک مباح بود اما در شرایط مواجهه استعمار با کشور اسلام شد "در حکم محاربه با امام زمان"! این تعبیر میرزای شیرازی شدت بیشتری از حرام بودن دارد.
حالا مجتهد زمان شناس دیگر بگوید: کشف حجاب حرام سیاسی است چیزی غیر از همان مشرب است؟!
امروز حجاب سنگر مقاومت در مقابل تمدن برهنه غرب است مثل ترک تنباکو که نقطه مواجهه با قرار داد استعماری داشت.
این درس را از فاطمه زهرا(س) باید گرفت که خود دین و آیین (نه فقط دینداران) هم نظم و آرایشی دارد: جعل الله... اطاعتنا نظاماً للملة: خداوند اطاعت ما را نظم بخش دین قرار دارد. (الاحتجاج ج۱ص۱۳۴)
یعنی وقتی حسین (ع) کربلا می رود، الیوم عاشورا! الیوم کربلا! کسی مکه بماند و مشغول حج واجب هم بشود، متدین نیست!
⬅️ جاهل متنسک هم مانع پیشروی تشیع و اسلام سیاسی می شود!
ذره ای می کند و دور امامت را خالی می گذارد!
سر مناسک شیعی و عقاید شیعی می ماند، جبهه بزرگ تشیع سیاسی در اهل سنت و... را می شکند! برخی هیاتها این درسها را پاس نکرده اند! برخی روضه ها و تعابیر چنین می کند!
به نحوی سر از حجاب می ماند که کم حجاب درون جبهه مبارزه علیه طواغیت کنار ولی خدا نماند!
مسجد آورده شده را، کفش از پایش در نمی آورد؛ بیرونش می کند!
آن جاهلی که تازه مسلمان را صبح مسجد برد تا ظهر به نماز و...بست و موجب فرار او شد ، قصه نیست؛ روایت عماربن ابی الاحوص از امام صادق (ع) است. به او در اینباره فرمود:《 برآنها سخت نگیرید آبا نمی دانی حکمرانی بنی امیه بر شمشیر و خشونت و جور استوار است و حکمرانی ما بر رفق(مدارای فعال) و پیوند اجتماعی و وقار و تقیه و حسن برخورد و ورع و تلاش استوار است؟ پس مردم را اینچنین ترغیب کنید》.
☑️ @m_ghanbarian
🔘 پیوست دخترانه تاریخ!
حجت الاسلام قنبریان
مسجد دانشگاه تهران/ ۲۱اردیبهشت۱۴۰۳
#بخش_دوم
• خدا به دختران مهربان تر است!
امام رضا(ع) از پیامبر(ص) حدیث کرد که : خداوند بر زنان رئوف تر از مردان است!
این شامل هردو صورت خوبی و بدی زنان میشود!
✔️ در جانب قهر: وقتی دختران دچار اشتباه و گناه میشوند:
۱. تخفیف های حدود شرعی در برخی گناهان زنان:
- حد قوادی (واسطه گری در فحشاء) فقط ۷۵ضربه شلاق (مردان بار دوم تبعید و تشهیر)
- زنای به عنف، ۱۰۰ضربه شلاق (در مرد، اعدام)
- زنا با نابالغ، ۱۰۰ ضربه شلاق (در مرد ، اعدام)
- همجنس بازی، ۱۰۰ ضربه شلاق (در مرد، اعدام)
- ارتداد، حبس ابد (مرد، اعدام)
- و...
۲. مواجهه با زنان لشکر مشرکان و باغیان:
امیرالمومنین(ع) در نامه ۱۴ نهج البلاغه به لشکریان خود در صفین نوشت: زنان را با اذیت به هیجان نیاورید؛ ولو آبرویتان را بریزند یا رهبرانتان را دشنام دهند! ما در صدر اسلام هم مامور بودیم از آنها دست بکشیم ولو مشرک بودند!
⬅️ حتی مشرک و در لشکر باغی بودن مواجه متفاوتی نسبت به مردان دارد چه رسد به جرم های دیگر.
نقطه مواجهه تمدنی ما با غرب وحشی یکی همین جاست که وقتی او وحشیانه دختری را به جرم حمایت از فلسطین با موهایش می کشد، ما حتی زن مجرم را جور دیگر جلب کنیم. این خط گذاری بین اسلام علوی با داعش و غرب وحشی بسیار مهم است.
✔️ در جانب مهر: وقتی دختران راه ایمان و صلاح را طی کنند:
• هاجر، مقدمه است برای تحقق درخواست ابراهیم(ع): واجعل لسان صدق فی الاخرین!
فقط مادر اسماعیل نیست؛ مقدمه انتقال نبوت و خاتمیت در شاخه اسماعیلیِ حضرت ابراهیم (ع) است. ابراهیم با شاخه اسحاقی ماند و بنی اسرائیل پدید آمد؛ اما هجرت هاجر و نوازدش به مکه و بروز آیات الهی آنجا (زمزم و منا و ...) آنجا را مهیا کرد برای وقتی که مسکنت و ذلت بر بنی اسرائیل زده شد و پیامبر خاتم در شاخه اسماعیلی و در مکه ظهور کرد!
این هاجر را در تاریخ تمدن ساز ابراهیم ( س) میشود ندید؟!
• از خدیجه و فاطمه و زینب و دهها و صدها زن و دختر دیگر که زیر نور این خورشیدهای درخشان کم فروغ شده و کمتر دیده ایم بگذرم...
• فاطمه معصومه(س) نماد کامل دیگری از آن زنان است با او و همزمان او هم ۱۸خواهر دیگر، حمیده همسر امام صادق(ع)، ام احمد(مادر شاهچراغ) و... می درخشند.
او فقیهی است که سؤالات علمای قم را در مدینه در غیاب پدر جواب می دهد و در هجرت خود در پی برادر، در قم دفن میشود و آن را مرکز علم و فقاهت در آخر الزمان می کند.
• صوت را اینجا بشنوید
#الگوی_زن_سوم
☑️ @m_ghanbarian