🚦عدالت خواهی: الهیاتی یا حقوقی؟! 1⃣
▫️گاهی عدالتخواهی ای به یک قانون مصوّب و مُمضای شورای نگهبان یا حکم قضائی دادگاه صالحه اصابت می کند. بدون مناقشه در مثال از ده ونک تا آسیه پناهی و روستای ابالفضل و برخی محکومیت های قضائی در بدو امر اینگونه به نظر می رسد!
❓در این موارد چه باید کرد؟! جلوی قانون و حکم ج.ا.ا ایستاد و کماکان با ادبیات الهیاتی عدالتخواهی کرد؟! آن قانون را هم زیر سؤال برد و ظلم مضاعف خواند؟!
یا به عدالتخواهی حقوقی تنزّل کرد؟! یعنی به قانون و حکم تمکین کرد و آن پرونده را از دور خارج نمود؟!
🔸چالش این سالهای جوانان انقلابی، یکی همین تقاطع بوده است:
🔺عده ای "عدالتخواهی حقوقی" را ترجیح داده اند. صرفاً در چارچوب قوانین و احکام موجود، "مطالبه گری" می کنند.
برخی تئوریسین های این بخش از نیروهای انقلاب برای برتری مفهوم مطالبه گری نسبت به مفهوم عدالتخواهی، وجوهی برشمردند.
عنوان "جنبش مطالبه گری" بجای "جنبش عدالتخواهی" نیز تفنن در عبارت نیست؛ عقبه تئوریک دارد.
فرق اساسی "مطالبه گری" با "عدالتخواهی" در این است که : مطالبه گری، متاخر از امر (قانون، حکم، فرامین) است؛ اما عدالتخواهی، مقدم بر آن(البته در الهیات عدلیه نه اشاعره).
به بیان دیگر، تا امری، قانونی، حُکمی نباشد؛ مطالبه معنا نمی یابد. لکن عدالت، عارض بر همان امر و قانون و حکم هم می شود. شهید مطهری دراینباره دارند:《فقهای ما توجه ندارند که اصل "اِنَّ اللهَ یَامُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ"، به منزله روح و مشخص سایر مقررات حقوق اسلامی است و لهذا بر ظواهر و قوالب، جمود می کنند و روح را از دست می دهند.》(۱)
🔻عده ای دیگر از اینسو عدالت خواهیِ الهیاتی را ترجیح داده و از چند و چون قوانین و احکام هم پرسش می کنند. طیفی از این دسته نه فقط در "نظر" بلکه در "عمل" هم تمکین به قانون و حکمی -که ناعادلانه می شمارند- نمی کنند. در مقابل اجرای آن مقاومت کرده، برچسب آنارشیست برخود هموار کرده اند!
🔘نمونه ای از عدالت خواهی الهیاتی پیش از انقلاب در کلام رهبران انقلاب:
《اگر چنانچه قائل به #توحید باشی در جامعه اختلاف طبقاتی و تبعیض معنی ندارد. آن جامعه ای که سری و تَهی دارد، بالایی و پایینی دارد آن جامعه، "جامعه توحیدی" نیست》.《در یک کلمه قیافه و اندام جامعه توحیدی، با قیافه و اندام جامعه غیرتوحیدی متفاوت است. این جور نیست که اگر در یک جامعه توحیدی یک قانونی اجرا می شود، آن قانون یا ده تا مثل آن قانون در یک جامعه غیر توحیدی اجرا شد، آن هم توحیدی است؛ نه. قواره جامعه توحیدی، شکل قرار گرفتن اجزای یک جامعه، اندام عمومی اجتماعی که براساس توحید و یکتاپرستی و یکتا گرایی است، با غیر این چنین جامعه ای به کلی متفاوت است. در یک کلمه آنچه امروز به آن می گویند: نظام اجتماعی. نظم اجتماعی و سیستم اجتماعی و شکل اجتماعیِ جامعه توحیدی یک چیزی است به کلی مغایر و مباین و احیاناً متعارض و متضاد با جامعه غیر توحیدی》.
این ادبیات الهیاتی، "قانون" را هم می گرفت:《بنابراصل توحید، انسانها حق ندارند هیچ کس و هیچ چیز جز خدا را عبودیت و اطاعت کنند》.《از جمله چیزهایی که اگر پیروی اش کردی عبادت آن را کردی، "قانون" است...پس به کدام قانون عمل کنیم؟ آیا به قانون عمل نکنیم؟ از نظمی و نظامی پیروی نکنیم؟ چرا. لکن سعی کن این همه، خدایی باشد تا تو در حال اطاعت، در حال تبعیت، بنده خدا و مشغول عبادت خدا باشی》.
حتی "تفسیر از دین" را هم با همان الهیات، مورد ارزیابی قرار می داد:《اگر دینی دیدی که در جهت عکس فلسفه ادیان[اقامه قسط] حرکت می کند، بدان یا الهی نیست یا خرابش کردند》(۲)
❓آیا چنین سطحی از عدالتخواهی و ارزش گذاری فقط در دستگاه جور و حکومت طاغوت، درست است؟! به حکومت اسلامی که رسید، دیگر هم در "نظر" و هم در "عمل"، قانون اسلامی فصل الخطاب است؟!
❗️برخی دوستان انقلابی بدین نظر مایلند (تقریرشان بیان خواهد شد)
❓از سوی دیگر آیا هیچ فرقی در حکومت اسلامی و ولیّ مشروع با حکومت طاغوت در مواجهه با قانون و اجرا وجود ندارد؟! اگر قانونی ناعادلانه تشخیص داده شد، مجوز ایستادگی در مقابل آن، صادر است؟! برخی عدالتخواهان نیز بدین مایلند.(تقریرشان خواهد آمد)
⬅️ آنچه درست بنظر می رسد حد وسط بین آندوست: در حکومت ولیّ مشروع، التزام "عملی" به قانون، همزمان با مطالبه تصحیح حکم و قانون با عدالتخواهیِ الهیاتی و بسنده نکردن به مطالبه گری در حد قوانین موجود
(توضیحش خواهد آمد).
* حوصله کنید و همراه بمانید!
....................................
۱.یادداشتها ج۳ص۲۷۱
۲.طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن آیت الله خامنه ای به ترتیب صفحات: ۲۰۷و۲۲۹و۲۲۹و۲۵۲و۲۰۷
📝 محسن قنبریان ۹۹/۸/۴
☑️ @m_ghanbarian
16.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎭 نقاب الفاظ مقدس!
بعضی فکر می کنند هر تئوری با کلمات مقدس تر آمد درست تر است!
دولت اول اموی، بیت المال را "مال الله" می خواند! که به #توحید هم نزدیکتر است!
اما دعوای شاگردان امیرالمومنین(ع) با آنها سر همین لفظ بود!
همه چیز مال خداست اما آنجا که کلیدش در جیب توست، "بیت المال مسلمین" است؛ یعنی برای #سرانه مسلمانها درش سهم است!
حزب اموی می خواست "مال الله" بخواند و خودش را "خلیفة الله" تا هرچه دلش خواست با بیت المال بکند و به کسی مربوط نباشد!
* برای قضاوت بهتر:
🎧 فایل صوتی کامل را اینجا بشنوید
🗒چکیده سخنرانی را اینجا بخوانید
#دین_بازی
#الذین_اتخذوا_دینهم_لهواً_و_لعباً
حجت الاسلام قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
💠 شرح مناجات خمسه عشر
حجت الاسلام قنبریان
رمضان۹۵
#باز_نشر
1⃣ مناجات تائبین
#بخش_اول
۱. حال خود پس از گناه را بیاد بیاور!
🔹لذت گناه رفته الآن حال گناه نداری اما حال خدا هم نداری!
🔹شاید تنها حالتی که انسان نه حال تکرار گناه و لذتها را دارد و نه حال رفتن به سمت خدا . برزخی چند ساعته و چند روزه که گاه طولانی می شود.
🔹گناه اثرش را بر قلب گذاشته و آنرا کشته پس حال خدا ندارد. از طرف دیگر چون کار خود را کرده حال گناه هم فعلا ندارد.
🔹گاه به خواب یا مخدر و لهوی پناه می برد تا به سمت یکی بعداً مایل شود.
🔹گناه یک کسب نیست حال مومن پس از آن مثل پس از یک تفریح سالم و ورزش یا کسب علم و درآمد نیست انگار حبابی ترکیده.
جای یک فقر و مسکنتی هست. سست شدن در مقابل گناه ذلتی در انسان پدید آورده است.او را نفوذ پذیر و غیر مقاوم کرده طوری که ذلت خود را می بیند.
🔹الهی البستنی الخطایا ثوب مذّلتی و جلّلنی التباعد منک لباسَ مسکنتی و امات قلبی عظیمُ جنایتی:
🔹خدایا گناهان بر من لباس خواری پوشانده و دوری از تو جامه در ماندگی بر تنم پیچیده و بزرگی جنایتم دلم را میرانده.
۲. این حال را چه کنیم؟
🔹این حال بد را :
🔺الف) یا باید با لهو و مخدر فراموش کرد و فردا از نو شروع کرد که تناوب فاصله این حال زیاد می شود و بنده پوست کلفت و به سمت کفر سیر کرده، همه تلمبار می شود. دهه ی آخر عمر از بد حالی بی پناه می شود و در ندامت دائمی می سوزد.
🔺ب) یا باید دوایش کرد. با همان معلومات اندک، می دانی درمانش به #توحید است. فقط خدا می تواند پاک کند و درمان کند :
🔹لولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی من احد ابداً ولکن الله یزکی من یشاء:
اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود هرگز احدی از شما پیراسته و پاک نمی شد ولی خدا هر که را بخواهد پاک می سازد(21/نور)
🔺این جنبه توحید را باید گناهکار باور کند که صرفاً خداست که می تواند پاک کند مثل روز اول و بهتر از آن:
🔹نوعزتک ما أجد لذنوبی سواک غافراً و لاأری لکسری غیرک جابرا :
به عزّتت سوگند برای گناهانم آمرزنده ای جز تو نمی یابم و برای دل شکستگی ام جبران کننده ای جز تو نمی بینم.
۳. خدا باید چه کند؟
🔹خدا برای بنده گناهکارش اگر بخواهد کاری کند سه کار است:
🔺الف) گناهان خطرناک بنده را ببخشد.
🔸تا این نشود واقعاً حال بنده بهتر نمی شود. قلب با اینها گاه مجروح و گاه مرده است. ذلت و شکستگی بنده التیام نمی یابد و تجربه عزت و مقاومت در خود نمی یابد.
🔺ب)ستر و پوشاندن گناه
آبرویش نرود.
🔸 اگر دیگران فهمیدند مقاومت کمتر و ذلت بیشتر می شود. بازدارنده ها زایل می شود و بنده بیشتر خود را می بازد.
🔺ج)رفق و مدارا با بنده
🔸این بنده بخواهد پا شود زمین می خورد. فقاهت و تمرین می خواهد حوصله می خواهد و مدارا تا او را سرپا کنی.
🔹اسألک یا غافر الذنب الکبیر و یا جابر العظم الکسیر ان تهب لی موبقات الجرائر و تستر علیّ فاضحات السرائر...
الهی بقدرتک علیّ تب علیّ و به حلمک عنی واعف عنی و به علمک بی ارفت بی :
🔹ای آمرزنده گناهان بزرگ و ای جبران کننده استخوان شکسته از تو در خواست می کنم که گناه تباه کننده ام را بر من ببخشایی و بر من بپوشانی...
خدایا با قدرتت بر من بازگرد و با بردباری ات به من از من در گذر و با آگاهی ات از حال من با من مدارا فرما.
🔺کمی دقت کن این سه هدیه از خدا حتما هبه غیر معوضه است یعنی داد و ستدی نیست، هدیه مجانی ویک طرفه است. بنده چه دارد جای اینها بدهد.
اگر چیزی داشت جا آن به خدا هبه می کرد جور دیگر بود اما نداری اش او را خجل می کند و از پس آن خجالت دست مهربان خدایش را می بیند و هدیه می خواهد:
🔹 فوا اسفاه من خجلتی و افتضاحی و الهفاه من سوء عملی و اجتراحی:
در این حال افسوس از شرمندگی و رسوایی ام دریغ از زشتی کردارم و فراهم آوردن گناهانم.
☑️ @m_ghanbarian
💠 شرح مناجات خمسه عشر
3⃣ مناجات الخائفین
حجت الاسلام قنبریان
رمضان۹۵
#باز_نشر
۱. بین دو دسته خصلت و خاطره
🔶سابقه ی خویش را وقتی مرور می کنی ای بسا خود را در بین دو دسته خاطره و خصلت می یابی:
⭕الف) ایمان در خود سراغ داری و لحظاتی ایمانی ، حب خدا و اولیاء خدا ، رجاء و امیدواری به او آناتی از زندگی ات را در بر گرفته است.
🔹سهمی از خاطراتت در پناه جویی از او گذشته، خالی از حالات خوش عبادی نبوده ای سجده با حالی ، ثناء و ذکر دلچسبی گفته و شنیده ای . روزه و اعتکاف و حتی ریاضتی که مشقتی شیرین برایت یادار گذاشته باشد.
🔹پیاده روی اربعین هم نرفته باشی یادت می آید گاهی پایت برای رسیدن به مجلس و عبادتی کوشید و ...
⭕ب) اما این همه روز ها و لحظات زندگی ات را نیست مقابل اینها را در خود سراغ داری.
🔹گاه با فاسق و کافر فرق نداشته ای ، ایمان و دوستی ات با خدا و امیدت به او را فراموش کرده و سراغ گناه رفته ای. گاه در عبادت کاهلی کرده ای و غفلت را ترجیح داده ای. لذات و تمتعات دنیوی را برگزیده ای و روز ها و ماههایی را بین همان خاطرات گذشته در خدمت تن و آرزوهای دنیوی ات بوده ای و دوندگی دنیا کرده ای!
۲. هوای ابری خوف
🔶بین این دوسته خاطره وقتی خودت را میبینی ترس تو را فرا می گیرد.
🔹هر دو خصلت را در خود می یابی ، هم از ایمان در خود سراغ داری و هم از فسق و هم از ذکر و حال با خدا و هم از غفلت و دوری از او ...
🔷خوفت ریشه در جهل دارد! نمی دانی آخر سرچه بالشی سر خواهی نهاد. عاقبت از مومنین خالص و محبین و اهل ذکر و عبادت خواهی شد یا صفات مقابلش غالب شده اینها رخت خواهند بست و مثل رفوزه های تاریخ در تاریکی و ظلمت از اینجا خواهی رفت؟!
🔹هر وقت با مرور خاطرات و کاوش خصالت این خوف را یافتی باید خود را نزد خدا ببری، باز درمان این خائف به #توحید است در فضای مناجات بهتر از هر مدیتیشن و خلسه ای ما را می سازد.
۳. مرور خاطرات و خصال دسته اول نزد خدا
🔶با این خوف خاطرات دسته اول را باید اینجور نزد خداوند مرور کرد:
🔸خدایا بعد از ایمان داشتنم ترکم می کنی و بخاطر بدی هایم عذابم می کنی؟!
🔸آیا بعد از دوستداریم بخاطر غفلتم از خودت دورم می کنی؟!
🔸آیا لحظات امیدواریم در طول زندگی پوچ می شود و از رحمت و چشم پوشی ات محروم می شوم؟!
🔸آیا آنات پناه جویی ام را باطل و تسلیمم می کنی؟
⭕همان خاطرات شیرین با خدا بودن به تو خواهند گفت بگو :
حَاشَا لِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ تُخَيِّبَنِي :
🔹 هرگز چنین نیست و از کرامت تو بدور است چنین کنی و محرومم سازی.
💯خواستی ادامه بده:
🔹خدایا آیا چهره ی سجده کرده برایت را سیاه می کنی؟!
🔹زبان ثناگو برایت_ولو در برخی احوال_ را با جهنمی کردنش لال می کنی؟!
🔹خدایا آیا دلی را که خاطره محبتت را چشیده را مُهر می زنی؟!
🔹گوشی که از یادت به شعف آمده_ولو گاهی_ را با در آرزو مجرمین در آمدن ناشنوایش می کنی؟...
(بقیه را در مناجات خائفین بخوان)
۴. مرور خاطرات و خصال دسته دوم نزد خدای مهربان
🔶اما تو خصال و خاطرات بدی هم داری که از قضا همانا منشأ خوفت شده است. حالا با توحید و توجه به صفات الهی اینرا هم باید معنایی نو کنی.
🔷برای دسته قبل باید خداوند را حنّان(پرمهر) و منّان(منتگذار) رحیم و رحمان می خواندی.
🔹 همان ایمان و حبّ عبادت و لحظه ی خوش هم با جذبه ی الهی حاصل شد، رحمت او شامل شد. اینرا نگویی خوف زیبایت غرور می شود.
⭕اما برای دسته ی دوم باید خداوند
را جبّار(جبران کننده)،
غفّار و ستار بخوانی تا ترست نا امیدت نکند حالا وقتی آن آلبوم خاطرات و خصلتهای بد را مرور کرده از خدایت بپرس:
🔷کاش می دانستم آیا برای شقاوت و بدبختی مادرم به دنیا آوردم یا برای پستی و فرومایگی پرورش یافتم؟!
کاش می دانستم عاقبت اهل سعادتم قرار می دهی و صفحه سفید زندگی ام غالب شده برای قرب و جوارت سوایم می کنی و آخر کار چشمم را روشن می کنی؟!
🔷 يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا رَحِيمُ يَا رَحْمَانُ يَا جَبَّارُ يَا قَهَّارُ يَا غَفَّارُ يَا سَتَّارُ نَجِّنِي بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذَابِ النَّار وَ فَضِيحَةِ الْعَارِ إِذَا امْتَازَ الْأَخْيَارُ مِنَ الْأَشْرَارِ وَ حَالَتِ الْأَحْوَالُ وَ هَالَتِ الْأَهْوَالُ
🔶 و به رحمتت قسمت می دهم مرا از شکنجه آتش و رسوایی ننگ رهابخش آنگاه که نیکان از بدان جدا ش وند و حالتها دگرگون شود و هراسنده ها بهراسند...
💯این خوف و مرور صفحات سیاه و سفید زندگی ات با خدا را تجربه کن و اثرش را ببین!
☑️ @m_ghanbarian