eitaa logo
محسن قنبریان
17.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
911 ویدیو
111 فایل
کانال نشر سخنان و مطالب استاد محسن قنبریان (توسط ادمین اداره میشود) . ارتباط با مدیر کانال @admin_ghanbarian . کانال دروس @doros_ghanbarian . پیج اینستاگرام instagram.com/ghanbarian.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 مشرکی در غزوه ای از فرصت استفاده و بالای سر حضرت حاضر و شمشیر کشید و گفت: چه کسی مانع کشتن تو می شود؟! فرمود: خدا! شمشیر از دست مشرک افتاد و رسول الله برداشت و فرمود: چه کسی جلوی کشته شدن تو را می گیرد؟ مرد گفت: شما لطف کنید و با من به نیکی رفتار کنید! پیامبر به اسلام دعوتش کرد؛ اما نپذیرفت! گفت: نه با تو می جنگم و نه به طرفداری تو! پیامبر او را بخشید. او هم راهش را جدا کرد و رفت. به قبیله خود گفت: از نزد بهترین مردم پیش شما آمدم! (راه روشن ترجمه محجه البیضاء ج۴ص۱۷۴) جالب است نه اسلام آوردن ها به خاطر شمشیر و نجات جان بوده و نه نجات دادن ها و آزاد کردن ها شرطش مسلمان شدن! محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
پیوست عدالت.pdf
227.5K
📍سهم حوزه در پیوست عدالت گزارشی از ارائه حجت الاسلام محسن قنبریان در مدرسه عالی فقه و اصول امام حسین(ع) ۲۲مهر۱۴۰۰ ☑️ @m_ghanbarian
💠 نمازجمعه در آمار 1⃣ به حسب پیمایش ایسپا(سال۸۹) شرکت در نماز جمعه از نماز جماعت هم عقب افتاده است و به شرکت ۱۰ درصدی رسیده است(قبل از شیوع کرونا)! درحالیکه شرکت در مجالس روضه خوانی و زیارت کردن اماکن مقدسه، روند افزایشی داشته و به حدود ۷۵٪ رسیده است.(رئیس ایسپا/۳۰تیر۹۸) پ.ن: کاهش شرکت در نماز جمعه نشانه بی دینی مردم و حتی کم اعتنایی به مناسک و شعائر اسلامی نیست و لابد دلیل دیگری دارد. کم رونقی یک نماز عبادی-سیاسی نسبت به نماز جماعت، به "نماز" یا "جماعت خواندنش" نیست و شاید به "بُعد سیاسی اش" مربوط باشد! یک ملت سیاسی، از مناسک سیاسی هم بیزار نیست؛ پس شاید مساله های سیاسی مردم و نماز جمعه تطابق درستی ندارد! محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
💠 نماز جمعه در آمار 2⃣ گزینه "هیچ" شرکت نکردن را در جدول بالا مقایسه کنید: نماز جمعه با بیشترین عدم شرکت مطلق(۴۶/۶٪) رتبه اول است! هیئت های مذهبی با ۹/۶٪ کمترین عدم شرکت مطلق را دارد! پ.ن: هیئت های مذهبی به لحاظ جایگاه سنتی، تباین جدی با نماز جمعه ندارند؛ پس افزایش شرکت در هیئت های مذهبی، کاری دگراندیشانه نیست. نمازجمعه هم شاید بتواند با افزایش کارکردهای معنوی و اجتماعی اش(بخصوص برای جوانان) از سمت و سوی دینداری معاصر ایران جا نماند. امام جمعه، منصوب حاکم در نهاد مدنی است؛ یعنی باید بتواند مردم را به حکومت پیوند و حکومت را مردمی کند. اگر با کاهش مشارکت مواجه است، معلوم است وظیفه اش را خوب انجام نداده است؛ مثلا نماز جمعه را به روابط عمومی نظام بروکراتیک تقلیل داده، یا زبان بلیغ در دفاع از حرکت عمومی حکومت به سمت آرمانها نداشته است. محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
🔸🔶🔹🔷🔸🔶🔹🔷🔸🔶🔹🔷 📌 گره و گرای عدالت ⭕️ گرای عدالت، تلاشی محققانه و دلسوزانه برای عدالت پژوهی کاربردی است 🔰 پویش‌های اجتماعی (عدالتخواهی) بدون پژوهش‌های علمی -کاربردی عدالت (عدالت‌پژوهی) به ثمر نمی‌رسد. این دو و هم‌اند. 🟢 امیرالمؤمنین(ع) عدالت را، هم «بهترین سیاست» و هم «ملاک سیاست» معرفی فرمود (خَیرُ السِّیاساتِ العَدلُ/ مِلاکُ السِّیاسَهِ العَدلُ). در جامعه ما گاه «گرای عدالت» در آن معلوم نیست. 🔻 ارائه و میزان برای سیاست‌ها و هم راه‌حل‌های عادلانه‌تر برای آن‌ها، دادن است. ☑️ @m_ghanbarian ⬇️⬇️ ادامه متن ⬇️⬇️
📌 گره و گرای عدالت [قسمت دوم] 💢 البته پژوهش‌ها هم، بدون و عدالتخواهی‌های محققانه عقیم می‌ماند. واقعیت این است که و ، جان‌سخت‌تر از آن است که به‌صرف عدالت پژوهی فرو ریزد؛ بلکه برای رفع عملی را در تعاقب می‌خواهد. 💠 از همین روست که در قرآن، از پژوهش‌های «علمی و اجتهادی» و «معیار و ملاک» گذاری شروع (وَ أَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَ الميزانَ) و به «پویش‌های عمومی اجتماعی» می‌کشاند (لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ) و هم «شدت و حدت» حکومت را می‌طلبد (وَ أَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ). 🔻اقلاً دو جنگ امیرالمؤمنین (جمل و صفین) مصداق به‌کارگیری حدید و حدّت برای و بود. ✅ این سه، فقط در هم‌افزایی هم، قسط را ممکن می‌کنند. تخطئه کردن هریک از این سه گروه، همدیگر را؛ توطئه‌ها و تمهیدات فساد و تبعیض، برای جانِ سالم در کردن، است. 〽️ صفحه تلاشی محققانه و دلسوزانه برای است که خوب است نقد و نظر عدالت‌پژوهان دیگر را جلب کند و عدالتخواهان عزیز، گرای عدالت در مسائل جاری را از مثل این پژوهش‌ها تعقیب کنند. ❇️ دوستان عزیزی که در «گرای عدالت» فعال‌اند هم اگر را با پویش‌های عدالت تسهیل کنند، در کنار اتصال‌های رسمی و دولتی، مزید فایده شده و به سمت عدالت را بیشتر می‌کند. 💠 صمیمانه یک‌سالگی گرای عدالت را به آن عزیزان و مخاطبان ارجمندشان تبریک عرض می‌کنم. ✍️ «حجت الاسلام محسن قنبریان» 📣 صفحه اینستاگرام، کانال تلگرام و بله گرای عدالت: @gerayeedalat ☑️ @m_ghanbarian
👑 جوانگرایی؛ امانِ از امارة الصبیان است! ❓"جوان گرایی" چه فرقی با "امارة الصبیان"(حکمرانی بچه ها)دارد؟! 🔹اولی در قرآن و سیره بسیار مدح شده است. طالوت جوان در قرآن، اسامه فرمانده ۱۸ساله، معاذ ۲۰ساله قاضی در یمن، جعفر طیار ۲۵ساله سرپرست مهاجران حبشه و...در سیره رسول الله و باز نمونه های اینچنین در سیره حکومتی امیر(علیه السلام)گویای جوان گرایی معصوم در حکمرانی است. فرمود: "رُبّ صغیر احزم من کبیر"(چه بسیار کودکی که دور اندیش تر از بزرگسال است)! 🔸دومی بسیار نکوهش شده است. اگر واژه های"امارة الصبیان"، "أُمّرالصبیان" ، "امور الصبیان" و مانند آن در روایات سرچ شود به احادیثی در مذمت حکمرانی بچه ها و نفوذ آنها در کارها و بدی زمانه و جامعه ای با این ویژگی برمیخوریم! ❓آیا تفاوت در سن است که مثلا تا ۱۸سالگی -بخاطر بچه بودن- ممنوع و پس از آن -بخاطر جوان بودن- نیکو باشد؟! واضح است چنین جمع کردنی بین روایات، مضحک و دور از فقاهت است. اگر غیر از "مفهوم" صبیان به "مصادیق" و ظرف صدور روایات نگاهی شود می بینیم روایات، متعرض حکومت اموی و عباسی و آخرالزمان است و از قضا در آن دوره ها هم بچه بمعنای سنی اش پر نمونه در حکمرانی نیست. وقتی ابوذر به عثمان اعتراض میکرد که "تستعمل الصبیان ...وتقرب اولاد الطلقاء"(:بچه ها را به کار گرفتی و فرزندان آزادشدگان فتح مکه را مقرب درگاه کردی)؛ بچه ای در دربار عثمان نبود! پس به حمل شایع (مصداقی)، صبیان به لحاظ سنی نیست؛ بخصوص که فرمودند:"ان العالم کبیر و ان کان حدثا و الجاهل صغیر و ان کان شیخ": عالم بزرگ است ولو تازه سن، و جاهل صغیر است ولو پیرمرد! درآخرالزمان نیز چنین چیزی رویه نیست تا نشانه بدی جامعه و زمانه شود(ر.ک:الکافی ج۸ص۶۹). ⬅️ظاهرا صبیان در این تعابیر همان مفهوم "آقازادگی" عصر ماست! نه در آن دوره ها و نه دوره مدرن بی سابقه است با وجود مردان رشید سراغ کودکی غریب و معمولی رفته باشند و او را امارت داده باشند. اما بسیار شایع است که کودکان شاهان با کوچکی سن ولیعهد شاه شده یا بر تخت جلوس کرده باشند. یا نوجوان و جوانان خانواده های حاکم( ، بنی الفلان دیروز) بخاطر اعتبار پدران و و ...به امارت جایی و نفوذ در مناصبی رسیده باشند! دوره مدرن هم از آن استثناء نیست اینقدر میشود که نشانه آخرالزمان شود(لایظهر القائم حتی یکون امور الصبیان...)! 💠جوانگرایی امان از این بلیه: اگر حلقه های بسته مدیریتی قبل از اینکه توسط "آقا شدگان" به فرزندان و آقازادگان اعطاء شود، با جوانگرایی شکسته شود؛ راه بر امارت صبیان بسته می شود. جوانانی که با شایستگی هایشان توسط نظام و رهبر از اقصی نقاط مملکت وارد عرصه مدیریتی میشوند عادتا جای آقاهای کهن و بانفوذ می نشینند و مانع موروثی شدن مناصب میگردند از اینرو جوان گرایی نه فقط بخاطر انگیزه و تحرک جوان بلکه برای جلوگیری از امارت صبیان برای یک نظام انقلابی ضروری است. کم ندیده ایم "آقایانی" که توسط خود یا "آقایی دیگر" برای آتیه فرزندان خود در اقتصاد و سیاست کشور جایگاه ساخته اند. دلیل عمده اینکار زیاد شدن عمر نفوذ و حکمرانی آن آقایان بوده است. "قعود الصبیان علی المنابر"(به دست آقازادگان افتادن منابر و تریبونها) هشدار جدی پیامبر(ص) را جدی بگیریم. جوان گرایی بمعنی آوردن شایستگان مردم بجای آدمهای کهنه و خانواده های همیشه بوده، رمزی اساسی در نظام سازی انقلابی است. 📝محسن قنبریان ۹۷/۱۲/۲۱ ☑️ @m_ghanbarian
1-درس گفتار نظری-کاربردی عدالت اجتماعی.mp3
21.42M
درس گفتارهای نظری-کاربردی درباره عدالت اجتماعی 📌جلسه اول ۱۴۰۰/۷/۱۱ حجت الاسلام قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
✍️ نکات مطرح شده در درس گفتارهای نظری_کاربردی درباره عدالت اجتماعی حجت الاسلام محسن قنبریان 🗓۱۱ مهر ۱۴۰۰ 🔸 پیش درآمد و مقدمه‌ای بر نظریه عدالت و ناظر به میدان و مبانی (۱) سوالات و مبانی جلسه اول: ۱- آیا عدالت فرد، عدالت اجتماعی، عدالت در جهان هستی و عدالت خداوند یک مفهوم واحد با مصادیق متعدد است یا چند مفهوم هستند؟ ۲- آیا عدالت امری اعتباری است که باید به دنبال ایجاد آن بود یا عدالت امری حقیقی است که وجود دارد و به دنبال کشف آن هستیم؟ ۳- خاستگاه عدالت کجاست و برای تحقق آن، چه نیروهایی تأثیر گذار هستند؟ 🔹 تاریخچه تحولات فکری در باب عدالت: - در دوره‌ی حکمای یونان، عدالت را حقیقتی ثابت و عقلی می‌دانستند و به همین دلیل می گفتند حکماء باید حاکمان جامعه باشند. و از عدالت فردی و اجتماعی، هردو سخن می‌گفتند و از این به فلسفه اجتماعی و حکمرانی رسیدند. - در قرون وسطی، ثبوت عدالت را پذیرفتند ولی عقلی بودن آن را کنار گذاشته و آن را امری الهی دانستند که اشعری گری، نوعی بازتولید همین نگاه است (با آمدن امر، عدالت محقق می شود). این‌ها به فلسفه اجتماعی و سیاسی نرسیدند چون وقتی امر الهی باشد دیگر حاکم و شیوه حکومت را مشخص کرده است. - در غرب جدید پس از رنسانس (خصوصا کانت، مارکس، هابز و ...) عدالت را امری عقلایی اما غیر ثابت می‌دانستند. عقل هم از آن جهت دنبال عدالت است که می‌خواهد آن را تحقق ببخشد (عقل عدالت ساز) نه اینکه حقیقت عدالت را کشف کند (عقل عدالت یاب). در دنیای مدرن، دو مشرب به وجود آمد و دوگانه ای ایجاد کرد تحت عنوان «اصالت فرد یا جامعه؟» 🔸 عدالت یا آزادی؟ کسانی که فرد را اصیل و منشا اثر دانستند، به طور طبیعی آزادی را بر عدالت مقدم کردند؛ زیرا هر انسانی یک واحد اراده آزاد است و این آزادی را از اول با خود دارد (حق طبیعی) لذا محصل تعریف آن‌ها از عدالت، «برآیند تراضی اراده‌های آزاد» شد. پس هر کسی آزاد است و هرکسی نفع و ضرر خود را بهتر متوجه می‌شود؛ بنابراین برآیند این‌ها هر چه شد، عدالت است! در مقابل کسانی که اصالت را به جامعه دادند، به طور طبیعی عدالت را بر آزادی مقدم کردند؛ در این تفکر سلب آزادی‌ اراده‌ها برای برقراری عدالت و رسیدن به جامعه بی طبقه بدون اشکال است. اما باید توجه شود که هر دو این جریان‌، از آبشخور رنسانس و مدرنیسم برگرفته شده‌اند. 🔹 عدالت در اسلام: عدالت دو گونه است؛ عدالت به عنوان کنش و عدالت به عنوان وضعیت. عدالت به عنوان کنش یعنی دادن حق هرکس به او (اعطاء کل ذی حق، حقه). اینجا چون عدالت، صفت یک فعل است، ناگزیر نسبیت می پذیرد؛ علت این است که عقائد و باورها در عالم تجرد است و هیچ مانعی برای ورود اندیشه صحیح نیست اما عمل، در اعضاء و جوارح و عالم ملک است و تزاحم ممکن است پس نسبیت نیز راه دارد. مثال پیچیده آن وضعیت حضرت علی ع پس از کشته شدن عثمان است؛ عثمان به ناحق کشته شده بود و باید قاتلین او قصاص می‌شدند اما حضرت خطبه ۱۶۸ را ایراد فرمودند و نسبیت فعل ( تاخیر در اجرای عدالت)را به نفع امنیت رعایت کردند. ❓اما خوبی و بدی و ارزش گذاری همین نسبیت‌ها را چه چیز مشخص می‌کند؟ عدالتی که وضعیت است یعنی نگاه ترکیبی به مجموعه کنش ها (الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا) پس اگر در یک فعل، کنش عادلانه رعایت نشد، باید برای رسیدن به وضعیت عادلانه باشد و این باز یعنی خودِ عدالت (قرار گرفتن کارها سر جای خود). ☑️ @m_ghanbarian
✍️ نکات مطرح شده در درس گفتارهای نظری_کاربردی درباره عدالت اجتماعی 🔸 مفهوم واحد و مصادیق متعدد عدالت: ۱- عدالت در فرد یعنی اعتدال در قوای ادراکی مانند عقل و وهم (حکمت) و قوای تحریکی مانند شهوت و غضب (عفت و شجاعت) و اعتدال در مجموع نسبت با همدیگر. ۲ ۲- عدالت در جامعه یعنی وضعیت کنش‌ها و امور جامعه به گونه‌ای تنظیم شود که موجب پرورش انسان و رسیدن به هدف اصلی خود (قرب الهی) باشد. ۳- عدالت در تکوین یعنی قوانین عالم طوری باشد که استحقاق‌ها لحاظ شود؛ مثلا اگر گوسفند، دندان جویدن علف دارد باید در جهان علفی باشد که او استفاده کند وگرنه ظلم به او بود. ۴- عدالتِ خداوند یعنی اقتضاء اطلاق اسماء مختلف خداوند، به وسیله اسم اعظم «الله» متناسب شده است. هر اسمی، مقتضی اطلاق و فراگیری است ؛ رحمت جایی برای غضب نگذارد و غضب جایی برای رحمت! ذیل اسم الله ، دو اسم " الحَکَم العَدل" تناسب اسماء را موجب میشود. بسط عدالت در اجتماع، همان بسط صفت حق تعالی است؛ یعنی اگر اسماء حکم العدل را در زندگی اجتماعی متجلی کردیم (اقامه عدالت)، اجتماع را آیینه اسماء حضرت حق کرده ایم و این هم کاری عرفانی است و هم سیاسی اجتماعی. اگر این ۴ عدالت را به هم متصل کنیم یک صراط می‌شود که همان صراط مستقیم است. لذا امام خمینی عدالت را «استقامت کردن بر صراط مستقیم» معنا کرده است.۳ پس عدالت حداقل در تکوین و اسماء الهی دارای یک حقیقت است و اعتبار نیست و باید زندگی فردی و اجتماعی خود را آیینه آن عدالت کنیم. ....................................... ۱. اگر پیوند مبانی با میدان را برقرار نشود، بدون مبانی کلان، راه حل هایی که در میدان داده می شود، پس از مدتی به ضد خود تبدیل می شوند. ۲. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۱۶۰ ۳.درباره نظر امام خمینی بیشتر بخوانید: http://www.imam-khomeini.ir/fa/NewsPrint.aspx?ID=23349 ☑️ @m_ghanbarian
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️آقای حاج علی اکبری اینها را هم منع کنید❗️ یادداشت حجت الاسلام قنبریان را اینجا بخوانید 👇 ☑️ @m_ghanbarian