نوشته های من
#به_وقت_باران🥀
محبت💓 معجزه ست. وقتی که سراغت میاد، دیگه نمیتونی به تنهاییِ خودت ادامه بدیـــ. همیشهــ میخوای همراهت، محبـــوبتـــــ باشهـــ.
اصلاً نه فقطــــ همراهی ها، که همه اتفاقای زندگیت رو با محبوبت تقسیمــــ میکنی. تو شادیها و کامیابی هات، مهمترین مسئله ای که ذهنتو به خودش مشغول کردهـــ اینه کهـــ نکنهـــ من کهـــ اینقدر خوشحال و سرمستم، ولی محبوبم از این شادی بهرهــ ای نداشته باشه... این معجزه محبته؛ تو رو از تنهایی و تکروی بیرون میارهـــ.
حالا فرض کن که اساس مُحَبَّتــــ هایِــــ یه عدهـــ ای رو، امام رضا❣ علیهــِـ السلامـــُ چیده باشه؛ اصلاً دلیلِـــ محبت یه عده ای به همــــ، دستِ رأفتِ امام رضـــا باشهـــ که اینها رو کنار هم نگهـــداشــته؛ وقتــی اینطــور شـــد، دیگهـــ این جمـــعِ امام رضاییـــــ نمیـــتونن تنهاییـــ برن مشهد.
تا جایی که میتـــونن یهـــ کاری میـــکُنَن که همه با هم باشن. اگه هم نشد، وقتی که میرسن مشهد، اولین مروارید زیارتشون رو به نیابت از جمع رفقاشون میچیـــنند. خدانگهشون داره🤲. خدا این رفقا رو از زندگِیَمـــ کمـــ نکـــنه. قربون همهـــ رفقای گلم که تا تونستن، اِنقَدَر بالا و پایین کردن که من هم همراشون تو سفر باشم و از بس بی لیاقت بودم، الان پیشـــشون نیستم.
ولی انقدر مرد هستند که وقتی رسیدن مشهد، بیش از خودشون به فکر همه رفقاشون و از جملهـــ منِ بیچاره ی همیشه جامـــونده و این ویدئو رو به ـــعِشقِـ❤️ـــ همه رفقای هیئتمون فرستادن.
امیدوارم تو مسیر عشق حضرت ثامن هر چی از خدا میخوان به بهترین شکلش روزیشون بشه... مخصوصا آینده درسی شون به بهترین شکل براشون رقم بخوره.
#رفیق_هیئتی
#به_وقت_زیارت
من جوانى را سُراغـــ داشتم سخت وابستهـــ لباس و قيافهــــ اش بود. حتــى وسواســـى داشت كهـــ پارچه اش از كجـــا باشـــد و دوختـــش از فلان و مدلــش از بهمان.
براى دوستى با او همين بس كه از لباسش و اتويش و قيافهـــ اش تحسين كنى و يا از طرز تهيهـــ ى آن بپُـــرسى. او عاشق ظاهر سازى و سر و وضع مرتب بود و به اين خاطر از خيلى ها بريدهـــ بود...
تا اينكهــــ #عشـــقى_بزرگتر در دلش ريختـــ و با دخـــترى آشِنا شــد و با هـــم سَفَرِىــــ كردند و در راه تصـــادفى.
جوانَك در آن لحظهـــ بحرانى از رنجـــهاى خودش فارغ بود و خودش را فراموش كردهــــ بود و بهـــ محبوبهــ اش مىانديشــــيد و سخـــت به او مشـــغول بود.
او به خاطر پانسمان محبوبش به راحتى لباسهايش را پارهــ مىــكرد و زخمـــها را مىبـــست و راستىـــ سرخوش بود كه خطـــرى پيـــش نيامده است...
هنگامى كه #عشقى_بزرگتر دل را بگيرد، عشقهاى كوچكتر #نردبانِ_آن خواهند بود.
🖌 مرحوم صفایی حائری
#عین_صاد
#چشمه_جاری
@mhmm110
#قافله_نور
#کاروان_عشق
با من همراه باشید
روایتی از حرکت هدایت به سمت نینوا😔
به قلم #آقا_سیدمرتضی_آوینی
خوش به حال قالی های حرم... همیشه چشم در چشمان گنبدند و دست در دستان زمین سنگی حرم.
قالی وقتی که قالی حرم شد، دیگر با بقیه قالی ها فرق میکند؛
سرخی قالی از انار سدرۀ المنتهی آمده است و حاشیه های سبزش، از برگ های درخت اخلاص علیین گرفته شده است. حاشیه های سیاه رنگ قالی ها را، از کتیبه های سیاه رنگ محرم آورده اند.
ریشه قالی های حرم را از ریشه گل های باب الرضوان بهشت آورده اند. کلاله های قالی را، از تاج های مؤمنانی تهیه ساخته اند که صبح و شام در آرزوی جنت الحسین هستند.
کتیبه های قالی حرم، از کتاب های پاک بهشتیانی بدست آمده است که بهشتشان نگاه به نور جلالت امیرالمومنین است.
- و اما ترنج قالی؛ ترنج قالی های حرم، از دعای ملائکه ای بدست آمده است که کارشان شبانه روز، شمردن فضائل عالم گیر صدیقه طاهره سلام الله علیهاست.
فرش حرم را، نمیتوان پاگذاشت؛ باید آن را بوسید... زائری که از فرش های حرم عبور میکنی تا به ضریح برسی! لحظه به لحظه بر فرش حرم بوسه کن؛ گمان نکن که فرش حرم فقط فرش است؛ که فقط فرش نیست؛ عرش عروج مومن است...
🖌 محمد حسین
@mhmm110
بخش اول
در سنه چهل و نهم هجرت، هنگام شهادت امام حسن مجتبی، دیگر رؤیای صادقه پیامبر صدق به تمامی تعبیر یافته بود و منبر رسول خدا، یعنی کرسی خلافت انسان کامل، اریكه ای بود که بوزینگان بر آن بالا و پایین می رفتند.
روزِ بعثت، به شامِ هزار ماهه ی سلطنت بنی امیه پایان می گرفت و غَشوه ی تاریك شب، پهنه ای بود تا نور اختران امامت را ظاهر کند، و این است رسم جهان : روز به شب می رسد و شب به روز.
آه از سرخی شفقی که روز را به شب می رساند! بخوان قل اعوذ برب الفلق، که این سرخی ازخون فرزند رسول خدا، حسین بن علی رنگ گرفته است و امام حسن مجتبی نیز با زهری به شهادت رسید که از انبان دغل بازی معاویۀ بن ابوسفیان بیرون آمده بود، اگر چه به دست «جعده» دختر «اشعث بن قیس»
آه از سرخی شفقی که روز را به شب می رساند وآه از دهر؛ آنگاه که بر مراد سِفلگان می چرخد!
🖌 آقا سید مرتضی
📜فتح خون. آغاز هجرت عظیم
#قافله_نور
@mhmm110
اِنَّ فِی الجَنَّۀِ نَهراً مِن لَبَن
لِعَــلِیٍّ وَ حُسُـــینٍ وَ حَسَــن
کُلُّ مَــن کَـــانَ مُحِبّــــاً لَهُـمُ
یَدخُــلُ الجَـــنَّۀَ مِن غَیرِ حَزَنٍ
حُـبُّ اَهـلِ البَیتِ فَضلٌ عِندَنَا
وَ بِهَـذَا الحُبِّ لَا نَخشَی المِحَـن
هـَـمَانَا در بــهشتــــ، نَهــــریـــــــــــــ از شـــیر اســـــت
که این نَهر مَخصُوصِ عَلِیّ وَ حُسَین وَ حَسَن اَست
هـــــرکـــــس کهــــ بــــه آنـــــهــا مُحَبَّتـــــ داشتهــ باشد❣
بـــدون ــــهیچــــ انـــدوهـــی وارد بهـــشت خــواهدشد😌
مُحَـــبَّت بــه اهــلِ بیــت فضیـلتی برایــِـــ مـاســت
وَ بَا این مُحَبَّت اَست کِهـ اَز هِیچ سَختی هَرَاس نَدَارِیم🔥
@mhmm110
چوب ها با هم متفاوتند؛ ...
چوب ممکن است خارهای خشک بیابان باشد، ممکن است فراوری شود و بشود کاغذ یا دستمال، ممکن است بازهم فراوری شود و نئوپانش کنند.
ممکن است چوب را خیس کنند و تا مدتی رطوبت داشته باشد و ممکن است شاخه تر و تازه یک ساقه گل یا یک نهال سبز باشد.
ممکن است دورریز های چوب های رنده شده باشد و ممکن است چوب مستحکم درخت گردو باشد.
ممکن هم هست به چوب روغن جلا زده باشیم تا دوام بیشتری پیدا کند. یا شاید در میان قطعه ای از آهن ضد زنگ گذاشته باشیم که از شر آتش در امان بماند...
اما...
اما هیچگاه چوب، از خطر آتش در امان نیست و اگر در معرض آتش باشد، دیر یا زود خواهدسوخت.
چه چوب بوته های خار بیابانی باشد که اصلا خلق شده اند برای سوختن و و چه چوب درخت گردو گردو...
چوب تا چوب است، خواهد سوخت؛ هرچند دیر و با مقاومت فراوان ولی خواهدسوخت. حتی اگر به آن روغن جلا هم بزنند و یا مرطوبش کنند، آتش انقدر شرارت آفرینی خواهد کرد که چوب را از بین خواهد برد.
#اندیشه
#داستان_چوبها
#قسمت_اول
@mhmm110
17.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتماً ببینیم
خاطره ای قشنگ از شهید ماه هیئت ما
محمد حسین محمد خانی❤️
نوشته های من
بخش اول در سنه چهل و نهم هجرت، هنگام شهادت امام حسن مجتبی، دیگر رؤیای صادقه پیامبر صدق به تمامی تعب
چشمهــ ها کــور شده اند و آینه ها راغبار گرفته است. بادهای مسموم نهالها را شكستهـــ اند وشكوفهـــ ها را فروریخته اند و آتش صاعقه را در همه وسعت بیشه زار گسترده اند.
آفتاب، محجوبِ ابرهایـِــ سیــاه است و آن دود سنگینی که آسمان را از چشم زمین پوشانده ... و دشت، جولانگاه گرگ های گرسنه ای است که رُمّه را بی چوپان یافته اند.
✴️عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن! اما ظاهرگرایان از کعبه نیز تنها سنگهایش را می پرستند. تمامیت دین به امامت است، اما امام تنها مانده و فرزندان امیه از کرسی خِلافتِ انسانِ کامل، تختی برای پادشاهی خود ساخته اند...
... اما عدالت که باطن شریعت است و زمین و زمان بدان پابرجاست ، گوشه انزوا گرفته باشد. نه عجب اگر در شهر کوران (کورها)، خورشید را دشنام دهند و تاریكیـــ را پرستــِش کنند!😔
🖌 سید مرتضی آوینی
📜 فتح خون. آغاز هجرت عظیم
#قافله_نور
@mhmm110