eitaa logo
مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی
2.5هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
274 ویدیو
465 فایل
تا حالا شده که بخوای کتاب بخونی یا حتی تو مسابقات کتابخوانی شرکت کنی... ولی نتونسته باشی? می‌خوام یه سایتی رومعرفی کنم که بهت کمکت می کنه کم کم مطالعت بیشتر بشه و از کتابخوانی لذت ببری،مسابقه هم به صورت مستمرداره www.mketab.ir ایتا:09150751848 @Mketabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 ‌ساعت‌های منظمی برای کار و خوشگذرانی در نظر بگیر. هر روز را هم مفید و هم دلپذیر کن و با به کارگیری درست زمان، ثابت کن که قدر آن را می‌دانی. آن وقت، جوانی برایت افسوس‌های کمی خواهد داشت و زندگی به موفقیتی زیبا تبدیل خواهد شد. 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚زنان کوچک 🖋لوئیزا می الکات 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 بهترین انتقام، گذشتن و رها کردن است. بله، آن‌ها قلبت را هزارتکه می‌کنند؛ بله، آن‌ها وقتی بیش از حد محتاجشان هستی رهایت می‌کنند؛ اما در عین حال چیزی به تو می‌دهند که متوجه آن نیستی... قدرت سرسختی و موفق شدن. از آن استفاده کن! 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚رهایی 🖋ام سوسا 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 قبل از شروع کودتا لازم بود چهره سران نهضت در افکار عمومی ایران مخدوش شود. گروه انگلیسی الحق و الانصاف در آبروریزی رقیب نداشت. آن‌ها دست به کار شدند. عملیات خود را با انتشار مقاله در مجلات و روزنامه علیه شوروی و سران نهضت_ملی_نفت شروع کردند. بعد از آن مأموریت خود را با انتشار کاریکاتورهای موهن از آیت_الله_کاشانی و دکتر_مصدق، پخش شایعات متعدد، تلاش برای جدایی بین افراد جبهه_ملی، حمله به مساجد و درگیری با روحانیون و... ادامه دادند. عملیات به خوبی پیش رفت. تفرقه انداختن و حکومت کردن ترفند همیشگی انگلیسی‌هاست! نقشه به این شکل بود: شبی از شب‌های گرم مرداد، سرهنگ_نصیری باید حکم عزل را به منزلش ببرد. گروهی دیگر از نظامیان هم وزرای کابینه را دستگیر کنند. عده‌ای هم تلگراف‌خانه و رادیو را تسخیر کرده و در مناطق مختلف تهران تانک‌های متعدد قرار دهند تا جلوی اعتراض مردمی را بگیرند. اوباش هم برای عملیات انحرافی به دفاتر روزنامه‌ها و حزب_توده حمله کنند. کودتا پیروز شد. خبر به رسید او 31 مرداد به تهران برگشت... 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚چاپید_شاه 🖋سپیده_انوشه 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 قدرت کلام را دست کم نگیر کلام در زندگی انسان نقشی تعیین ‌کننده دارد. مثلا روزی زنی از من پرسید چرا زندگیش دستخوش فقر و تنگدستی شده؟ او روزگاری صاحب مال و مکنت فراوان بود. دریافتیم که او همواره خسته از اداره‌ی آن خانه و زندگی، یکریز می‌گفته: "دیگر از همه چیز به تنگ آمدم، کی می‌شود تنها در یک لانه زندگی کنم" و افزود: "بله، اکنون تنها و در یک خانه‌ی کوچک زندگی میکنم!" بهتر است بدانید ذهنِ نیمه هشیار حس شوخ طبعی ندارد و مردم اغلب با شوخی‌هایشان تجربه‌هایی ناخوشایند برای خود می‌آفرینند. حتی به شوخی هم هر کلمه‌ای را بر زبانتان جاری نکنید. 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚چهار اثر 🖋اسکاول شین 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 وارد کلاس که می‌شود با آرامش خاصی که احساس می‌کنم همه اش ادا و اطوار است پشت میز می‌نشیند. سلام می کند. فکر کنم یکی دو نفر در خواب و بیداری جوابش را دادند. از چشم‌هایش می‌خوانم که انتظار بیشتری داشت برای جواب سلامش؛ ولی قیافه را نباخت و صحبت‌هایش را با معرفی خودش و رزومه اش  شروع کرد. رزومه کاری‌اش پروپیمان است. یعنی اگر به حرف وریا عمل کرده بودم و با ذهن سفید به کلاس می‌آمدم ،می‌توانستم به او ایمان بیاورم، نه تنها من که همه کلاس بیست و یک نفره مان.  ولی خب به نظر من همیشه یک عدد شیطان درست و حسابی ،البته به صورت نامحسوس، حواسش پی  بنده های خدا ست که خدایی ناکرده دل به چیزهایی درست و حسابی ندهند. خب ،بالاخره شیطان است دیگر، هر چه باشد ۲۰ میلیاردی لباس بیشتر از بچه‌های آدم پاره کرده است و خوب کارش را بلد است .جناب آقای شیطان آنقدر کارش را بلد است که مجبورم می کند کتابم را از توی کوله ام در آورم و به جای گوش دادن به حرفهای معلم کتاب بخوانم. وقتی از کتاب خواندن خسته شدم و سرم را بلند کردم، دیدم کل وایت برد سیاه شده است . حالا درباره چه چیزی صحبت کرده که اینقدر مطلب برای گفتن داشته است، نفهمیدم. فقط تصویر یک آدم دیدم که بالایش نوشته بود چاکراه های مهم انرژی در بدن انسان و در قسمت هایی هم فلش زده بود و انگار اسم آنها را نوشته بود. 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚وریا 🖋سیده زهرا محمدی 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 مسعود می‌گفت: «تا آخرین نفر هم کشته شوند، برنمی‌گردیم البته تا وضع خراب شد، از طریق من اطلاع داد که افرادی مثل مهدی ابریشمچی، ابراهیم ذاکری و یکی دو نفر دیگر از حواریونش را از صحنه خارج کنیم داد و فریاد می‌کرد که نیروی هوایی صدام باید به کمک ما بیاید سر آخر خودش را با بالگرد به کاخ صدام منتقل کردند.‌.با تغییر شرایط کم کم ارتباط سرستون قطع شد تا جایی که شبکه ما فقط به پشت جبهه و معدود ماشین‌هایی که توانسته بودند برگردند وصل مانده بود..مسعود رجوی آن روز هرگز حاضر به اعلام دستور عقب نشینی نشد از حدود شش هزار نفر که به امید اسکان در ایران راهی شده بودند کمتر از دوهزار نفر برگشتند که اکثراً زخمی بودند. تعدادی انگشت شمار هم بعدها ردشان در پاکستان پیدا شد.. 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚تهران تاتیرانا 🖋مسعود خدابنده 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 فقط باید در این فراز و نشیب‌ها، توکلش به خدا باشد و لنگرش نماز باشد و به این ترتیب خودش را حفظ بکند.. این هم یکی دیگر از مصادیق بارز نقش نماز.. چون ما فقط نماز می‌خواندیم..به این ترتیب این نماز، این جور جاها خودش را نشان می‌داد و امداد الهی ظاهر می‌شد و ما را در مسیری که در معرض پرتگاه بود، حفظ می‌کرد.. 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚در کمین گل سرخ 🖋محسن مؤمنی 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 ایستاد برابرم و گفت: «آن نوزادی که توی شکم همسر شماست، خبر دارد که شما پدرش هستی؟» با تعجب نگاهش کردم و گفتم: «نه، هنوز به‌دنیا نیامده که بخواهد من را ببیند و بفهمد! » سری تکان داد و گفت: «آن نوزاد، توی جنین تنگ و تاریک خودش حبس شده و خبر ندارد که چه پدر مهربانی منتظرش است. جهل دارد که شما پدرش هستی! بی‌خبر است! این دنیا و این زمین هم برای خیلی‌ها مثل همان جنین است. یک جنین تنگ و تاریک. خیلی‌ها جهل دارند که خدا برایشان یک پدر مهربان، یک امام هدایتگر قرار داده!» این را که گفت، دلم لرزید. حس اینکه امام زمان(عج)، پدر آدم باشد حس خوبی بود! انگار دیگر انسان، هیچ اندوه و دلهره‌ای نداشت. عبدالنّاصر ادامه داد: «دشمنان خدا خواستند دنیا را تاریک کنند. این بود که نقشه کشیدند تا این پدر مهربان را به قتل برسانند. خدا هم دلش به حال مردمان جهان سوخت، نخواست که پدر بمیرد و بچه‌هایش یتیم شوند. این بود که پدر از نظرها مخفی شد. خیلی‌ها فکر کردند پدر رفته یا مرده است؛ اما پدر تک‌وتنها و مظلوم، توی کوچه‌ها و خیابان‌هایشان راه می‌رود و بچه‌هایش را می‌بیند و می‌شناسد و به امور آن‌ها رسیدگی می‌کند. » 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚جاده بهشت 🖋مجیدپورولی کلشتری 💠📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 چند وقت بود سنگ قبر پدر را ندیده بودم.. ندیده بودم که از وسط، شکاف خورده و از نوشته هایش چیزی پیدا نیست.. نسیم خنکی می وزید. می خواست یاد مرده ها بیندازد که چند روز دیگر پاییز است..مرده ها کاری به پاییز ندارند.. مرده ها روزگار را با خودشان برده اند زیر خاک.. هیچ کس توی قبرستان نبود.. نشستم کنار خاک پدر و پاهایم را ولو کردم.. مسخره است که با یک سنگ حرف بزنم، اما کلمات خودشان آمدند.. – اگه بتونم با حاجی غلامحسین برم، اون موقع شاید دایی دست از سرم برداره. شاید صدیقه بفهمه منم آدمم . بابا ببین ... و جای سوختگی را به سنگ نشان دادم... 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚معبد زیرزمینی 🖋معصومه میر ابوطالبی 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 شما شایستگی آن را دارید که احساسات خود را به شیوه ای مناسب ابراز کنید. فقط هنگامی ابراز این احساسات درست نیست که موجب آزار شخص دیگری شود . 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 🖋دبی فورد 📚نیمه تاریک وجود 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 مأمون از امام‌_رضا (ع) سؤال کرد که چرا نماز پنج وقت دارد؟ حضرت به این مضمون فرمودند: این نظم را داده‌اند برای اینکه کارها با یاد خدا شروع و با یاد خدا تمام شود. یک نوبت از نماز را اول صبح گذاشته‌اند که مسلمان از خواب بیدار می‌شود؛ یکی اول ظهر وقتی‌که او در جوش معامله و بازار و کار در خانه یا خارج از خانه است؛ یکی را گذاشته‌اند بعد از ناهار و استراحت و آن وقتی است که انسان می‌خواهد کار عصر را شروع کند؛ نماز مغرب وقتی است که کار عصر تمام می‌شود و قبل از خواب نماز عشا را گذاشته‌اند. این‌ها تعبیرات امام‌رضا (ع) از پنج وقت نماز است و برای این است که از قساوت قلب در طول شبانه‌روز جلوگیری شود..✨🌻 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚نماز 🖋محی الدین حائری شیرازی 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 راه آهن ایران مدت‌ها باعث جرو بحث بود.. مصدق رضاشاه را متهم می‌کرد که آن را به این دلیل ساخته است که انگلیسی‌ها در ۱۹۴۱م [۱۳۲۰ شمسی) آسان‌تر بتوانند به کشور حمله کنند..هزینه احداث آن بدون شک بسیار گران تمام شده زیرا در ۱۹۳۸م (۱۳۱۷ شمسی) ثلث هزینه‌های دولت صرف راه آهن شده بود خط دوم هم که می‌بایست مشهد را به تبریز متصل سازد در ۱۹۳۸ آغاز شد؛ [اما] تا (۱۹۵۸م ۱۳۳۷ شمسی) کامل نشد.. 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚خود خدا 🖋سید محمد حسین راجی 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 عقب ماندگى مسلمین عوامل بسیارى دارد ولى به طورکلّى مى‌توان انحراف فکرى و عملى مسلمانان از تعالیم بلند اسلام را عامل اساسى عقب افتادگى از پیشرفت و تمدن دانست. بعد از پیامبر_اسلام(ص) و به جهت دورى مردم از اهل_بیت(ع) رفته‌رفته انحراف از مسیر اصلى اسلام میان مسلمین پدید آمد. قسمتى از عقاید و برنامه‌هاى اسلامى به غلط توجیه گردید و نیز در اعمال و رفتار مسلمین سستى و ناتوانى جلوه‌گر شد. از سویى مسائلى؛ از قبیل سرنوشت به‌معناى جبری‌گرى، تقیه به‌معناى تن به ستم دادن، انتظار به‌معناى تحمل انواع بی‌عدالتی‌ها و در برابر قانون‌ شکنی‌ها و جنایات بی‌تفاوت بودن، اعتقاد به آخرت به‌معناى محرومیت از زندگى دنیا، زهد به‌معناى پشت پا زدن به زندگى مادى دنیا و پلید دانستن آن، شفاعت به‌معناى همه بار گناه را برابر یک عقیده دروغین به گردن شفیعان انداختن، صبر به‌ معناى هیچ‌گونه تلاشى دربرابر مسئولیت‌ها و حوادث از خود نشان ندادن و همه بدبختی‌ها را با آغوش باز پذیرفتن و... تفسیر گردید!!! 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚اسلام_شناسی_و_پاسخ_به_شبهات 🖋 علی اصغر رضوانی 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 روزهای هفته یکی پس از دیگری سپری شد و بالآخره هشتمین یک شنبه از سلسله نشست های برای همه خانم های دنیا» فرا رسید.. جلسه با تلاوت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد.. خانم حکیمی پس از خوش آمدگویی به حضار از خانم دکتر مجیدی دعوت کرد تا در جایگاه قرار گیرد و مطالب خود را ارائه نماید.‌ دکتر مجیدی با حضور در جایگاه، ضمن تشکر از شرکت کنندگان از حضور فعال آنها در گروه مجازی مربوط به نشست هم قدردانی کرد و در ادامه مطالب گذشته اش گفت: در جلسات گذشته برای حجاب سه دلیل منطقی و همه پذیر بیان کردیم تاریخ امنیت اجتماعی و امنیت خانوادگی از چیزهایی که در جلسات توسط دوستان عزیز مطرح شد و بعد از اون هم در گروه مجازی به اشتراک گذاشتید میشه حدس زد که غالب دوستان این دلایل رو پسندیده ان اما صحبت درباره چهارمین دلیل رو با دعوت از دختر گلمون الای عزیز، شروع می کنم که خیلی از شما با نام ایشون آشنا هستید. با تشویق شما، از خانم الا گاندرسون دعوت میکنم تا به جایگاه بیان... 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚ستاره ها چینی نیستند 🖋محمد علی حبیب الهیان 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 سیب‌شان که تمام می‌شد، همان‌طور که به حائیم خیره بودند، دربارهٔ این‌که خانه‌ی پدربزرگ‌شان در فلسطین چه شکلی‌ست، صحبت می‌کردند:《به نظرت شبیه همین ساختمون‌هاس؟》《الان کی اون‌جا زندگی می‌کنه؟》《کی روی تخت مادربزرگ می‌خوابه؟》 ام یاسر می‌گفت که مادربزرگ همیشه هرروز صبح رخت‌خوابش را با گل یاس می‌پوشاند.《بوی اون یاس هم شبیه همین یاسیه که این‌جا بو می‌کنیم؟!》خیلی از این سؤال‌ها برای این بود که آن دو چیزی از هویت خود نمی‌دانستند. هرگاه‌ از روی تپه یک صهیونیست اشغالگر را در حائیم می‌دیدند، یاسر دستش را مثل هفت‌تیر به سمت او نشانه می‌رفت، بعد مانند تک‌تیراندازها یکی از چشم‌هایش را می‌بست و هدف را شناسایی می‌کرد. رو به ساره می‌گفت:《ببینش. از انگشت من هم کوچیکتره!》با صدای بلند می‌خندیدند و به قهقهه می‌افتادند. انگار یاسر واقعا تک‌تیرانداز بود و پیروزی خیلی نزدیک...! 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚تل‌آویو سقوط کرد 🖋سمیه علی هاشم 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 چشمم افتاد به گوشۀ حیاط..دیدم کسی پدرم را در آغوش گرفته و دارد گریه می‌کند. آنجا پا کوبیدم به زمین..با صدایی که پر از بغض و گریه و ناله بود،گفتم: شما مگه نمی‌گید کتفش تیر خورده؟ مگه نمی‌گید بیهوش داره می‌آد؟ پس واسه ‌چی شما دارید گریه می‌کنید؟ یکی گفت: «ما فقط به‌خاطر اینکه کمیل حالش خوب نیس، داریم گریه می‌کنیم.» خواهر کمیل تماس گرفت با همسر همکار کمیل. با این اوضاع و احوال، خواهرش شک کرد. تازه اینجا بود که فهمیدم این‌ها هم از قضیه بی‌خبرند.. گوشم را تیز کردم تا بفهمم او پشت گوشی چه می‌شنود و چه می‌گوید؛ اما از اتاق رفت بیرون. بعد از چند دقیقه، آمد داخل اتاق و همین‌طور که گریه می‌کرد، گفت:داداشم به آرزوش رسید.. 📖📓📖📖📓📖📓📖📓📖 📚عهد کمیل 🖋مصیب معصومیان 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 قبیحه، که تاکنون آرام است، برمی‌خیزد، نوزاد را به دستِ کنیزش می‌دهند، در چشم‌هایش برق شادی نمی‌بینم، جا خورده اما خود را نمی‌بازد: «چون زبیده باشم که پایان عمرم را در تنهایی و بی کسی و فقر بگذارنم؟ هرگز چنین نخواهد شد. به والله که پسرم را به تخت می‌نشانم و تا آخرین نفسم بانوی این قصر خواهم بود. این را بدان آنکه بر حق است، بر تخت هم هست. خدای من و تو یکی‌ست. چه شده که مولای من متوکل چنان در راس است و مولای تو اباالحسن چنین در پستو و حاشیه؟ من مایلم در کنارِ خلیفه مسلمین بایستم نه چون تو همسرِ مردی باشم که برای رسیدن به حکومت و خلافت، دست به شمشیر نمی‌برد.» سری به افسوس تکان می‌دهم برایش و پاسخ می‌دهم :«به چه حرف پا می‌فشاری؟ به حرف باطل؟ زندگی در زیرِ سایه عباسیان ننگ است. حکومت و خلافت و ثروت، مقام کوچکی‌ست برای مولای من؛ که اگر بخواهد و اراده کند هر چه هست در این خاک و برای اهل خاک، برای اوست. 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚سر بر دامن ماه 🖋فاطمه دولتی 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 رودخانه، باتلاق، میدان مین و دید مستقیم دشمن، راه را برای عملیات بازپس‌گیری خاک وطن پیچیده کرده بود. اما رزمندگان از هیچ راهی دریغ نمی‌کردند. اینجا بود که پای مقنی‌های یزدی به عملیاتی پیچیده و پرافتخار باز شد تا این‌بار نه قنات که معبر و معبدی برای رسیدن باز کنند. هرچند کار امن و ساده‌ای نبود. «معبد زیرزمینی» روایت الیاسِ نوجوان است که هرچه می‌کوشید، نمی‌رسید؛ اما حضور در جبهه و همراهی‌اش با شهید غلامحسین رکن‌آبادی مسیر دیگری پیش پایش گذاشت. 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚معبد زیرزمینی 🖋معصومه میر ابوطالبی 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 رژیم پهلوی در ایران با روی کار آمدن رضاخان از سوی انگلیسی‌ها تأسیس و استقرار یافت. ضاشاه، روحیه خشن و استبدادی داشت. او با اینکه در ابتدا سعی می‌کرد، این روحیه استبدادی را آشکار نسازد؛ اما پس از مدتی با تقویت بیش از‌ اندازه ارتش، کنترل مجلس و از بین بردن نهادها و شخصیت‌های مستقل، روحیه مستبدانه خویش را آشکار ساخت. ارتش او، ابزار سرکوب مخالفان و بسط قدرت شاهی بود. او با اعمال دیکتاتوری تقریباً هر کاری که می‌خواست انجام می‌داد. نمایندگان مجلس با دخالت و انتخاب او به مجلس راه می‌یافتند. هنگامی که شاه، طرح یا لایحه‌ای را مد نظر داشت تصویب می‌شد و زمانی که مخالف بود آن طرح یا لایحه رد می‌شد. اسناد تاریخی به جا مانده از دوران رضاخان نشان از عملکرد فاجعه‌آمیز او در تأمین ابتدایی‌ترین لوازم رفاهی دارد. به طوری که در این دوران زندگی اقشار کم‌در آمد جامعه به شدت در حال فروپاشی بود. در طول دوران حکومت رضاخان، مسئله کمبود و گرانی نان یکی از مهم‌ترین مشکلات مردم محسوب می‌شد. عدم پرداخت به موقع حقوق کارگران، کمبود درآمد، گرانی و… از دیگر مسائل و مشکلات مردم در این دوران بود 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚چاپیدشاه 🖋سپیده انوشه 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 توی عملیات قبل در فاو وقتی گفته بودند که بچه‌ها می‌خواهند از اروندرود بگذرند، یکی از فرماندهان گفته بود: "آیا این عاقلانه است؟" اصلاً برایش سخت می‌آمد که مگر می‌شود از اروندرود رد شوی و به فاو برسی؟ در جوابش یکی از برادرها گفته بود: "عاقلانه نیست؛ عاشقانه است." 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚هفتاد و دومین غواص 🖋حمید حسام 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖 مادر شهید کمایی درباره خودسازی دختر نوجوان خود این‌گونه روایت می‌کند: «زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که ۲۰ مورد داشت، نماز به‌موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، نماز غفیله، نماز امام زمان (عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کم خوردن صبحانه ناهار و شام دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود هر شب بعد از محاسبه کارهایش جدول را علامت می زد.» 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚من میترا نیستم 🖋معصومه رامهرمزی 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 . برشی از کتاب 🕊🌸 مدیریت‌زمان و نظم دقیقی داشت.. پیش می‌آمد که با ایشان تماس می‌گرفتمو می‌گفتم «بابا، وقت دارید ۵ دقیقه ببینم‌تون؟»، می‌گفت «اگر پنج دقیقه‌ست بیا... اگر ده دقیقه‌ست نیا! می‌گفتم «چرا؟» می‌گفت: «چون به مادرت قول دادم ساعت ۵:۱۰ خونه باشم.. اگر بیشتر از ۵ دقیقه وقتم رو بگیری، دیر می‌رسم خونه.. مادرت تنهاست و منتظر منه.. 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚تاپای دماوند 🖋محمد حسین علی جان زاده 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 مادر! در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمی‌گیرد.😭😭 خودت گفته‌ای. ما حداکثر تازیانه می‌خوریم، اما میخ آهنین بدن‌هایمان را سوراخ نمی‌کند. مادر! وقتی تو را از پشت در بیرون کشیدند، من میخ‌های خونین را دیدم. نگو گریه نکن مادر! باید مُرد در این مصیبت، باید هزار بار جان داد و خاکستر شد. ما سخت‌جانی کرده‌ایم که تاکنون زنده مانده‌ایم. نگو که روزی سخت‌تر از عاشورا نیست. در عاشورا کودک شش‌ماهه به شهادت می‌رسد، اما تو کودک نیامده‌ات -محسن‌ات- به شهادت رسید. من دیدم که خودت را در آغوش فضه انداختی و شنیدم که به او گفتی: -مرا بگیر فضه که محسن‌ام را کشتند. پیش از این اگر کسی صدایش را در خانه پیامبر بالا می‌برد، وحی نازل میشد که: «پایین بیاورید صدایتان را.» اگر کسی پیامبر را به نام صدا می‌کرد، وحی می‌آمد که: «نام پیامبر را با احترام بیاورید.» 🔸 هنوز آب تغسیل‌ پیامبر خشک نشده، خانه‌اش را آتش زدند. آن آتش که عصر عاشورا به خیمه‌ها می‌گیرد، مبدأش‌ اینجاست. دختر اگر درد مادرش را نفهمد که دختر نیست. من کربلا را میان در و دیوار دیدم وقتی که ناله‌ی تو به آسمان بلند شد. بعد از این هیچ کربلایی نمی‌تواند مرا این‌قدر بسوزاند. شاید خدا می‌خواهد برای کربلا مرا تمرین دهد تا کاروان اسرا را سرپرستی کنم، اما چه تمرینی است که از خود مسابقه مشکل‌تر است؟ 📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓 📚کشتی پهلو گرفته 🖋سید مهدی شجاعی 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 🔖📔📔🔖📔📔🔖📔📔🔖 دل به كلام روايتگرى مىسپاريم كه غمناكترين لحظات طف را خبر دارد وديدگانش امروز اقيانوس آرام اشكاست. «زيارت ناحيه مقدّسه» كه از كلام حضرت ولى الله الاعظم (روحى وارواح العالمين له الفداء) روايت شده، پژواك مظلوميتى است كه هزار وچندصد سال در خاندان علوى ماندگار بوده است. زيارت ناحيه مقدّسه زيارتى است عرفانى كه از سرچشمه باكرامت عترت علوى لبريز است. علّامه مجلسى سند اين زيارت را به نقل بزرگان شيعه در بحار الانوار آورده است. در اين زيارت، ضمن بررسى وقايع عاشورا كه بر خاندان خورشيدى امام حسين 7 گذشته با بيانى زيبا، عارفانه والهى، جايگاه قيام عاشورا را براى انسانها گوشزد مىكند. آنانى كه زيارت ناحيه مقدّسه را خواندهاند، مىدانند كه عشق وشور سرمايه اين زيارت است، واژههايش بارانى است ومضامينش يك روضه طولانى. 🔖📔📔🔖📔📔🔖📔📔🔖 📚عطرسیب 🖋حامد حجتی 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab
📚📚📚 🔖📔📔🔖📔📔🔖📔📔🔖 عکس را از کیف بیرون آوردم. گرفت و دوباره به آن نگاه کرد. - به نظر تو شباهتی بین ما هست؟ عکس را گرفتم و دوباره نگاه کردم و بعد نگاهی به سیامک انداختم. گفتم: «بستگی دارد!» - به چی؟ - به اینکه دوست داری شباهت داشته باشی یا نه! - بیشتر دوست دارم ببینم چه جور آدمی بوده. - به هر حال بوده. مهم‌تر اینکه شهیده. - بهش نمی‌آید فرمانده لشکر باشد. آخر فرمانده لشکر باید خیلی خشن و این‌ها... - مثل تو قدرت مدیریت داشته باشد! از این حرف جا خورد. شاید احساس کرد با شهید زین الدین شباهت روحی دارد. نمی‌دانم چرا سیامک را با این احساس تحریک کردم که تا ورودی قم سکوت کند و به فکر فرو رود... 🔖📔📔🔖📔📔🔖📔📔🔖 📔مستوری 📝صادق کرمیار 📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید. @M_ketab