⁉️چرا برخی هنگام شنیدن نام امام زمان(عج)، از جای خود بر میخیزند؟
📜این رسم از زمان اهل بیت(ع) بوده است. شخصی همین سؤال را از امام صادق(ع) پرسید، ایشان در پاسخ فرمود: چون غیبت حضرت مهدی(عج) طولانی است، از شدت محبتی که به دوستان خود دارد، هر زمان که شخصی آن را یاد کند، نگاهی به او می نماید و سزاوار است که یادکننده بهجهت احترام و تعظیم، از جای خود برخیزد. هنگامیکه مولای خویش او را به نظر مهر و عطوفت نگاه میکند، پس از جای خود برخیزد و از خدای متعال تعجیل فرج او را بخواهد.
📘 #بامداد_بشریت
🖋 #محمدجواد_مروجی_طبسی
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
🔴 واگویه چیست؟
🔰ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ
"ﻭﺍﮔﻮیه" ﻣﯽگویند.
ﻭﺍﮔﻮیه ﻫﺎ ﺍﺛﺮﺍﺕ عمیقی ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺩ
ﮔﻮینده ﺩﺍﺭﻧﺪ
🔰.ﺩر پژوهشی مشخص شد،
ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻪﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻓﻘﻂ یک ﺑﺎﺭ ﺑﮕﻮیید:
"ﻓﻼﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍنم ﺍﻧﺠﺎﻡ دهم"
ﺑﺎید یک ﻧﻔﺮ ﺩیگر ۱۷ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮید ﮐﻪ "ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍنید ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩهید "
ﺗﺎ ﺍﺛﺮ ﻫﻤﺎﻥ یک بار ﺭﺍ ﺧﻨﺜﯽ ﮐﻨﺪ!
پس خیلی ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻭﺍﮔﻮیهﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺑﺎشید. ﻗﺪﺭﺕ ﻧﻔﻮﺫ ﮐﻼﻡ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﻔﺪﻩ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻼﻡ ﺩیگرﺍﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ قویتر است!
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
با سلام کتاب ها به دستم رسید 🌹🌹
خیلی عالی بسته بندی شده😍😍
همراه هدیه متبرک 🙏🙏
خیلی خیلی سپاسگزارم از اقای روحی بزرگوار بابت بن هدیه کتاب🌹🌹🙏🙏
📚باشگاه کتابخوانان مشهدی را در ایتا دنبال کنید
@mketab
#معرفی_کتاب 📚
(( چگونه عزت نفس خود را بسازیم ؟ ))
یک راهنمای جامع و عمیق برای درک و تقویت عزتنفس است. این کتاب به خوانندگان کمک میکند تا با ارزش درونی خود آشنا شوند و از طریق تعاملات و ارتباطات خود با دیگران و خودشان، عزتنفسی سالم و پایدار بسازند.
┄┅═📕🖊═┅┄
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
📣#خبر
🔰در نشست هماندیشی با ناشران دفاع مقدس عنوان شد؛
💠ادبیات دفاع مقدس بسیار قابل و دارای مخاطب است
🔸مدیرعامل موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران در نشست هماندیشی با ناشران دفاع مقدس گفت: حوزه دفاع مقدس، بسیار قابل و دارای خواهان و مخاطب است و البته مثل بسیاری از حوزهها دیگر حتماً در آن تعداد عناوین، مجموعه شمارگان، کیفیت آثار و نحوه تربیت نویسندگان، قابلیت ارتقا دارد.
🔻گزارش نشست:
🌟ibna.ir/x6rkZ🌟
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖✨دوشنبه تون زیبا و شاد
🌷✨از خـدا میخواهم
🌼✨هر آنچه آرزو داریـد
🌷✨بی دلیل نصیبتان شود
🌼✨عشق و آرامش
🌷✨در کنارتان
🌼✨عزت و خوشبختی
🌷✨همراهتان
🌼✨سلامتی و تندرستی
🌷✨همیشہ در وجودتان باشـد
💖✨روزتون زیبـا و پر برکت
🌸🍃
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
📚📓سخنان بزرگان و افراد مشهور در مورد کتاب و مطالعه که یک دنیا فایده دارد📚📓
📚اگر مادر نباشد جسم انسان ساخته نمی شود و اگر كتاب نباشد روح بشر پرورش نمی یابد.📚
🌟پلوتارك🌟
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
#اهمیت_کتاب_و_کتابخوانی_برای_کودکان
📖🎡
•کتابها میتوانند رفتارهای اجتماعی را به کودکان بیاموزند.✔️
•کودکان در دنیای فانتزی ها غوطه ورند صحنه ها و محتوای یک کتاب را تقلید میکنند و سرگرمی های معناداری برای خود میسازند.🎢
•کودکان در دنیای تجربه و احساس هستند و کمتر در دنیای ادراک و فهم به سر میبرند.
•با شنیدن داستان همدلی در کودکان نیز رشد میکند.
ـــــــــــ📚✨ــــــــــــــ
#کتاب #کتابخوانی
هیچ چیز جای کتاب رو نمیگیره😌🤝
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
#معرفی_کتاب 📚
(( من و اژدها کوچولو ))
_ نویسنده : کلر ژوبرت
✨ این داستان براساس یکی از احادیث امام رضا(ع) که محتوای آن پرهیز از کینهتوزی است، بازگو شده است.
✨ داستان از این قرار است که اژدها کوچولو از دوستش، گنجشک، بابت اینکه به او خندیده و ترسیدن او را مسخره کرده، کینه به دل گرفته است. اژدها کوچولو با گنجشک قهر است و هرکاری میکند نمیتواند او را ببخشد.
✨چند راه مثل ؛ انتقامگرفتن، تا ابد قهر ماندن، دعوا کردن ، بخشیدن و... پیش پای اژدها کوچولو است.
حال بهنظر شما اژدهای این قصه باید کدام راه را انتخاب کند؟ در این داستان متوجه خواهید شد که اژدهای قصه ما چهکار خواهد کرد.☺️
____🧒🏻📚____
مامان، بابا های عزیز از خرید کتاب خوب برای آینده سازای کشورمون غافل نشید 🌸☺️
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
#سلبریتی_ایرانی
#داوود_طالقانی
🎞تلویزیون را که روشن میکنیم، سلبریتیها را میبینیم. اخبار سلبریتیها را نشان میدهد. بیلبوردهای تبلیغاتی بزرگراهها سلبریتیها را به نمایش گذاشته است. در انتخابات سلبریتیها از نامزدها حمایت میکنند. در فهرست ملاکان و سرمایهداران ایرانی نام سلبریتیها هم حضور دارد. برخی از ما عاشق سلبریتیها هستند. سینما را دوست داریم چون سلبریتیها نقشآفرینی میکنند.برای سلبریتیها حاضریم پول بدهیم.پول که نه، حتی به خاطر سلبریتیها حاضریم #بکشیم و #کشته شویم.منتظریم سلبریتی فرمان بدهد تا اوامرش را اجرا کنیم.
🧐یک بازیگر، یک خواننده، یک طنزپرداز و خلاصه هر شخصی که پایش به دنیای شهرت باز شده و سلبریتی صدایش میکنند، چقدر روی زندگی شما تأثیر داشتهاست؟ بر شیوه لباس پوشیدن و غذاخوردن و حتی تفکرتان؟
«سلبریتی ایرانی» دقیقا همان کسی که در دهههای اخیر شیوه تفکر، سلیقه افراد، مد و زیبایی و بسیاری از تصمیمات جمعی کشور را به سوی خود کشاندهاست.
اگر دوست دارید بیشتر با پدیده سلبریتی گرایی آشنا شوید، بسیاری از آنان را در جهان حقیقی بشناسید و راهی برای تفکیک #هویت حقیقیتان از آنچه تحت تاثیر فضای شهرت برای شما رخ دادهاست، بیابید، این اثر از #نشر_معارف را حتما بخوانید.
📌❓سلبریتی های ایرانی چرا و چگونه؟
فرهنگ شهرت جهانی، یک سری ویژگی های مشترک در همه جای دنیا دارد که کتاب های زیادی هم برایشان منتشر شده است؛ ولی سلبریتی و اینفلوئنسر ایرانی ویژگی هایی دارند که آنها را از سایر تجربه های جهانی متمایز می کند و...
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓
عِمران، زیر تیغ آفتاب، چونان ماری که زخم خورده باشد، افتاده بر خاک تفتیدۀ کویر، با جامه ای دریده و مُندَرِس، غَلتان و خیزان، خود را پیش می بَرد.. دهانش به دهانِ ماهی از دریا دورمانده ای می ماند که پیِ آبی که نیست، مدام بازوبسته می شود و در نهایتِ بی صدایی آب می طلبد.. دست های استخوانی و رنجورش را پیش تر از تن خسته اش بر خاک می گذارد و خود را پیش می بَرد و رَمل برهوت را می شکافد... ردِّ خشکیده ای از خون بر بازویش پیداست، نفس هایش کِشدار و خَشدار، نوبت به نوبت از دهان خشکیده اش بیرون می آید..لب های تَرَک خورده و وَرَم کرده اش از بی آبی سپید شده است. به یک باره سایه ای بر سرش می افتد..
📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓
📚اقیانوس مشرق
🖋مجید پورولی کلشتری
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
دوره ۱۵ جلدی #سرگذشت_استعمار
📚 کتاب « سرگذشت استعمار»
✍ #مهدی_میرکیایی
📜 #سوره_مهر
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
🔺 درباره مجموعه #سرگذشت_استعمار بیشتر بدانیم 👇 1⃣
🔸 کتاب اول: #سفر_به_آن_سوی_دریاها
🗺 در کتاب سفر به آن سوی دریاها داستان روانه شدن دریانوردان پرتغالی به شرق آسیا برای دست یابی به طلا، ابریشم و ادویه روایت می شود. لشگرکشی که برای کشف قاره ی آمریکا و سرزمین های جدید در آفریقا انجام شد و نتیجه اش آن به استعمار درآمدن کشور #هند با استفاده از قدرت نظامی پرتغالی ها شد.
🔹 کتاب دوم: #گرگ_ها_با_چشم_باز_می_خوابند
🏮 کتاب گرگ ها با چشم باز می خوابند تصویرگر رقابت کشورهای اروپایی برای دستیابی به ثروت قاره های جدید کشف شده توسط آن ها است.
🔸 کتاب سوم: #شکار_انسان
🤐 شکار انسان روایتی تلخ و تامل برانگیز درباره تجارت #برده_داری رایج در قرن شانزدهم تا هجدهم میلادی و ظلم و ستمی که در پی آن به سرخ پوستان و سیاه پوستان وارد شد. تاجران پرتغالی و دیگر کشورهای اروپایی با پیوستن به این بازار ننگین و پرسود، به شکار انسان در آفریقا می پرداختند و آن ها را برای کار در معادن و مزارع با سودی چند برابر بیشتر از هزینه ی خریدشان به فروش می رساندند.
🔹 کتاب چهارم: #صلیب_خونین !
✝ در کتاب صلیب خونین داستان ورود کشتی های اروپایی به سرزمین های جدید به بهانه ی گسترش دین مسیحیت، ممنوعیت تبلیغ اسلام در ممالک فتح شده، تبدیل کردن بومی ها به کالاهای اروپایی و سرازیر شدن ثروت به کشورهای استعمارگر روایت می شود.
🔸 کتاب پنجم: #راهپیمایی_اشک_ها
🗿 در کتاب راهپیمایی اشک ها داستان کشف قاره ی آمریکا توسط کریستف کلمب و زندانی و شکار شدن بسیاری از سرخ پوستان ساکن در آن به عنوان برده روایت می شود. انگلیسی ها، هلندی ها، اسپانیایی ها و بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی پس از رسیدن به آمریکا، برای دست یابی به منافعی همچون طلا و نقره، سرخ پوستان را به اجبار از سرزمین هایشان پراکنده کردند.
🔹 کتاب ششم: #فاخته_ها_لانه_ندارند
🌊 صدها سال پیش، هرساله جشن عجیبی در ایتالیا در شهر ونیز برگزار می شد. حاکم شهر در روز مشخصی با قایق به وسط دریا می رفت. حلقه ازدواجی را از جیبش بیرون می آورد، لحظه ای آن را به طرف دریا می گرفت و بعد آن را با احترام به درون آب می انداخت. حاکم به این صورت با دریا ازدواج می کرد و صاحب آن می شد. این مراسم نشانه فرانروایی ونیز بر دریا بود؛ شهری که دریا نوردان مشهوری داشت و از تجارت دریایی به ثروت فراوانی رسیده بود.
🔸 کتاب هفتم: #سفر_الماس
🚢 در ششم آوریل ۱۸۵۰ میلادی، رزم ناو انگلیسی "مدیا" برای انجام دادن ماموریتی بسیار محرمانه از بمبئی، بندری در غرب هندوستان، به مقصد انگلستان به راه افتاد. ماموریت مدیا آن قدر سری بود که حتی ناخدا "لاکر"، فرمانده رزم ناو، از آن اطلاعی نداشت. فقط سه نفر از مسافران از راز این سفر آگاه بودند: "لرددالهوزی"، فرماندار انگلیسی کل هندوستان، همسرش و سروان مرزی، یک افسر انگلیسی که همیشه در کنار فرمانده کل حضور داشت.
🔹 کتاب هشتم: #به_دنبال_کادی
💉 ساحل نشینان رود سند به مردی انگلیسی، که با کت و شلوار و کلاه سفید در اطراف خانه هایشان پرسه می زد، مشکوک بودند. انگلیسی ها بیشتر مناطق هند را تصرف کرده بودند؛ اما سند هنور خارج از قلمرو آن ها بود. خبر ستمگری انگلیسی ها در مناطقی که اشغال کرده بودند، مخصوصا مالیات هایی که از کشاورزان می گرفتند، به گوش ساکنان اطراف رود سند هم رسیده بود. آن ها اکنون می دیدند که سر و کله ی یک مرد انگلیسی در سرزمین سند هم پیدا شده؛ مردی که تلاش می کند سر حرف را با مردم باز کند و گاهی با داروهای اندکی که همراه دارد به درمان بیماران آن ها مشغول بود.
📚 کتاب « سرگذشت استعمار»
✍ #مهدی_میرکیایی
📜 #سوره_مهر
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
🔺 درباره مجموعه #سرگذشت_استعمار بیشتر بدانیم 👇 2⃣
🔸 کتاب نهم: #افطار_در_کلیسا
💢 سربازان "رستم"، آخرین پادشاه سلسله ی "آق قویونلو"، به دنبال پسر هفت ساله ای به نام "اسماعیل" به لاهیجان آمده بودند. جاسوسان رستم به او خبر داده بودند اسماعیل که ماه ها بود به دنبال او می گشت، در لاهیجان پنهان شده است. اما "کارکیا میرزا علی"، حکمران لاهیجان، قسم می خورد که پای اسماعیل روی زمین گیلان نیست. سربازان با شک و تردید زیاد از خانه ی حکمران بیرون رفتند. سومین بار بود که به دنبال اسماعیل به آن جا می رفتند و هر بار کارکیا میرزا علی همین طور برای آن ها سوگند خورده بود. در حقیقت حکمران اسماعیل کوچک را در سبدی گذاشته و از سقف یکی از اتاق های خانه اش آویخته بود تا پایش روی زمین گیلان نباشد و او قسم دروغ نخورده باشد!
🔹 کتاب دهم: #گنج_های_کلات
🤫 "تهماسب"، پس از هشت سال، دوباره به قصری که پدرانش از آن جا بر سراسر ایران فرمانروایی کرده بودند وارد شد. هنگامی که به سراسری قصر پا گذاشت، پیرزنی که لباس خدمتکارها را به تن داشت به سوی او دوید. او را در آغوش گرفت و در حالی که اشک می ریخت سر و رویش را غرق در بوسه کرد. تهماسب با تعجب ، به این پیرزن نگاه می کرد؛ نمی دانست این پیرزن چطور جرئت کرده او را در آغوش بگیرد. اما خدمتکار پیر او را رها نمی کرد و دائم این کلمات را تکرار می کرد: "آه فرزند عزیزم، یگانه فرزندم، فرزند دلبندم." تهماسب تلاش کرد که در چشم های خیس پیر زن خیره شود و سرانجام در چشم های بی رمق او نگاه مادرش را شناخت. مادر تهماسب، همسر "شاه سلطان حسین"، ملکه ی ایران، هنگامی که افغان ها به قصر هجوم آورده بودند لباس خدمتکارها را پوشیده بود تا جان خود را نجات دهد.
🔸 کتاب یازدهم: #کتاب_جوانه_های_آتش
💰 "آقا محمد خان" که برای ادامه نبردهایش به پول نیاز داشت هیچ فرصتی را برای جمع کردن ثروت از دست نمی داد. در یکی از سفرهایش از روستایی فقیری خشمگین شد و به یکی از جلادانش دستور داد گوش او را ببرد. مرد روستایی به جلاد التماس می کرد که فقط نصف گوش را ببرد؛ در مقابل او هم حاضر بود چند ریال به جلاد بدهد. آقا محمدخان که صحبت های او را شنیده بود به طرف آن ها رفت و به مرد روستایی گفت: اگر چند ریال دیگر روی آن ها بگذاری و به خود من بدهی، تو را خواهم بخشید اما...
🔹 کتاب دوازدهم: #بازی_بزرگ
🇬🇧 مردی که خودش را تاجری انگلیسی معرفی می کرد همراه فردی هندی، که مانند سادات دستار سبزی به سر بسته بود و ادعا می کرد نامش"سید کرامت علی" است، از تبریز به سوی استرآباد به راه افتاد. این دو مسافر در میان ترکمن ها از حوادثی که در قفقاز رخ داده بود، جنگ های ایران و روسیه و شکست سخت ایران صحبت می کردند. دو غریبه عجله ای برای ادامه سفر نداشتند. آن ها پس از دیدار با گروهی از ترکمن ها به ملاقات دسته ای دیگر می رفتند و در هر جمعی که می نشستند اصرار داشتند تا آن چه را از شکست سنگین ایران از روسیه دیده بودند تعریف کنند.
در حقیقت مردی که خود را تاجر معرفی می کرد "سروان آرتور کانالی"، افسر ارتش انگلستان بود که سفیر انگلستان در ایران او را مامور کرده بود تا اخبار شکست ایران و ضعف ارتش آن را میان ترکمن ها و افغان ها بپراکند و آن ها را به جدایی از ایران تشویق کند.
📚 کتاب « سرگذشت استعمار»
✍ #مهدی_میرکیایی
📜 #سوره_مهر
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
📚#معرفی_کتاب
🌟🌟عنوان:دعبل و زلفا🌟🌟
✍🏻به قلم:مظفر سالاری
🖨ناشر:به نشر
📓قالب کتاب:رمان
📖تعداد صفحات:۳۳۲ صفحه
📜📝📜📝📜📝📜📝📜📝📜
این کتاب، داستان عاشقانه ای است از شاعری به نام دعبل خزائی که در زمان خلافت عباسیان زندگی می کرده است.. دعبل در سفری به سوی بغداد با کاروانی از اسیران زن مواجه می شود که برای کنیزی به دربار حکومت برده می شوند و در میان آن ها دختری است بسیار زیبارو و عفیف که شجاعت و ظلم ستیزی اش در مقابل مأموران ظالم، دعبل را شیفته و واله خود می کند....
شاعر جوان با دیدن دختر اسیر که نامش زلفاست، به دنبال رسیدن به اوست و بعداز ملاقاتش با وی که با رنج و زحمت بسیار فراهم شده، علاقه فراوان دختر به اهل بیت «علیهم السلام» را متوجه می شود و..
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab
#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
📖📓📖📓📖📓📖📓📖📓
طنین صدای پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در مسجد میپیچد:
«حنانه، اگر میخواهی تو را در بهشت مینشانم تا از جویها و چشمههای آن آب بنوشی و دوباره رشد کنی و ثمر دهی تا بهشتیان از میوهات بخورند؛ و اگر میخواهی تو را در این دنیا نخلی میسازم چنان که بودی!» من اما همنشینی در آخرت را میخواهم تا همیشه نزدشان بمانم… .
📚حنانه شو
🖋رقیه بابایی
📚مرکز مجازی مسابقات کتابخوانی را در ایتا دنبال کنید.
@M_ketab