eitaa logo
مهدی خادم(تربیت اسلامی)
71 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
459 ویدیو
13 فایل
🌺 سخنرانی ها ( فیلم ، صوت ، متن ) و . . . 🌺 🔷 تلاشی درجهت نشرمعارف اسلام ناب محمدی صلی الله علیه واله و سلم ✅انتقادات و پیشنهادات، جهت بهترشدن کانال ✅طرح سوالات شرعی و . . . ✅مشاوره اسلامی و تربیتی وهمچنین تبادل با کانال ما 👇 @khademem110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ❤️ طیب رو به سرهنگ نصیری گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتی‌گری، با بچه های حضرت زهرا(سلام الله علیها) در نمی‌افتیم. من این سید(امام خمینی (ره))رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی افتم. 🍃🌸بیژن حاج رضایی فرزند طیب در مورد دلبستگی پدرش به آقا اباعبدالله الحسین(علیه السلام) چنین می‌گوید: 🌹«پدرم، عجیب حساسیت و علاقه به خاندان عصمت و طهارت به‌خصوص حضرت امام حسین (علیه السلام) داشت و این را واقعاً می‌گویم که عاشق او بود، حتی در برابر بعضی اعتراضات مادرم در مورد بعضی خرج‌هایش می‌گفت من زندگی‌ام و پولی را که بدست می‌آورم؛ دو قسمت می‌کنم یک قسمت آن را خرج خودم می‌کنم، و قسمت دیگر را خرج امام حسین (علیه السلام)، حالا یا برای او عزاداری می‌کنم یا به راه او خرج می‌دهم.» علیه السلام 🌹سالروز شهادت 🕊شادی روح بلندش صلوات 🆔 https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 🍃🌸 یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم، هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم، او عصبانی شد، اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.» می گفت: ♦️«نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند.» 📝همسر شهید دقایقی🌹💖 🆔 https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 💠حق الناس 🍃رضا همرزم ، علی اکبر در سوریه بود. میگه اکبر علاقه شدیدی به خوردن قهوه داشت ، و کلا جزء عادتاش بود که مرتب میخورد.چند روزی گیر عملیات پاکسازی بودیم ، و گه گداری هم تکفیری ها باهامون درگیر میشدن و تو این مدت علی اکبر بدون قهوه مونده بود. 🔹در حین پاکسازی به خونه ای رسیدیم ، که همه وسایل سرو چای و قهوه آماده بود و صاحب خونه وقت نکرده بود جمع کنه.با خوشحالی صدا زدم اکبر بدو بیا اینجا ببین خدا برات جور کرده ، هوا هم خیلی سرد بود. 🔹وقتی اومد داخل اتاق ، داشتم یه پتو در می آوردم بندازم رو خودم که شهید با یه حالت خاصی گفت؛آقا رضا ، پتوهای مردم رو دست نزن شاید راضی نباشن ، قهوه شونم بزار ان شاءالله خودشون برمیگردن و کنار هم نوش جون میکنن.من که از شدت سرما داشتم به خودم میلرزیدم مات و مبهوت نگاهش میکردم فقط.من و شما چقدر حق الناس رو رعایت میکنیم؟ 🌷 🆔 https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 🍃🌸تنها خواص سپاه او را می شناختند 🔹روحیه حسن اینطور بود که خودش می خواست گمنام باشد و همین، کار دوستانش را سخت می کرد. البته ما شهدای زیادی داشتیم که مردم آنها را می شناختند و دوستان و نزدیکان آنها، فقط قدری اطلاعات بیشتر از آنها می دادند اما حسن از اول دوست داشت گمنام باشد و این گمنامی هم به گونه ای بود که غیر از خواص سپاه، کسی او را نمی شناخت. 👈ما در سی سالی که با حسن بودیم، چیزهای زیادی از او یاد گرفتیم و اولین موضوع که برای ما از همان سالهای اول جنگ، مشهود بود اینست که هر کار او تنها برای رضای خدا بود و دیگران را هم به این کار توصیه می کرد. 🔹اینکه می گویم "هر کاری" یعنی حتی ورزش کردن، غذاخوردن و دعا کردنش هم تنها برای رضای خدا بود و این را در عمل نشان می داد. ✍️ به نقل از :سردار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران 🌹🌹 🆔 https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 🍃🌸وقتی بازدید تموم شد، حسن روکرد به کارشناس موشکی روسیه و گفت: اکه میشه فناوری این موشک رو در اختیار ما قرار بدید! ژنرال های روسی خندیدندو گفتند:امکان نداره این فن‌اوری فقط در اختیار کشور ماست حسن خیلی جدی گفت: ولی ما خودمون این موشک رو میسازیم✊✌️ و دوباره صدای خنده‌ی اونا بلند شد وقتی برگشتیم خیلی تلاش کردیم نمونه‌ش رو بسازیم ولی نشد 🛣حسن راهی مشهد شد به امام رضا متوسل شد و سه روز توی حرم موند. حسن میگفت روز سوم بود که عنایت امام رضا رو حس کردم و... حلقه‌ی مفقوده‌ی کار به ذهنم خطور کرد سریع دست به کار شدیم و موشک رو ساختیم که به مراتب از مدل روسی بهتر و پیشرفته‌تر بود 🌹 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 🌸🍃عکس شهدای مدافع حرم رامرورمی کنم که چشمانم برروی عکس شهید جوانی خیره می ماند، شهیدمحمدسخندان 23 ساله بالباس رزم ایستاده ومی خندد. عکس است، اماصدای خنده هایش را می توان شنید. 🌹محمدبه شوهرخواهرش گفته بود که قصددارد به سوریه برودوممکن است دیگربازنگردد وشوهرخواهرش نیزبه او گفته بودکه حالاکه به عنوان تیپ فاطمیون وبانام جهادی سیدذاکرحسینی به سوریه می رود ممکن است مفقودشود، امامحمددرپاسخ گفته بود به خاطر حضرت زینب سلام الله علیها علیها می رودواگرصلاح باشد جنازه اش پیداخواهدشد. 💖ازمادرشهیدسخندان علت انتخاب نام جهادی سیدذاکرحسینی راجویا می شوم واودرپاسخ میگوید:محمدپیش ازاعزامش به سوریه پرسیده بود که مظلوم ترین شهیددرسوریه که بوده!؟ وهمه سیدذاکررا معرفی کرده بودند ازاین رواین نام رابرگزید، داعش نمیتوانست سیدذاکر رابگیرد به همین خاطراو را باآتش محاصره کردندوسیدذاکر زنده زنده درآتش سوخت. 🌷 🆔 https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 💫همیشه آقامهدی دیر به خانه می‌آمد. روز قبل از شهادتش، جمعه شب بود که ساعت 10 به خانه آمد. خستگی از چهره‌اش می‌بارید. به بچه‌ها گفت خسته‌ام و نمی‌توانم با شما بازی کنم. ✨بچه‌ها هم پذیرفتند. بعد از چند دقیقه به آشپزخانه رفتم. از آنجا بچه‌ها را نمی‌دیدم، ولی صدای بلند خنده‌شان را می‌شنیدم. 💫خودم را رساندم پیششان دیدم بابایشان با تمام خستگی‌ای که داشت، دلش طاقت نیاورده و همبازی‌شان شده است. یعنی آخرین بازی بچه‌ها با بابا مهدی‌شان بود. فردایش رفت و به شهادت رسید. ✍️روایتی از همسر 🌹 🆔 https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 💖محبت اهل بیت علیهم السلام💖 🍃🌸 بعد از نماز صبح، زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام خواند، پرسیدم: مگر شهادت حضرت زهراست؟ گفت: نزدیکه! وقتی خواست برود، پسرم حسین (که کوچک بود) گریه کرد. بردش بیرون، چیزی برایش خرید و آرامش کرد، گریه ام گرفت، گفتم: تا کی ما باید این وضع را داشته باشیم؟ گفت: تا حالا صبر کرده ای، باز هم صبر کن، درست می شه! حضرت زهرا علیهاالسلام را خیلی دوست داشت، روضه اش را هم دوست داشت، روضه او را که می خواندند، به سومین زهرا علیهاالسلام که می رسید، دیگر نمی توانست ادامه دهد. ترکش که خورد و بردنش بیمارستان، زنده ماند تا روز شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام و در روز شهادت مادرش به شهادت رسید.🌹 ✍️به نقل از همسر شهید 🌹 🆔 https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 🔰 کمک به خ ! 💌 به فقرا و حاشیه‌نشین‌های قرچک و ورامین خیلی کمک می‌کرد. ظرف و ظروف و روغن و خوار و بار ( ارزاق ) را بسته‌بندی می‌کرد و پشت نیسانش می‌گذاشت و شب‌ها به خانه فقرا و ایتام می‌برد و به آنها می‌داد. 🔸 مقدار از درآمدش را بدون اینکه کسی بداند به خیریه کمک می‌کرد. 🔹 بعد از شهادت تماس گرفتند که فلانی هرماه مبلغی کمک می‌کردند، اما این ماه پولی واریز نشده که پدرش گفت پسرم شهید شده است. 🔸 عادت نداشت کارهای خیری را می‌کند را برای کسی توضیح دهد. فقط یک بار آجیل عید را از هر چیز دو بسته خریده بود و داخل سری دوم یک کاغذ انداخته و نوشته بود«خ» وقتی تعجب مرا دید ، گفت : « این‌ها برای خیریه است .» 🔹 سه روز بعد از شهادتش از آسایشگاه کهریزک تماس گرفتند و جویای حال مهدی شدند وقتی گفتیم شهید شده با ناراحتی گفتند که ماهی ۶۰۰ هزار تومن به آسایشگاه کمک می‌کرد. به نقل از همسر و مادر شهید | کتاب؛ بابا مهدی 📌 ۱۶ آذرماه گرامی باد_ 🆔 https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 🍃مرد بی نیاز 🔹حسین حقوق بگیرسپاه بود اما هیچوقت پول به خانه. نمی آورد. می گفت:من نیازی به پول ندارم چون خرجی ام باپدرم است. کل حقوقش رابه خانواده های بی بضاعت روستامصرف می کرد. 🔹یادم هست ازمراغه خوردوخوراک مثل روغن نباتی، برنج، قندوچای ووسایل دیگر می خرید وبار موتور می کرد و می آورد روستا وبین خانواده های نیازمند تقسیم می کرد. چندبارازطرف سپاه مراغه خواستندبه حسین زمین بدهند اماقبول نکردوگفت:من نیازی به زمین ندارم. چون فعلادرخانه پدرم زندگی می کنم. اخلاقش طوری بودکه توی روستاهمه دوستش داشتند. 🌹 🆔 https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 شهیدی که یک تنه جلوی ۴۰ داعشی ایستاد! 🔹اگر شهید عبدالکریم پرهیزگار نبود، جاده بوکمال به دست داعش می‌افتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز سقوط می‌کرد. 🔹او به تنهایی با ۴۰ تن روبه‌رو می‌شود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آن‌ها، فشنگ‌هایش تمام می‌شود. به سوی او حمله می‌کنند تا اسیرش کنند، اما این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح می‌کند و در نهایت به شهادت می‌رسد. شهید پرهیزگار متولد ۱۳۶۵ و نخستین شهید مدافع حرم شهرستان خفر در استان فارس است. او ۲۰ آذر ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و هیچ‌گاه دومین پسرش را ندید. 🌷 🆔 https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 ✨“یکبار تلویزیون، تصاویر یکی از شهدای مدافع حرم را نشان می‌داد، بلند شد و گفت می‌خواهم بروم برای اعزام به سوریه. ✨به شوخی گفتم: «ول کن تو رو خدا مرتضی! حوصله داری؟» اما او جدی گفت: «نه باید بروم.» ✨یک شب هم گفت: «خواب دیدم که بی بی زینب(سلام الله علیها) گفت: “در باز شده بیا”» گفتم: «مرتضی! تو دوباره خواب دیدی؟» خواب زیاد می‌دید و خواب‌هایش هم بیشتر صحت داشت. ✨هر وقت برای بچه‌ها خواب می‌دید محال بود چیزی غیر از آن که می‌بیند، تعبیر بشود. چون رزمنده هم بود وقتی تلویزیون عکس شهدای دفاع مقدس را نشان می‌داد، همیشه گریه می‌کرد و می‌گفت: «ما جاماندیم. هر وقت دوباره دری باز شود من اولین نفر خواهم بود.» ✨من به او می‌گفتم: «خدا را شکر دیگر در ایران جنگی نیست که تو اولین نفر باشی.» از دنیا بی‌خبر بودم که سوریه و عراق جنگ است. ۱۱ ماه این در و آن در زد تا برود سوریه. ✍ راوی: همسر شهید 🌷 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 🌸🍃شهید بزرگوار به رغم اینکه تازه وزیر شده بودند و ایجاب می کرد که در تهران حضور داشته باشند و دولت هم جدید بود و مرتب جلسات کابینه تشکیل می شد، اما بازهم ایشان تا زمان اسارت سه بار به منطقه سفر کرده بودند. 👈استدلالشان هم این بود که ما نمی توانیم تحمل کنیم که فرزندان مردم در صفوف مقدم جبهه باشند و ما زمان را به بهانه جلسه و مشکلات کاری در تهران و مرکز کشور و محل های امن سپری کنیم. 📖گفت و شنود با مهندس یحیوی، ص۵ ماهنامه شاهد یاران 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 🌱تبعید شد گنبد کاووس. رییس ساواک ناشناس تماس گرفت واز مرجع تقلیدش سوال کرد. با قاطعیت و بدون هیچ ترسی، _گفت: (( با وجود آیت الله خمینی، باید از ایشان تقلید کرد.)) زمانی هم که تبعید شد همدان ، ساواک احضارش کرد. آن جا دربارهٔ امام خمینی(علیه السلام)پرسیدند. با شجاعت به رییس ساواک گفت: (( افتخار من این است که از شاگردان امام هستم )) ✅همیشه می گفت (( ما تمام دنیا را با یک انگشت رهبر ❤️عوض نمی کنیم.)) 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 🌱 خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدين، بعدی ادامه بده... اينقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش بيسيم چی. بيسيم چی شهيد پور احمد... 🌷 اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به اين اصل خيلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خودِ خدا بکنی، خودش عزيزت می کنه. آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اينطور معروف بشه... 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
✨🕊 🌹 🌸 محمد، فارغ‌التحصیل رشته رایانه بود و در یک مرکز آموزشی هم تدریس می‌کرد. او به همراه ما که در یک شرکت آسانسورسازی کار می‌کردیم فعالیت داشت اما از زمانی که دوران خدمتش را در کلانتری رباط کریم گذراند و با دوستان آتش‌نشانش آشنا شد عاشق این کار شد و سال ۹۴، بعد از گذراندن دوران آموزشی در آتش‌نشانی تهران و ایستگاه یک حسن‌آباد مشغول به کارشد و با عشق و علاقه در این حوزه فعالیت کرد. 🔹در عین حال روزهای تعطیل پیش ما کار می‌کرد. او از وقتی که ازدواج کرد حسابی تلاش می‌کرد تا زندگی خوب و راحتی برای خانواده‌اش فراهم کند تا اینکه در حادثه پلاسکو، او نیز در کنار ۱۵ برادر شهیدش، عاشقانه و غیرتمندانه و برای نجات جان و مال مردم تلاش کرد و در جوانی به خیل شهدا و امام شهیدش حضرت حسین بن علی (علیه السلام) پیوست... ✍به روایت پدر 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 ⚡️از بس حضرت زهرایے بود در عملیات خیبـر اسم گردانش را عوض کرد گذاشت " یازهرا (سلام الله علیها) ” در والفجر۸ شهیـد که شد ایّام فاطمیـه بود ... ترکش خورده بود بہ پهلویش ... 🌹 ۶۴ 🏴https://eitaa.com/m_khadem110
🌱✨ 🌹 🍃 علیرضا اسوه ایمان و اراده، صبر و بردباری و خلاقیت و ولایت‌مداری بود؛ هرگز دوست نداشت از مأموریت‌هایش سخنی به میان بیاورد؛ با اینکه بیشترین پروازهای جنگی را با هواپیمای (اف ـ 4)‌🛫 انجام داده بود و قهرمان پروازهای برون‌مرزی محسوب می‌شد اما در بازگو کردن آن همه رشادت و از خودگذشتگی ابا داشت تا مبادا فداکاری‌هایش به شائبه ریا آلوده شده و خدای نکرده خودنمایی کرده باشد. ✨ علیرضای من به قهرمان پروازهای برون‌مرزی شهره بود و حتی زمانی که مسئولیت‌های مهم داشت و قانوناً از پروازهای جنگی بر حذر بود، به پرواز درمی‌آمد و همین امر روحیه سایرین را برای جنگیدن تقویت می‌کرد. 🌱 پسرم از جمله خلبانانی بود که در طول هشت سال دفاع مقدس سخت‌ترین عملیات‌های جنگی را انجام داد و به کابوسی برای نیروهای عراقی تبدیل شده بود. 🌹 📸جوانی شهید 🏴https://eitaa.com/m_khadem11
🌹 دفعه دومی که عراق می‌رفت مصادف بود با اربعین. دو ماه بعد برگشت. صورتش لاغر شده بود. خیلی ناراحت بود. گفتم: «چرا ناراحتی؟» گفت: «دوستانم همه شهید می‌شوند و من نمی‌شوم.» گفتم: «خدا گل‌چین است.» گفت: «یعنی من گل نشدم!» با خنده گفتم: «نه، گل نشدی! اگر شده بودی خدا می‌چیدت و شهید می‌شدی.» خنده‌ای کرد و گذشت. 🌷 🏴https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 💠جگر شیر نداری سفر عشق مرو... پدر شهید آقاعبداللهی میگوید: علی آقا در منطقه ای استراتژیک مشرف به خان طومان،در هوای ۸ درجه زیر صفر ۴۰۰ متر جاده صعب العبور را سینه خیز تادل تکفیری ها می رود تا جاده را شناسایی کند. 🌷 🏴https://eitaa.com/m_khadem110
🌹🍃 ✍فاطمه مولایی ⚔در عملیات والفجر۸ به سختی مجروح شد و یک سال در بیمارستان بستری بود... با این‌ که هنوز تا بهبودی فاصله داشت، اما خود را به عملیات کربلای۴ رساند. 👌شهید کلهر در اکثر عملیات‌ها به عنوان خط‌شکن عمل می‌کرد، بنابراین چندین بار به سختی مجروح شد. یک کلیه‌اش را از دست داد و دستش بر اثر ترکش عملاً‌ از کار افتاد. با این که بر همه جای بدنش ترکش نشسته بود، اما دست از جبهه نکشید؛ او عاشقانه می‌جنگید.... ✨و اما در عملیات کربلای۵، شلمچه غوغایی داشت وصف‌ناپذیر و یدالله در خط ‌مقدم، کارها را سامان می‌داد. همان‌طور مؤدب و متواضع با رفتاری جدی و قاطع، اما شوخ‌طبع دستوراتش را صادر می‌کرد که خبر ‌می‌رسد برای شرکت در یک جلسه باید به پشت جبهه برگردد. 🚙سوار جیپ می‌شود، هنوز ۲۰۰ متر نرفته گلوله‌ای کنار ماشین منفجر می‌شود و صدای «یاحسین» او در فضا می‌پیچد. یدالله غرق در خون روی خاک شلمچه به شهادت می‌رسد. 💫او مفهوم واقعی یک عاشق بود؛ عاشق راهی که انتخاب کرده بود، عاشق امام، بسیجیان و مردم. نفس‌هایش شمیم آیات قرآنی داشت، حلال‌خور و حرمت نگه‌دار بود و امر به معروف و نهی از منکر فراموشش نمی‌شد... 🌷 🏴https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 🍃به سوره واقعه علاقه خاصی داشت و همیشه آن را قرائت می کرد در وصیت نامه هم سفارش کرده بود موقع تشییع جنازه بجای شعار دادن سوره واقعه را با ترجمه روان بخوانند. 📎پ ن : فرمانده محور چزابه 🌷 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
🌹 💠 به معنای واقعی کلمه به مال دنیا بی‌اعتنا بود. تعدادی از دوستان حاج حمید از او تقاضا کرده بودند یک شرکت مالی اقتصادی تأسیس کرده و به‌طور شراکتی در آن فعالیت کنند و حاج حمید هم مدیریت آن را بر عهده بگیرد. او بارها به بهانه‌های مختلف از زیر این کار شانه خالی کرده بود، اما سرانجام که با اصرارهای فراوان دوستان روبه‌رو شد، به ناچار پذیرفت. 💠 او به دلیل مشغله کاری و تمایل نداشتن زیاد به این‌گونه افکار و فعالیت‌های مالی، زیاد در جلسات مداوم و منظم حضور نمی‌یافت، اما به‌طور مداوم دوستان تماس گرفته و خواهان حضور او بودند تا این‌که بالاخره حاج حمید در جلسه‌ایی که درباره موارد مالی گروه بود شرکت کرد. 💠 هنگامی که شب به خانه برگشت، به خواب رفته بود که ناگهان با فریاد از خواب پرید. همه ما نگران شدیم و حالش را جویا شدیم. او گفت که خیلی حالش بد است و مدام خواب‌های آشفته می‌بیند و دلیل این خواب‌ها را رفتن به همین جلسات مالی و امور دنیایی می‌دانست. وقتی از حاج حمید پرسیدیم چه خوابی دیده؟ 💠 گفت : دائماً خواب می‌دیدم که در جلسه هستم و عقرب‌های بزرگ دور و بر میزم هستند. حاج حمید خیلی ناراحت بود و آن شب تا صبح نخوابید و خود را سرزنش می‌کرد که این مجلس‌های امور دنیایی به من نیامده است. من کجا و بحث بر سر مال دنیا کجا؟ ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۸/۱/۶ اهواز ‌●شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۶ سامرا ، عراق 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
✨﷽✨ ✨✨ 🔅 ✨✨ 💌دعوت نامه: ماه رمضان،ماه بندگی خدا را خدمت شما تبریک عرض می نماییم🌸 🌺🌿خوشحالی و موفقیت برای ما بسیار خوشایند است. ما می‌توانیم از جملات تاثیرگذار بزرگان الهام بگیریم تا با انگیزه‌ی بیشتری در مسیر خوشحالی و موفقیت قدم برداریم. 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 در ماه مبارک رمضان برایتان✨ سفره ای گسترده ایم ✨ به وسعت آسمان ✨ تا بتونیم در مسیر سعادت و بندگی الهی گام بر داریم 🌹🌿🌹 ✅ کانال حجت الاسلام مهدی خادم(تربیت اسلامی) 🌺 سخنرانی ها ( فیلم ، صوت ، متن،بیان احکام) و . . . 🌺 🍃 علیهم السلام 🍃🌹 🍃 🍃( و ) 🍃 🔷 تلاشی درجهت نشرمعارف اسلام ناب محمدی صلی الله علیه واله و سلم 👇👇👇👇👇👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/3535667246Cffff5c4753
🌹 رتبه اول دانشگاه تورنتوی کانادا را به دست آورده بود ، وقتی درسش تمام شد و برگشت ایران ، تصمیم گرفت برود جبهه ! گفتم ، شما تازه آمدی و ازدواج کردی ، یه مدت بمان بعد برو جبهه ، گفت ، نه مادر جان ، من پول این مملکت را در کانادا خرج کرده ام تا درسم تمام شود ، وظیفه ی شرعی ام اینه که ، برم جبهه و به اسلام و مردم خدمت کنم ... 📕 ستارگان خاکی ج22ص63 🌹 🆔https://chat.whatsapp.com/B6WKrgpIh9RFtUeuYOVbRC 🆔https://eitaa.com/m_khadem110