eitaa logo
مهدی خادم(تربیت اسلامی)
71 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
459 ویدیو
13 فایل
🌺 سخنرانی ها ( فیلم ، صوت ، متن ) و . . . 🌺 🔷 تلاشی درجهت نشرمعارف اسلام ناب محمدی صلی الله علیه واله و سلم ✅انتقادات و پیشنهادات، جهت بهترشدن کانال ✅طرح سوالات شرعی و . . . ✅مشاوره اسلامی و تربیتی وهمچنین تبادل با کانال ما 👇 @khademem110
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🍃 ✍️"صاحبدلی" روزی به "پسرش" گفت: برویم زیر "درخت صنوبری" بنشینیم. پسر در کنار پدر "راهی" شد. پدر دست در "جیب" کرد و مقداری "سکه طلا" از جیب خود بیرون آورد و بر زمین نهاد. گفت: پسرم می خواهی "نصیحتی" به تو دهم که عمری تو را کار آید یا این سکه ها را بدهم که "رفع مشکلی اساسی" از زندگی خود بکنی؟ پسر فکری کرد و گفت: پدرم بر من "پند را بیاموز،" سکه ها را نمی خواهم، سکه برای رفع "یک مشکل" است ولی پند برای رفع مشکلاتی برای "تمام عمر." پدرش گفت: سکه ها را بردار... پسر پرسید: "پندی ندادی؟!" پدر گفت: وقتی تو "طالب پندی" و سکه را گذاشتی و پند را بر داشتی، یعنی می دانی سکه ها را کجا هزینه کنی.! و این؛ "بزرگترین پند من برای تو بود." پسرم بدان "خدا" نیز چنین است... اگر "مال دنیا" را رها کنی و دنبال "پند و حکمت" باشی، دنیا خودش به تو "رو می کند." ولی اگر "دنیا را بگیری" یقین کن، "علم و حکمت" از تو "گریزان" خواهد شد. و 🏴 https://eitaa.com/m_khadem110
📖☕️ *کشاورز و الاغ پیر* *موضوع:پندآموز* 🌾کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. 🐴 پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. 🥀مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. 🥀روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ... 🍃*نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!* 🆔 https://eitaa.com/m_khadem110
✨﷽✨ ✍مردی گوسفندی ذبح و آن را کباب کرد؛ به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم. برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است. تعداد اندکی برای نجات دادن آنها آمدند، وقتی به خانه رسیدند با کباب گوسفند و نوشیدنی‌های رنگارنگ پذیرایی شدند. برادرش آمد و دید که کسانی دیگر آمده و گوسفند کباب شده را خورده‌اند.از برادرش پرسید:‌ چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست و خویشاوند می‌پنداشتید، حتی حاضر نشدند یک سطل آب روی خانه شما که آتش گرفته بود، بیاندازند. خیلی‌ها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند، وقتی خانه آتش گرفت، حتی یک سطل آب هم روی خاکسترتان نخواهند ریخت. 🔺قدر دوستان واقعیمان را بدانیم ... 🌹 🆔https://chat.whatsapp.com/B6WKrgpIh9RFtUeuYOVbRC 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
🔆 👈 در گورستان: 🔹 بر مزار بی‌خانه‌ای نوشته بودند: شکر خدا بالاخره صاحبِ خانە و مکان خویش شدم. 🔹 بر سنگ قبر فقیری نوشته بودند: پابرهنه به دنیا آمدم، پابرهنه زیستم و پابرهنه به آخرت برگشتم. 🔹 روی سنگ ثروتمندی خواندم: همه کس را با پول راضی کردم اما فرشته مرگ را نتوانستم راضی کنم. 🔹 بر مزار دلشکسته‌ای چنین نگاشته شده بود: قیامتی هست، تلافی می‌کنم. 🔹 بر گور پیری چنین خواندم: یکدیگر را نیازارید، به خدا قسم پشیمان خواهید شد. 🔹 بر قبر کودکی نوشته بودند: خوشحالم بزرگ نشدم تا در دنیای آلوده کثیف شوم. 🔹 بر مزار مادری نگاشته بودند: تو رو خدا مواظب بچه‌هایم باشید. 🔹 بر قبر دیوانه‌ای نوشته بودند: هوشیار به دنیا آمدم و هوشیار زیستم اما به خاطر رفتارهایتان خودم را به دیوانگی زده بودم. 🔹بر سنگ قبر دکتری چنین خواندم: همه چیز چاره و درمانی دارد غیر از مرگ! 🔹دنیا مزرعه آخرت است. به عاقبت خود بیندیشیم که چه کاشته‌ایم چون به جز آن درو نخواهیم کرد ... 🔸 از مکافاتِ عمل غافل مَشو 🔸 گندم از گندم بِروید، جو ز جو 🌹 🆔https://chat.whatsapp.com/B6WKrgpIh9RFtUeuYOVbRC 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
🔆 🔹می‌گویند ملا نصرالدین از همسایه‌اش دیگی قرض گرفت. پس از چند روز دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. 🔸وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت: دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد. 🔹چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش‌خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود. 🔸تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه او رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. 🔹ملا گفت: دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد. 🔸همسایه گفت: مگر دیگ هم می‌میرد؟ چرا مزخرف می‌گویی!!! 🔹جواب شنید: چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی‌زاید. دیگی که می‌زاید حتما مردن هم دارد. 🔻این حکایت برخی از ماست که هر جا به نفعمان باشد عجیب‌ترین دروغ‌ها و داستان‌ها را باور می‌کنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید. 🌹 🆔https://chat.whatsapp.com/B6WKrgpIh9RFtUeuYOVbRC 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
✨﷽✨ 🌼 هرکس چیزی را به دیگران هدیه می‌دهد که در قلبش دارد! ✍روزی مردی برای خود خانه‌ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت. در همسایگی او خانه‌ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت و همیشه سعی می‌کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه‌اش و ریختن آشغال آزارش می‌داد. یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز کرد، برق انداخت و آن را از میوه‌های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد. همسایه صدای در زدن او را شنید، خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار دیگر برای دعوا آمده است. وقتی در را باز کرد، مرد به او یک سطل پر از میوه‌های تازه و رسیده داد و گفت: 👈 «هرکس آن چیزی را با دیگری قسمت می‌کند که از آن بیشتر دارد.» 🌹 🆔https://chat.whatsapp.com/B6WKrgpIh9RFtUeuYOVbRC 🆔https://eitaa.com/m_khadem110
🔆 عقرب توی آبگوشت 🔹یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه. دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن. 🔸سفره‌ ناهار چیده شد: ماست، سبزی و نون. 🔹دو تا از دوستان رفتن دیگ آبگوشت رو بیارن که یه کلاغی روی سر این دیگ رسید و یه فضله انداخت تو دیگ آبگوشت. 🔸اون روز اردو برای ما زهرمار شد، تو کوه گشنه بودیم، همه ماست و سبزی خوردیم. 🔹خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن به کلاغ کردن. گاهی هم می‌خندیدن ولی در اصل ناراحت بودن. 🔸وقت رفتن دو تا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن. دیگ رو که خالی کردن، دیدیم یه عقرب سیاه ته دیگ هست! 🔹اگر خدا این کلاغ رو نرسونده بود ما این آبگوشت رو می‌خوردیم و همه‌مون می‌مردیم کسی هم نمی‌فهمید! 🔸و اگر اون عقرب را ندیده بودن، هنوز هم می‌گفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمون رو گرفت. در حالیکه حالت رو نگرفت، جونت رو نجات داد! 🔹خدا می‌دونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده‌شون چیه. 💠 امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمودند: هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آنکه نعمتی از خداوند، آن را در بر گرفته است. 🌹 🆔https://chat.whatsapp.com/B6WKrgpIh9RFtUeuYOVbRC 🆔https://eitaa.com/m_khadem110