•••📕🎭🎬•••
📕| #سیاه_صورت
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
📖| #قسمت_هفتم
نادر صندلیاش را هل داد عقب و بلند شد:
- من میرم تا غذا بیشتر بهت بچسبه.
فقط مواظب هیکلت باش!
تو ایران نباید بگن هیکلت زشت شده؛ باید فکر کنن آبوهوای اروپا هیکلسازه!
پریسیما تکیه داد به پشتی صندلی و گفت:
- من یه خرده استرس دارم، کاش تو هم با من میومدی.
اونجا یه سری کارا رو تو میتونی انجام بدی برام؛
بریم چند ماهه کارمون تموم میشه برمیگردیم.
نادر نگاهی به ساعتش کرد و گفت:
- اصلا چی شده به سرت زده خودت بری دنبال کارات؟ آدم زیاده!
بگو یکی سروسامون بده ارث بیپدر رو برات بفرسته دیگه؛
بیخود این همه سال صبر کردی.
قبل از اینکه پریسیما حرفی بزند نادر در آپارتمان را باز کرد و همزمان گفت:
- امشب ایرج اجرای کنسرت داره؛ کلی کار داریم.
بفهمه اومدم از محل بیرون پوستم کنده است؛ میدونی که اخلاقش مثل سگه!
و همچنان زیر لب غر زد و در را بست:
- فقط جلوی مردم جنتلمنه. اگه میدونستند این خوانندههای گودزیلا چه عنترایین یک کنسرت هم راه نمیافتاد...
⏳ادامه دارد...