*اعجاز سجده طولانی* عزیزان کمی وقت بگذارید وبادقت بخوانید وعمل کنیدبسیار مفید است
[داستانی برگرفته از واقعیت]
شخصی می گفت مادرم مبتلا به مریضی زوال عقل شده بود.
(زوال عقل ، یک بیماری است که از هر سه نفر در سنین بالا و مبتلا به آلزایمر، یک نفر را درگیر می کند !)
بسیاری از ما نیز ممکن است ناخواسته تحت تأثیر قرار بگیریم.
هر دوی این بیماری ها به دلیل ضعف ذهنی ایجاد می شوند.
حیف که من به دلیل اینکه در یک کشور خارجی هستم نتوانستم مستقیما به مادرم خدمت کنم.
من همچنین یک مشکل سینوزیت و یک مشکل آلرژی داشتم. بارها و بارها عطسه می کردم. و آبریزش سخت بینی داشتم،
تقریباً 15 سال این مشکل ثابت بود که از نوجوانی گرفتار شده بودم.
با این حال، مادرم درگذشت و من به دلیل عدم دانش و سکونت در اروپا نتوانستم کاری انجام دهم. و همیشه افسوس و پشیمانی آن خواهد بود.
فوت مادر درد و زخم عمیقی از خود برجای گذاشت که هنوز باقی مانده و خاطراتش همیشه آزرده خاطرم می کند.
روزی بطور اتفاقی کلیپی از یک پزشک مسلمان را دیدم که در آن وی گفته بود تنها راه برای درمان ضعف روانی انجام سجده طولانی است !
این اطلاعات جدید بود. به عنوان یک استدلال، او میگوید: قلب ما خون را بسمت مغز در مقابل جاذبه، آن مقدار پمپاژ نمی کند، که در حالت سجده انجام میشود.
سپس بعد از تماشای برخی از فیلم های وی ، فهمیدم که این نیز، راه حل مشکل خودم در مورد بیماری آلرژی است.
باور کنید مشکل 15 ساله و آلرژی من با انجام سجده های طولانی در یک ماه حل شد.
قبلاً بحمدلله نماز می خواندم، اما بعد از نماز سجده شکر را طولانی کردم.(همچنین برای خواندن اذکار دیگر، بخصوص 100 مرتبه تهلیل « لااله الاالله » شریف، حداقل سجده 5 دقیقه ی انجام میشد) .
این ذکر معنوی والهی بسیاری از مشکلات دیگر را هم حل کرد. با خون رسانی بهتر، صورت تازه شده و اثرات پیری تقریباً از بین رفته بود. ریزش مو به دلیل خون رسایی کاهش یافته، مشکلی که در مخاط وجود داشت ، کاملا از بین رفته بود. مشکلات گوش و مشکلات چشمی کاهش یافته و در عین حال طی یک سال گذشته هیچگاه سیاهی زیر چشم دیده نشد.
*سبحان الله! این آیینی آسمانی است که یک عمل ساده «سجده» بسیاری از بیماریها و بیماریهای ناشناخته ما را درمان کرده است.*
درحالیکه بزرگترین پزشکان اروپایی نتوانسته بودند آلرژی مرا درمان کنند.
موثرترین راه برای انجام سجده طولانی و برای علاج آلرژی، قرار دادن فضای بین دو پلک بر روی محل سجده، برای کسب بهترین نتیجه است.
*سلامت کرونا و ریه*
مشکل کرونا این روزها بسیار زیاد است. باور کنید اگر بعد از نماز سجده های طولانی را شروع کنید، ریه های شما قویتر می شود، زیرا موقعیتی در سجده وجود دارد که در آن ریه های فرد بهتر کار می کنند.
شما هم می توانید آزمایش کنید و فایده ببرید . حداقل به ریه ها قدرت می بخشد.
اگر من این نکات را قبلاً می دانستم ، ممکن بود مادرم را نجات داده و عقب ماندگی ذهنی او را مداوا کنم.
حالا که نتوانستم این کار را انجام دهم ، حداقل شما این موارد را بدانید و از همین حالا برای پیری خود را آماده کنید و از بیماری های موجود و بیماری های پنهان آینده جلوگیری کنید.
باشد که خداوند پشتیبان و یاور شما باشد.
*اسلام دین زندگی است*
در آخر
* کلام زیبای حضرت علی (ع) را نقل می کنم :
*"اگر کسی بداند که چه نعمتهایی در سجده او را احاطه کرده است ، هرگز نمی خواهد سر از سجده الهی بردارد*
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
خانم دارابی که همیشه با دست و دل بازی تلفن را پیشم می گذاشت و خودش از اتاق بیرون می رفت تا من بدون رودربایستی تلفن بزنم، این بار نشست کنار تلفن و گفت: «بگذار من شماره بگیرم.»
نشستم روبه رویش. هی شماره می گرفت و هی قطع می کرد. می گفت: «مشغول است، نمی گیرد. انگار خط ها خراب است.»
نیم ساعت نشستم و به شماره گرفتنش نگاه کردم. انگار حواسش جای دیگری بود. زیر لب با خودش حرف می زد. هنوز یکی دو شماره نگرفته، قطع می کرد. گفتم: «اگر نمی گیرد، می روم دوباره می آیم. بچه ها پیش برادرم هستند. شامشان را می دهم و برمی گردم.»
برگشتم خانه. برادرم پیش بچه ها نبود. رفته بود آن یکی اتاق پیش پدرشوهرم. داشتند با صدای آهسته با هم حرف می زدند، تا مرا دیدند ساکت شدند.
دل شوره ام بیشتر شد. گفتم: « چرا نخوابیدید؟! طوری شده؟! تو را به روح ستار، اگر چیزی شده به من هم بگویید. دلم شور می زند.»
پدرشوهرم رفت توی جایش دراز کشید و گفت: «نه عروس جان، چیزی نشده. داریم دو سه کلام حرف مردانه می زنیم. تعریف خانوادگی است. چی قرار است بشود. اگر اتفاقی افتاده بود که حتماً به تو هم می گفتیم.»
برگشتم توی هال. باید برای شام چیزی درست می کردم. زهرا و سمیه و مهدی با هم بازی می کردند. خدیجه و معصومه هم مشق می نوشتند.
از دل شوره داشتم می مُردم. دل توی دلم نبود. از خیر شام درست کردن گذشتم. دوباره رفتم خانه خانم دارابی. گفتم: «تو را به خدا، یک زنگی بزن به حاج آقایتان، احوال صمد را از او بپرس.»
خانم دارابی بی معطلی گفت: «اتفاقاً همین چند دقیقه پیش با حاج آقا حرف می زدم. گفت حال حاج آقای شما خوبِ خوب است. گفت حاجی الان پیش ماست.»
از خوشحالی می خواستم بال درآورم. گفتم: «الهی خیر ببینی. قربان دستت. پس بی زحمت دوباره شماره حاج آقایتان را بگیر. تا صمد نرفته با او حرف بزنم.»
خانم دارابی اول این دست و آن دست کرد. بعد دوباره خودش تلفن را برداشت و هی شماره گرفت و هی قطع کرد. گفت: «تلفنشان مشغول است.»
دست آخر هم گفت: «ای داد بی داد، انگار تلفن ها قطع شد.»
از دست خانم دارابی کفری شدم. خداحافظی کردم و آمدم خانه خودمان. دیگر بدجوری به شک افتاده بودم. خانم دارابی مثل همیشه نبود. انگار اتفاقی افتاده بود و او هم خبردار بود. همین که به خانه رسیدم، دیدم پدرشوهر و برادرم نشسته اند توی هال و قرآنی را که روی طاقچه بود، برداشته اند و دارند وصیتنامه صمد را میخوانند. پدرشوهرم تا مرا دید، وصیتنامه را تا کرد و لای قرآن گذاشت و گفت: «خوابمان نمیآمد. آمدیم کمی قرآن بخوانیم.»
#ادامه_دارد
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
🌻 امام على عليه السلام:
🍀 الغَفلَةُ أضَرُّ الأعداءِ.
🍀 غفلت، زيانبارترين دشمن است.
📚 غرر الحكم، ح 472.
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
🏴23 محرم سالروز فاجعه تخریب حرمین عسگریین علیهما السلام توسط تکفیریهای امریکایی را به پیشگاه امام زمان(عج) ونایب برحقشان وشما عاشقان ولایت تسلیت عرض می نماییم.
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
🏴23 محرم سالروز ویران نمودن حرم عسکریین علیهما السلام
▪️در روز چهارشنبه 23 محرم 1427
(چهارشنبه، ۳ اسفند ۱۳۸۴) در ساعت 6:45 یا 7 صبح، به وقت محلی شهر بغداد عدّه ای از دشمنان قسم خورده اهل بیت علیهم السلام حرم عسکریین را خراب کردند.
▪️آنها با پوشیدن لباس پلیس عراق وارد حرم مطهّر شدند، اسلحه ی نگهبانان را گرفته همراه با خدام مرقد شریف - که حدود 7 تا 10 نفر گفته اند - در یکی از غرفه های صحن مطهّر عسکریین علیهما السلام با دست و پای بسته زندانی نمودند و اطراف حرم شریف و روضه ی منوره را با مواد منفجره _ که نزدیک به 200 کیلو گرم می شد _ منفجر نمودند.
▪️در پی این حادثه در عراق و ایران یک هفته عزای عمومی اعلان شد و دروس حوزه های علمیه تعطیل شد و بازارها در اکثر شهر های بزرگ بسته شد و دسته جات عزا از حسینیه ها و مساجد در حالی که به سر و صورت و سینه می زدند و بعضی با پای برهنه و در پیشاپیش بعضی دسته جات مراجع به خیابان ها آمدند و به ساحت مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف عرض تسلیت نمودند.
▪️عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام با جمع آوری نقدینه و هدیه طلا و جواهرات و ثبت نام عدّه ی زیادی از مهندسین و معماران و کارگران، آمادگی خود را برای تجدید بنای حرم عسکریین علیهما السلام اعلان نمودند.
▪️مخفی نماند که حرم مطهّر فعلی سامراء منزل شخصی امام هادی علیه السلام است که هنگام ورود به این شهر خریداری نمودند.
▪️این مکان شریف مدفن امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام و محل ولادت آقا و مولایمان حضرت صاحب الزمان علیهم السلام و مدفن جناب حکیمه خاتون دختر امام جواد علیه السلام و حضرت نرجس خاتون همسر حضرت عسکری علیه السلام و والده ی امام عصر علیه السلام و مدفن سید حسین پسر امام هادی علیهم السلام است.
▪️این حرم شریف تا این زمان که به دست ناصبیان تخریب شد 13 بار تجدید بنا شده است و اکنون در حال ساخت بنای جدید حرم مطهّر می باشند.
📚 منابع :تاریخ سامرا : جلد 2 ص 300 - 289.
🏴23 محرم سالروز فاجعه تخریب حرمین عسگریین علیهما السلام توسط تکفیریهای امریکایی را به پیشگاه امام زمان(عج) ونایب برحقشان وشما عاشقان ولایت تسلیت عرض می نماییم
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
💢 عوارض دوچرخه سواری برای بانوان
🔴 حدود ۱۲۰ سال پیش یک روزنامهی آمریکایی نوشته بود که دوچرخهسواری احتمالا باعث میشود زنان قاعدگیشان متوقف یا نامنظم و به طرز فجیعی دردناک شود، یا بسیاری بیماریهای دیگر را به بدنشان وارد کند.
🔴 متخصصان زنان می گویند فشاری که دوچرخه سواری وارد می کند می تواند منجر به تورم لبه های بیرونی و داخلی اندام تناسلی، آسیب دیدن واژن و مشکلات مثانه شود. دلیلش این است که فرج زنان به هنگام دوچرخه سواری به اندازه 40 درصد از وزن بدن را تحمل می کند.
❓زنان دوچرخه سوار با چه مشکلاتی مواجه می شوند :
1️⃣ جراحت های ناشی از نشستن روی زین
2️⃣ حساسیت پوستی و کرختی
3️⃣ بزرگ شدن لبه های بیرونی و درونی اندام تناسلی
4️⃣ عفونت
5️⃣ آسیب دیدگی واژن
6️⃣ اختلال مجاری ادرار
🔴 مطالعات قبل نشان داده بود که دوچرخه سواری بیش از 100 مایل در هفته منجر به کاهش قابل توجه در احساس جنسی می شود. همچنین عمل جنسی را به دلیل افزایش درد و کرختی با مشکل مواجه می کند. برفک واژنی که یک عفونت مخمری رایج است می تواند فوق العاده آزار دهنده باشد و درمانش راحت نیست. این عفونت قابلیت انتقال میان شرکای جنسی را هم دارد.
(منبع : سایت دلگرم)
♦️طبق فتوای مراجع تقلید، هر کاری که ضرر قابل توجهی برای انسان داشته باشد، شرعا انجام آن حرام است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
بگویم چه شب ها و روزها از دوریاش اشک ریختم. میخواستم بگویم آخرش بدجوری عاشقش شدم.
به باغ بهشت که رسیدیم، دویدم. گفتم: «میخواهم حرف های آخرم را به او بگویم.» چه جمعیتی آمده بود. تا رسیدم، تابوت روی دستهای مردم به حرکت درآمد. دنبالش دویدم. دیدم تابوت آن جلو بود و منتظر نماز. ایستادم توی صف. بعد از نماز، صمد دوباره روی دستها به حرکت درآمد. همیشه مال مردم بود. داشتند میبردندش؛ بدون غسل و کفن، با همان لباس سبز و قشنگ. گفتم: «بچههایم را بیاورید. اینها از فردا بهانه می گیرند و بابایشان را از من میخواهند. بگذارید ببینند بابایشان رفته و دیگر برنمیگردد.»
صدای گریه و ناله، باغ بهشت را پر کرده بود. تابوت را زمین گذاشتند. صمد من آرام توی تابوت خوابیده بود.
جلو رفتم. خدیجه و معصومه را هم با خودم بردم. من که این قدر بیتاب بودم، یک دفعه آرام شدم. یاد حرف پدرشوهرم افتادم که گفت: «صمد توی وصیت نامهاش نوشته به همسرم بگویید بعد از من زینب وار زندگی کند.»
کنارش نشستم. یک گلوله خورده بود روی گونه سمت چپش. ریش هایش خونی شده بود. بقیه بدنش سالم سالم بود. با همان لباس سبز پاسداریاش، آرام و آسوده خوابیده بود. صورتش مثل آن روز که از حمام آمده بود و آن پیراهن چهارخانه سفید و آبی را پوشیده بود، قشنگ و نورانی شده بود.»
میخندید و دندان های سفیدش، برق میزد. کاش کسی نبود. کاش آن جمعیت گریان و سیاه پوش، دور و برمان نبودند. دلم میخواست خم شوم و به یاد آخرین دیدارمان، پیشانیاش را ببوسم. زیر لب گفتم: «خداحافظ» همین. دیگر فرصت حرف بیشتری نبود. چند نفر آمدند و صمدم را بردند. صمدی که عاشقش بودم. او را بردند و از من جدایش کردند. سنگ لحد را که گذاشتند و خاکها را رویش ریختند، یک دفعه یخ کردم. آن پاره آتشی که از دیشب توی قلبم گُر گرفته بود، خاموش شد. پاهایم بیحس شد. قلبم یخ کرد. امیدم ناامید شد. احساس کردم بین آن همه آدم، تنهای تنها هستم؛ بییار و یاور، بیهمدم و هم نفس. حس کردم یک دفعه پرت شدم توی یک دنیای دیگر، بین یک عده غریبه، بیتکیه گاه و بیاتکا. پشتم خالی شده بود. داشتم از یک بلندی می افتادم ته یک دره عمیق.
کمی بعد، با پنج تا بچه قد و نیمقد، نشسته بودم سر خاکش. باورم نمیشد صمد آن زیر باشد؛ زیر یک خروار خاک. هر کاری کردم بگذارند کمی کنارش بنشینم، نگذاشتند. دستم را گرفتند و سوار ماشین کردند. وقتی برگشتیم، خانه پر از مهمان بود. دوستانش میآمدند. از خاطراتشان با صمد میگفتند. هیچکس را نمیدیدم. هیچ صدایی نمیشنیدم. باورم نمیشد صمد من، آن کسی باشد که آنها میگفتند. دلم میخواست زودتر همه بروند. خانه خالی بشود. من بمانم و بچهها. مهدی را بغل کنم. زهرا را ببوسم. موهای خدیجه را ببافم. معصومه را روی پاهایم بنشانم. در گوش سمیه لالایی بخوانم. بچه هایم را بو کنم. آنها بوی صمد را میدادند. هر کدامشان، نشانی از صمد، توی صورتشان داشتند. همه رفتند. تنها شدم. تنها ماندم. تنها ماندیم. مهدیِ سه ساله، مرد خانه ما شد.
اما نه، صمد هم بود؛ هر لحظه، هر دقیقه. میدیدمش. بویش را حس میکردم.
آن پیراهن قشنگی را که از مکه آورده بود، اتو کردم و به جا لباسی زدم؛ کنار لباس های خودمان. بچهها که از بیرون میآمدند، دستی روی لباس بابایشان میکشیدند. پیراهن بابا را بو میکردند، میبوسیدند. بوی صمد، همیشه بین لباسهای ما پخش بود. صمد همیشه با ما بود.
بچهها صدایش را میشنیدند: «درس بخوانید. با هم مهربان باشید. مواظب مامان باشید. خدا را فراموش نکنید.»
گاهی میآمد نزدیکِ نزدیک. در گوشم میگفت: «قدم! زود باش. بچه ها را زودتر بزرگ کن. سر و سامان بده. زود باش. چقدر طولش میدهی. باید زودتر از اینجا برویم. زود باش. فقط منتظر تو هستم. به جان خودت قدم، این بار تنهایی به بهشت هم نمیروم. زود باش. خیلی وقت است اینجا نشستهام. منتظر توام. ببین بچهها بزرگ شده اند.
دستت را به من بده. بچهها راهشان را بلدند. بیا جلوتر. دستت را بگذار توی دستم. تنهایی دیگر بس است. بقیه راه را باید با هم برویم...»
«پایان کتاب دختر شینا»
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
ماه عاشقان حسین علیه السلام
ماه دلدادگی
ماه محرم 🚩
وعده ما تا جمعه ظهور🌼
هر روز
صلوات خاصه حضرت مادر
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
🌿🌹بهترین دعا برای سعات دنیا و آخرت .
✍ یکی از اذکار و ادعیه تعقیبات نماز صبح ، دعای مختصری است که در عین اختصار ، در بر دارنده تمامی خیرات ، مبرات و سعادت دنیا و آخرت است ؛ در این دعای با عظمت ، اینگونه دست تضرع و در خواست به درگاه خداوند متعال بلند می کنیم :
🤲 اَللَّهُمَّ أَحْيِنِي عَلَي مَا أَحْيَيْتَ عَلَيْهِ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ
﴿عَلَيهِ السَّلامُ﴾
🤲 وَ أَمِتْنِي عَلَي مَا مَاتَ عَلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ
﴿عَلَيهِ السَّلامُ﴾
🍃🕯 خداوندا : مرا زنده بدار بر آنچه علی بن ابی طالب ﴿عَلَيهِ السَّلامُ﴾ را بر آن زنده نگه داشتی
🍃🕯و بميران بر آن آنچه كه علي بن ابي طالب ﴿عَلَيهِ السَّلامُ﴾ با آن از این دنيا رفت.
🍃🌷قابل توجه مشتاقان رزق عظیم شهادت در راه خداوند ، این دعا عالی ترین نوع درخواست " شهادت " نیز هست!
⚘چرا که قله فیض عظیم " شهادت " همان چیزی است که آقا علی بن ابی طالب ﴿عَلَيهِ السَّلامُ﴾ به آن دست یافت.
🍃🌸 یا علی 🌸🍃
🌹 غلامعلی کریمی
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
🌹نماز اول وقت شاه کلید
♦️نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی(ره) آمد و گفت: سه قفل در زندگیام وجود دارد و سه کلید از شما میخواهم! قفل اوّل این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
♦️شیخ نخودکی (ره) فرمود: برای قفل اوّل، نمازت را اوّل وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اوّل وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اوّل وقت بخوان!جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید⁉️
✅ شیخ نخودکی (ره) فرمود: نماز اوّل وقت «شاه کلید» است.
📚 ماهنامه موعود شماره 148
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
دقایقی پیش معارفه شهردار جدید تهران تنها با حضور چندتن از عزیزترین تنهای ساکن خیابان بهشت برگزار شد.
#شهیدگمنام✨
#حاج_قاسم_سلیمانی🥀
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
نظر یکی از دوستان دربارهی دختر شینا...
سلام ممنون از داستان شینا .
😭😭چقدر شرمنده ام😭😭😓
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
🌻 امام سجاد علیه السلام:
🍀 كانَ آخِرُ مَا أَوْصَى بِهِ اَلْخَضِرُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنْ قَالَ لَهُ: لاَ تُعَيِّرَنَّ أَحَداً بِذَنْبٍ.
🍀 آخرين سفارش خضر به موسى بن عمران علیه السلام اين بود كه به او گفت: هيچ كس را به گناهى سرزنش مكن.
📚 الخصال، ص 111.
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
*وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید*
____
____
✍️وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید:
به مردم بگویید امام زمان (عج) پشتوانهی این انقلاب است.
بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که به طرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
در وصیتنامه نوشته بود :
من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم...
پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.
اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
پدر و مادر عزیزم!
من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم.
جنازهام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه میماند.
بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
به مردم دلداری بدهید.
به آنها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانهی این انقلاب است.
بگویید که ما فردا شما را شفاعت میکنیم .
بگویید که ما را فراموش نکنند.
بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم.
دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است.
✍️راوی: سردار حسین کاجی
____
____
📚برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
1_1029342604.mp3
10.88M
♥️ #ارتباط_موفق ۱
🗣 هر ارتباطی، سنگ بنایی داره؛
همون خشت اول اگه کج گذاشته بشه؛
دیوار اون ارتباط، تا ثریا کج بالا میره، و بالاخره فرو میریزه.
▪️خشت اول توی ارتباط موفق و تحکیم روابط چیه؟
🎤 #استاد_شجاعی
#دکتر_حورایی
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
#حرف_حساب
هیچوَقتآرزونڪنجاۍِکسۍباشــے،
تلاشڪنروزیبرسِهکـِهدیگران . .
تلاشڪُننجاۍِتوباشن.
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
#شهیدی_که_مریدابراهیم_هادی_بود
● داوود عابدی که یکی از یلان گردان میثم بود، با صدای رسا و قشنگی روضه میخواند و با لهجه اصیل تهرانی و بسیار تو دلی دعا میکرد. بچهها به داوود میگفتن: «داوود غزلی».
● او یک بار هم ابرام هادی را زیارت نکرده اما مریدش شده بود. هر وقت مرا میدید، از پهلوانی و مرام و مسلک ابرام میپرسید. میخواست مثل ابرام داش بشود. گیوه ی نوک تیز میپوشید. شلوار کردی تن میکرد و کلاه کف سری میگذاشت. این جوری، بسیار خوش رخ تر میشد.
●داوود، یک تسبیح سندلوس اعلا داشت که هر روز صبح، با یک تکه چوب مخصوص بهش روغن میزد تا شفاف و براق بماند. داوود از عملیات والفجر چهار به گردان میثم آمد و من هر وقت او را میدیدم، این تسبیح سندلوس دستش بود.
#شهید_داوود_عابدی
#مرید_شهید_ابراهیم_هادی🌷
●ولادت : ۱۳۴۲/۱/۷ تهران
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
✨﷽✨
📚 حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
✍مرد فاسقي در بني اسرائيل بود كه اهل شهر از معصيت او ناراحت شدند و تضرع به خداي كردند! خداوند به حضرت موسي وحي كرد: كه آن فاسق را از شهر اخراج كن، تا آنكه به آتش او اهل شهر را صدمه اي نرسد. حضرت موسي آن جوان گناهكار را از شهر تبعيد نمود؛ او به شهر ديگري رفت، امر شد از آنجا هم او را بيرون كنند، پس به غاري پناهنده شد و مريض گشت كسي نبود كه از او پرستاري نمايد. پس روي در خاك و بدرگاه حق از گناه و غريبي ناله كرد كه اي خدا مرا بيامرز، اگر عيالم بچه ام حاضر بودند بر بيچارگي من گريه مي كردند، اي خدا كه ميان من و پدر و مادر و زوجه ام جدائي انداختي مرا به آتش خود به واسطه گناه مسوزان . خداوند پس از اين مناجات ملائكه اي را به صورت پدر و مادر و زن و اولادش خلق كرده نزد وي فرستاد. چون گناهكار اقوام خود را درون غار ديد، شاد شد و از دنيا رفت . خداوند به حضرت موسي وحي كرد، دوست ما در فلان جا فوت كرده او را غسل ده و دفن نما. چون موسي به آن موضع رسيد خوب نگاه كرد ديد همان جوان است كه او را تبعيد كرد؛ عرض كرد خدايا آيا او همان جوان گناهكار است كه امر كردي او را از شهر اخراج كنم ؟! فرمود: اي موسي من به او رحم كردم و او به سبب ناله و مرضش و دوري از وطن و اقوام و اعتراف بگناه و طلب عفو او را آمرزيدم.
📚منبع: يکصد موضوع 500 داستان
سيد علي اکبر صداقت
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
AUD-20210727-WA0022.mp3
10.88M
♥️ #ارتباط_موفق ۲
💬 قدم دوم در هر ارتباط موفقی ؛ صداقت است!
- راستش رو بگو !
- گولش نزن!
- باورش کن!
- از حق غافلش نکن!
🎤 #استاد_شجاعی
#دکتر_انوشه
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃👌دیالوگ ماندگار سریال گاندو۲:
اینسرزمین هنوز پراز رئیسعلی هاست
🍃🌸
#قاف_عشق
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
✅ #برکات_نماز_اول_وقت
از رسول اکرم(ص): کسی که نمازهای پنجگانه را در موقع خود اقامه کند و رکوع و سجود نماز را کامل بجا آورد خدای عزّ و جلّ 15 خصلت به او عطا فرماید:
💖 سه خصلت در دنیا:
🌼عمر او را زیاد کند.
🌼مال و اموال او را زیاد کند.
🌼اولاد صالح او را زیاد کند.
💖 سه خصلت در موقع مرگ:
🌼از ترس او را ایمن دارد .
🌼از هول مرگ ایمن دارد .
🌼او را داخل بهشت گرداند.
💖سه خصلت در قبر:
🌼سؤال نکیر و منکر را بر او آسان کند.
🌼قبر او را وسیع گرداند.
🌼دری از درهای بهشت به روی او گشوده شود.
💖سه خصلت در محشر:
🌼صورت او مثل ماه، نور می دهد.
🌼 نامه عملش را به دست راستش دهند.
🌼حساب را بر او آسان می گرداند.
💖سه خصلت در موقع عبور از صراط:
🌼خداوند از او راضی می شود.
🌼 به او سلام می دهد.
🌼نظر رحمت به او می فرماید.
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
🔘 داستان واقعی
#رضاسگ_باز(!) یه #لات بود تو مشهد.
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا (!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“
رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!!
شهید چمران: چرا؟!
رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.....
شهید چمران: اشتباه فکر می کنی.....! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!🌹🍃
رضا جا خورد!....
..... رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!
تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت.
..... سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضارو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه توبه و نما ز واقعی........🌹🍃
خاطرات شهید مصطفی چمران
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha
1_1026398422.mp3
9.83M
♥️ #ارتباط_موفق ۳
🔺بعضیها شبیه مگسند !
میگردند دنبال عیب و نقطهضعف این و آن ، تا بنشینند روی این ضعفها .. و نقدشان کنند!
⚡️چنین کسانی هرگز به حریم ارتباطی موفق وارد نمیشوند، و هرگز در حفظ محبت و جذب قلوب دیگران موفق نخواهند بود.
🎤 #استاد_شجاعی
#استاد_ پناهیان
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha