eitaa logo
🍃 مهمانی ستاره‌ها
43 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
623 ویدیو
24 فایل
🌷حاج قاسم سلیمانی🌷 🍃والله والله والله،مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروزسکان انقلاب رابه دست دارد نشر با ذکر صلوات🍃 ارتباط با مدیر @Asamaneha لینک کانال: 🆔 @m_setarehha
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🕋🕋🕋 « چشم زخم » 🏴 امام رضا علیه السلام: 🏴 ▪️چشم زخم حقیقت دارد و اگر چشم زخمی به تو رسید، دستت را مقابل صورتت بالا ببر و سوره حمد، توحید و معوذتین ( سوره های ناس و فلق ) را بخوان و روی پیشانی خود مسح کن؛ همانا نافع است به اذن خدای متعال. مکارم الاخلاق، ص ۴۱۳ ▪️مواظب باشیم خودمان یا دیگران را چشم نزنیم. اگر از چیزی تعجب کردیم، چه در خودمان، چه در دیگران، سه مرتبه این ذکر را بگوییم: « ماشاءالله لا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم. » 【طب شیعه】 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 بیمه امام زمان بشید به راحتی 🏴 ✍توصیه های آیت الله بهجت: برای دوری شیطان 🌱تکان میخوری بگو:یاصاحب الزمان 🌱می نشینی بگو:یاصاحب الزمان 🌱برمیخیزی بگو:یاصاحب الزمان 🍂🍃صبح که از خواب بیدار می شوی مودب بایست وصبحت را باسلام به امام زمانت شروع کن وبگو "آقاجان" دستم به دامانت خودت یاری ام کن، 🍃🍂شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار وبگو"السلام علیک یا صاحب الزمان" بعد بخواب ✍✨شب وروزت را به یاد محبوب سرکن که اگر این طور شد شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد، دیگر نمیتوانی گناه کنی دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی... ‎‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ 💚 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 پیامبراعظم صلی الله علیه و آله:🏴 ▪️ ثمَانِيَةٌ إِنْ أُهِينُوا فَلاَ يَلُومُوا إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ اَلذَّاهِبُ إِلَى مَائِدَةٍ لَمْ يُدْعَ إِلَيْهَا وَ اَلْمُتَأَمِّرُ عَلَى رَبِّ اَلْبَيْتِ وَ طَالِبُ اَلْخَيْرِ مِنْ أَعْدَائِهِ وَ طَالِبُ اَلْفَضْلِ مِنَ اَللِّئَامِ وَ اَلدَّاخِلُ بَيْنَ اِثْنَيْنِ فِي سِرٍّ لَهُمْ لَمْ يُدْخِلاَهُ فِيهِ وَ اَلْمُسْتَخِفُّ بِالسُّلْطَانِ وَ اَلْجَالِسُ فِي مَجْلِسٍ لَيْسَ لَهُ بِأَهْلٍ وَ اَلْمُقْبِلُ بِالْحَدِيثِ عَلَى مَنْ لاَ يَسْمَعُ مِنْهُ. ▪️ هشت نفرند كه اگر مورد اهانت [و تحقير] قرار گرفتند، نبايد كسى جز خود را سرزنش كنند: كسى كه بر سرسفره‌اى ناخوانده بنشيند و مهمانى كه به صاحبخانه دستور بدهد و كسى كه از دشمنان خود اميد خيرى داشته باشد و كسى كه از افراد پست فطرت بخششى خواستار شود و آنكه ناخوانده در راز ميان دو كس مداخله نمايد و كسى كه بزرگی را سبك بشمارد و كسى كه در جايگاهى كه شايستگى آن را ندارد بنشيند و كسى كه سخن بگويد با آن كسی كه گوش شنوائى از او را ندارد. 📚 الخصال، ج 2، ص 410. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴از شمر کربلا تا میرحسین و کروبی🏴 ▪️جنجالی ترین کلیپ در مورد آیت الله صانعی و اصلاح طلبان و اسلام رحمانی امثال آقامیری... ▪️تفکری که روز عاشورا برای آزادی کروبی و میرحسین دعا و زاری می کند! همان تفکری است که می گوید حضرت زینب در روز عاشورا برای شمر و یزید دعا و زاری می کرد!!! 🎥تحلیل جنجالی استاد پورآقایی 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴ما وظیفه مان را انجام بدهیم و در نتیجه دخالت نکنیم🏴 ✍روزی مردی زیر سایه‌ی درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این موقع چشمش به کدو تنبل‌هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت: خدایا! همه‌ی کارهایت عجیب و غریب است! کدوی به این بزرگی را روی بوته‌ای به این کوچکی می‌رویانی و گردوهای به این کوچکی را روی درخت به این بزرگی! همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت به ضرب بر سرش افتاد. مرد بلافاصله از جا جست و به آسمان نظر انداخت و گفت: خدایا! خطایم را ببخش! دیگر در کارت دخالت نمی‌کنم چون هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای گردو، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی به سر من آمده بود !! 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 « عملیات والفجر دو. » « نوار مصاحبه شهید تورجی و خاطرات دوستان » صبح شنبه بود. بعد از نماز بچه ها به ستون آماده حرکت شدند. از دیشب بوی خاصي در منطقه میآمد. مانند گوشت سوخته! حركت كرديم. رفتیم بیرون محوطه. در راه علت بو را فهمیدیم! این بو از داخل یک گودال میآمد. ضد انقلاب دستان چندین بسیجی را بسته بودند. آنها را داخل گودال ریخته. بعد هم به سمت گودال آرپیجی زده بودند!! دست و پاهای قطع شده بیرون گودال ریخته بود. عده ای از بچه ها مشغول جمع‌آوری پیکرها شدند. حاج حسین خرازی بچه ها را توجیه کرد. تا غروب شنبه مشغول پیاده روی بودیم. در منطقه ای استراحت کردیم. از صبح دیروز تا حالا فقط آب و چند شکلات خورده بودیم. بعد از خواندن نماز مغرب به سمت دشمن بر روی ارتفاعات حرکت کردیم. صداتیراندازیها قطع نمیشد. نبرد کوهستان شرایط خاص خودش را داشت. دشمن در بالای بلندترین ارتفاعات مستقر بود. با اینکه منطقه کوهستانی بود. اما هوا بسیار گرم بود. بیشتر قمقمه ها خالی شده. نیمه های شب به منطقه درگیری رسیدیم. ما در بالای یکی از ارتفاعات بودیم. باید از آنجا به داخل دره میرفتیم. در مقابل ما سه تپه قرار داشت که باید آنها را تصرف میکردیم. آنگاه به ارتفاعات بلند پشت تپه‌ها كه بسيار با اهميت بود حمله میکردیم. مسئول اطلاعات لشكر آنجا بود. اما ایشان هم راه خوبی برای رفتن به سمت پایین پیدا نکرد. در زیر آتش مستقیم دشمن به سمت پایین رفتیم. سنگرهای پایین تپه تصرف شد. سنگرهایی که در مسير ما قرار داشت نیز پاکسازی شد. اما دشمن از بالای بلندترين ارتفاعات، آتش مستقیم روی سر ما میریخت. گروهانها تقسيم شدند. قرار شد ما به سمت تپه سوم كه در بالای آن سنگرهاي مهم دشمن قرار داشت حركت كنيم. رسيديم پايين تپه. یک نفر فریاد زد: برید به سمت بالای ارتفاع. تا هوا تاریکه باید این منطقه پاکسازی بشه. ما هم در حالی که توان راه رفتن نداشتیم حرکت کردیم. آتش دشمن بسیار سنگین بود. تلفات ما زیاد شد. تقریبًا نیروی سالمی نمانده بود. یک نفر فریاد زد و گفت: سریع برید پایین! آمدیم پایین. دوباره گفتند: حرکت کنید به سمت بالا! هوا روشن بشه هیچ کاری نمیشه کرد. به همراه بچه های تازه نفس و آنها که هنوز رمق داشتند حرکت کردیم. کمی که بالا رفتیم به سیم خاردار حلقوی برخورد کردیم! راه کامل بسته شده بود. نمیدانستیم چه کنیم. برادر رهنما بلافاصله روی سیمها خوابید! ما با بقیه بچه ها عبور کردیم! با شلیکهای بچه ها چندین سنگر دیگر تصرف و پاکسازی شد. تلفات دشمن ً هم زیاد شده بود. خلاصه تپه ما کاملا پاکسازی شد. در این فاصله که ما با نیروهای عراقی درگیر بودیم، برادر قربانی با یک گروهان تازه نفس از سمتی دیگر به سمت ارتفاعات بلند روبه‌رو حرکت کرد. اگر آنها به قله برسند کار تمام است. صدای شلیک دشمن کم شده بود. بچه ها گفتند: حتمًا دشمن عقب نشینی کرده. خوشحال بودیم که این همه سختی بالاخره نتیجه خواهد داشت. گروهان به بالای قله نزدیک شده بود. یکدفعه از سه طرف تمام آنها به رگبار بسته شدند! آنها در تله دشمن گرفتار شدند! ساعتی بعد از گروهان صد نفره فقط پانزده مجروح به همراه عباس قربانی به پایین برگشتند. نماز صبح را با همان وضع خواندیم. همه بچه ها غرق خون بودند. خدا میداند که با روشن شدن هوا چه اتفاقی خواهد افتاد. ساعتی بعد بارش خمپاره و نارنجک به سمت ما آغاز شد. صحنه‌های دردناکی بود. یکی از بچه ها آتش گرفته بود! مرتب به اطراف میدوید و فریاد میزد. روحیه بچه ها خیلی خراب بود. کمتر نیروی سالمی در بین بچه ها وجود داشت. با این حال بچه های سالم در بین سنگرها تقسیم شدند. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 امام على عليه السلام:🏴 ▪️ ترْكُ الذَّنبِ أهْوَنُ مِن طَلبِ التَّوبةِ. ▪️ گناه نکردن آسانتر از توبه کردن است. 📚 بحار الانوار، ج 73، ص 364. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴 دو ویژگی مهم حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام🏴 ▪️ رهبرانقلاب: بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟ همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند؛ اما او بصیرت را بیشتر نشان داد. در روز تاسوعا، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد؛ چنان بر خورد جوانمردانه‌ای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم!؟ وای بر شما! اف بر شما و امان‌نامه شما! ▪️ وفاداری حضرت اباالفضل العبّاس هم از همه جا بیشتر در همین قضیه وارد شدن در شریعه فرات و ننوشیدن آب است. او مشک آب را پر میکند که برای خیمه‌ها ببرد. در این‌جا هر انسانی به خود حق میدهد که یک مشت آب هم به لبهای تشنه خودش برساند؛ اما او در این‌جا وفاداری خویش را نشان داد. 🔍 مطالعه متن کامل: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=33037 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 « عطش » «نوار مصاحبه شهید تورجی و خاطرات دوستان» ً صبح روز یکشنبه بود. هوا کاملا روشن شده. شهدا را داخل یکی از سنگرها قراردادیم. مجروحین را در چند سنگر دیگر خواباندیم. صدای آه و ناله آنها قطع نمی شد. آب نبود. غذا پیدا نمی شد. همه تشنه بودند. با طلوع آفتاب مرداد، همه خیس عرق شده بودیم. شلیک عراقیها کمتر شده بود. دقایقی بعد یک هلیکوپتر عراقی آمد. به راحتی جعبه‌های مهمات را در سنگرهای بالای ارتفاع تخلیه کرد و رفت. شلیک خمپاره ها و نارنجکهای آنها شدت گرفت. ما را دقیق میدیدند. کمتر گلولهای از آنها خطا میرفت! یکی از گلوله‌های خمپاره درست به سنگر مجروحین خورد. دیگر صدای ناله از آنجا نمی آمد! هلیکوپتر بعدی آمد. به راحتی مشغول تخلیه مهمات شد. یکی از بچه ها با شلیک آرپیجی هلیکوپتر را زد! صدای انفجار مهیبی آمد. بچه‌هایی که رمقی داشتند با فریاد الله اکبر به بقیه روحیه میدادند. برادر برهانی را دیدم. از وضعیت عملیات سؤال کردم. گفت: حاج حسین خرازی توی منطقه حضور داره. کار تو این محور به مشکل خورده اما بقیه محورها خوب جلو رفتند. بعد ادامه داد: انشاءالله عصر امروز گردان یا زهرا(س) میرسه. آب و تدارکات هم با خودش مییاره و عملیات رو ادامه میده. بعد به من گفت: برو ببین میتونی مهمات پیدا کنی؟ با بقیه بچه‌هایی که سالم بودند مشغول گشت زنی شدیم. از این سنگر به آن سنگر می رفتیم. باقیمانده آب را بین بچه ها پخش کردیم. به هر نفر یک درب قمقمه آب میرسید! هوا گرم بود. گرسنه بودیم و تشنه. در حال برگشت خمپارهای بین ما فرود آمد. حاج آقا ترکان غرق خون روی زمین افتاد! حاجی خیلی حق گردن بچه ها داشت. سریع او را بردیم داخل سنگر. چند ترکش بزرگ به او خورده بود. چندین مجروح دیگر هم داخل سنگر بودند. همگی ناله میکردند. حاج آقا ترکان دست من را گرفت. با ناله گفت: تورجی یه کم آب به من بده! مکثی کردم وگفتم: حاجی هیچی آب نداریم! در حالی که از عطش حال خودش را نمی فهمیدگفت: بی انصاف فقط یه ذره آب بده. او فکر میکرد به خاطر مجروح شدن به او آب نمیدهیم اما واقعًا هیچ آبی در قمقمه ها نبود. با ناراحتی از آنجا خارج شدم. به دنبال آب و مهمات بودم. مشغول گشت زنی بودم که یک خمپاره به مقابل من خورد. ترکش بزرگی به پای من اصابت کرد. افتادم روی زمین. درد شدیدی داشتم. با هر چه که بود زخم پا را بستم. ازداخل سنگری قمقمه های خالی را برداشتم. برگشتم به سنگر مجروحین. حاج آقا ترکان با دیدن من دوباره داد زد: آب آب! همه قمقمه َ ها را توی در یک قمقمه خالی کردم. کل آنها شد چند قطره!! به آقای ترکان گفتم: بیا جلو! با خوشحالی سرش را بالا آورد. ادامه دارد......... 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 خداوند بارى تعالى:🏴 ▪️ إنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ. ▪️ خداوند اسراف کاران را دوست ندارد. 📚 سوره اعراف، آيه 31. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴صدقه 5 نوع است :🏴 🍀صدقه به انسان صحیح و سالم: 🔅پاداش یک به ده دارد (شادی دل کودک،نشاندن امید،دادن هدیه) 🍀صدقه به فرد زمین گیر و افتاده: 🔅پاداش یک به هفتاد دارد (کمک به تهی داستان، خرید نان برای همسایه پیر) 🍀صدقه به پدر و مادر: 🔅پاداش یک به هفتصد است (لبخند به روی آنان.شاد کردن دل آنها) 🍀صدقه برای اموات و مردگان: 🔅پاداش یک به هفتاد هزار دارد (به نیت آنان خیرات کنید درختی بکارید) 🍀صدقه به طالب علم: 🔅پاداش یک به صد هزار دارد (خریدن کفش مدرسه برای کودکی .ساخت مدرسه.کمک به طلبه ای......) 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 گردنش را کشیده و دهانش را باز کرد. یک، دو، سه... فقط پنج قطره! دهانش هنوز باز بود. اشک در چشمانم حلقه زد. باخجالت گفتم: حاجی تموم شد. با همان حال مجروحیت گفت: یعنی چی! مگه آب نیاوردی! تو رو خدا یه کم آب بده دیگه چیزی نمیخوام! من هم که عصبانی شده بودم گفتم: حاجی مگه یادت رفته کربلا چی شد! اینجا هم کربلاست! بعد مکثی کردم و با صدایی بغض آلود گفتم: ببین حاجی، همه این مجروحها تشنه اند. همه ما تشنه ایم. نیروی کمکی نیومده. دشمن هم شدید داره آتیش میریزه. آقای ترکان دیگر چیزی نگفت. ساکت و آرام خوابید. یا شاید هم از هوش رفت. بعد با ناراحتی گفتم: حاجی به یاد آقا باش. به یاد امام زمان(عج) لحظاتی گذشت. من هم خسته بودم و زخمی. همانجا نشستم. یکدفعه آقای ترکان سرش را بالا گرفت. باتعجب به اطراف نگاه کرد. بعد داد زد و گفت: آقا! آقا! همین الان آقا اینجا بود. همین الان! حیرت زده گفتم: چی شده حاجی!؟ نگاهی به من کرد و ساکت شد. بعد گفت: میخوام نماز بخونم. در همان حالت شروع به خواندن نماز کرد. دو رکعت نماز خوابیده. بعد شروع کرد با صدای بلند شهادتین را گفت. تحمل دیدن این صحنه ها را نداشتم. بقية مجروحین هم ناله میکردند. حاج آقا ترکان شهادتین را گفت و ...! من بلند شدم و از سنگر خارج شدم. هنوز چندقدمی دور نشده بودم. يكباره صدای صوت خمپاره آمد. نشستم روی زمین. خمپاره روی سنگر مجروحین خورد. سنگر خراب شد. دیگر صدای ناله مجروحین نمی آمد. آنها به آرزویشان رسیدند. رفتم سراغ بقیه بچه‌ها. همه سنگرها مثل هم بود. وضعیت خوبی نداشتیم. هر چند دقیقه خبر میرسید که فلانی شهید شد. فلانی مجروح شد و... هر جا میرفتم سراغ آقای ترکان را میگرفتند. من هم میگفتم: حالش بهتر شده! روز یکشنبه به غروب رسید. اما خبری از گردان یازهرا(س) نشد. برادر قربانی وارد سنگر شد. همه ناله میکردند. همه آب میخواستند. من پرسیدم: پس این گردان تازه نفس کجاست!؟ برادر قربانی گفت: یکی از هلیکوپترهای ما رو زدند. برای همین بعضی از خلبانها حركت نكردند. کار انتقال نیروها به تأخیر افتاده. اما گردان در راه است. الان با فرمانده سپاه صحبت کردم. گفت: مقاومت کنید. نیروی جدید تا آخر شب به شما ملحق میشه! همه از عطش ناله میکردند. با این حال به هم دلداری میدادند. همه میگفتند: آب در راهه! گردان جدید داره آب وغذا مییاره. با دیدن مجروحین و صحبتهای آنها یکدفعه اشک از چشمانم جاری شد. دست خودم نبود. یاد کربلا افتادم. یاد بچه‌هایی که منتظر عمو بودند. آنهایی که به هم دلداری میدادند. میگفتند: عمو رفته برای ما آب بیاره! شب از نیمه گذشت. کنار یکی از سنگرها خوابم برد. دقایقی بعد از خواب پریدم. لنگ لنگان راه ميرفتم. زخم پایم را دیگر فراموش کرده بودم. آنقدر شهید ومجروح جابه جا کرده بودم که سر تا پایم خونی بود! سکوت عجیبی در منطقه بود. زیر نور ماه چیزی حرکت میکرد! با دقت نگاه کردم. گروهی به سمت ما می‌آمدند. یکدفعه یکی از بچه‌ها داد زد. گردان جدید اومد. آب اومد! بلافاصله صدای ناله‌ی مجروحها بلند شد. همه جان تازه گرفتند. همه میگفتند: آب آب! ادامه دارد....... ... 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 امام علی علیه السلام:🏴 ▪️ إنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ، فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ، وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ. ▪️ خداوند سبحان قُوت(و نيازهاى) فقرا را در اموال اغنيا واجب و معين كرده است، از اين رو هيچ فقيرى گرسنه نمى ماند مگر به سبب بهره مندى غنى(و ممانعت او از پرداخت حق فقير) و خداى متعال در اين باره از آنها سؤال و بازخواست مى كند. 📚 نهج البلاغه، حکمت 328. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha