eitaa logo
🍃 مهمانی ستاره‌ها
51 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
651 ویدیو
25 فایل
🌷حاج قاسم سلیمانی🌷 🍃والله والله والله،مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروزسکان انقلاب رابه دست دارد نشر با ذکر صلوات🍃 ارتباط با مدیر @Asamaneha لینک کانال: 🆔 @m_setarehha
مشاهده در ایتا
دانلود
میدان‌داری برای غدیر.m4a
3.84M
میدان‌داری برای غدیر 🔸اطعامِ روز غدیر و محرومیت‌زدایی در منطقۀ رودبار جنوب ۵۰۰۰ پرس غذا هر پرس ۴۵ هزارتومان ▫️به عشق امیرالمومنین (علیه‌السلام) ▫️به نیابت از شهید حاج قاسم سلیمانی 🔹تنها راه واریز مبالغِ اهدایی🔻 6273817010167124 بانک سپه (انصار سابق) - به نام گروه جهادی شهید حاج‌قاسم سلیمانی لطفاً فیش‌های واریزی را به این شناسه در ایتا ارسال فرمایید🔻 @K_khaleghi قرارگاه جهادی شهید حاج قاسم سلیمانی (وابسته به مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری) https://eitaa.com/joinchat/1321533478C79e2104caf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《ضـرب‌المثـل》 فلک همیشه به کام یکی نمی‌گردد در گذشته بازرگانی ثروتمند در خانه‌ای بزرگ زندگی می‌کرد، روزی از روزها که بازرگان در حیاط خانه اش نشسته بود صدای غلام ویژه خود را شنید که با ناله میگفت: قربان بدبخت شدیم زیرا ساعتی پیش قسمتی در بازار آتش گرفته است و همه دکان هایمان سوخته اند بازرگان که چنین شنید ناگهان با دو دست بر سرش کوبید ولی به ناگاه چیزی به خاطرش آمد و گفت: خدا را شکر می‌کنم که نیمی از کالاهایم در شهری دیگر هستند و فردا به اینجا می‌رسند اینگونه می‌توانم کمی از خسارت را جبران کنم فردای آن روز باران شدیدی شروع به باریدن کرد به طوری که تا هنگام غروب بند نیامد در این هنگام به بازرگان خبر دادند که بارهایش به همراه کشتی غرق شده اند بازرگان این خبر را شنید بسیار ناراحت شد طوری که چندین روز در رختخوابش بستری شد از طرفی بدهی‌های وی بسیار زیاد بودند و نمی‌توانست از پس هزینه‌های آن برآید به این ترتیب حتی غلامان و خدمتکارانش هم از خانه او رفتند و او را تنها گذاشتند پس از مدتی که حال بازرگان بهتر شد و توانست از رختخوابش بیرون آید دید که از خدمتکارانش خبری نیست و تنها دو غلام ویژه‌اش در کنار او هستند که البته بازرگان آن دو را نیز مرخص کرد و پس از مدتی خانه و باغ باشکوهش را فروخت و با آن بدهی‌های خود را پرداخت کرد و با باقیمانده پولش راه جاده را در پیش گرفت تا به جایی دور سفر کند بازرگان که در جاده گام بر می‌داشت با دلی پرخون و اندوهگین زیر لب با خود حرف می زد و ناسپاسی می‌کرد که به ناگاه پایش به سنگی خورد و به زمین افتاد و خون از پایش جاری گشت بازرگان که بسیار از اقبال خود ناراحت بود به ناگاه شروع به گریه کرد و با خودش حرف می‌زد و ناله می‌کرد جوانی که در آن نزدیکی بود صدای مرد را شنید پس نزدیک او رفت تا به او کمک کند جوان با دست‌های پینه بسته و لباسی کهنه سعی کرد تا زخم بازرگان را پانسمان کند بازرگان با دیدن دستان و لباس‌های جوان متعجب به او نگاه می‌کرد در این حال بازرگان سفره دلش را گشود و داستان زندگی باشکوهش و رسیدن به این فلاکت و بدبختی را برای جوان تعریف کرد جوان خوب به سخنان بازرگان گوش داد و سپس آهی بلند کشید و گفت: به دستان پینه بسته من نگاه کند آیا باور میکنی که اینها روزی دست‌های یک شاهزاده بوده باشند؟ شاید تعجب کنی اما این حقیقت دارد و پدرم روزگاری حاکم سرزمینی بود و من هم امید داشتم که روزی به جایش حکمران شوم اما چنین نشد و پیش از آنکه من به آن مقام برسم دشمنان پدرم را کشتند و مرا نیز از سرزمینم بیرون راندند و از آن پس به شهری کوچک پناه بردم و به کارگاه نجار پیری رفتم و پس از چندین ماه که برایش بیمزد کار کردم توانستم حرفه نجاری را از او بیاموزم و با سختی بسیار کارگاهی کوچک برای خود دست و پا کنم اکنون نیز خدا را سپاس می‌گویم که به این مرحله رسیده‌ام تو نیز غصه نخور زیرا فلک همیشه به کام یکی نمی گردد. 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرچند کنایه‌ها دلش را رنجاند در سنگر چادر خودش اما ماند با ارثیه‌ی حضرت زهرا یک عمر از خویش نگاه پرهوس‌ها را راند شاعر: پورعزیز 🆔 @m_setarehha
✨﷽✨ 🌼امیر ملک بندگی ✍️از احنف بن قیس روایت شده که وقتی او نزد معاویه رفت از شیرینی و ترشی چنان نزد او در سر سفره چیدند که گفت من نام بعضی از آن‌ها را نمی‌دانستم. لذا یک یک آن‌ها را از معاویه پرسیدم و او جواب می‌گفت. چون معاویه طعام خود را تعریف می‌کرد من گریه‌ام گرفت. گفت: چرا می‌گریی؟ گفتم: به یاد آمد شبی را که در خدمت حضرت علی (ع) بودم وقت افطار شد. آن حضرت دستور داد تا من نیز نزد او بمانم. پس کیسه‌ای را خواست که سر آن را مهر کرده بود. چون آن را حاضر کردند به او گفتم: یا علی! این چیست؟ حضرت فرمود: نان جو است. عرض کردم: ترسیدی که از آن نان بردارند، یا بخل کردی که اینچنین سر آن را مهر کرده‌ای؟ حضرت فرمود: نه اینکه گفتی درست نیست؛ بلکه می‌ترسیدم که حسن و حسین (علیهمالسلام) آن نان را به روغن بیالایند. عرض کردم: مگر حرام است؟ فرمود: نه، ولکن واجب است بر امامان عادل که زندگی خود را در سطح فقیرترین مردم قرار دهد تا فقیر به واسطه فقرش از جاده بندگی بیرون نرود. معاویه گفت: ذکر کسی را کردی که احدی فضل او را نمی‌تواند انکار کند. 📚الفصول العلیه، ص51 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وارد حرم امام رضا علیه السلام شدم جوانی را دیدم که زنجیر طلا به گردن کرده بود، متذکر حرمت (حرام بودن) آن شدم او در جواب گفت: میدانم و به زیارت خود مشغول شد من ابتدا ناراحت شدم زیرا او سخنم را شنید و اقرار به گناه کرد و با بی اعتنائی دوباره مشغول زیارت شد بعد به فکر فرو رفتم که الآن اگر امام رضا علیه السلام از بعضی از خلاف کاریهای من بپرسد نمی‌توانم انکار کنم و باید اقرار کنم!!! با خود گفتم پس من در مقابل امام رضا علیه‌السلام و آن جوان در مقابل من اگر بدتر نباشم بهتر نیستم بعد از چند لحظه همان جوان کنار من نشست و گفت: حاج آقا به چه دلیل طلا برای مرد حرام است!؟ من دلیل آوردم و او قبول کرد پیش خود فکر کردم چون روح من در مقابل امام رضا علیه‌السلام تسلیم شد خداوند هم روح این جوان را در مقابل من تسلیم کرد ✍ برگرفته از خاطرات قرائتی 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 امیرالمؤمنین علیه‌السلام: 🍃 من تَرَكَ إنكارَ المُنكَرِ بقَلبِهِ و يَدِهِ وَلِسانِهِ فهُوَ مَيِّتٌ بَينَ الأحياءِ. 🍃 كسى كه در برابر منكر با دل و دست و زبان خويش اعتراض نكند، او مرده اى است در ميان زندگان. 📚 تهذيب الأحكام، ج 6، ص 181. 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان بسیار زیبا و آموزنده ایست مخصوصاً برای بعضی از دختر خانم‌ها ⚠️ حتماً بخوانید سر کلاس بحث این بود که چرا بعضی از پسرهائی که هر روز با یه دختری ارتباط دارند دنبال دختری که تا به حال با هیچ پسری ارتباط نداشته‌اند برای ازدواج می‌گردند! اصلاً برایمان قابل هضم نبود که همچین پسرهائی دنبال اینطور دخترها برای زندگیشان باشند این وسط استادمان خاطره‌ای را از خودش تعریف کرد: ایشان تعریف می‌کردند من در فلان دانشگاه مشاور دانشجوها بودم، روزی دختری که قبلاً هم با او کلاس داشتم وارد اتاقم شد سر و وضع مناسبی از لحاظ حجاب نداشت سر کلاس هم که بودیم مدام تیکه می‌انداخت و با پسرا کل کل می‌کرد و بگو بخند داشت دختر شوخی بود و در عین حال ظاهر شادی داشت سلام کرد گفت حاج آقا من می‌خواستم در مورد مسئله‌ای با شما صحبت کنم اجازه هست؟ گفتم بفرمائید و شروع کرد به تعریف کردن راستش حاج آقا توی کلاس من خاطر یه پسر رو میخوام ولی اصلاً روم نمیشه بهش بگم میخوام شما واسطه بشید و بهش بگید آخه اونم مثل خود من خیلی راحت باهام صحبت میکنه و شوخی میکنه روحیاتمون باهم میخوره باهام بگو بخند داره خیلی راحت‌تر از دخترهای دیگه‌ای که در دانشکده هستن با من ارتباط برقرار میکنه و حرف میزنه از چشمهاش معلومه اونم منو دوست داره ولی من روم نمیشه این قضیه رو بهش بگم میخواستم شما واسطه بشید و این قضیه رو بهش بگید حرفش تمام شد و سریع به بهانه‌ای که کلاسش دیر شده از من خداحافظی کرد و رفت در را نبسته همان پسری که دختر بخاطر او با من سر صحبت رو باز کرده بود وارد اتاق شد به خودم گفتم حتماً این هم بخاطر این دخترک آمده چقدر خوب که خودش آمده و لازم نیست من بخواهم نقش واسطه رو بازی کنم پسر حرفش رو اینطور شروع کرد که من در کلاسهائی که میرم دختری چشم من رو بد جور گرفته میخوام بهش درخواست ازدواج بدم ولی اصلاً روم نمیشه و نمی‌دونم چطوری بهش بگم بهش گفتم اون دختر کیه: گفت خانم فلانی! چشمهام گرد شد دختری رو معرفی کرد که در دانشکده به «مریم مقدس» معروف بود! گفتم تو که اصلاً به این دختر نمیخوری من باهاش چند تا کلاس داشتم این دختر خیلی سر سنگین و سر به زیره بی زبونی و حیائی که اون داره من تا الآن توی هیچ کدوم از دخترهای دانشکده ندیدم ولی تو ماشاءالله روابط عمومیت بیسته فکر می‌کنم خانم فلانی (همون دختری که قبل از این پسر وارد اتاق شد و از من خواست واسطه میان او و این پسر شوم) بیشتر مناسب شما باشه نگذاشت حرفم تمام شود و شروع کرد به پاسخ دادن من از دخترهائی که خیلی راحت با نامحرم ارتباط برقرار میکنن بدم میاد من دوست دارم زن زندگیم فقط مال خودم باشه، دوست دارم بگو بخندهاشو فقط با مرد زندگیش بکنه زیبائیهاش فقط مال مرد زندگیش باشه همه درد و دل‌هاشو با مرد زندگیش بکنه حالا شما به من بگید با دختری که همین الآن و قبل از ازدواج هیچی برای مرد آینده‌اش جا نذاشته من چطوری بتونم باهاش زندگی کنم!؟ من همون دختر سر به زیر سر سنگینی رو میخوام که لبخندشو هیچ مردی ندیده همون دختری رو میخوام که میره ته کلاس می‌شینه و حواسش بجای اینکه به این باشه که کدوم پسر حرفی میزنه تا جوابش رو بده چهار دنگ به درسشه و نمراتش عالی همون دختری که حجب و حیاش باعث شده هیچ مردی به خودش اجازه نده باهاش شوخی کنه و من هم بخاطر همین مزاحم شما شدم چون اونقدر باوقاره که اصلاً به خودم جرأت ندادم مستقیم درخواستم رو بگم حالا تصمیم با خودتونه✔️ 🆔 @m_setarehha
💕بسم الله الرحمن الرحیم 1. 🍃 روزه‏ 2. 🚿غسل‏ 3. 🌺زيارت حضرت امير المؤمنين عليه السلام 4. 🌸نماز و دعاهای که برای عید غدیر وارد شده 5. 🌼خواندن دعای ندبه 6. 💠خواندن دعای اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ‏ 7. 🔹 چون مؤمنى را ملاقات كند بگويد الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ 8. 🌿صد مرتبه بگويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الَّذِي جَعَلَ كَمَالَ دِينِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ‏ 💞انجام این کارها در عید غدیر ثواب بسیار دارد: 1. 👕پوشیدن لباسهای نیکو 2. 🌾زينت كردن و عطر زدن 3. 😊شادى كردن و شاد نمودن مومنان 4. 🌿عفو و گذشت از تقصيرات مومنان 5. 🌺برآوردن حاجات مومنان 6. 💐صله ارحام 7. 🌸توسعه رزق بر خانواده 8. 🍲اطعام مؤمنان 9. 🍛افطار دادن روزه داران 10. 💕دیدار با مومنان و مصافحه با ایشان. 11. 😊تبسم كردن 12. 🎁هدیه دادن 13. 🕌شكر الهى بجا آوردن به جهت نعمت بزرگ ولايت 14. 💐فرستادن صلوات 15. 💚عبادات و طاعات 16. 🍚🍨طعام دادن به مؤمنین 📚كليات مفاتيح الجنان صفحه 535 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حدیث روز 💠 💎 معرفی صاحب اختیار و امام مردم از زبان رسول خدا صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله 🔻رسول خدا صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله در روز غدیر: إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاکُمْ وَ إِلَهُکُمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَ نَبِیُهُ الْمُخاطِبُ لَکُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَلِیُّکُمْ وَ إِمامُکُمْ بِأَمْرِاللهِ رَبِّکُمْ، ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِی ذُرِّیَّتِی مِنْ وُلْدِهِ إِلی یَوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَ رَسُولَهُ ❇️ خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و ولیّ و معبود شماست و پس از خداوند، ولیّ شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن می‌گوید؛ پس از من به فرمان پروردگار، علیّ علیه‌السّلام، ولیّ و صاحب اختیار و امام شماست. آن‌گاه امامت در فرزندان من از نسل علیّ علیه‌السّلام خواهد بود. این قانون تا برپایی که خدا و رسولِ او را دیدار کنید، دوام دارد. 📚 بحارالأنوار، ج ۳۷، ص ۲۰۷ و ۲۰۸ ‌ 🆔 @m_setarehha
[جشن ولایت آسمانی] برنامه یکشنبه ۲۶ تیرماه شب عید غدیر (امشب) سخنران : حجه الاسلام دانشمند مولودخوانی غدیر : آقای محمودیان خواننده : استاد علیرضا افتخاری پرده خوانی غدیر : حجه الاسلام محمدی استند آپ : آقای یوسف کرمی برنامه هنری : استاد میر زاده همراه با برنامه های جنبی متنوع در میدان تاریخی امام خمینی اصفهان (هیئت بنی فاطمه اصفهان )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 عیدتون مبارک 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا