✅ سالروز ارتحال مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی رضوان الله تعالی علیه؛ (۱۸ #محرم الحرام ۱۴۰۲=۲۴ #آبان ۱۳۶۰)
🔺 اول مسلمان باش بعد...
🔹 علامه #طباطبایی رحمه الله در صفحه ۶۷ کتاب #آموزش_دين چاپ سوم نشر جهانآرا میفرماید: «يک فرد مسلمان اول بايد مسلمان واقعی باشد، بعد يک تاجر يا کشاورز يا صنعتگر يا کارگر.»
ايشان ريشهی مطالب را بيان میکنند، در صورتیکه ما #زندگی را بر اساس تاجر بودن و کشاورز بودن و اينها حساب میکنیم، بعد میگوییم: خب شب هم میرویم #مسجد و #نماز میخوانیم!
نه؛ اول بايد وجود ما نمازی باشد بعد #کشاورز، #صنعتگر، #کارگر، #تاجر، #روحانی، #دانشجو، #استاد، #رئيس_جمهور و هر چه که بشود...
⏪ علامه در ادامه میفرمایند: «و نيز فردی که میخواهد تشکيل خانواده دهد، اول بايد مسلمان باشد (چه دختر چه پسر) سپس تصميم خود را عملی سازد. خلاصه دست به هر کاری که بخواهد بزند و هر مقام و منصبی که میخواهد اختيار نمايد، در آن دين و ايمان صحيح لازم است.»
ما #فکر میکنیم که #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چرا تشريف نمیآورند؛ به خاطر اين است که اينگونه #مسلمانی هنوز در #اجتماع و #حوزه و #دانشگاه ما رسمیت پیدا نکرده!.
ما اول مسلمانيم؛ نه اينکه اول #دانشآموز میشویم، بعد دانشجو میشویم، بعد استاد میشویم، یا اداری و تاجر و صنعتگر میشویم، در ضمن میگوییم نمازی هم هست، #روزه هم هست، خدا هم هست.
ما اينگونه فکر میکنیم. الآن اينگونه شده و اين کار #استعمار است که از ريشه، مسئله را واژگون کرده؛ دنیایِ طبیعیِ خدا را اصل قرار داده، خودِ خدا را مخفی کرده!.
۸۶/۱۱/۲۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 به مناسبت بزرگداشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛
🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ #مرحوم_امام] عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِنجمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، بهطوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يک #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقل مان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکده ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً بهجا و بهصلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلیاللهمقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يک روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسهای در #كرمان هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اينجور ورزشها و اینگونه #خودسازی ها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵٫۱۱٫۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 به مناسبت سالروز شهادت مرحوم آيةاللَّه شيخ فضل اللَّه نوری؛ (۱۱ #مرداد ۱۲۸۸ ش)
🔹 #استعمار بسیار #سرمایه_گذاری کرد تا یک فرد نفهمِ جاهل و آدمکشی را سر کار آورد به نام شاهنشاه #پهلوی!
آنوقت چون مردم #شیعه این پیامها را نداشتند، قبول کردند!
وگرنه پشت سر مرحوم #مدرس قیام میشد، پشت سر آن بزرگواری که معصومانه بر دار رفت [مرحوم آيةاللَّه شيخ فضل اللَّه #نوری ] قیام میشد. چرا نشد؟! چرا خونها ریخته نشد در خیابانها؟ برای اینکه این پیام نرسیده بود. مردم مسلمان #ایران پیام روز #عاشورا را به جِدّ باور نکرده بودند، درک نکرده بودند. #عزاداری میکردند، تکیه داشتند، #سینه_زنی داشتند، #زنجیرزنی داشتند، مردم #عراق پای پیاده و با هر وسیله #اربعین و #عاشورا داشتند؛ اما پیام به آنها نرسیده بود!.
پیام این است که: ای #مردم دنیا! این #دنیا برای شما و شما برای این دنیا نیستید. این را باور کنید. این را بفهمید!.
خُب، فهم این مطلب #علم میخواهد، #تدریس میخواهد، #استاد میخواهد، #کلاس میخواهد، #هیئت_فرهنگی میخواهد. ولذا فرزند بزرگوار #پیامبر و نگهدار شریعت اسلام جعفر بن محمد #الصادق علیهالسلام در همین #مفاتیح_الجنان هم هست که میفرماید: «وای بر مسلمانی که #جمعه اش صرف امور #دینی اش نشود.»
۸۸٫۱۰٫۵
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی