💢 ای محمد(ص) علی(ع) را دوست بدار که من او را دوست دارم
َ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ وَقَفْتُ عَنْ رَبِّي كَقَابِ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىٰ سَمِعْتُ اَلنِّدَاءَ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ يَا مُحَمَّدُ مَنْ تُحِبُّ مِمَّنْ مَعَكَ فِي اَلْأَرْضِ فَقُلْتُ يَا رَبِّ أُحِبُّ مَنْ تُحِبُّهُ وَ تَأْمُرُنِي بِمَحَبَّتِهِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ أَحِبَّ عَلِيّاً فَإِنِّي أُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ يُحِبُّهُ فَلَمَّا رَجَعْتُ إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَةِ تَلَقَّانِي جَبْرَئِيلُ فَقَالَ لِي مَا قَالَ لَكَ رَبُّ اَلْعِزَّةِ وَ مَا قُلْتَ لَهُ فَقُلْتُ حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ قَالَ لِي كَيْتَ وَ كَيْتَ وَ قُلْتُ لَهُ كَيْتَ وَ كَيْتَ قَالَ فَبَكَى جَبْرَئِيلُ وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ وَ اَلَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْأَرْضِ يُحِبُّونَ عَلِيّاً كَمَا يُحِبُّهُ أَهْلُ اَلسَّمَاوَاتِ لَمَا خَلَقَ اَللَّهُ نَاراً يُعَذِّبُ بِهَا أَحَداً .
📚 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۳۹، ص ۲۴۸
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود چون مرا به معراج بردند، به حضور پروردگارم رسیدم به فاصله دو کمان یا نزدیک تر پس صدایی از جانب پروردگارم شنیدم ای محمد از میان کسانی که در زمین همراه تواند چه کسی را دوست میداری؟ عرض کردم پروردگارا هر که را شما دوست داشته باشید و مرا به دوست داشتنش فرمان دهید دوست میدارم فرمود: ای محمد علی را دوست بدار که من او را دوست میدارم و هر که او را دوست بدارد را نیز دوست میدارم و چون به آسمان چهارم باز گشتم جبرئیل به استقبالم آمده و به من گفت پروردگار عزت به تو چه گفت و تو به وی چه گفتی؟ پس گفتم ای محبوب من جبرئیل چنین گفت و چنان گفتم پس آن حضرت فرمود: آن گاه جبرئیل بگریست و گفت سوگند به آنکه تو را به حق به نبوت فرستاد اگر زمینیان آنگونه که اهل آسمانها علی را دوست می دارند او را دوست می داشتند خداوند دوزخی نمی آفرید که کسی را در آن عذاب کند.
#روایت
#امیرالمومنین
#معراج
#فضائل_مولا
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii
💢 لبّیک و سعدیک سرور و مولایم
پیامبر (صلی الله علیه و آله) زمانی که مرا به آسمان [برای معراج] بالا بردند ... با جبرئیل (علیه السلام) حرکت میکردیم و پیوسته از محیطی نورانی به محیطی تاریک و از محیطی تاریک بهسوی محیطی نورانی حرکت میکردیم تا آنکه در سدرهًْالمنتهی ایستادم ... پس خدای عزّوجلّ فرمود: «ای احمد بایست»! من ترسان و لرزان ایستادم. از ملکوت به من خطاب آمد: «ای احمد»! سپس پروردگارم به من الهام نمود و من گفتم: «لبّیک ای خدای من! من بسیار خوشبختم. من بندهی تو هستم که در برابرت ایستادهام». پس بر من ندا آمد: «ای احمد! آن [خدای] عزیز بر تو سلام میرساند». گفتم: «او سلام است و سلام به او باز میگردد». سپس دوباره ندا آمد: «ای احمد»! پس گفتم: «لبّیک و سعدیک سرور و مولایم»! فرمود: «ای احمد (صلی الله علیه و آله)! امَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ» پس پروردگارم این آیه را بر من الهام نمود و من نیز آن را تکرار کردم و گفتم: آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ» پس گفتم: «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ» خدای عزّوجلّ فرمود: «لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ» گفتم: «رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا» خداوند عزّوجلّ فرمود: «چنان کردم». گفتم: «رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا» پس خدای عزّوجلّ فرمود: «چنان کردم». گفتم: «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ» خدای عزّوجلّ فرمود: «چنان کردم». پس قلم بر آنچه جاری شد، جاری گشت. وقتی در این گفتوگو با پروردگارم به آنچه میخواستم، دست یافتم، به من ندا آمد: «آن عزیز میفرماید: «چه کسی را پس از خود در زمین به خلافت برمیگزینی»»؟ گفتم: «برترین آنها، پسرعمویم را جانشین خود میکنم». پس ندا آمد: «ای احمد (صلی الله علیه و آله)! پسر عمویت چه کسی است»؟ گفتم: «علیّبنابیطالب (علیه السلام)» پس هفتمرتبه از ملکوت به من ندا رسید: «ای احمد (صلی الله علیه و آله)! به پسرعمویت، علیّبنابیطالب (علیه السلام) به نیکی سفارش کن». سپس فرمود: «رویبرگردان». پس به سمت راست عرش توجّه کردم و دیدم بر پایهی راست عرش نوشته شده است: «جز من خدایی نیست؛ یکتا و بدون شریک هستم. محمّد (صلی الله علیه و آله) رسول من است که بهوسیلهی علی (علیه السلام) او را مدد میرسانم». و فرمود: «ای احمد (صلی الله علیه و آله)! نام تو را از نام خودم گرفتهام که من خدای محمود و حمید هستم. و نام پسر عمویت علی (علیه السلام) را [نیز] از نام خودم گرفتهام که من خدای علیّ و بلندمرتبه هستم. ای اباالقاسم (صلی الله علیه و آله) هدایتکننده و هدایتشده باش. آنجا که میآیی چه خوب جایی است و از آنچه روی میگردانی، چه خوب رویگردان میشوی. (انتخاب تو چه در رویکردن و چه در رویبرگرداندن بهترین انتخابهاست) خوش بهحال تو و هرکه به تو ایمان آورد و تصدیقت نماید! ...» در دریاهای نورانی پرتاب شدم و امواج، پیوسته و مدام مرا پرتاب میکردند تا آنکه جبرئیل (علیه السلام) در سدرهًْالمنتهی با من ملاقات نمود.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۳۲ بحارالأنوار، ج۱۸
#روایت
#معراج
#امیرالمومنین
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
🔰#مهدی_تخاوری | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/m_takhavarii