مهجور
¤ شغف. [شَ غَ] به غلاف دل کسی آویخته شدن. شغف، یعنی حب کسی، غلاف دلت را پاره کند و برود بنشیند تو
خدایا میشود غلاف دل ما را پاره کنی و بیایی بنشینی وسط درونیترین قسمت دل و جانمان، توی جوف....
میشود توی این دنیای پر رفتوآمد،
به غلاف دلمان آویخته شوی، همانجا بمانی و گره بخوری به تار و پود قلب و جانمان...
میشود عشق شدید و آتشینت، از بطن وجودمان، از جوف سرریز شود در تمام رگ و ریشهمان...
میشود از حُبّت کر و کور شویم و جز تو، نه کسی را ببینیم و نه چیزی را بشنویم....
میشود خودت ما را به حُبَّت سامان دهی؟!
#قَدْشَغَفَهَاحُبًّا
#إلهیإجْعَلْنيشَغَفَنَفْسَکَ
مهجور | جدامانده و به تعبیری سخن پریشان
@maahjor