eitaa logo
مهجور
136 دنبال‌کننده
197 عکس
39 ویدیو
2 فایل
هو‌ النور وصل‌ِتو کجا و من‌ِمهجور کجا..... مهجور | جدامانده و به تعبیری سخن پریشان اللهم لاتکلني إلی نفسي طرفة عین أبداً @maroozbahani تلگرام: https://t.me/maaahjor
مشاهده در ایتا
دانلود
مهجور
هو الخبیر
خواب‌ها عجیب‌اند؛ گاهی دروازهٔ ورود به عالم معنا، و یا پرده‌ای که ناخودآگاه آدمی را به نمایش می‌گذارد. این خواب‌هایی که حاکی از مافی‌الضمیر* کُنه جهان هستی یا جهان درونی آدمی است، قابل تأمل‌اند. و تعبیر رؤیای صادقه، مربوط به این قسم خواب‌هاست که پلی است میان جهان درون و برون آدمی یا هستی. و گاهی، خواب‌ها نمود خاطر آشفته و مشوش آدمی است، قوهٔ خیال و یا شاید وهم دست به صورتگری می‌زنند تا پریشان‌حالی و شوریدگی صاحب خواب را ترسیم کنند. همان‌ها که در تعبیر قرآنی، أضغاثِ أحلام* نام گرفته‌اند. به نظر مبنای این تقسیم‌بندی، قابلیت اعتنا و تأمل و تعبیر داشتن در جهان واقعیت است. آنچه ارتباط درستی با عالم معنا برقرار کرده را صادق به معنای قابل صدق در واقع، و آنچه به کاهدان زده و خبری از اتصال به عالم معنا در آن نیست، کاذب یعنی غیرقابل‌صدق در واقعیت تعبیر کرده‌اند. اما خواب‌ها مهم‌اند؛ چه راستین باشند و چه دروغین، نمودی از احوال و درونیات و مشغله‌های آدمی‌اند. خواب‌ها صادقانه‌ و بی‌تعارف، شما را با خودتان مواجه می‌کنند. آینه‌ای می‌شوند که خودآگاه و ناخودآگاه آدمی را مقابل چشمانش ترسیم می‌کند. و از پریشان‌حالی یا دل‌آسودگی صاحب‌خواب پرده‌افکنی می‌نمایند. مجلهٔ مدام در این شمارهٔ خود پا به جهان خواب گذاشته، جهانی همه‌گیر که چه باور به مهم بودنش داشته باشی چه نه، طعم آرامش و سکونش را حتماً چشیده‌ای. اگر مایلید روایت‌ها و داستان‌های آدم‌های دمخور با خواب را بخوانید، این شمارهٔ مدام را از دست ندهید.
*آنچه در دل است. فکر، درونیات
*خواب‌های آشفته
؟ مهجور | جدامانده و به تعبیری سخن پریشان @maahjor @modaam_magazine
«هیچ ماجرای دونفره‌ای را نمی‌شود یک نفره تعریف کرد.» رامبد خانلری/ مدام
 خواب
مدام_دوماهنامهٔ‌ادبیات‌داستانی @maahjor
«هر کس می‌تواند بهترین معبر خواب خودش باشد.» بهرام عظیمی/ مدام
 خواب
مدام_دوماهنامهٔ‌ادبیات‌داستانی @maahjor
«خلیفهٔ خدا بودن به بیداری نیاز داشت، نه خواب!»
سلمان باهنر
/ مدام
 خواب
مدام_دوماهنامهٔ‌ادبیات‌داستانی @maahjor
مهجور
🔹خرید اشتراک یک‌سالهٔ مدام آغاز شد! 🔹 با تهیهٔ اشتراک، بدون دغدغه و تنها با یک سفارش، شماره‌های ۶ ت
و اینکه نگران تمام شدن چاپ اول و منتظر برای چاپ دوم و سوم و.... نخواهید ماند....😌 نگران دم عید و خرج زیاد و جیب کم‌زور هم نباشید، ان‌شاءالله تا پایان تعطیلات نوروز این طرح ادامه دارد، پس برای عیدی‌های خود و فرزندانتان حسابی برنامه بچینید.....😉 اگر هم دوست دارید این اشتراک را عیدی بگیرید، پیام را برای اشخاص موردنظر بفرستید تا آن‌ها را از سرگردانی که چه چیزی بهتان عیدی دهند، نجات دهید...😇 اگر هم به لطف خدا جیبتان پرزور و طبعتان بلند است که به عزیزان و دوستانتان عیدی دهید.... 🤗 خلاصه که دست بجنبانید تا شما هم یکی از أهالی فرهیخته باشید.... ☺️ @modaam_admin @maahjor
مهجور
هو المنعم
موضوع این شمارهٔ مدام جشن است. با شنیدن کلمهٔ جشن، لابد کلمات مترادفش نظیر بزم، سور، شادی، ضیافت، مهمانی، عید، فستیوال و جشنواره هم به ذهن متبادر می‌شود. و لابد کلمه یا مفهوم متضادش نیز که غم، رنج، مصیبت و اندوه را تداعی خواهد کرد؛ یعنی سوگ. وقتی حرف از جشن و سرور به میان می‌آید. در ابتدا لابد کم و کیف آن و ارتباطش با مفاهیم و معانی دیگر محل اعتنا قرار می‌گیرد. و یا اینکه، آیا ریشه و بنیاد جشن‌ها در هر سرزمین نهفته در باورهای اساطیری و نوع جهان‌بینی آن ملت از قدیم‌الایام و عهد باستان داشته؟! و آنگاه نسبت این جشن‌ها با طبیعت، کائنات، هستی و آینده زندگی بشر چگونه ترسیم شده است؟! نسبت و تناسب جشن با سوگ چگونه معنا شده؟! آیا جشن‌ها، پیامد و بازتاب گذر از حزن یا اندوهی‌ست؟! و بعد اینکه آیا شادی و خوشی حاصل از جشن و پایکوبی صرفاً در روح و روان فردی تأثیر افزاینده نشاط و بهجت دارد؟! یا در روحیهٔ جمعی و همبستگی و وحدت آحاد جامعه نیز تأثیر مفید بسزایی خواهد داشت؟! اصولاً آیا می‌توان جشن‌ها را سوپاپ اطمینانی برای تخلیهٔ هیجانات منفی و غم‌زده مردم دانست؟! که با مشارکت در آن و برگزاری عیش و سُرور، لباس خستگی و کسالت را از تن جسم و روح درآورده و بر فرح و شادابی و تجدید قوای تن‌شان بیفزایند! با گذر از این لایهٔ سطحی، نوبت توجه به عمق و معنا می‌رسد. اینکه به ازای شادی حاصل از این سورها، چقدر روحیهٔ سپاسگزاری و شکرگزاری در آدمیان تقویت خواهد شد؟! آیا اصلاً این فرح و شادمانی، بُعد عبادی و بندگی و خضوع را در بنی‌آدم زنده یا بیشتر می‌نماید یا بر نافرمانی و عصیانش می‌افزاید؟! اساساً آیا نسبتی بین شادی و شکر نعمت وجود دارد؟! با گناه و کفران نعمت چطور؟! شاید اصلاً نباید دنبال مفهوم شادی و فرح در عمق زندگی گشت. و غم و حزن، جایگاهش کنه و نهان زندگی باشد؟! و مثلاً همین شادی‌های سطحی گذرا که دمی را برایمان خوش و خرم می‌کنند، برای مفهوم جشن و پایکوبی کفایت کند؟! شاید سردرآوردن از اینکه ارتباط بین این جشنواره‌ها و تثبیت هویت یا تشخص ملی و مذهبی هر جامعه به چه نحو و چه میزان است؟! یا اینکه چقدر جشنواره‌ها و فستیوال‌های کنونی در راستای صلح، دوستی و یاریگری نوع بشر برگزار می‌شود؟! مسئولیت بشر امروزی را در قبال این واژه تعیین می‌کند و رضایت خاطرش را مقبول. اما سوال اصلی اینجاست در فرهنگ معرفتی الهی، نسبت جشن‌های این دنیا با فرح و سعادت اخروی چطور معنا شده است؟!
شادم که ز شادی جهان آزادم
مستم که اگر می‌نخورم هم شادم
از حالت هیچکس ندارم بایست
این دبدبهٔ خفیه مبارکبادم
َخَیرٌمِمَّایجْمَعُونَ مهجور | جدامانده و به تعبیری سخن پریشان @maahjor @modaam_magazine